یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کالبد شناسی اندیشه خمینی -۲ - رضا راهدار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ابوالقاسم احمدی

عنوان : خدا نکناد
خدا نکناد که همه مردم همانطور که «ما» می فهمیم در عهد حجر و در عصر انقلاب علمی و فنی «فهمیده» باشند و «بفهمند»!
۴۶۱۷۶ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۱       

    از : بنده خدا

عنوان : جناب آقای راهدار
ضمن تشکر از پاسخ متین تان و با آرزوی داشتن فرصت جهت خواندن بقیه بخشهای نوشته تان باید بگویم هیچ فرد تمامیت خواه و مطلق گرایی نتوانسته با فتوا و ریای مذهبی مردم را به دنبال خود بکشد اگر این کار ممکن بود در درجه اول رجوی و بعد همین حکومت این کار را می کردند و نیازی به راه انداختن بساط کودتا نبود.
همانگونه که قبلاً هم گفتم اولین شرط آزاد اندیشی پذیرش این مطلب است که همانطور که ما می فهمیم همه هم می فهمند وگرنه می شویم مثل جنتی...!
۴۶۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۱       

    از : میم نون

عنوان : دیوار کوتاه توده و «صعود» جسورانه جسوران از آن
معرکه تمام ارضی مضحکی برپا ست:
هر معرکه گیری به دنبال دیوار کوتاهی است و دیوار توده مثل همیشه از همه دیوارها کوتاهتر است و نتیجتا «صعود» خودنمایانه از آن، کسب و کار هر معرکه گیری است:

معرکه گیری که مثل ماشین خودکاری، چرند ضد و نقیض بیرون می ریزد، خمینی را مجری اراده توده می داند و نتیجتا توده سالار (دموکرات) جا می زند، تا بعد با حواس پرتی تام و تمام اعلام کند که «طرف نه تئوکرات بود و نه دموکرات» و کسی نیست، بپرسد که بالاخره کدام:
توده سالار و یا نه تئوکرات ـ نه دموکرات؟

اما در هر صورت، تقصیر غلبه ارتجاع فئودالی و جنایات ضد توده ای آن به گردن شخص شخیص خود توده انداخته می شود.

طرف حتی ـ رندانه ـ منتقد فلک زده را به فلکه توده ستیزی می بندد و با هیتلر مقایسه می کند، تا بعد با جمهوری «اسلامی» مقایسه کند و مهر فرار از منطقی اندیشی بر پیشانی اش بکوبد.

معرکه گیر دیگری ـ فرصت طلبانه ـ از فرصت استفاده می کند و توده را به فلکه می بندد و همان توده را به خریت متهم می کند و رندانه، مقصر اصلی ظهور عجوزه عهد عتیق جا می زند تا اشاره ای حتی به طبقات ممتاز داخلی و طبقه حاکمه تمام ارضی نکند.

«خمینی مطلق گرا و تمامیت خواه» جا زده می شود تا ماهیت طبقاتی اش از دیده ها پنهان بماند.
و ضمنا خریت توده مورد تأکید مجدد قرار می گیرد تا خمینی «بر گرده اش سوار شود و نان و ایمان از سفره اش بدزدد.»

ضمنا ادعا می شود که «اگر توده ای با آزادی و استقلال رای در میدان بود، خمینی نه رهبر می شد و نه دوامی می یافت.»
نتیجتا تقصیر اصلی رهبرگشتن خمینی به گردن نحیف توده خر می افتد تا توده دوباره به تازیانه تحقیر و تخفیف و توهین بسته شود و طبقه حاکمه تمام ارضی در متروپول های سرمایه داری با بلندگوهای تبلیغاتی تمام ارضی بی امان شان به آب زمزم شسته شود.

حقا که «ما در تیره ترین دوران ها بسر می بریم»:
در دورانی که تمیز عوام از عوامفریب، دشوار تر از تمیز سوزنی در کوهی از کاه است.
۴۶۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۱       

    از : رضا راهدار

عنوان : مردم
با تشکر از توجه شما و نظراتان. قسمت بعدی نوشته در باره توده و بسیج و تهیج توده ای خمینی است. خمینی مطلق گرا و تمامیت خواهی بود که بر گرده مردم سوار شد و نان و ایمان را از سفره شان دزدید. گفتمان توده و توده ای بودن در درجه اول به آزادی و استقلال رای آنها بر میگردد نه اینکه با فتوا و ریای مذهبی آنها را بدنبال خویش کشید و از آنها استفاده کرد. اگر چنین توده ای در میدان بود خمینی نه رهبر می شد و نه دوامی می یافت. به قسمت بعدی نوشته توجه کنید.
با تشکر دوباره.
۴۶۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۷ تير ۱٣۹۱       

    از : بنده خدا

عنوان : جناب خدا لامکان-لازمان
چرا مثل جمهوری اسلامی به جای پاسخ منطقی مسخره می کنی؟
یکی از دلائلی که انقلاب ایران به خشونت کشیده شد نفی بدون منطق گذشته بود.
اگر ما خواهان جامعه ای آزاد و بدون تعصبات خشن هستیم باید از محکوم کردن بدون منطق هر چیز از جمله وقایع گذشته خودداری کنیم.
موید باشید.
۴۶۱۶٨ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۱       

    از : خدا لامکان ـ لازمان

عنوان : ایمیلی از خدا به «بنده خدا»
دوست عزیز!
اجنه خبر می دهند که خود را «بنده ی خدا» نام می دهی و مرا و نام مرا به لجن می کشی!
من هرگز در عمر درازم بنده دار و یا برده دار نبوده ام که تو و امثال تو بنده و یا برده من باشید.
من در آغاز انعکاس آسمانی ـ انتزاعی بنده داران و یا برده داران زمینی در آئینه زلال آسمان لایتناهی بوده ام.
آنها می خواستند با سوء استفاده از عکس انتزاعی خویش در آئینه آسمان، به موجودیت زمینی مشخص خویش مشروعیت ببخشند و عوامفریبی کنند.
تو هم بهتر است که ترک بندگی این و آن کنی!
بندگی در شأن انسان نیست!
بندگی در شأن موجودات شعورمند نیست!
با عرض پوزش خدای لامکان و لازمان
۴۶۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۶ تير ۱٣۹۱       

    از : بنده خدا

عنوان : خمینی نه دمکرات بود و نه تئوکرات
جناب میم نون
اولین شرط دمکرات بودن اینست که این جمله دکارت را قبول داشته باشیم که گفت عقل تنها چیزیست که بین همه به عدالت تقسیم شده است. یک ملت را عامی و ناآگاه خواندن انسان را یاد حرف هیتلر می اندازد که درپاسخ کسی که از او پرسیده بود چگونه در مقابل جمعیت بزرگی به راحتی سخنرانی می کند گفته بود من تمام آن جمعیت را یک مشت گاو می دانم...!
دوست گرامی
برای مبارزه با دیکتاتوری باید اول ذهنیت مستبد را از بین برد. و به این موضوع ایمان داشت که همانگونه که ما می فهمیم همه مردم در همه اعصار می فهمند و می فهمیدند.
موید باشید.
۴۶۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۵ تير ۱٣۹۱       

    از : میم نون

عنوان : خمینی تئوکرات بوده و نه دموکرات
این بار دوم است که بنده خدا گنجشک مردنی خود را حسابی رنگ می زنند و به جای بلبل می فروشند.
من مطلب آقای راهدار را نخوانده ام و قصدم اصلا و ابدا تأیید ایشان، متد بررسی و نیت ایشان و محتوای مطلب ایشان نیست.
بنده خدا اما ظاهرا معنی اراده توده ها را نمی دانند و مفهوم دموکراسی را به میل خویش تحریف می کنند و آشکارا به کتمان حقیقت می پردازند.
ایکاش چنین بود که ایشان می بافند و به خورد خواننده می دهند.
خمینی نماینده عقب مانده ترین اقشار و طبقات اجتماعی بوده و مرتجعتر از حتی شاه (شاه پس از انقلاب سفید) بوده است.
خمینی نماینده ارتجاع محض بوده و توده های کارگر و دهقان با هشیاری غریزی خویش تا آخرین نفس و توان از تمکین به روحانیت ـ به مثابه نماینده فئودالیسم سلب مالکیت شده ـ سرباز زدند.
طرفداران خمینی خرده بورژوازی، قشر سنتی بورژوازی، بی خانمانان حاشیه نشین لومپن و بی همه چیز، فئودالیسم و روحانیت بوده است.
روی کار آمدن ارتجاع سیاه تحت رهبری روحانیت، بزرگترین فاجعه در تاریخ ایران بوده است، چیزی مهیب تر از حمله اسکندر و اعراب و مغول و تیمور لنگ و غیره.
پیامد مادی، معنوی و فرهنگی مخرب این فاجعه بسیار هولناک است.
روی کار آمدن این عجوزه های عهد عتیق به معنی رستاوراسیون (احیای شرایط قبل انقلاب بورژوائی سفید) بوده، به معنی شکست انقلاب سفید بوده که بطور اوبژکتیف (عینی) مترقی و گامی به جلو بوده است.
در نیتجه این فاجعه هولناک، جامعه صدها سال به عقب رانده شده است.
نه فقط بلحاظ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی، بلکه چه بسا بلحاظ روانی (پسیکولوژیکی)
آدم در برخورد به هم میهنان خویش شاهد تخریب روحی و روانی هولناک ساکنان این جهنم می شود و به هراس می افتد.
این در طبیعت فرماسیون فئودالی است که جامعه بشری را چه بسا عقب می راند و هر جوانه امید و توسعه را در نطفه می کشد.
خدا عاقبت مردم ایران را به خیر کند!
رژیم خمینی نه تنها شطی از خون بهترین افراد این جامعه را ریخته است، بلکه امید توده های این سرزمین را به آتش کشیده است.
خمینی و اعوان و انصارش هیچ چیز مثبت، مترقی و قابل دفاع ندارند.
دفاع این چنینی شما بیشک نتیجه بی خبری شما از علم و دانش و خرد عصر جدید است.
خمینی تئوکرات بوده و نه دموکرات!
از یاد نباید برد که فرق رحیم و رجیم، یک نقطه بیش نیست!
خمینی نماینده اراده فئودالیسم گور به گور شده است که البسه شرعی و الهی در بر دارد.
رژیم فعلی دیگر نمی تواند فئودالیسم را بلحاظ اقتصادی احیا کند و لذا موضع بورژوائی گرفته است.
اما از فئودالیسم آنچه که مقدرو بوده، احیا و حفظ کرده است.
رژیم فعلی روبنای ایدئولوژیکی این جامعه را به لجن ایدئولوژی فئودالی و بنده داری آلوده است، لجنی که حتی پیروان سابق خمینی تاب تحمل تعفنش را ندارند و دعوای داخلی بر سر این تعفن تهوع آور است و نه چیز جدی دیگر.
عمرتان دراز باد.
۴۶۱۲۲ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱       

    از : بنده خدا

عنوان : دوست گرامی
خمینی هر کاری که کرد مطابق بود با نظر اکثریت مردم دلیل آن اولاً حمایت و پشتیبانی جانانه مردم از جبهه ها بود که همین پشتیبانی ملی از عوض شدن نقشه ایران جلوگیری کرد . ممکن است گفته شود این مردم هر وقت مملکتشان مورد هجوم واقع شود صرفنظر از اختلافشان با حکومت جاناً دلاً از کشورشان دفاع می کنند اما واقعه بیست شهریور و اشغال ایران توسط قوای متفقین در ظرف سه روز خلاف آنرا ثابت می کند.
دومین دلیل تشییع جنازه خمینی است که با حضور برنامه ریزی نشده بیش از ده میلیون نفر صورت گرفت .
همین حالا هم نخست وزیر همان خمینی مرد و مردانه در کام خطر ایستاده و ذره ای از مواضعش کوتاه نمی آید.
آری دوست من بزرگترین هنر خمینی اداره کشور بر اساس خواست اکثریت مردم بود و این یعنی مهمترین بخش دمکراسی ... اگر واقعاً به آن معتقدید. پایدار باشید.
۴۶۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۴ تير ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست