از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
اقای ب.پ گرامی من هیچ اختلافی با درک دورنگر شما در نظام اداری کشور ندارم و برای ان نیز میکوشم. من بیشک اقای رضا پهلوی و اقای خاتمی را یکسان نمی نگرم. این شیوه از مقایسه بدور از داده های این سویه های سیاسی میباشد. اقای پهلوی به منشور جهانی حقوق بشر انگونه که میگویند اعتقاد دارند اما اقای خاتمی به حقوق بشر اسلامی باور دارند. اقای پهلوی نظام اداری کشور را بر بنیاد دمکراسی، عدم تمرکز تصویر میسازند اقای خاتمی اما نظام اسلامی ترمیم شده را پیشنهاد مینمایند. اقای پهلوی بطور مشخص در باره ازادیهای فردی(زنان-مردان) یعنی حقوق شهروندی برابر سخن میگویند، اقای خاتمی از تعاریف اسلامی در طرح تبعیض جنسیتی و همچنین شهروندی سخن میگویند. دوست من چگونه میتوان این دو دیدگاه را یکسان انگاشت؟برای پیروزی و تقابل سیاسی ما نیازمند افراط در ترسیم کژوارگی مخالف خود نداریم کافیست بگوییم ما نظام پادشاهی نمیخواهیم حتی دمکرات ترین انرا. نه کسی قادر است مرا به دلیل پدران سیاسیم محکوم نماید و نه من و شما میبایست اقای پهلوی را به خاطر پدرش محاکمه نماییم، ان هنگام که ما خود بیان اندیشه نسل خود را بازخوانی میکنیم و بازگشت به نسل پدرانمان را نه میپذیریم و نه بی اعتناع از مسیر انتقاد رهایش مینماییم. البته درست و بسیار اصولی میفرمایید که ما جمهوریخواهان میبایست به تدقیق اندیشه خود پرداخته و سازماندهی مبارزات را با اتکا به وجود خود پیش ببریم. اما همانگونه که پیشتر گفتم ما در این مسیر نمی بایست به حذف رقیب بپردازیم بلکه همه توجه خود را به پیشی گرفتن از او تعمیم دهیم. متاسفانه اپوزیسیون ایرانی همچون پوزیسیون خود به تبلیغ منفی بیشتر اعتناع میورزد تا تبلیغ مثبت. این شیوه از اندیشه البته تجربه خطا پذیر ایدئولوژیها را در خود دارد. همان شیوه از اندیشه ای که زنده باد ازادی را به کناری نهاد و مرگ بر دیکتاتوری را برگزید. مانند شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه..... میتوانستند بگویند زنده و جاوید باد اصل ولایت فقیه که بیشک مرگ همه مخالفان که خوب است کل بشریت را فراهم می اورد. همین امر در نظام اندیشه ما به مثابه مثبت اندیشی یا منفی نگری خود را متبلور میسازد و شیوه برخورد ما را با پدیده ها به تغریف میکشاند.
در مورد نقطه نظلرات اقای پیمان باید بگویم که برای بدیل سازی راهای گوناگونی تا کنون پیشنهاد گردیده که به نظرم هریک جنبه هایی از راستی ها را در خود همراه دارند. تصور من نیز بر این است که برای برپایی بدیل اندیشه نمیبایست خود را در تنگنای مکان و جغرافیا قرار دهد یعنی ما در خارج از کشور البته که میبایست به ساختن بدیل بیاندیشیم و به سازماندهی ان بپردازیم اما در فصل دیگرش میبایست مکانیزمهای یک ارتباط ارگانیک با نیروهای درون کشور را نیز قادر گردیم به تصویر بکشانیم.
۴۴۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱٣۹۰
|
از : پیمان چبری
عنوان : مجلس شورای ملی
آقای ملکوتی عزیز باسلام : منظور من طرحی نبود که خود ارائه کرده باشم چون توانائی ارائه طریق را ندارم از گنگ نویسی متاسفم تصور می کردم مطلب مورد اشاره را مطالعه کرده اید منظور طرحی بود که آقای قاسمپور در ارتباط با تشکیل مجلس شورای ملی ارائه کرده اند و من کپی آنرا خواندم که تاریخ انتشار آن در اخبار روز سی ام بهمن نود قید شده بود. مبنای طرح آن بود که مردم توسط جمع آوری امضا چه در داخل و چه در خارچ اشخاصی را که خود را نامزد می کنند انتخاب کنند . فکر می کنم در صورت تشکیل چنین مجلسی علیرغم اینکه بدلیل شرایط موجود ممکن است در فرایند انتخابات آن نا رسائی هائی بوجود آمده باشد چون مجلسی است انتخابی می تواند فارغ از نفوذ و لابی گروه ها و اشخاص بی و یا کم ارتباط با مردم می تواند با تصمیم گیری جمعی شیوه مبارزه یا مذاکره را سامان داده و در فضائی دموکراتیک بستر انتخابات آزاد- نوع رژیم – و... سمت گیری آینده را بنیان گذارد و چاره ای برای این همه پراکندگی و بحث های تکراری بیابد. متاسفم که بدلیل ناتوانی قلمی نه قادر به تشریح بیشتر هستم و نه صلاحیت سخنگوئی دارم . بطور قطع با شنتاختی که از طریق مطالعه مقالات شما پیدا کرده ام اگر شخصا مطالعه کنید مفید تر است . موفق باشید
۴۴۵۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱٣۹۰
|
از : ب پ
عنوان : تفاوت نظر
سیروس ملکوتی عزیز:
مسلما در ایرانی آزاد و دمکراتیک گرایشات متنوع سیاسی باید بتوانند آزادانه فعالیت نمایند. مساله مورد بحث در اینجا حذف نیروهای سیاسی دیگر( چه اسلامیست چه سلطنت طلب و ...) از شرکت در فرایند سیاسی در نیست. موضوع اصلی شفاف بودن و تعریف چهارچوبی دمکراتیک و پایدار است که در آن گرایشات متنوع سیاسی بتوانند برای رسیدن به خواسته های خود فعالیت کنند.
نظامی که از جنبه نظری بر اساس رقابت آزاد، چرخش قدرت و بوجود آوردن مکانیزم های دمکراتیک برای پاسخگو نمودن قدرت استوار باشد. به نظر من این هدف به بهترین وجه در نظام جمهوری بر اساس رعایت بند بند اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر ( از جمله رفع هرگونه تبعیض) و جدایی دین از دولت امکان پذیر است. گزینه های "جمهوری اسلامی" و نظام موروثی با اختیارات ویژه برای یک فرد با یک گروه خاص، خود ناقض تحول دمکراتیک هستند. این نظامها در تجربه تاریخی دردناک قرن گذشته نقش خود را در نفی آزادی و بازتولید استبداد و فرهنگ استبدادی در ایران به اثبات رسانیده اند.
مسئله سر "دمکرات بودن" فرد خاص (مثلا جناب پهلوی یا خاتمی نیست) موضوع اصلی تعریف و تلاش برای شکل دادن به سیستمی است که از جنبه نظری و منطقی با هرگونه تبعیض و قدرت غیر دمکراتیک مرزبندی داشته باشد. انتخابات آزاد و احترام به حقوق اجتماعی و سیاسی مردم را در شکل گیری نظامی میبینم که این حقوق را در اصول خود ( قانون اساسی و مکانیزیم های کنترل و پاسخگو نمودن قدرت) بطور سیستمیک گنجانده باشد.
من طرفدار "رفرندامی" که گزینه های غیر دمکراتیک را طرح کند . ( نظیر رفراندم سال ۵۷) نیستم. طرفدار مکانیزمی هستنم که زمینه را برای تحول دمکراتیک بوجود آورد. نظام جمهوری که به امثال محمدخاتمی و رضا پهلوی و ... اجازه دهد یعنوان کاندیدا( بر اساس قبول قانون اساسی دمکراتیک) در انتخابات آزاد و چرخش قدرت هر چهار سال یکبار برای برنامه های سیاسی خود تلاش نمایند. بدون اینکه حقی خاص بر اساس مذهب و یا سابقه موروثی به آنان داده شود.
برای احترام به حقوق مردم خواستار"رفرندام=انتخابات" هر چهارسال یکبار هستم و نه رفراندمی که هر ۳۰ یا ۵۰ سال و در نتیجه یک انقلاب خونین و در شرایط بحران به قدرت یابی استبدادی دیگر منجر میشود
۴۴۵۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۰
|
از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
ب. پ گرامی . من از نقطه نظرات طیف طرفداران پادشاهی نه حمایت میکنم و نه اینده ای را که برای وطنم برمیشمارم میتواند با ان ترسیم گردد. اما این پذیرش یا عدم پذیرش را نمیخواهم با سیاست حذف به انجام برسانم . حق انتخاب با شهروندان ایران است و نه سازمانهای سیاسی. وظیفه هر یک از ما پاسداری از چنین بستریست، یعنی برپایی حرمت انسان ایرانی در تقابل با تحقیر و بی ارزشی او که نظامهای خودکامه از طریق خودکامگی و خود سالاری انرا بر تاریخ معاصر سرزمینمان تحمیل نموده اند. دوست من دمکرات بودن بدون تحمل و شکیبایی در برابر دگر اندیش مفهومی نخواهد داشت. مانند مشکوک بودن ادعای دموکراسی خواهی نیروهای سیاسی که وعده همزیستی را با دگراندیشان برای فرداها میدهند اما امروزشان را با حذف دیگران طی میکنند. اتفاقا در همین زمان کنونیست که ما میبایست تعهد خود را نسبت به ارزشهایی که مدعی میشویم ادا نماییم.
در پاسخ و سپاس از بیان نظر هموطن دیگر اقای پیمان باید تقاضا نمایم که در مورد طرح خود کمی شفافتر سخن نمایند تا احتمالا پاسخ بی ربطی بدان داده نگردد.
۴۴۵۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ اسفند ۱٣۹۰
|
از : پیمان جبری
عنوان : انتخابات آزاد
اقای ملکوتی عزیز سلام: علیرغم بلوک بندی اولیه شما که برای من روشن امابهر حال می تواند جای بحث داشته باشد نکات تاکید شده درباره انتخابات آزاد درکل منطقی و بدون ابهام است و شخصا نمیدانم با وجود بدیهیات مطرح شده چرا بازهم برخی بر این راهکار از بنیان گنگ ونا کارآمد اصرارمی ورزند و برای پرسش هایی از این دست که از سوی برخی دیگر از کنشگران نیز کما بیش طرح گردیده پاسخی در خورنمی یابند. وبقول شما چگونه می توان در بستر موجود به چنین راهکاری دل بست؟ و اساسا" چرا باید احزاب و سازمان های بی ارتباط و کم ارتباط با مردم حتی ایرانیان خارج از کشوردر جمعی محدود و بازبه نقل از شما تکرار شونده بدون نظر خواهی از جمع برای ملتی تصمیم بگیرند واز این مقوله دلنشین وپذیرنده بهره برداری ناصحیح کرده و القا گرانه آنرا تنها راه اعلام نمایند. نگارنده علیرغم عدم آشنائی و شناخت از نویسنده و طرح کننده راهکار مجلس شورای ملی جرقه ای از امید در دلم روشن شد که دیگر کنشگران به آن خواهند پرداخت اما متاسفانه نه دیگران ونه حتی خود طرح کننده تا کنون آنرا مورد وا کاوی قرار نداده اند. تصورمی کنم راهکار هائی ازاین دست که حتی در بستر موجود وشرایط حاکم هم از این پتانسیل برخوردار است که جمع کثیری از مردم را مستقیما در گیر کند می تواند راهگشا باشد. نظر شخص شما چیست؟ موفق باشید.
۴۴۵٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱٣۹۰
|
از : ب پ
عنوان : نظام مشروطه سلطنتی را در برابر جمهوری
سیروس ملکوتی عزیز:
با تشکر از نکاتی که طرح نمودید و با اکثر آنان موافق هستم. از جمله اینکه هر یک نظام دمکراتیک مسلما هر شخصیت و نیروی سیاسی حق دارد بدون ترس از برخورد حذفی برنامه سیاسی خود را طرح نماید. هر انسان و نیروی سیاسی دمکراتی نیز مسلما به رای مردم احترام میگذارد. اما واژه مشروطه پارلمانی در مورد ایران برایم گنگ است. نظام مشروطه سلطنتی در ایران قرار بود بعنوان نتیجه انقلاب مشروطیت شکل بگیرد. یکی از خواسته های اصلی انقلاب مشروطیت قانونمندی و رای مردم و نمایندگان ملت در برابر قدرت مطلقه استبداد سلطنتی بود. این هدف مهم به دلایل مختلف ( از جمله غلبه فرهتگ استبدادی) هیچگاه میسر نشد. در نتیجه با سلطنت مطلقه رضا شاه و سپس محمد رضا شاه مواجه بودیم. در شرایط کنونی اصلاح طلبان مذهبی خواهان مشروط نمودن قدرت ولایت مطلقه فقیه هستند. همانظور که مشروطه خواهان خواستار مشروط کردن سلطنت مطلقه به حقوق و قوانین ملی بودند. اما امروز در غیاب پادشاهی مطلقه اصرار سلطنت طلبان بر دوباره پرپا نمودن نظام مشروطه سلطنتی قدری عجیب بنطر میرسد.
در مورد آقای پهلوی برخلاف نظر شما فعالیت های ایشان و بخش عمده مجموعه متشکل اطرفیان ایشان را "متحول شده" از نظر دمکراتیک نمبینم. خوشبختانه گغتمان غالب امروز راجع به حقوق بشر و جامعه مدنی و ذمکراسی است. این حرفها را خیلی ها نجویده تکرار میکنند.اما معیار اصلی برنامه و پراتیک دمکراتیک همراه با نقد جدی رفتارهای سنتی و استبدادی است. اقای پهلوی هنوز از کودتای ۳۲ بعنوان حادثه ۲۸ مرداد یاد میکند. سیستم دیکتاتوری مطلقه خاندانش را که نقشی جدی در قدرت گیری استبداد مذهبی کنونی داشت به برخی "اشتباهات" پدر تقلیل میدهد. از همه مهم تر، موضوع مهم نظام سیاسی است که ایشان خواستار آن است. واقعا برتری "نطام مشروطه سلطنتی" در چیست که ایشان و طرفدارانشان بعنوان یک "سمبل ملی!!" خواهان برپایی آن هستند؟ اگر نقش شاه قرار است نقشی سمیولیک ( حالا برای که بماند) باشد که نه احتیاجی به آن هست و نه اینقدر سروصدا لازم دارد. اگر نقش اجرایی و قدرت دولتی دارد که آنوقت باید در دمکراسی خواهی ایشان و طرفدارتشان را گل گرفت.
دوست عزیز ما حداقل از جنبه نطری احتیاج به قانون اساسی داریم که در بعد منطقی و نظری زمینه را برای رشد استبداد و تمامیت خواهی نفی کند. پشتوانه چنین قانونی اتکا به رشد آگاهی سیاسی و اجتماعی و رشد کمی و کیفیی ارگانهای متنوع مدنی و کنترل قدرت (حتی قدرت منتخب مردم)خواهد بود. میخواهیم زمینه ای آماده شود که نیروها و احزاب متنوع سیاسی در فضایی باز و آزاد رقابت کنند و معیار موفقیت انان برنامه و شیو عمل و موقثیا ـنان در پاسخگویی به هواسته های ملت باشد. "نماد و سنبل" سلطنت در این رابطه نه تنها ارزشی ندارد بلکه با توجه به سابقه تاریخی این میتواند نهاد مانعی در برابر این تحول دمکراتیک باشد.
۴۴۵٣٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۰
|
از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
ب.پ گرامی . من هیچ مخالفتی با بیان اندیشه شما ندارم . من نیز در همین مقاله در رابطه با زمینه های یک انتخابات ازاد به پیش شرطهایی اشاره نمودم که فرایند خوداگاهی اجتماعی را در بر میگیرد . در مورد سلطنت طلبها من نیز با هر انجه مفهوم سلطه را تداعی کند مخالفم. اما در این طیف نیرویی متحول شده مانند مشروطه پارلمانی وجود دارد که بر بنیاد برنامه سیاسیش میتوان انرا از فرهنگ سلطه به معنای اقتدارگرایی تمایزی قائل شد. یا خود اقای رضا پهلوی که تحول سیاسی را میتوان در زبان اندیشه اش دریافت. با این همه مبارزه من برای یک نظام سیاسی سکولار و جمهوری دمکراتیک میباشد و این البته اغاز انکشاف برابری خواهی من خواهد بود، بستری دمکراتیک که بتوان در ان به طرح سازماندهی مدنی و اجتماعی دامن زد. من به رای مردم بیشک احترام میگذارم و اگر انچه را برگزیدند مورد موافقت من نبود مبارزه سیاسی خود را بگونه مدنی در نظام دمکراتیک اینده ادامه میدهم. همه توجه من در این مقاله و دیگر مقالاتم براین اساس میگنجد که ما بتوانیم بستری را فراهم بیاوریم تا ارای گوناگون بی انکه در حذف یکدیگر بنشینند و هر یک بخواهد زندانبان دیگری گردد قادر باشند به سازماندهی سیاسی خویش و بیان دادخواهی خویش بی واهمه از هیبت خودکامگی و سرکوب دست یازند. جز این من راهی بسوی دمکراسی نمیشناسم. با سپاس و مهر
۴۴۵۱۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣۹۰
|
از : ب |پ
عنوان : انتخابات آزاد
سیروس ملکوتی محترم:
هر نطریه سازی که بر اساس کلی گویی باشد میتواند براحتی مورد سو استفاده نیروهای زورمدار و غیر دمکراتیک قرار گیرد. موضوع کلی"انتخابات آزاد" بنظر من دچار چنین مشکلی است. از یک طرف عده ای از "جمهوری اسلامی خواهان" بدون توجه به پیش شرطهای برقراری انتخابات آزاد و ارگانهای قدرت و سرکوب با کلی گویی و یا شرط هایی ناروشن صحبت از "انتخابات آزاد" میکنند. از طرف دیگر برخی سلطنت طلبان با سو استفاده از مفهوم "رفراندم" ( شاید با یادگیری از نوع رفراندم نظام ولایت فقیه!) به فکر این هستند که شاید در غیاب وجود آزادی های سیاسی و نفرت اکتریت مردم از نطام سرکوبگر کنونی و در شرایطی خاص ( به احتمال زیاد حمله نظامی) دوباره بعنوان "انتخاب" مردم بقدرت برسند. مسلما فرایند "دمکراتیک" یک شبه شکل نمیگیرد. پیش شرط تحول دمکراتیک رشد آزادی های سیاسی، آزادی مطبوعات و احزاب سیاسی و بررسی عملکرد و نقد نیروهای متنوع سیاسی در یک فضای باز است. چنین شرایطی زمان میخواهد و یک پیش شرط آن بزیز کشیده شدن نظام ولایت فقیه و کنترل نیروهای سرکوب گر و ماشین سرکوب کنونی است. در چنین دوران گذاری تنها زمینه های "فرایند دمکراتیک" میتواند فراهم شود. دقیقا در این چنین شرایطی هدف نیروهای دمکرات و آزادی خواه میباید بر اساس گردش قدرت (نظام جمهوری) باشد. تا شاید بجای رفراندم هر ۵۰ سال یکبار و در نتیجه یک انقلاب خونین بتوان این "رفراندم=انتخابات آزاد" را هر ۴ یا ۵ سال یکبار انجام داد. در ضمن نطام سلطنتی و طرفداران سلطنت در ایران گذشته ای استبدادی داشته اند. رفتار بخش قابل توجهی از طرفداران این نظام در شرایط کنونی جدا از یکسری شعارهای سطحی نشانی از "تحول دمکراتیک" در پندار و رفتار این نیروها ندارد. برای مثال آیا نقدی جدی بر سرکوب های گسترده و نفی آزادی بیان و ... در دوران پهلوی ها از طرف طرفداران مهم این طیف سراغ دارید؟
آیا رای اکتریت مردم افغانستان مثلا به طالبان( در شرایط خاصی) و یا هر نیروی ضد مکراتیک دیگری حرکتی دمکراتیک و یا در جهت رشد دمکراسی محسوب میشود؟
بنظر من یک هدف هر انسان آزادی خواه و دمکراتی میباید در جهت رشد آزادی های سیاسی و اجتماعی از یک طرف و توجه جدی به مکانیزم های کنترل و پاسخگو نمودن قدرت باشد. داشتن قانون اساسی بر اساس چرخش بالاترین قدرت دولت هر چهار سال یکبار با توجه به زمینه های تاریخی استبدادی و سنتی سلطنت موروٍٍثی، دارای ریسک قابل توجه کمتری برای فرایند دمکراتیزه شدن ایران خواهد بود بر این اساس تعریف دقیق تر از انتخابات آزاد، پیش شرطهای تحول دمکراتیک و داشتن یک برنامه شفاف و تعریف شکل ایده ال نطام سیاسیی اینده در جهت حفظ و گسترش حقوق اجتماعی و سیاسی مردم کشورمان خواهد بود.
۴۴۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۰
|
از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
هموطن گرامی ...ب پ . تمایز بلوکهای سیاسی از یکدیگر یعنی تمیز اپوزیسیون کلیت نظام (انحلال طلبان) از اپوزیسیون درون نظامی (اصلاح طلبان) در این بحث پیش روی از ان نظر مهم میبود که فرایند انتخابات از منظر برخی مفسرانش میتوانست در توهم همزمانی با حضور حاکمیت فعلی انجام پذیرد. تبیین و تمیز این دو بلوک به مفهوم طرح و ترجمان اینهمانی درونی هر یک از این بلوکها نمیباشد. انحلال طلبان بیشمارند و در دیدگاه استراتژیک خود بیشک هم اندیش نمیباشند. ضرورتا همه انان که در نفی رژیم اندیشه میکنند قادر نخواهند بود با هم به سازماندهی یک جبهه دامن بزنند، انهم به همان دلایلی که شما برشمردید. یعنی برای چنین مهمی درک بنیادین و مشترکی از ازادی، دمکراسی، توافق بر بنیاد منشور جهانی به مثابه پایگاه قانون اساسی اینده ایران، سکولاریزم، و دیگر اصول و میثاق دمکراتیک ضروری میباشد. برای بوجود اوردن جبهه نیاز به برنامه ای میرود که مبین و جلوه ای از میثاق دمکراتیک فردایی باشد و نیروهایی که بدان تعهد بسپارند. اما در این فرایند تنها میثاقی که نمیتواند این بستر دمکراسی خواهی را فراهم اورد همانا نظام اندیشه ایست که با تکیه بر یافته های خود به حذف دادخواهی های دگر خواه خود مینشیند. من و شما حق نداریم یافته های خود را جایگزین حقوق شهروندان ایران در صندوق رای نماییم و از هم اکنون به حذف دادخواهی بخشی از شهروندان در بیان این و ان نظام اداری کشور بنشینیم. این زبان اندیشه راهش بر کرانه استبداد خواهد بود و نه دمکراسی. من به عنوان یک سوسیالیست اما بدون سیطره ایدئولوژیک ، و همچنین یک جمهوریخواه به خود اجازه نمیدهم که اگر بخشی از مردم سرزمینم میخواهند در یک فرایند دمکراتیک شکل دیگری از نظام کشورداری را برگزینند انان را از حق و حقوق اجتماعیشان حذف نمایم.
۴۴۴۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۰
|
از : |ب پ
عنوان : ضرورت داشتن برنامه شفاف برای اتهاد دمکراتیک
با نطر نویسنده در این باره که پیش شرط انتخابات آزاد بزیر کشیده شدن نطام ولایت فقیه است موافقم. اما تقسیم اقشار اجتماعی و نیروهای متنوع سیاسی به انحلال طلب و اصلاح طلب تقلیل گرایانه و شاید با هدف "همه با هم " دیگری باشد. آیا کسانی که خواهان آزادی و دمکراسی عدالت اجتماعی استقلال سیاسی و جدایی دین از دولت و استقرار نطام جمهوری بر اساس گردش قدرت هستند را میتوان با نیروهای سلطنت طلب در یک چهارچوب با هدف تشکیل جبهه ای دمکراتیک باشد قرار داد؟
آیا میتوان نبروهای جزم اندیش مذهبی و ایدتولوژیک را در چنین جبهه ای قرار داد؟
آیا میتوان نیروهایی را که بطور مستقیم با غیر مستقیم از حمله نظامی برای تغییر رژیم کنونی حمایت میکنند را در چنین جبهه ای قرار داد؟
اگر پاسخ به ستولات بالا منفی است؛ آنوقت این تقسیم بندی فایده چتدانی ندارد.
آیا انحلال طلبان غیر دمکرات میتوانند جایی در یک جبهه دمکراتیک داشته باشند؟
مسلما هر فرد یا نیروی سیاسی میتواند بهر دلیلی با نظام کنونی میارزه کند. اما برای تحول دمکراتیک ضروری است که نیروهای دمکرات با برنامه ای شفاف حول خواسته های آزادی خواهی ( حقوق بشری) دمکراتیک، عدالت اجتماعی، استقلال سیاسی و جدایی دین از دولت و گردش ادواری قدرت (استقرار نطام جمهوری) متحد شوند
۴۴۴۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱٣۹۰
|