سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فرانس فانون، کولونیالیسم سنتی و کولونیالیسم کرد - شمال میرزا

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ح

عنوان : فدرالیسم
جناب حافظه تاریخ اقوام ساکن نه درستترش ملل ساکن درایران مستعمرهراسیسم فارس در ایران می باشد{النته نهمردمان فارس}. انسجام قومی در صورتی پدیدار می شود که همه اقوام از حق مساوی وبرابر بر خوردار شوند.نه اینکه یک قومی بر دیگری بر تری داشته باشد دوست عزیز اینکه نشد ازاد منشی. ان انسجام قومی که شما از ان یاد میکنید اسارت قومی است. یعنی ازاد منشی شما این است؟ان انسجام قومی که شما می گوید باید پائین کشیده شود و بجای ان اتحاد ملل ساکن در ایران با حقوق برابر بر پا شود.یعنی به عبارت ساده تر حداقل سیستم فدرالیسم جایگزین نظام تمرگز گرای فعلی به گردد. مانند کشور های دمکراتیک مثل کانادا سوئیس وغیره در این صورت ازاد منشی تمام ایرانیان بر پا می شود ومضخرفاتی مثل تجزیه طلبی هم از دهان شما میافتد وایران هم تجزیه نمی شود واتحادو یک بارچه گی تعمین می شود.
۴۶۰۵۵ - تاریخ انتشار : ۱ تير ۱٣۹۱       

    از : هدایت برزگر

عنوان : کولونیالیزم هنوز ادامه‌ دارد
دولت-ملت‌ پدیده مربوط به‌ دوران مدرنیته‌ سرمایه‌داری است و در اینکه‌ مقوله‌ ملت، خواه‌ ملت ایران یا فرانسه باشد،‌ به‌ قول اند‌رسون و برگرفته‌ از کتابش (imagined community) خود بر آمده‌ از تخیلات است. اگر اساس ‌ دولت-ملت را ناسیونالیزم و از مهمترین عناصرش هویت را نام ببریم، باید به‌ این نکته‌ توجه‌ داشته‌ باشیم که‌ ما ""خود"" را در مقابل ""دیگران"" تعریف میکنیم با این توضیح که‌ اگر خود را ملت بنامیم بر اساس تعریفی که‌ از ملت تا حالا ارائه‌ شده‌ ما باید زبان مشترک، مذهب مشترک، فرهنگ مشترک،،،، و از همه‌ مهمتر احساس مشترک داشته‌ باشیم تا اینکه‌ مختصات ملت را دارا باشیم. و در مورد ایران، اولا ما چگونه‌ میتوانیم یک ملت باشیم در حالی که‌ هیچ یک از مختصات فوق را دارا نیستیم، ثانیا ملتهای غیر فارس خود در سرزمینی زندگی میکنند که‌ اگر با تعریفهای ارائه‌ شده‌ توسط هابس باوم (Habsbawm ) و اسمیت ( smith و اندرسن تدبیق کنیم میتوانیم تعریفی کاملتری از ملت ارائه‌ کنیم تا ایران. ثالثا ایران تا زمانی برای ترک و کورد، عرب و بلوچ ایران است که‌ به‌ کرامت انسانیشان احترام گذاشته شود، شهروند درجه‌ دوم نباشند و بتوانند در سرنوشت خود دخیل باشند، در این غیر این صورت باید منتظر دولت-ملتهای نو در منطقه‌ باشیم چنانچه‌ ایران و ترکیه‌ عراق و بسیار دیگر از دولت-ملتهای دیگر پیش از جنگ جهانی اول وجود نداشتند و آنجه‌ بود امپراتوری با تمامی خصوصیات یک امپراتوری بیش نبود.‌
۴۶۰۲٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۱       

    از : الف ـ پرسشجو

عنوان : مرحبا جناب ایرانی، واقعآ گل کاشتید
آیا کسی از کامنت جناب «ایرانی» سر در آورد که در چه مورد ایشان اظهار «فضل» کرده اند؟ کاشکی بزبان ساده و فارسی می نوشت که همه بتوانند از آن درس فراگیرند. اینکه هر گاه قومی در اکثریت درست و یانادرست بخواهد سرنوشت خودرا در دست بگیرد، نباید مانع ان شد. ولی اگر جریانهای دست نشانده و تقلبی در این امر با پشتیبانی عوامل ذینفع استعماری دست بچنین «خودمختاری» زنند، آنوقت ……. هرکسی خودش بقیه را بیان کند. در ضمن فرانس فانون اروپا را برای اروپایی ها میگذارد و خود میرود. متاسفانه گرو پرستهای وطنی پرورش یافته در دامن غرب و اروپا و باکمک آنها برای «آزادی» اقوام در ایران میجنگند. این نوع «مبارزه» در چند دهه اخیر جز کشتار و خرابی برای مردمان ایران چیز دیگری ثمری نداشت.
۴۶۰۲۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۱       

    از : ایرانی

عنوان : ستون فقرات ایران
واوو هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد.

این رفقا ‍که تازه ‍کتاب به دست گرفته اند هر ‍کتابی می خوانند هر تئوری می خوانند زود سر و ته اش را هم می آورند تفسیر به میل می کنند وارونه اش می کنند و یک تئوری
 من در آوردی از خودشان تحویل میدهند 
 استعمار ریشه در اروپای قرن ۱۵  دارد نژادپرستی استعماری ریشه در تفاوت یابی و شناسی اروپای قرن ۱۷ دارد
رفیق ۵۰۰ سال دیر بدنیا آمدی 
تو باید آن زمان زاده می شدی 
نه در زمانی ‍که بشریت در پی هدف های بزرگ تر اتحاد های بزرگ تر است                                
رفیق تاریخ کلنیالیسم یا استعمار بسیار وسیع تر از این است راسیسم تئوری پسا استعماری   دیگر است. برو خوب مطالعه ‍کن
پدیدار ها را در یک تحلیل دیالکتی‍ک تاریخی قرار بده هستی شناسی بخوان 
کردان تیره ایرانی ستون فقرات ایران هستند کدام استعمار؟ زبان ‍کردی اورجینال زبان فارسی است
۴۶۰۲۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣۹۱       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : سوی صحبت با آزادمنشان کرد ایرانیست و نه «پان» کردها
جناب کریمی راد، مپندارید که فحاشی و توئین بدیگران، برای موجوداتی مثل شما «احترام» و جایگاه شخصیت انسانی و آزادمنشی بارمغان میآورد. وظیفه میهن دوستی و اعتقاد عمیق به ازادی انسان از زیر جور و ستم و خصوصآ اسارت (درونی، بیرونی) وادار نمود که برای روشن کردن افکار مسموم و پراز کینه افرادی مثل شما نسبت بایران و ایرانیت گذری باشتراک بتاریخ بزنیم. تا «ضعف اطلاعات تاریخی» مشترکمان را تاحدی برطرف نمائیم. و آنهم براساس فاکت تاریخی و نه روایت روسای قبایل و روسای «احزاب» ایجاد شده برای «حقانیت» بخشیدن به سیاست مشخص.
آنان براساس «روایت» مشکوک از جعبه مارگیری «ملت کرد» را بیرون کشیدند و با عنوان اشغالگری فارسها « هدف کولونیالیسم نه‌ تنها غارت و تاراج مادی بلکه‌ یک سیاست اسیمیلاسیون است که‌ هدفش ورای هدف مادی» و
بر اساس آن خواستار کمک های «دوستانه» حمله نظامی ناتو و دیگر جنگ افروزان استعمارگر، برای نجات «ملت» و در حقیقت در خواست قتل و عام و غارت ساکنین ایران منظوری را نمیرساند. چندی پیش از قلم مزدوری چنین «پیامی» تراوش نمود «جنگ در ابعادی که‌ به‌ فروپاشی نظام بیانجامد پدیده‌ای ساختارشکنانه‌ خواهد بود». دیروز با کمک استعمار شوروی « جمهوری مهاباد» را علم نمودند و امروزه با کمک استعمار جهانی با فدا کردن لااقل ده در صد مردم ایران با فرستادن دعوتنامه ها براساس روایت ها همان سیاست کینه توزیانه و تجزیه طلبی، ویرانی ایران را هدف نهایی خود قرار داده اند. باین نوع استدلالها براساس « روایتها و حدیثها» تاریخ چند هزار ساله انسجام اقوام سازنده ایران را خط «بطلان» کشیده میشود تا جنگ چالدران را هم از صفحه تاریخ و جغرافیا حذف گردد. و طرفداران قومی از قبیل شما تا بدانجا پیش میروند که بقیه ساکنان ایران کشور اشغالگر استان کردستان مینامند. سرنوشت مردم ایران و از جمله شهروندهای کرد درایران برای همه آنهائیکه سر در توبره استعمارگران دارند، مسئله ثانویست. حال ببینیم فاکت (نه روایت خود ساخته) تاریخی و جغرافیائی کردستان از چه قرار است. کُرْدِسْتانْ نامی است تاریخی که از سال ۱۱۵۰ میلادی تاکنون برای اشاره به مناطق کردنشین غرب ایران و خاورمیانه به‌کار برده می‌شود. هم‌زمان با روی کار آمدن ترکمن‌های سلجوقی (۵۱۱ ق.) و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان در محدوده ایالت جبال (کوهستان) ایران تأسیس گردید و نام کردستان برای نخستین بار ساخته و استفاده شد. این نام در منابع تاریخی از سال ۱۱۵۰ میلادی برای محدوده‌ای در غرب خاورمیانه آن زمان کاربرد داشته‌است. تمام ایالات کردستان امروزی از دوران شاهنشاهی ماد به بعد تا سال ۱۵۱۴ میلادی یکی از ایالات ایران بود.مردم کرد از مردمان ایرانی‌تبار هستند که در بسیاری از نقاط ایران (کردستان، گیلان «طالش»، بلوچستان و..) و نیز در بخش‌های دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی زندگی می‌کنند. کردها دارای تاریخ مشترک با دیگر ایرانیان و سازنده موجودیت پارس (ایران) هستند.
تاریخ مشترک کردها با ترک‌ها پس از جنگ چالدران و پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی با ترک‌ها و عرب‌ها و ایرانیان ادامه یافت. بخش عمده سرزمین کردستان بر اثر حمله امپراتوری عثمانی به ایران در جنگ چالدران در سال ۱۵۱۴ میلادی از ایران جدا گردید، و امروزه به نام کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه ضمیمه خاک کشورهای ترکیه، عراق و سوریه گردیده‌اند. پس از جنگ چالدران نیز مناطق جدا شده بارها بین ایران و عثمانی دست به دست شده‌اند. امپراتوری عثمانی سال‌ها بر بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، فرمان‌راند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمین‌های عربی، آسیای کوچک و بالکان به دست پیروزمندان جنگ جهانی اول، انگلستان و فرانسه تقسیم گردیدند». (از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد، بخاطر دسترسی همگانی باین منابع استفاده گردید).
بنابراین اصطلاح کردستان را سلجوقیان برای نواحی غرب ایران کردنشین وضع نمودند. کردهای در خلال سالهای فتح ایران بدست اعراب در دفاع از موجودیت ایران خط مقدم را داشتند و همواره از پیشتازان قیام در برابر ظلم و ستم اعراب و قبول اجباری مذهب سنی بودند. قیامها و شوروشهای سالهای ۹۰ و ۱۵۰ هجری قمری کردهای فارس و موصل که به دست حجاج ابن یوسف ثقفی و خالد برمکی سرکوب شدند، گواه دفاع این غیرتمندان ایرانیست. دولت ایران در دوره صفویه به قسمت وسیعی از کردستان آن روز که دامنه های خاوری کوه های زاگرس را در بر می گرفت تسلط داشتند و نخستین کتاب درباره قوم کرد به زبان فارسی با نام ‹‹شرفنامه بدلیسی›› در این دوره تدوین شده است. با تشکیل سلسله زندیه، ‌برای نخستین بار درتاریخ ایران؛ سلسله ای کرد نژاد به سلطنت رسیدند. در اواخر این سلسله طایفه دنبلی - یکی از طوایف بزرگ کرد – نیز قسمتی از آذربایجان غربی را اشغال کرد و خوی را به عنوان مرکز حکومت خود برگزید. در سال ۱۸۷۸ میلادی شیخ عبیدالله نقشبندی با کمک کردها و تحت حمایت دولت عثمانی به فکر تاسیس کردستان مستقل افتاد. به این ترتیب در سال ۱۸۸۰ میلادی طرف داران وی، اطراف ارومیه، ساوجبلاغ، مراغه و میاندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهیان ایران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع کنند. از دیگر تلاش ها در جهت استقلال نواحی کرد نشین می توان به شورش قاضی محمد در سال ۱۹۴۶ میلادی اشاره کرد. وی هم زمان با حضور قوای متفقین در ایران و حمایت دولت روسیه شوروی سوسیالیستی، جمهوری خلق کردستان را به مرکزیت مهاباد تشکیل داد، که پس از تخلیه کامل ایران از قوای متفقین و اعزام ارتش دولت مرکزی به نواحی آذربایجان و کردستان، این شورش و جمهوری ناشی از آن نیز از هم پاشید. ماندگاری زبان، آداب و رسوم کردی درایرانی در گذشت اینهمه قرنها مدیون سازمانهای دست نشانده «جانبداران» اقوام ایرانی از جمله قوم کرد نیست، و همانگون در قبل اشاره نمودم ـ نوع فرهنگ غنی و سنن ایرانی در گرو وجود چند گانه اقلیتهای ملی توانست تا بامروز دوام داشته باشد. آنچه استعمار بزور اسلحه در جنگ چالدران و یا در قرارداد ترکمانچای از بدنه ایران جدا کرده است، امروزه با سیاست تجزیه طلبی و دنباله روی از نقشه صیهونیستها، دستیار اعمال فاشیستی کولونیالیسم قدیم و جدید نباشیم.» مردم ایران دارای سرنوشت مشترکی بوده و برای رسیدن بازادی و استقلال و حرمت انسانی مبارزه را مشترکآ بانتها خواهند رساند.
۴۶۰۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱٣۹۱       

    از : آرش کریمی راد

عنوان : ارزیابی از یادداشت حافظه‌ تاریخ
آیا کسی با بصیرت و با ضریب ‌هوشی متوسط، اگر خود را نفریبد، میتواند درک به‌ سیاست آسیمیلاسیون کورد در ایران، ترکیه،‌سوریه و یا عراق‌ نکرده‌ باشد. شاید ""حافظه‌ تاریخ"" با من هم عقیده‌ باشد که‌ سیاست اسیمیلاسیون جمهوری اسلامی سیاست و استراتژی عمده‌ و کلان در کوردستان است، ولی اگر ایشان، به‌ دلیل ضعف مطالعاتی، به‌ تاریخ این سیاست در دورانهای پیشین شک دارند میتوان به‌ سیاست اضمحلال زبانی کوردها در ایران، سیاست انکار در ترکیه و سوریه‌‌، سیاست انفال در عراق اشاره کرد‌
۴۵۹۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹۱       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : فرانس فانون چه گفته، واقعیت در ایران چگونه است، راحت میتوان متمایز کرد.
« حال آنکه‌ در کولونیالیسم کوردستان هدف کولونیالیسم نه‌ تنها غارت و تاراج مادی بلکه‌ یک سیاست اسیمیلاسیون است که‌ هدفش ورای هدف مادی است که‌ آن را میتوان در چهار چوب خاصی از کولونیالیسم مطالعه‌ کرد».
از نادانی و بی خبری تاریخی و خصوصآ از دید نژاد پرستی کسی، بهتر ازاین جمله ظاهر نمیشود. ترکیب و بافت اجتماعی ایران با همه اقوام متشکله دارای دو حسن است، یکی موجودیت ایران بدون اقوام تشکیل دهنده اش معنی و مفهوم نداشت و از جانب دیگر قدرت پاسداری و حفظ موجودیت از ایران بود که تابامروز اقوام هم دارای هویت هستند. خدشه وارد آوردن بیکی، اضملال دیگری را درپی خواهد داشت. تاریخ پر از نمونه اینگونه فناپذیری اقوام و کشورها قدیم و معاصر میباشد. اینگونه بی خبری از تاریخ و بانضمام خصوصیات مزدوری پاره ای از کسانیکه خود را وارد جرگه «اپوزیسیون» نموده اند، باعث گشته که رژیمهای ضد ملی و ضد انسانی و ضد ایرانی تا بامروز در ایران حکومت نمایند. تا زمانیکه این نوع گرایشهای بیهوده قوم پرستی کاذب و علم شده از جانب دشمنان منافع مردم ایران وجود دارند، رژیم آخوندها هم بر جنایات خود خواهند افزود. تنوع فرهنگ غنی و سنن ایرانی در گرو وجود چند گانه اقلیتهای ملی توانست تا بامروز دوام داشته باشد. آنچه استعمار بزور اسلحه در جنگ چالدران و یا در قرارداد ترکمانچای از بدنه ایران جدا کرده است، امروزه با سیاست تجزیه طلبی و دنباله روی از نقشه صیهونیستها، دستیار اعمال فاشیستی کولونیالیسم قدیم و جدید نباشیم. دفاع از آزادمنشی و حقوق انسانی، مغایرت با همدستی با فاشیسم دارد.
۴۵۹٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست