یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تاملی بر "پرگار" و افاضات "نگهدار"! - عباس هاشمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : عباس هاشمی

عنوان : همدردی
متاسفانه نقد آقای رضا بینام برایم قابل فهم نیست .اما تلخی ایشان را احساس میکنم و تا حد زیادی میتوانم با ایشان همدردی کنم ,چرا که این تلخی ناشی از آن است که در مقاله ی من نقدی به اقلیت نشده است .لابد ایشان نمیداندکه من یکی از مهمترین منقدان اقلیت بوده ام !؟ بهمین جهت اولاجای نقد اقلیت در این مقاله نبود.و ثانیا "آن که ناموزد زدست روزگار ,درس ناموزد زهیچ آموزگار".در مورد "جان بدر بردن" من از کردستان هم اگر تامل شود قابل تقدیر است .چرا که برغم میل آنان آگاهانه به چنین دامی نرفتم و درگیری با اسیران در بن بست را شرم آور میدانم. سربلند باشید.
۴۵۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۴ خرداد ۱٣۹۱       

    از : الف پرسشگر

عنوان : اقا رضا، راستش دروغ چرا؟
اقای عباس هاشمی بروال همیشگی خود کم میگوید ولی پر میگوید، با یک صفحه مطلب زده به خال و حتمن خواب را از چشمان اصلاح طلبان (همان شعار دهنده گان و کماکان دهنده گان"خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم" حال چه نوع اسلامی اش چه نوع روسی سابق و آمریکایی کنونی اش) و رهبران عقیدتی و مالی آنها "دولت فخیمه انگلیس" و سخنگوی آن را بربوده. در این میان آقا رضا هم جوابی نوشته (بجای حمایت از افشا گری های اقای عباس هاشمی) که براستی چند باری بالا و پایین اش کرده و راستش دروغ چرا، آخرش نفهمیدم که خلاصه به فارسی نوشته اند یا زبان دیگر و چه چیزی را میخواهستند مطرح کنند. امیدوارم ایشان یک بار دیگر بنویسند تا من عامی (نه عمی مثل اون بابا) هم دوزاری مان بیافتد
۴۵۶٣۶ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣۹۱       

    از : reza binam

عنوان : و شما چه پاسخی دارید؟
آقای هاشم!پاسخی (اگر سوالی در نظر بگیریم برخاسته از نوشته شما)که می‌شود داد ،همانیست که آقای بهزاد در پایان گفته‌های خود میگوید،و جز توّهم وحشتناکی به نیروی خود باشد نیست!آقای هاشم ،بدبختانه جوی خونی که با تردستی خشونت طلبان در آن سالها براه افتاد و شما جان خود را بدر بردید،هنوز به کابوسی در خواب شما بدل نشده است که مانند آقای بهزاد(حسن اصفهانی‌ سابق) لیم داده و از رویای خوش "بدست گرفتن قدرت از طریق صد‌ها هزار توده‌ سازمانی" لاف میزنید!هنوز ما زنده هستیم اگر عمری باقی‌ بود داد خواهیم خواست نه تنها کشتگان مان بلکه بی‌ سرنوشت شدن "آن توده‌ هودار" که گاهی نیز با خواست آن رهبران به گوشنوازی رهبران خاطی سابق ترغیب و تهییج میشدند!این گفته را حتما شنیده اید که ندانستن جرم نیست اما دانسته و کاری کردن جنایت است!جواب نگهدار پیشکش خودش ،فکری به حال پاسخ خود کنید!
۴۵۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست