از : کیوان
عنوان : تاسف
فقط باید بگویم برای محمد امینی متاسفم. گفتن ندارد که رضا پهلوی می بایستی در مقابل تمام کنشهایی که در عرصه عمومی انجام می دهد پاسخگو باشد. حق پرسش از برای تمام ایرانیان محفوظ است. اما وقتی شما عرصه پرسشگری و نقد را به صحنه ی تهمت و تخریب تبدیل می کنید دیگر جایی برای پاسخگویی باقی نمی ماند. حتی اگر بخشی از پرسشهای مطرح شده مشروع هم باشند. دوستی نوشته بود که ما دیگر از حزب اللهی، شاه اللهی، مارکس اللهی و تمام اللهی های دیگر خسته شده ایم. بسیار درست است. در مورد محمد امینی باید گفت از مصدق اللهی هم خسته شده ایم.
۴۶۴۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱٣۹۱
|
از : پیروز پیروزی
عنوان : کسی که علت را نمیداند خواجه حافظ شیرازیست
بابام مشکلات زمان باباش را مسبب تمام ناکامیها و کمبود ها میدانست،
منم تمام ناکامیها و کمبود ها ی زمان بابام را مسبب آشفتگی دوران خود میدانم،
اما اگه فرزند من بخواد تمام ناکامیها و کمبود ها ی زمان من را عامل ناکامیها و نارسائیها زمان خود بداند،
همچین با پشت دست میزنم تو دهنش، که نفهمه از کجا
خورده،...........
جناب عبدی گرامی
تنها کسی که علت را نمیداند و نمیبیند خواجه حافظ شیرازیست که مرده و آنهائی هستند که هنوز با همین دانستن علل خود را سرگرم میکنند و بدنبال چاره جوئی نیستند و از عمل کردشان در گذشته عبرت نمیگیرند و از شناسائی معلول هراس دارند چرا که یا بسود خود نمیبینند و اندر خم پس کوچه ها انگشت اتهام را بسوی این و آن میگیرند تا از خود صلب مسولیت نمایند و بخود آرامش کاذب دهند.
در درازای تاریخ امروزی مقاله ها و سخنرانیهای گوناگون برای آنهائیکه از امکان شنیدن و دیدن و اندیشیدن برخوردار هستند نوشته و گفته شده ولی شوم بختانه کو آن گوش شنوا ، چشم بینا و خردمندی که علائق شخصی را به میهن پرستی و حل مشکلات میهنش ترجیح دهد تا نارسائیها این چنین نسل به نسل منتقل نگردد.
امیدوارم تاریخ سازان که کسی بغیر از من و شما و شاکیان کسی دیگری نیستند تا دیر نشده بخود آیند و برای برون رفت از معضلی که خود مردم نه چند نام شناخته شده بوجود آوردند چاره و راه کار عملی جهت احراء ارائه دهند.
۴۶۲۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣۹۱
|
از : رضا سالاری
عنوان : چک نقد به از حلوای نسیه!
از تکثر گرایی نترسیم. دموکراسی یعنی همین! نترسیم از انعطاف برای ائتلاف! نترسیم از توجه جدی و پوشش به همه دیدگاه ها و تفاوتها و رای ها و نظرات! نترسیم از اینکه چون با افزایش تعداد ناموافقانمان وحدت و اکثریت طلبی به ظاهر ضعیف میشود، پس باید زیر چتر و در برابر سایه هر قدرت طلب، چه از نوع همایونی، چه شیخی و ولایی و سلطانی، و چه ارتشی و نظامی، زانوی تسلیم بزنیم و بدین گونه حقوق دموکراتیک تک تک ایرانیان، حتی مخالفان خود را پایمال کنیم.
جهان پیوسته بسمت فردگرایی رفته و خواهد رفت. با فردگرایی تنوع و تکثر آرا و بعبارت دیگر تضاد و تفاوت در آرا هم بیشتر میشود. آینده کشورهای دموکراسی غربی، با دردست گیری حکومت توسط یکی از دو عمدتاً حزب قدرتمند، سخت در تلاشی و ریزش به سوی دولتها و حکومتهای ائتلافی چند حزبی پیش میرود.
سوای تلاشها و نفوذ غیرقابل انکار کشورهای خارجی، رضا شاه پدربزرگ رضا پهلوی شکست خورد بخاطر پایمال کردن مشروطیت و عدالت و دموکراسی مندرج در حکومت مشروطه نیم بند انقلاب مشروطه. محمدرضا شاه پدر رضا پهلوی شکست خورد فقط و فقط بخاطر سرکوب دموکراسی و عدالت مورد نیاز جامعه. اگر پهلوی ها در پی شاهی مطلق و تصرف مدیریت و قدرت تمام عیار حکومت کشور نبودند، نه کودتای ۲۸ مرداد اتفاق میافتاد و نه انقلاب تلخ و بی ثمر بهمن ۵۷. هیچکدام به قانون احترام نمیگذاشتند و خود و خانواده خود را فرا قانونی تصور میکردند و حاضر به تقسیم قدرت انحصاری و مطلق خود با مردم و منتخبان واقعی آنها نبودند. نهایتاً شاه حتی اپوزیسیون رقیقی چون جبهه ملی نسبتاً موافق قانون اساسی مشروطیت را هم نتوانست تحمل کند. علت اصلی رسوایی و مرگ تدریجی و در اقلیت قرار گرفتن طرفداران جمهوری اسلامی هم همین قدرت طلبی انحصاری خامنه ای و دیگر سردمداران آنهاست.
علت پیروزی سریع اسلامیست های ایران بر شاه، ناآگاهی تاریخی اپوزیسیون، روشنفکران و بخش های متفاوت و متضاد مردم بعلت سرکوب دموکراسی بود. سرکوب دموکراسی در یک دوره ۵۰ ساله پهلویها، موجب و منجر به عدم اعتماد بنفس، رهبر گرایی، وحدت گرایی، اکثریت کاذب گرایی، یکنواخت سازی بی معنی و درنتیجه تسلیم حقوق اقلیتها به رهبر سوار بر رای اکثریت شد که پس از چندی از حقوق اکثریت حامی و جانثار رهبر نیز چیزی باقی نماند و حقوق همه مردم یکسره با بهانه و توطئه شرعی ولایت مطلقه فقیه پایمال شد. شاه مستبد شد چون به ندای قانون گرایی و اقلیت گرایی مصدق پاسخی تاریخی و موثر ندادیم. مشروطه از آخرین رمق و توانایی اش افتاد، چون به ندای قانون گرایی و دموکراسی طلبی بختیار پاسخی تاریخی و موثر ندادیم. خمینی مستبد و فقیه ممطلق شد چون به درخواست و ندای وحدت گرایی و اقلیت ستیزی او پاسخ مثبت دادیم. به سپهبد کشی، کمونیست کشی، بی دین کشی، کافر کشی، محارب کشی، بی حجاب کشی، نامسلمان کشی او پاسخ مثبت دادیم. به ندای جانشینان و شاگردان جاه طلب و قدرت طلب او، بهشتی، رفسنجانی و خامنه ای که خودرا بزور قیم و والی مطلق مردم کردند و سپاه و بسیج خمینی را توسعه دادند و جان و ناموس و مال و منال مردم را در بست در کف دست آخوندها و مداحان بیسواد، مزدوران، نوکران، اوباش، لاتها و چاقوکش شان نوکر صفت حکومت و قدرت قرار دادند. رضا پهلوی هم در پی وحدت گرایی غیر واقعی دیگری است! بنظر میرسد تا آقای رضا پهلوی موضع خود را در سه مورد زیر مشخص نکند، بحث و کمپین بیهوده ای را دنبال میکند.
۱. اجتناب از پذیرفتن و یا اعطای کامل ارثیه مالی و فرهنگی ننگین پدری و پدر بزرگی ناحق خود به مردم و دنبال گرفتن زندگی و امرار معاشی از راه کار و تلاشی آبرومند. بهیچوجه خود را شاهزاده و یا شاه نخواند، اگر هم در سر میپروراند، باید بفهمد که برای شاه و شاهزاده شدن راهی دموکراتیک و بسیار طویل و پرهزینه در پیش رو دارد و نیاز به اثبات خود در روندی طولانی از رشادتهای دموکراسی و قانون طلبی و شایستگی انتخابی مردم بعد از گذشتن از سد بسیاری آزمایشات و انتخابات سیاسی در شرایط و بستری کاملا دموکراسی است .
۲. جدایی از جو زندگی لوکس و پرزرق و برق کاذب ناشی از ارثیه ناعادلانه پدران سلطنتی خود بسوی مردمی شدن، شهروندی عادی شدن، آنهم بر پایه شغل و اقتصادی فردی، آنهم با تلاش شخصی خود.
۳. عدم تمایل در بدست گرفتن قدرت و حکومت و احیا ی سلطنت از هم اکنون و تا پایان کار مبارزات سیاسی. فقط تلاش برای استقرار دموکراسی. پشتیبانی، ائتلاف و همکاری با هر گروه، نیرو و یا حزب دموکرات طلب دیگر....
۴۶۲۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱٣۹۱
|
از : رضا قاضی
عنوان : در بارهی مصاحبه
سلام. من در تعجبم که قرار است مثلاٌ آقای پهلوی ملتی را آزاد کنند اما توجه به بدیهی ترین اصول حاکم در نیمکره ا ی که در آن زندگی می کنند ندارند. مطمئنم در هر مصاحبه متن نهایی به مصاحبه شونده نشان داده می شود تا بتواند حتی تغییر محتوایی در آنچه گفته بدهد. آیا اینبار این اتفاق نیفتاده است؟ یعنی خبرنگار فوکوس دست به کاری زده که مخالف اصول اولیه روزنامه نگاری است؟ از خودش اسم های ماندلا و گاندی را در آورده است؟ اگر چنین باشد، و بررسی آن امر ساده ای است می توان آنچنان بلایی بر سر این نشریه آورد وانچنان خسارت معنوی ز آنها خواست که دیگر دست به چنین کار غیر حرفه ای نزنند. بنابراین در دو سطح باید به این موضوع پرداخت. اولاینکه این حرفها زده شده یا نه. دوم دربارل درستی یا نادرستی آنها.
بنده با آشنایی که به زبان آلمانی دارم خیال دوستان را راحت کنم و بگویم اطمینان داشته باشید ترجمهی فارسی این مصاحبه کاملاٌ دقیق و وفادرا به متن است. من ازروی علاقهی شخصی با فوکوس آنلاین هم تماس گرفتم که آنها ضمن تعجب از پرسش من گفتند معلوم است که آنچه چاپ شده بی کم وکاست حرف های آقای رضا پهلوی است.
می ماند محتوا که باید بگویم من اگر همین حالا خبر سقوط حکومت جمهوری اسلامی را بشنوم برایم دلپذیر تر از یک ساعت بعد است، اما
نه به قیمت حملل خارجی و کمک چند کشور بی ریشهی عرب. و اگر آقای پهلوی نیک به حکومت پدر خود نگاه کند - مهم نیست کدام حکومت بهتر است - نشانه های سقوط را در خود آن حکومت می بیند. برای نومنه می تواند به یاداشت های آقای علم مراجعه کند که در جان نثاری به شاه دوم نداشت. متشکرم.
۴۶۲٣۵ - تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱٣۹۱
|
از : سروش عبدی
عنوان : علت
آقای پیروزی عزیر، شما چرا تاریخ را نه روندی پیوسته بلکه فقراتی از هم گسیخته می بیند. من که انسانی ایرانی از نسل پیش از شما هستم، پیش از انقلاببه همان سرنوشتی دچار بودم که شما امروز دچارید، منتها در معیاری کوچکتر. پدر من و پدران هم نسلان من هم برخاستند تا نطام بیداد را بر اندازند. شاه و آمریکا کودتا کردند و مناسبات استبدادی که انگلیسها با رضا شاه برقرار کرده بودند و در حال فرو ریزی بود؛ دوباره برگشت. هموطن نازنین من اگر پهلوی ها در ظرف پنجاه سال حکومت، آزادیِ آگاه شدن را از نسل من دریغ نمی کردند، نسل من نسل شما را به این سرنوشت دچار نمی کرد و تازه هم پیمانان شاه هم در این بازی دست داشتند. نسل من نه تنها در روزگار برنایی خود آزادی را تجربه نکرد بلکه بعد از آن انقلاب کذایی هم به سرگرانی و پریشانی و آوارگی دچار شد. ما دارای سرنوشت مشابهی هستیم و نسل من اختناق را دوبار تجربه کرده است. حالا هواداران نظام پادشاهی سعی می کنند تمام بدبختی ها میهن را به نسل من نسبت دهند و نمی بیند که پهلوی ها دشمن آگاهی و آزادی بودند و خرافات را اشاعه می دادند. آیا شما عکس حاج محمد رضا شاه پهلوی را در مکه ندیده اید؟ آیا خانواده پهلوی را در جوار حرم امام رضا مشاهده نکرده اید؟ آیا فرمایشات شاهانه را در باره ارتباط ایشان با ائمه نخوانده اید؟ عامل نسل من نبود. نسل من هم مثل این نسل قربانی است و قربانی مضاعف است. شما علت را نمی بینید به معلول می پردارید.
۴۶۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣۹۱
|
از : پیروز پیروزی
عنوان : به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خویش را
سپاس از شما کاربر محترم جمشید برومند که اظهار نظر اینجانب را برای آگاهی و آموزش خوانندگان نظریات و دلخور نشدن آنهائیکه چرا دیدگاهشان چاپ نمیشود ، نسبت به نظریات افرادی که بهتر و بیشتر میدانند ، شایسته تجزیه و تحلیل و پاسخگوئی دانسنید.
هر چند که «رهنمود» نه ، اظهار نظر اینجانب را شما جدی و قابل بحث ندانسته اید ولی زمان پر ارزشتان را صرف مطالعه و پاسخگوئی و نتیجه گیری فرمودید باز هم جای قدردانی دارد.
پس ۱۰۰ + سال عالمان و دانشمندان و تاریخ دانان و سیاسیبازانمان با تمام خبره گی ، ایران و ایرانی را بدست دستاربندان سپردند و ایران را در آستانه جنگ و نابودی واز هم گسسته گی قرار دادند ، آیا نباید اینک پاسخگوی نسلی که بروز سیاه نشانده اند باشند و لا اقل بیش از این با خاطرات و روشهائی که تا کنون کارائی نداشته کار را دشوار تر ننمایند و شر نرسانند؟
در این برهه از زمان لااقل اگر از دو واژه ( وحدت کلمه ) ، دو واژه ای که سبب گشت تا آخوند بر ایران و ایرانی چیره گردد بیآموزیم شاید بعنوان پادزهر بتوانیم برای بزیر کشیدن و رهائی از آخوند و پشتیبانان فرصت طلبش مورد استفاده قرار دهیم تا مارا هم بهدفی که داریم رهنمون سازد.
اگر محلی برای (به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خویش را) یافتید اعلام کنید تا افرادی چون منهم مورد استفاده قرار دهند.
۴۶۲۲۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱٣۹۱
|
از : جمشید برومند
عنوان : واقعا چرا بعضی کامنت ها منتشر نمیشود؟
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خویش را
کامنت کاربر محترم «پیروز پیروزی» بنظر من ،بعنوان یک مورد مفید ، می تواند برای رفع بعضی از ابهامات ، در مورد بعضی ادعا ها ی مربوط به سانسور مورد استفاده قرار گیرد. واقعا چرا بعضی کامنت ها منتشر نمیشود؟
اخبار روز کار بسیاری خوبی انجام داد که این بار نظر «پیروز پیروزی » را منتشر کرد که ما مطالعه کنیم رو تا با برخورد عجیب ایشان به مسایل آشنا شویم.
ایشان با انتخاب نامناسب عنوان « ملتی را با مرگ بر امریکا و اسرائیل و رضا پهلوی سرگرم کردن» نظر خود بمعرض توجه قرار داه ست .
سپس با درودی به آقای محمد امینی بحث خود را ادامه میدهد :« درود بر شما که تنها هدفتان وفاداری به راستی، حقوق بشر و مردم ایران است و در سودای دیگری جز این نیستید.» بنظر من این فقط یک تعارف ست چون بعداز چند خط «پیروز پیروزی» حرف دلش را میزند.
ایشان ذون هیچ توضیحی بلافاصله به نتیجه گیری منفی از کنش آقای محمد امینی میرسد و حکم «استاندارد» و شناخته شده ای را صادر می کند :« ولی با دانشی که شما دارید چنین خواسته ای در حال حاظر و با حضور رژیم آخوندی و پشتیبانان فرصت طلب و بیگانه پرستش میسر نمیتواند بشود.» تازه این هم تمام نیات و علائق ایشان نسبت به آقای محمد امینی نیست.
در سطور بعدی «پیروز پیروزی» با تحلیلی خاص و غیر واقعی از شرائط ، حکومت مذهبی ایران را «محور » سیاسی جهان می شناسد: « همانگونه که رژیم آخوندی مردم ساده اندیش و دنباله رو ، و دنیا را با مرگ بر امریکا و اسرائیل سرگرم کرده شما ( بخوان آقای محمد امینی !) و اپوزیسیون چپ و پهلوی پرستان و بویژه فرصت طلبان هم بدور از اینکه مشکل کنونی را در الویت قرار بدهند با رضا پهلوی مردم را مشغول و زمان را تلف میکنند و با بهیچ شمردن وضعیت حساس کنونی به ماندگاری رژیم آخوندی یاری میرسانند.»
بدین ترتیب بنظر «پیروز پیروزی» دست همه ی ایرانیان تو یک کاسه می باشد و در خدمت رژیم قرار می گیرد !
بعداز ابراز مراحم «دوستانه» ی خود با «رهنمود های » تاریخی و «استاندارد» آقای محمد امینی را راهنمائی می فرمایند که :
« اگر ممکنه مردم و زمان و مکان را برای رهائی از حکومت آخوندی آماده بفرمائید و برای تشکیل شورا و یا کنگره و یا ....... که بتواند با اپوزیسیون داخل دیالوگ بر قرار کند و سخنگو ئی در جوامع بین المللی را بعهده بگیرد تلاش بفرمائید و تردید نکنید گه در فردای ایران آزاد و سکولار دموکرات نه مردم از چاه در آمده و در چاه خواهند افتاد و نه دیکر بازیچه روشنفـــــ ـ ــــــــــــــــکران قرار خواهند گرفت.»
آیا «پیروز پیروزی » این «رهنمود» خود را جدی قابل بحث می داند؟
بنظر من منتشر نشدن این قبیل مطالب نباید حمل بر سانسور گردد و ادعا کرد:
«هر چند که اظهار نظر قبلی من در مورد مفاله ایشان را شایسته مجله اینترنتیتان ندانستید و چاپ نکردید. امیدوارم اینبار هم اکر مناسب ندانستید لااقل برایشان ایمیل بفرمائید»
برای «پیروز پیروزی» و دوستان ایشان آرزوی موفقیت می نماید.
جمشید برومند
شصقشبه کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خویش را
کامنت کاربر محترم «پیروز پیروزی» بنظر من ،بعنوان یک مورد مفید ، می تواند برای رفع بعضی از ابهامات ، در مورد بعضی ادعا ها ی مربوط به سانسور مورد استفاده قرار گیرد. واقعا چرا بعضی کامنت ها منتشر نمیشود؟
اخبار روز کار بسیاری خوبی انجام داد که این بار نظر «پیروز پیروزی » را منتشر کرد که ما مطالعه کنیم رو تا با برخورد عجیب ایشان به مسایل آشنا شویم.
ایشان با انتخاب نامناسب عنوان « ملتی را با مرگ بر امریکا و اسرائیل و رضا پهلوی سرگرم کردن» نظر خود بمعرض توجه قرار داه ست .
سپس با درودی به آقای محمد امینی بحث خود را ادامه میدهد :« درود بر شما که تنها هدفتان وفاداری به راستی، حقوق بشر و مردم ایران است و در سودای دیگری جز این نیستید.» بنظر من این فقط یک تعارف ست چون بعداز چند خط «پیروز پیروزی» حرف دلش را میزند.
ایشان ذون هیچ توضیحی بلافاصله به نتیجه گیری منفی از کنش آقای محمد امینی میرسد و حکم «استاندارد» و شناخته شده ای را صادر می کند :« ولی با دانشی که شما دارید چنین خواسته ای در حال حاظر و با حضور رژیم آخوندی و پشتیبانان فرصت طلب و بیگانه پرستش میسر نمیتواند بشود.» تازه این هم تمام نیات و علائق ایشان نسبت به آقای محمد امینی نیست.
در سطور بعدی «پیروز پیروزی» با تحلیلی خاص و غیر واقعی از شرائط ، حکومت مذهبی ایران را «محور » سیاسی جهان می شناسد: « همانگونه که رژیم آخوندی مردم ساده اندیش و دنباله رو ، و دنیا را با مرگ بر امریکا و اسرائیل سرگرم کرده شما ( بخوان آقای محمد امینی !) و اپوزیسیون چپ و پهلوی پرستان و بویژه فرصت طلبان هم بدور از اینکه مشکل کنونی را در الویت قرار بدهند با رضا پهلوی مردم را مشغول و زمان را تلف میکنند و با بهیچ شمردن وضعیت حساس کنونی به ماندگاری رژیم آخوندی یاری میرسانند.»
بدین ترتیب بنظر «پیروز پیروزی» دست همه ی ایرانیان تو یک کاسه می باشد و در خدمت رژیم قرار می گیرد !
بعداز ابراز مراحم «دوستانه» ی خود با «رهنمود های » تاریخی و «استاندارد» آقای محمد امینی را راهنمائی می فرمایند که :
« اگر ممکنه مردم و زمان و مکان را برای رهائی از حکومت آخوندی آماده بفرمائید و برای تشکیل شورا و یا کنگره و یا ....... که بتواند با اپوزیسیون داخل دیالوگ بر قرار کند و سخنگو ئی در جوامع بین المللی را بعهده بگیرد تلاش بفرمائید و تردید نکنید گه در فردای ایران آزاد و سکولار دموکرات نه مردم از چاه در آمده و در چاه خواهند افتاد و نه دیکر بازیچه روشنفـــــ ـ ــــــــــــــــکران قرار خواهند گرفت.»
آیا «پیروز پیروزی » این «رهنمود» خود را جدی قابل بحث می داند؟
بنظر من منتشر نشدن این قبیل مطالب نباید حمل بر سانسور گردد و ادعا کرد:
«هر چند که اظهار نظر قبلی من در مورد مفاله ایشان را شایسته مجله اینترنتیتان ندانستید و چاپ نکردید. امیدوارم اینبار هم اکر مناسب ندانستید لااقل برایشان ایمیل بفرمائید»
برای «پیروز پیروزی» و دوستان ایشان آرزوی موفقیت می نماید.
۴۶۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۹ تير ۱٣۹۱
|
از : پیروز پیروزی
عنوان : ملتی را با مرگ بر امریکا و اسرائیل و رضا پهلوی سرگرم کردن
درود بر شما که تنها هدفتان وفاداری به راستی، حقوق بشر و مردم ایران است و در سودای دیگری جز این نیستید.
ولی با دانشی که شما دارید چنین خواسته ای در حال حاظر و با حضور رژیم آخوندی و پشتیبانان فرصت طلب و بیگانه پرستش میسر نمیتواند بشود.
همانگونه که رژیم آخوندی مردم ساده اندیش و دنباله رو ، و دنیا را با مرگ بر امریکا و اسرائیل سرگرم کرده شما و اپوزیسیون چپ و پهلویپرستان و بویژه فرصت طلبان هم بدور از اینکه مشکل کنونی را در الویت قرار بدهند با رضا پهلوی مردم را مشغول و زمان را تلف میکنند و با بهیچ شمردن وضعیت حساس کنونی به ماندگاری رژیم آخوندی یاری میرسانند.
اگر ممکنه مردم و زمان و مکان را برای رهائی از حکومت آخوندی آماده بفرمائید و برای تشکیل شورا و یا کنگره و یا ....... که بتواند با اپوزیسیون داخل دیالوگ بر قرار کند و سخنگو ئی در جوامع بین المللی را بعهده بگیرد تلاش بفرمائید و تردید نکنید گه در فردای ایران آزاد و سکولار دموکرات نه مردم از چاه در آمده و در چاه خواهند افتاد و نه دیکر بازیچه روشنفــــــــــــــــــــــکران قرار خواهند گرفت.
هر چند که اظهار نظر قبلی من در مورد مفاله ایشان را شایسته مجله اینترنتیتان ندانستید و چاپ نکردید. امیدوارم اینبار هم اکر مناسب ندانستید لااقل برایشان ایمیل بفرمائید
۴۶۱۹۵ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۱
|
از : فرامرز
عنوان : سوالی از آقای امینی
سوالی از آقای امینی
همانطور که میدانید سیاستمداران بخاطر مصالح خودشان کمتر حاضرند که با مطبوعات درگیر مسائل قضایی شوند. رضا پهلوی اظهار میکند که صحبتهایی او در این مصاحبه تحریف شده و تقاضای انتشار کپی اصلی این مصاحبه را کرده. شما میگویید که در تماس با فوکوس به شما گفته شده که اظهارات رضا پهلوی بی اساس است و برای مصرف بین ایرانیان است.
سوال من این است. با توجه به اینکه شما اظهارات رسمی فوکوس را در دست دارید آیا حاضرید که بر مبنای آن بر ضد رضا پهلوی اعلام جرم کنید و او را بخاطر قلب واقعیت و دادن اطلاعات نادرست به مردم به دادگاه بکشید؟ همانطور که میدانید٬ در آمریکا میتوان افراد را به خاطر قلب واقعیت و دادن اطلاعات غلط از روی عمد به دادگاه کشید. فقط در این صورت است که میتوان درستی اطلاعات شما را ثابت کرد.
۴۶۱۹٣ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۱
|
از : فرید راستگو
عنوان : سلطنت در ایران بازگشتی ندارد.
جناب آقای امینی هر دو نوشته شما خوب بود. قصد داشتم درباب سخنان این وارث سلطنت پهلوی که روز و شب را با دروغگوئی سپری می کند و اخیراً بر مسند هخای دروعگوی معروف که می خواست با یک پرواز ایران را آزاد کند مطلبی بنویسم که وقتی مقاله شما را خواندم ملاحظه کردم نوشته شما کافی و همه جانبه است. هروقت مچ دزدان را بگیرید دزد حتی در حین ارتکاب می گوید من دزدی نکرده ام. حالا فوکوس آنلاین اشتباه ترجمه کرده است. چی را اشتباه ترجمه کرده است معلوم نیست؟. او (رضا پهلوی) یعنی این نلسون ماندلا، گاندی، نهرو ،هاول، گروباچف و ..... ایران هیچگاه خود را با پدر و جد پدریش مقایسه نمی کند چون می داند آنان لکه ننگ تاریخ ایران هستند بلکه از نام بهترینهای دنیا سوء استفاده می کند. این رضا زاده فقط کافی بود کتاب داریوش همایون و برخی دیگر از یاران پدرش را می خواند تا پی برد وارث چه ننگی است. البته ممکن است بسیاری بگویند خوب پدر و پدر بزرگش جانی و دزد بوده اند این عنصر چه گناهی دارد. این شاهزاده گناهش این است که خود را وارث آن تاج و تخت می داند پس کسی که وارث است با کسی که می گوید من یک فرد ایرانی طرفدار سلطنت هستم فرق می کند. کسی که وارث قانونی است باید قانوناً و اخلاقاً پاسخگوی اعمال گذشتگان خود باشد.
ایشان با اینکه می گوید وارث پدر و پدر بزرگ خود است ولی هنوز لزومی ندیده است کودتای بیست و هشتم مرداد، تعطیل نمودن مشروطه و آزادیهای بدست آمده از آن انقلاب را، زندان و شکنجه و اعدام مخالفان توسط حکومت خودکامه پدر بزرگ و پدر خویش را بدون بازگشت محکوم نماید. امروز فوکوس آنلاین اشتباه ترجمه کرده است. خوب گزارش رسمی کمیسیون تاور آمریکا در باب ایران گیت چی که می گوید رضا پهلوی با کیسی رئیس وقت سازمان سیا ملاقات کرد و به سیا پیشنهاد همکاری داد و سیا هم بابت این همکاری ماهی ۱۶۰ هزار دلاربه او پرداخت نمود. از این مبلغ ۵۰ هزار دلار به پرویز ثابتی داده میشود تا او ( همین پرویز ثابتی جنایت پیشه که رضا پهلوی می گوید با او هیچگونه همکاری ندارم) با بقایای ساواکیها و عناصر خود در ایران تماس حاصل کند و به سیا اطلاعات بدهد. و در همان گزارش گفته میشود سیا بخاطر قدرت نمائی خود ۱۱ دقیقه از گفتگوهای خود با رضا پهلوی را به شبکه تلویزیون ایران ارسال می کند.
آقای دکتر احمد علی مسعود انصاری بعلت همکاری رضا پهلوی با سیا از او جدا میشود و از همکاری با این شاه زاده اجتناب ورزید. به شهادت کتاب خاطرات احمد علی مسعود انصاری، مرد مورد اعتماد و مسئول امور مالی رضا پهلوی، آقای رضا پهلوی در یک جلسه دادگاه در واشنگتن که برای حل اختلاف مالی میان وی و انصاری تشکیل شده بود سوگند خورد و حداقل نه بار دروغ گفت تا جائی در دادگاه منکر ایرانی بودن خود شد.
رضا پهلوی هربار از اسرائیل و آمریکا می خواهد به مردم ایران کمک کنند و می گوید من خواست مردم ایران را بیان می کنم. این مردم کیانند؟ اصلاً ایشان چه سمتی دارد و چه کسی این سمت را به او داده است. این وقیحانه است که کسی از طرف مردم ایران حرف می زند. آنهم از دولتی که اخیراً از ادعای نابخردانه شیخ امارت در مسئله سه جزیره همیشه ایرانی دفاع کرده است. من بعلت موقعیت شغلیم روزانه با ایرانیهای مختلفی تماس دارم و از این همه ایرانی که من می شناسم یکی هم رضا پهلوی را قبول ندارد که از ایشان چنین درخواستی کنند.
مادر ایشان خانم فرح پهلوی به شاهدت اسناد آرشیو بریتانیا که به تازگی منتشر شده و توسط آقای تفرشی ترجمه شده اند که در آن می خوانیم که به صدام حسین پیشنهاد می کند تا به ایران حمله و تجاوز کند. این ذره ای از سیما خاندان وارث قانونی تاج تخت خاندان پهلوی است. به هر حال خود را گول نزنیم در سیاست گذشته نقش مهمی داشته است و دارد. از تجربه انقلاب مشروطه، ملی کردن نفت و انقلاب ۵۷ این درس را بگیریم که دقیقاً آنانی به این سه انقلاب ضربه زدند و در بازگشت استبداد نقش داشته اند که گذشته ناپاک و ناروشن و ننگینی در همکاری با قدرت استبدادی داشته اند. بازگشت سلطنت به ایران عملا به معنی پذیرش دیکتاتوری گذشته و تاسیس دیکتاتوری در آینده ایران است. ما آزادیخواهان چنین اجازه ای نه به بازماندگان پهلوی می دهیم و نه به بازماندگان خمینی و حتی آنانی که امروز خود را اصلاخ طلب می خوانند. حاکمیت از آن مردم است و تلاش ما براین است تا این حاکمیت به صاحبان اصلی خود برسد تا در نهایت با رشد دمکراسی به قول گاندی هندوستان قدرت را خود مردم نابود کنند و مردم در همگرائی و رشد بسر برند.
۴۶۱۹۰ - تاریخ انتشار : ٨ تير ۱٣۹۱
|