یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اسلام و دشواریهای رحمانی شدن - مهران جنگلی مقدم

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : علی کبیری

عنوان : پاسخ به خردمندان، توسل به دروغ است!
چه اجباریست که مسلمانان متظاهر به راستگوئی، هنگامی که درمقابل منطق درمیمانند دست به دروغگوئی ودروغپردازی میزنند؟ فرموده اند که:

«...طولانی ترین آیه قرآن در آخر سوره بقره که یک صفحه و نیم را شامل می شود فقط به این مسئله تأکید دارد که هر قراری با مردم می گذارید حتما آنرا مکتوب نموده و بامضای حداقل دو نفر شاهد برسانید. آیا از شخصیتی مانند محمد عجیب نیست که مسئله مهم جانشینیش را بگذارد در دقیقه نود و به حالی بیفتد که حتی حال برخواستن و قلم به دست گرفتن را نداشته باشد؟ اساساً پیامبر هیچیک از مکتوباتش را شخصاً نمی نوشت دیگران می نوشتند و او ممهور می نمود. این از آن تحریفات بزرگ تاریخ است...»

در پاسخ ایشان باید به عرضشان برسانم که سوره بقره دارای ۲۸۶ آیه است. آیه ی ۲۸۶ و آخرین آیه ی آن چنین است:

لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُوَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَهَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿۲۸۶﴾
خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی‏کند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده; و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مومنان می‏گویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مواخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان! (۲۸۶)

ترجمه ی آیه توسط آیت الله مکارم شیرازی انجام گرفته است.

همچنانکه ملاحظه میشود، آیه ی آخری سوره ی بقره شامل ۳ سطر است ونه یک صفحه ونیم که بنده ی راستگوی خدا مدعی شده است. مضافاً به اینکه دراین آیه هیچ حُکم یا دستوری مبنی بر مکتوب کردن قراری بامردم آنطور که بنده خدا مدعی شده است، مشاهده نمیشود. بر مبنای همین ادعای ایشان میتوان چنین نتیجه گرفت که سایر موارد مورد ادعایش هم نادرست هستند.

آقای محترم، چرا درمقابل منطق بجای استدلال منطقی به ادعاهای نادرست متوسل میشوید؟ چه الزامیست که کوشش دارید تا اذهان دیگران را منحرف کنید؟ چرا نمیخواهید ناآگاهان از این خواب ۱۴۰۰ ساله بیدارشده و دکان ملاها وآیت الله ها و امثالهم را تخته کنند؟ هم میهن گرامی...با دست زدن به این دروغپردازیها، شما دارید آب به آسیاب جمهوری جهل و جنایت میریزید. بس کنید. راستگوئی پیشه کنید واز گفتن سخن راست نهراسید. دروغگوئی هم نوعی خیانت به مردم است. خیانت در کتمان واقعیت. واقعاً که...
۴۵٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ خرداد ۱٣۹۱       

    از : بنده خدا

عنوان : بازبینی بی غرضانه تاریخ
جناب رازی
من در مورد تاریخ مسیحیت چندان مطالعه ای ندارم و لذا نمی توانم اظهار نظر کنم اما در مورد تاریخ اسلام توجه شما را به فتح قسطنطنیه جلب می کنم که به محض ضعیف شدن حکومت اسلامی دوباره مردم اسپانیا به آئین اجدادی خود بازگشتند چرا که آن فتح حقیقتاً به ضرب شمشیر صورت گرفت.
۱-طولانی ترین آیه قرآن در آخر سوره بقره که یک صفحه و نیم را شامل می شود فقط به این مسئله تأکید دارد که هر قراری با مردم می گذارید حتما آنرا مکتوب نموده و بامضای حداقل دو نفر شاهد برسانید. آیا از شخصیتی مانند محمد عجیب نیست که مسئله مهم جانشینیش را بگذارد در دقیقه نود و به حالی بیفتد که حتی حال برخواستن و قلم به دست گرفتن را نداشته باشد؟ اساساً پیامبر هیچیک از مکتوباتش را شخصاً نمی نوشت دیگران می نوشتند و او ممهور می نمود. این از آن تحریفات بزرگ تاریخ است.
۲-به طور طبیعی انسان از کسیکه بترسد دوری می کند نه اینکه آنقدر به او کمک می کند که این جمله معروف عمر در تاریخ ثبت می شود «لو لا علی لهلک عمر».
و چطور این آدم ترسو در زمانیکه خلیفه سوم جانش از دست مردم خشمگین در خطر بود پسرانش را مأمور حفظ جان عثمان می کند.
۳-اگر امام حسن قدرت مقابله با معاویه را نداشت چرا مانند سایر امامان رفتار نکرد و صلح نامه نوشت؟
۴-شما در تاریخ کدام قیام کننده بر علیه حکومت دیده اید که زن بچه را بردارد و هلک و تلک به جنگ دشمن برود؟ امام حسین اساساً قصد جنگیدن نداشت وگرنه مثل تمام قیام کنندگان تاریخ نظیر ابو مسلم و یا مختار و یا ستارخان و باقرخان اول زن بچه اش را به محلی امن منتقل می کرد سپس با جمع آوری عده ای قلچماق برای کسب حکومت قیام می کرد.
دوست من
تاریخ پر است از اینگونه تحریفات لذا برای انسان اندیشمند امروز لازمست تاریخ را نه بر اساس اقوال بلکه بر اساس افعال بررسی نماید.
۴۵٨٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱٣۹۱       

    از : علی کبیری

عنوان : بنده های خدا و آب کردن لولهنگ آخوندها!
دوستان، لطفاً دست از سر این بنده خدا بردارید چون به نظر میرسد که این بنده خدا از جمله انسانهای راستگو است. ایشان به درستی اشاره میکند به اشغال ایران از سوی متفقین و عدم واکنش بنده خداها نسبت به اشغال خاکشان و نیز غارت هستی و تجاوز به نوامیس آنها از سوی دشمن. این بنده خداها دربند قتل و غارت سلسله ی پهلوی نبودند چون هنوز آخوندی فتوا نداده بود که دین در خطر است. درمسلک اینها فقط و فقط دین باید حفظ شود. حالا موقعی که دشمن وطن را اشغال کرد، اگر یک وجب جا برای جانماز پهن کردن و چهار رکعت نماز خواندن این جمع وجود داشته باشد، اشغال وطن از سوی دشمن مانع شرعی ندارد. اینها وقتی در ۲۸ مرداد آخوند بهبهانی قرآن بر سر گذاشته و با پای برهنه در خیابانها دویده و نعره ی مرگ بر مصدق میکشید، همه ی بنده خداها به دنبال او و چاقوکشهایش به خانه ی مصدق هجوم برده، خانه ی آن مرد وطن پرست را ویران و اسباب و اثاثیه اش را غارت کردند. اینها وقتی خمینی دجّال حکم میدهد که "راه قدس از کربلا میگذرد" و با آویزان کردن کلیدهای پلاستیکی بهشتِ ساخت هنگ کنگ به گردن طفلان معصومشان از سوی آخوندها، آنها را برروی مینهای دشمن میفرستند، چون رهبر دینیشان گفته است که اسلام درخطراست. ولی اگر وطن در خطر بود و اسلام درخطر نبود، مهم نبود که سپاهیان دشمن خاک وطنشان را به توبره کشیده، خودشان را گردن بزنند وبه زنهایشان تجاوز کنند. اینها همه خواست اللهِ بنده خداها است. همچنانکه شاه سلطان حسین با استخاره تسبیح انداخت و دستور داد تا بجای دفاع از پایتخت در مقابل محمود افغان راهزن ، دروازه های اصفهان را به روی راهزنان بگشایند و به قزلباشان فرمان داد تا اسلحه بر زمین نهند، "چون خداوند رحمان چنین مقدر کرده بود که تا آن زمان حسین سلطنت کرده واز آن به بعد نوبت محمود بود."

بنده خدا ها را راحت بگذارید و بیش از این چرت آنها را پاره نکنید. بگذارید آنها به نماز و روزه شان برسند. الحمدالله که حکومت اسلامیست. حال اگر آخوندهای انگل و بی مقدار مشغول چپاول میلیاردی بیت المال هستند، اینکه در حکومت اسلامی مانعی ندارد. لااقل به لطف الله، اسلام نازنین در خطر نیست. می چاپند؟ مگر شاه نچاپید؟ خب که چه؟ بچاپ بچاپ مهم نیست، مهم آنست که دیگر طاغوت حکومت نمیکند. خداوندا...ترا قسم میدهم به اون دودست قلم شده حضرت عباس، به خون پاک ریخته شده ی سیدالشهداء در صحرای کربلا، به آن طفل معصوم و نوگل نشکفته علی اکبر، بازهم قسمت میدهم تا اسلام عزیز را از گزند کافران مصون داری...آمین یارب العالمین.
۴۵٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۱       

    از : رازی

عنوان : بدفهمی از محتوای تاریخ
مکانیسم گسترش و استقرار دین بسیار پیچیده تر از این حرفهاست. "منطق" شما را در مورد مسحیت هم می شود بکار برد. از بخش اعظم قاره اروپا که بضرب شمشیر مسیحی شد اگر بگذریم، میسیونرهای مسیحی در دوران استعمار نه تنها مردم افریقا را بزور مسیحی می کردند، بلکه آنها را مثل حیوانات خریدو فروش می کردند و از این قاره به آن قاره می بردند، با این وجود این مردم بعد از پایان استعمار هم مسیحی ماندند.آیا از نظر شما میسیونرها مبلغ صلح و دموکراسی بودند؟
از این گذشته شما جواب مرا ندادید. اینکه محمد در اقلیت بود، ملاک هیچ چیزی نیست. خمرهای سرخ هم در کامبوج یک اقلیت ناچیز بودند، ولی با این وجود در سایه قتل و کشتار و خشونت غیر قابل تصور به قدرت رسیدند و دومیلیون انسان را کشتند، آیا این دلیل بر محق بودن آنهاست؟
اسلام فقط و فقط در سایه شمشیر و خشونت و کشتار و برده کردن شکست خوردگان بود که گسترش یافت، دینی که شروعش با جنگ و کشتار باشد و کلمه "قتال" پراستفاده ترین کلمه در کتاب مقدسش باشد، نمی تواند ادعای صلح و دموکراسی کند.
و اما در مورد ادعاهای شما:
۲. محمد در دم مرگ درخواست قلم و دوات کرد، ولی عمر گفت این مرد تب دارد و هذیان می گوید و مانع شد. (ماجرا البته از نظر من بی ارزش است، ولی شما در همین موضوع بی ارزش هم امانت را رعایت نمی کنید) تاریخ طبری

۳. علی سعی بسیاری در جمع آوری طرفدار کرد، و تا وقتی که فاطمه زنده بود تاحدی هم موفق شد، ولی با مرگ فاطمه همان عده کم هم از دوروبرش پراکنده شدند. در ضمن علی بشدت از خشونت عمر می ترسید، زیرا یکبار اتهدید کرده بود که خانه علی با ساکنانش را در صورت عدم بیعت با ابوبکر آتش می زند. تاریخ طبری

۴. حسن در برابر معاویه هیچ حقی نداشت، زیرا در پیمان صلح بین ابوموسی اشعری و عمرو بن عاص و در شرایطی که علی در جنگ صفین شکست خورده بود، خلافت معاویه به توافق طرفین رسیده بود. حسن هیچ شانسی برای رسیدن به قدرت نداشت و طبیعتا چاره ای جز صلح برایش نمانده بود. تاریخ طبری

۵. حسین نه برای احترام به رأی مردم، بلکه در سودای واهی رسیدن به قدرت بود که حجش را نیمه کاره رها کرد. محاسبات او غلط از آب درآمد و سپاه یزید هم به او رحم نکردند. کاری که هم محمد و هم علی بپیشتر از آن دهها و صدها بار با مخالفان خودشان کرده بودند. پس در اینجا هم به یزید ایرادی نیست، زیرا از سنت نبوی پیروی کرده است.
۴۵٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣۹۱       

    از : بنده خدا

عنوان : جناب رازی
با تشکر از بذل توجه شما باستحضار می رساند
۱-زمانیکه محمد دست به شمشیر برد در مقابل مخالفینش در اقلیت بسیار کوچکی بود که براحتی می شد از بین برده شود که نشد...
۲-تاریخ ثابت کرده است هر مرامی که به ضرب و زور پیاده شده باشد به محض برداشته شده آن زور و شمشیر آن مرام نیز از بین رفته و فوقش تعداد کمی از پیروانش باقی می ماند نه این تعداد مسلمان.
۳- به قول سعدی علیه الرحمه «دوصد گفته چون نیم کردار نیست» حرف زیاد است ولی بهتر است شما ببینید واقعاً چیزیکه رخ داده چیست و بر اساس آن تاریخ را تحلیل فرمائید...
شما هم موید باشید.
۴۵٨۶٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣۹۱       

    از : رازی

عنوان : چند قبیله در صدر اسلام با میل خود مسلمان شدند؟
آقا یا خانم بنده خدا،
شما که گویا به تاریخ اسلام مسلط هستید، لطفا بفرمائید به غیر از قبائل مدینه، کدام قبیله را در عربستان و خارج آن می شناسید که به میل خودش و نه به ضرب شمشیر محمد و مجاهدینش مسلمان شده باشد؟ آن کسی که به عقاید مردم اینهمه احترام می گذاشت، به چه دلیل در طول ده سال برای اجبار اعراب به مسلمان شدن بیشتر از ۱۰۰ بار لشگرکشی کرد و قتل و غارت و برده‌گیری براه انداخت؟ آیا می دانید جانشی او (علی) و دو پسرش چقدر از مردم ایران را فقط به این دلیل که نمی خواستند مسلمان بشوند قتل عام کردند؟ تاریخ طبری را بخوانید، شاید شما هم موید شوید!
۴۵٨۴۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ خرداد ۱٣۹۱       

    از : بنده خدا

عنوان : بد فهمی از معنای دین
دوست گرامی
۱-پیامبر این دینی که هیچ امیدی به آن در جهت اصلاح ندارید در زمانی که در هیچ جای دنیا اسمی از دمکراسی نبود جهت تشکیل حکومتش از مردم بیعت گرفت یعنی به نوعی رأی اعتماد.
۲-همین پیامبر هنگام مرگ به جهت اینکه نمی خواست بعد از مرگش مردم باجبار به کسی که او را به عنوان جانشین خودش معرفی کرده بود رأی دهند از دادن حکم کتبی به جانشینش خودداری کرد.
۳-اولین پیشوای این دین وقتی دید مردم علی رغم سفارش پیامبر شخص دیگری را به حاکمیت انتخاب کرده اند به خاطر احترام به رأی مردم سکوت کرد و با سه حاکم پس از پیامبر کمال همکاری را انجام داد و زمانی قبول کرد که حکومت کند که مردم از او درخواست پذیرش حکومت کردند.
۴-دومین پیشوای این آئین وقتی دید مردم به دشمن شماره‍ی یک پدرش رأی جهت حکومت داده اند با او پیمان صلح امضا کرد و به احترام رأی مردم معترض او نشد.
۵-سومین پیشوای این دین زمانی که درخواست مردم کوفه مبنی بر پذیرش حکومت به او رسید به احترام خواست مردم حجش را نیمه تمام گذاشت و به سمت کوفه با خانواده اش حرکت کرد. در بین راه خبردار شد که مردم کوفه از رأیشان برگشته اند و سفیر او را هم به قتل رسانده اند و وقتی این خبر را شنید تصمیم به بازگشت گرفت ولی عمال حکومتی به او اجبار کردند که باید با حکومت وقت بیعت نماید و در اینجا بود که برای مبارزه با تحمیل عقیده وارد جنگ شد و جان خود و خانواده اش را فدا نمود.
دوست عزیز...
یک چنین مرامی با این چنین پیشوایانی نمی تواند استبدادی باشد...
موید باشید.
۴۵٨۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۱       

    از : باخته

عنوان : مقاله آقای مجید محمدی در رابطه با توهین جواب خوبی اشت
"روضه‌خوانی برای مقدسات، بی قطره اشکی برای انسان‌ها" نوشته آقای مجید محمدی در رادیو فردا حرف دل خیلی از ایرانی ها را زده.
۴۵٨٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۱       

    از : اکبر آذر

عنوان : ممنون از نوشته خوب آقای جنگلی مقدم
به درستی تاکید کرده اید که گوی و میدان در اختیار خود مدعیان "اسلام رحمانی" است. آن ها خود باید پاسخگوی آن چه که اسلام در ایران و جهان می کند باشند.
سراسر آنچه اسلام در عرصه اجتماعی انجام داده و می دهد جز تباهی و تیره روزی مردمان نیست. "اسلام رحمانی"، وعده افرادی است که شرمنده رفتار دینشان در عرصه عمومی اند و جسارت کندن از آن را نیز ندارند. آنها میخواهند فضایی بسازند که کارکردش در بهترین حالت آرام ساختن وجدان فردی شان است.(البته آن ها که مثل آقای کرمی وجدان دارند)
۴۵٨٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست