سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

خدمات بی رقیب رژیم جمهوری اسلامی به امپریالیسم - امیرهوشنگ اطیابی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر اطیابی

عنوان : قلم فرسایی با مفروضات خودساخته، بر آشفتگی از رویارویی با قدرت حاکم
جای کمال تاسف است که نظردهندگانی که قلم فرسایی کرده اند، بدون رجوع دادن خواننده به اصل مقاله، بلکه بر اساس خیال پردازی های ذهن خود و نسبت دادن آن ها به نویسنده، به خود و خوانندگان زحمت داده اند. این شاید هم از سویی ناشی از برآشفتن آرامش، امن و راحت مبارزه «ضدامپریالیستی» در کشورهای غربی که به آن پناهنده شده اند یا در ایران باشد؛ همان چیزی که رژیم در داخل با شعارهای مرگ بر امریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر انگلیس سازمان می دهد و تشویق می کند تا هرآنچه که خود کرده است را به فراموشی بسپرد و آدرس غلط به مردم بدهد. مبارزه ای که مانند مبارزه برای تحقق خواست های برحق مردم نه تنها اخراج، پیگرد، دستگیری، شکنجه، تجاوز، زندان، سربه نیست شدن و حتی ترور دربر ندارد بلکه مورد حمایت جلادان و جانیان حاکم نیز هست. در اثر قرارگرفتن در جبهه ی لابی های ولایت مطلقه در خارج، مدافعان حفظ رژیم و قانون اساسی ارتجاعی تر شده و کهنه ی آن منافعی آشکار و پنهان هم دربردارد.
با این مقدمه، خوانندگان و نظردهندگان آشنا...، الف باران و سیمین محمودی را به خواندن پاسخ هایم دعوت می کنم :
۱. در هیچ جای مقاله صحبتی از «جبهه ی سوم» و جنگیدن در «سه جبهه» نیست این را خودساخته اید و سپس به آن پاسخ داده اید. مردم ایران یک جبهه بیشتر ندارند و آن هم ایجاد جبهه ای ملی-دمکراتیک بر علیه رژیمی ضدملی، غارتگر، جنایتکار و فاسد است که تنها روش ارتباطش با خواست های به حق مردم زورگویی و جنایت است. در حال حاضر آنان که، در این سه دهه، چنین بلایی برسر مردم آورده اند، نه متجاوزین خارجی بلکه جانیان وقلدران ولایت مطلقه و دستگاه سرکوب وی بوده اند. خیلی طبیعی است که برای هر اقدامی به نفع خویش و مقابله با تجاوز خارجی احتمالی، مردم باید ابتدا خود را از شر این قلدرانی که آنان را در مرز مرگ و زندگی نگه داشته اند و گلویشان را می فشارند رها کنند. اگر جبهه ای ملی- دمکراتیک و یا حاکمیتی بواسطه ی آن در کشور ایجاد شود، آنگاه سنگر بعدی مردم حفظ استقلال، حاکمیت ملی و مبارزه بر علیه هر نیرویی که آن را تهدید کند خواهد بود. مسلمن این رژیم بسیار بیش از یک رژیم وابسته منافع ملی مارا به غارت داده و می دهد. امثال شما و ما که سال هاست انتخاب خود را کرده و زندگی در کشورهای «امپریالیستی» را به زندگی تحت حکومت ولایت مطلقه را ترجیح داده ایم، این انتخاب لوکس را داریم که به جای مبارزه با رژیم به «مبارزه ی ضد امپریالیستی» همگام با نیروهای چپ در کشورهای محل سکونت خویش و محیط آرام و امن آن بپردازیم؛ مبارزه ای که به هیچ وجه خطرهایی از نوعی که مبارزین داخل کشور با آن مواجهند ندارد، در جهت حفظ رژیم و مورد استقبال آن است و حتی منافعی هم برای برخی دربردارد. رژیم هم روی چنین «مبارزه ای» سرمایه گذاری می کند و کسانی را هم به ماموریتِ خارج از کشور می فرستد که ناچار نشود دستان کثیفش را از خرخره ی مردم ما بردارد.
۲. در هیچ جای مقاله، آن طور که نظردهندگان ادعا کرده اند، سخن از ایجاد «سوسیالیسم» نیست بلکه ایجاد جبهه ای برای جایگزینی ملی- دمکراتیک است که در سراسر مقاله مطرح شده است. چیزی که هنوز در تاریخ کشور ما رخ نداده علیرغم انقلاب مشروطه، جنبش ملی کردن نفت به رهبری دکتر محمد مصدق، انقلاب مردمی بهمن ۵۷ و علیرغم دو جنبش مردمی اصلاحات و سبز (مستقل از اهداف خیانتکارانه ی اصلاح طلبان حکومتی که هردو جنبش را به شکست، سرکوب و استقرار استبداد ولایت مطلقه و دستگاه جنایتکار امنیتی اش هدایت کرد). آن چه که آشنا... می گوید کاملا از خود ساخته است: «مرز جدائی در این جبهه قبول انقلاب و یا سوسیالیسم و نفی بهره کشی انسان از انسان و این قبیل مقولات نامربوط نیست»، و کاملا هم نامربوط است.
۳. خانم سیمین محمودی هم انگار ما را با رژیم اشتباه گرفته و در پایان مقاله ی خود می گویند «امیدوارم این رفقا به جای ایجاد محیط رعب و وحشتی که بوجود آورده اند کمی در نظراتشان تعمق کنند...». دوست عزیز ما ممکن است برای رژیم رعب و وحشت فراهم کنیم ولی دلیل وحشت شما را نمی فهمم. شما باید بدانید که آنکه واقعا در سه دهه ی گذشته ازایجاد رعب و وحشت لحظه ای دست برنداشته همین رژیمی است که از نظرات شما بسیار خرسند می شود.
۴. آشنا ... نوشته است «کار افشاء گری در مورد رژیم جمهوری اسلامی ....باید به صورت ترویجی و روشنگرانه در متون اطلاعیه ها و یا مقالات تحلیلی بازتاب یابد تا به افکار عمومی، دلایل موضعگیری را نشان دهد و نه به صورت نمایشات خیابانی و یا آنگونه نمایشاتی که عملا توجیه گر تجاوز امپریالیستی به خاک ایران باشد.» بهتر است این نظر دهنده خود را لحظه ای جای رژیم جنایتکار و دستگاه امنیتی-اطلاعاتی اش قرار دهد و ببیند که آنچه گفته همان خواسته ی آنان نیست که عملکرد ضدملی، جنایتکارانه، فاشیستی، قرون وسطایی و غارتگرانه شان پنهان شود؛ همه ی ما تبعیدیان را وادارد که در میان خودمان آنچه می دانیم مرتبا تکرار کنیم و آب در هاون بکوبیم. در واقع مطلوب رژیم تعطیل کارزار افشا گری و آگاه گری در میان جنبش جهانی ضدجنگ، ضد سرمایه داری، دمکراتیک و مترقی، جنبش کمونیستی و سوسیالیستی و کشورهای غیر متعهد و جلوگیری از به کار گیری این نیروها در جهت اهداف ارتجاعی و ضد ملی خویش و تداوم جنایاتش برعلیه مردم ایران است. این هیچ کمکی به جنبش مترقی و چپ بین المللی نخواهد کرد چون بیشتر مردم مارا از آن ها دور خواهد کرد.
آشنا... چه خوب بیانگر این منافع رژیم است. ظاهرا از نظر ایشان آنچه «توجیه گر تجاوز امپریالیستی» است نه عملکرد رژیم بلکه مبارزات مردم ایران در خارج کشور برعلیه رژیم است. مبارزه ای که جبهه ای ملی-دمکراتیک برعلیه رژیم و سرانجام برعلیه تجاوز خارجی احتمالی را به طور واقعی ایجاد می کند. بدین ترتیب از ما دعوت می شود که با ترک چنین مبارزه ای عملا مردم ایران را به سوی پناه بردن به هر نیروی خارجی و هر آلترناتیو وابسته به آن که شر رژیم را کم کند برانیم.
۵. آشنا.... در جای دیگری می گوید: «مردم ایران یکپارچه برای اخراج متجاوزین بپا میخیزند ... فقط آن دیوانگانی که قدرت تخیلشان مافوق انسانی است، فکر میکنند مردم بجای اخراج اشغالگران نخست به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی دست می زنند و یا با سربازان موهومی "جبهه سومی" ایجاد خواهند کرد که هم مخالف متجاوزین خواهند بود و هم"سوسیالیسم" را در ایران مستقر خواهند کرد؟!.» ایشان نتوانسته خشم خود را پنهان کند و آن ها را که معتقدند مردم قبل از هرچیز به رهایی از شر چنین رژیمی نیاز دارند، «دیوانه» می خوانند. ایشان همان خیالات ولی فقیه، امامان جمعه اش و فرماندهان سپاه را تکرار می کند که مردم به طور یکپارچه بر علیه متجاوزین برخواهند خواست. ای کاش ما نظامی ملی-دمکراتیک داشتیم که چنین می شد ولی متاسفانه چنین نیست و چنین نخواهد شد تا زمانی که چنین رژیمی مردم را از خفقان و فقر بدبختی به تنگ آورده است. الان دیگر یک سال ونیم پس از انقلاب ۵۷ و خبری هم از آرای ۹۹ درصدی در حمایت از جمهوری اسلامی نیست که مردم داوطلبانه به سوی جبهه ها بشتابند. این نظام هم از هر رژیم دیکتاتوری، وابسته و اشغالگری با مردم بدتر برخورد کرده است.
ایشان نیروهای ملی-دمکراتیک مردم ایران، یعنی همه ی آن هایی که نه به نفع رژیم و نه به نفع متجاوزین و مداخله گران می خواهند عمل کنند را «سربازان موهوم» خوانده اند. وی همچنان آنچه را خود ساخته، «جبهه ی سوم» و «استقرار سوسیالیسم»، را به مقاله نسبت می دهد تا قلم فرسایی خویش را توجیه کند و جانبداری آگاهانه یا ناآگاهانه ی خویش را از جبهه ی اول یعنی صف طرفداران رژیم توجیه کند.
۴۶٨۴٨ - تاریخ انتشار : ٨ مرداد ۱٣۹۱       

    از : کامران رئوفی

عنوان : مبارزه علیه امپریالیسم در کشور ما از کانال مبارزه علیه رژیم خلیفه گری اسلامی میگذرد
.... ادامه رفیق سیمن در اظهار نظر خود چنین میگوید __ اگر رژیم نوکر امپریالیسم است ، پس چرا امریکا میخواهد نوکر خود را سرنگون کند.__ اولا رفیق عزیز چه کسی گفته است که امریکا میخواهد نوکر خود را سرنگون کند. ؟ امریکا میخواهد نوکر بی تربیت وگستاخ خودرا ادب کند ! واورا تبدیل به ملک فهد ثانی وگوش بفرمان کند. دوما امریکا دهها ژاندارم ونوکر حلقه بگوش خود را بموقع رها وبزباله دان فرستاده است . شاه ایران طبق نوشته فرح در کتاب خاطرات خود به زیر زمین دیوانه خانه ای منقل شد . امریکا نوکران ثروتمندی چون قذافی ، صدام ، بن علی ، مبارک ، را نه تنها رهها کرد بلکه در شنیعترین شیوه که ویژه امپریالیستهای بی اخلاق وفرومایه است انها تحقیر وفدای منافع خود کرد ، احمدی نژاد وخلیفه مسلمین که جای خود دارند.برخی دوستان ورفقا حرفهای " گنده " دوران توازن قوا وجنگ سر درا مز مزه میکنند. غافل از اینکه از اردوگاه مقتدر سوسیالیسم و ( پیمان ورشو ) جز فاحشه خانه های برهبری پوتین ومدودیوف چیزی باقی نمانده است ، اگر رفقای روس هنوز در کمال شهامت توانسته اند پرچم داس وچکش خود را حفظ کنند ، باید دست مریزاد گفت.ما با رژیمی " اسکولاستیک " قرون وسطائی روبروهستیم که بتاریخ ما به فرهنگ ما وبتمدن ما تجاوز کرده است.این رژیم مانع تکامل و همبستگی ملی وهر ان چه پویائیست میباشد ،مبرم ترین وظیفه نیروهای چپ ودموکرات در شرایط کنونی اتحادی گسترده ووسیع برای از سر راه برداشتن این جرثومه فساد وفحشاست. هرگونه نسخه پیچی زیر چتر دموکراسی دروغین غرب بدون توجه به این مهم کمک به ادامه این رژیم جهل وجور وفساد قرون وسطائیست..... ادامه دارد
۴۶٨۲۱ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹۱       

    از : سیمین محمودی

عنوان : جبهه سوم یک خیال است
آیا این رفقای *چپ*رادیکال-روی سخنم با هواداران پر و پا قرص امپریالیستها و اسرائیل نیست- به نظرات دیگر هیچ توجهی نمی خواهند بکنند؟ ایجاد جبهه سوم. راحتتر از این نمی توان تحلیل کرد. یاد آن رفیق اشرف دهقانی افتادم در همان سال اول بعد از انقلاب که نظام جمهوری اسلامی را وابسته به امپریالیسم آمریکا قلمداد می کرد . تو گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است و تازه علتش را هم در این می یافت که حکام حاضر از طبقه کارگر دفاع نمی کند.ارتش را و تمام نهادهای دولتی را( و نه نظام سلطنتی را) از بین نمی برند. عجب تحلیل شاهکاری.
و رفقای *چپ* رادیکال امروزی ما پا را از شاهکار جلوتر نهاده خداکار می کنند. خوب دقت شود ایجاد جبهه ای که اگر امپریالسم به ایران حمله کرد وظیفه این جبهه است که در دو جبهه، هم بر علیه امپریالستها(ناتو) و هم بر علیه حکام در ایران بجنگد. این را هم باید در نظر گرفت که بخشی از همین *چپ* رادیکال ما ، نظام حاکم را وابسته به روسیه و چین، هر دو بام، می دانند. حال جبهه سومی که هم اکنون نمی تواند تنها در یک جبهه و آن هم بر علیه نظام حاکم بجنگد منتظر می ماند که مثلا ناتو به ایران حمله بکند( و اگر حکام در ایران وابسته به این امپریالیستها هستند ، اینان را چه لزومی است که نوکرشان را سرنگون سازند)و در پس آن نه در دو جبهه ، که باید در سه جبهه جنگید. عجب خیال خامی. از هواداران امپریالیسم و اسرائیل انتظار هست که برای فریب تو ده ها چنین نظراتی را تبلیغش بکنند ولی از رفقای *چپ* خودمان انتظار هست که در دادن نظرات تامل کنند. نیروی خود را بسنجند و نیروی دشمن در قدرت و دشمن در کمین نشسته را نیز به همچنین. نتیجه این گونه شعار های *منزه طلبانه* تنها و تنها به نفع جهان خواران ناتو و اسرائیل ، تا یادم نرفته ، به نفع روسیه و چین هم به همچنین ( که فردا نگویند هوادار روسیه و چین هستم، هر چند امروز مدش کرده اند که جار بزنند که تو هوادار نظام حاکم، هوادار اسد، هوادار روسیه و چین هستی، چرا ، چون واقعیتها را همانگونه که هست می بینی و از همین زاویه هم به نفع مردم نظر می دهی .همین و بس. و همین کافی است که تو را نوکر بنامند و حال آنکه نتیجه کار این رفقاست که تنها و تنها به نفع امپریالیستها تمام می شود. غیر از این فکر کردن، خود را و مردم را فریب دادن است، منتها ناخواسته. چون بجز حزب حکمتیستها بقیه رفقای *چپ* رادیکال ما از سر منزه طلبی است که به چنین نظراتی می رسند و این خطرش کمتر از اولی نیست. لطفا جار هم نزنید که اینگونه نظر دادن ، افتادن در دام حزب توده است. شخصی را سراغ دارم که می گفت. من ، یعنی وی، بین افتادن در دام امپریالیسم و اسرائیل از یک طرف و افتادن در دام نظرات حزب توده در آن طرف،من دومی را انتخاب می کنم و آنها که اولی را انتخاب کرده اند بدون شک بازنده هستند. چرا که در حمله به ایران و یا سوریه، به هر صورتش، چه مستقیم مثل لیبی و چه غیر مستقیم مثل سوریه، آنکه پیروز جنگ است امپریالیسم و اسرائیل است و آنکه بازنده است مردمند و نیروهای دمکرات، ملی و چپ. امیدوارم این رفقا به جای ایجاد محیط رعب و وحشتی که بوجود آورده اند کمی در نظراتشان تعمق کنند، هم خودشان را راحت می کنند و هم می توانند خدمتی به این مردم فلک زده وطنمان بکنند. با مهر و احترام
۴۶٨۰٨ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹۱       

    از : کامران رئوفی

عنوان : مبارزه علیه امپریالیسم در کشور ما از کانال مبارزه علیه رژیم خلیفه گری اسلامی میگذرد.
برای حرکت در راستای منافع امپریالیسم ، الزاما لازم نیست که حکومتی حتما عضو پیمان ناتو ویا سایر پیمانهای ارتجاعی وضد خلقی منطقه باشد. مائویسم ده شصت و دفاع از پینوشه درمقابل آلنده وپو لپوتیسم ( کامبوج ) همکاری تنگاتنگ با حزب الله لبنان ارسال اسلحه به کنتراها همکاری نزدیک با القاعده ، انفجار در آرژانتین ، کشتار شهروندان ایرانی جدای از هر عقیده ومرام در خارج از کشور وکشتاربی رحمانه نیروهای چپ در دهه شصت وساخت وپاختهای اشکار ونهانی رژیم وبویژه خرید اسلحه از اسرائیل در زمان جنگ همه وهمه نشان میدهد که این رژیم بزرگترین خدمات را به استرتژی ایالات متحده بویژه در استقرار وسیعترین ناوگان وپایگاهای نظامی در منطقه خاورمیانه نموده است . من باتوجه به همه فاکتور لا اقل امروز شک دارم که امریکا در صدد حمله به ایران باشد ، البته این حرف امروز من است ونه فردا. زیراکه تحولات وتغییرات بسرعت در حال شککل گیری است رژیم ایران فعلا بهترین گزینه در راستای فروش تسلیحات از جانب پنتاگون به همه ی طرفهای در گیر است فروش ۶۲ میلیارد دلار اسلحه در طرف امریکا به عربستان سعودی موئید این استدلال است. ادامه دارد.
۴۶٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹۱       

    از :

جناب باران، به جای توجه به کشف هویت افراد به آنچه گفته میشود توجه کنید. درج یا عدم درج نام مستعار چه کمکی به فهم مطلب میکند؟ اگر سن شما اجازه دهد، حتما نیمه دوم سال ۵۷ را به یاد دارید. به محض رفع فعالیت جنایتکارانه ساواک، سازمانهای سیاسی ملی و مردمی فرصتی برای فعالیت علنی در جامعه یافتند. قطعا همین وضعیت در صورت تضعیف قوای سرکوب حکومت فعلی نمود خواهد یافت. دشمن این ملک و ملت، حکومتی است که تظاهرات متمدانه جمعیت ۳ میلیونی مردم تهران را در خرداد ۸۸ به خون کشید و سعید مرتضوی مجرم اصلی جنایات کهریزک را به جای مجازات به ریاست سازمان تامین اجتماعی منصوب کرد. به جای فراخوان به حمایت از رژیم فاسد، بهتر است به این نکته توجه کنید که سرکوب مردم و بی کفایتی مطلق در مدیریت جامعه، کشور را در مقابل تجاوز خارجی بسیار آسیب پذیر ساخته است.
۴۶٨۰۰ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : بی‌ نام و نشانها...
اینطور که معلوم است طرفداران "خط سوم" حتی شهامت نوشتن نام و یا اسم مستعار شناخته شده‌ای هم از خود ندارند ، چگونه این بی‌ نام و نشانها میتوانند هم حریف این حکومت شوند و هم امپریالیستها ، کسی‌ نباید بداند !
۴۶۷۹۷ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۱       

    از :

«آشنا» مطلبی را صد بار پست کرده است که عملا به معنی صف کشیدن تمامی مردم زیر علم خامنه‌ای و باند جنایتکار همدستش در سپاه است. آقای محترم، این سیاه مشق‌های دستگاه اطلاعاتی رژیم برای جنایتکاران حاکم مفید فایده نیست. حکومت بی‌کفایتی که برایش موضوع توزیع مرغ هم مشکل امنیتی است، عمده‌ترین خطر برای آینده ایران است. حکومتی که با شقاوت تمام مردم را سرکوب میکند، هیچ مشروعیت ملی و مردمی ندارد. در صورت تضعیف قوه سرکوب حکومت، نیروی سوم که مخالف همزمان رژیم فاسد مافیایی و تجاوز خارجی است، نمود خواهد یافت.
۴۶۷۹۰ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : آشنا ...

عنوان : واقعیت چیست؟
".....در شرایط مشخص کنونی چه باید کرد ؟ شرایط کنونی این است که جبهه ای قدرتمند که قابلیت مانور و مبارزه مستقل داشته باشد بنام “جبهه سوم“ وجود ندارد. می شود آنرا در روی صفحه کاغذ اختراع کرد و در پرگوئیها از آن استفاد نمود، ولی این جبهه در عمل فاقد هر گونه تاثیر انقلابی است و تنها دوای درد بی عملان وخانه نشینان است.برای کسانیکه می خواهند مسئولانه در جنبش شرکت کنند و با تلاش خویش مُهر خود را بر جنبش بزنند، تنها دو راه باقی می ماند.

در مرحله نخست ما در آستانه تجاوز و تحریم قرار داریم و هنوز تجاوزی صورت نگرفته است و دشمن تنها بر طبل جنگ می کوبد تا جنگ روانی را آغاز کند و به طرحهای طرف مقابل و واکنشهای جهانی پی برد. در این صورت نیروهای انقلابی باید در یک جبهه گسترده و وسیع همه نیروهائی را که خواهان جلوگیری از جنگ هستند و تحریم های بربرمنشانه اقتصادی علیه مردم ایران را محکوم می کند، گرد آورند و به فعالیت تبلیغاتی در این عرصه دست بزنند. تا در حد توان خود با بسیج افکار عمومی نقشی باز دارنده در وقوع جنگ ایفاء کنند. باین جهت ما به جبهه ای نیاز داریم که در مقابل جبهه تجاوزکاران و جنگ طلبان ایستاده است. مرز جدائی در این جبهه قبول انقلاب و یا سوسیالیسم و نفی بهره کشی انسان از انسان و این قبیل مقولات نامربوط نیست.این مقولات اگر با زبان ملایم هم بیان کنیم، تنها خرابکاری چپروانه در ایجاد چنین جبهه ای است و عملا در خدمت اهداف امپریالیسم و صهیونیسسم قرار می گیرد. این جبهه باید مخرج مشترک تمام آن نیروهائی باشد که مخالف تجاوز و تحریم اند، زیرا بر این نظرند که تجاوز و تحریم به ضرر مردم ایران است و کوچکترین مساعدتی به تغییرات دموکراتیک و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نمی کند.

در این مرحله کار افشاء گری در مورد رژیم جمهوری اسلامی و ماهیت ارتجاعی و استبدادی آن، افشاء فساد و سرکوبگری مافیای در قدرت، باید به صورت ترویجی و روشنگرانه در متون اطلاعیه های و یا مقالات تحلیلی بازتاب یابد تا به افکار عمومی، دلایل موضعگیری را نشان دهد و نه به صورت نمایشات خیابانی و یا آنگونه نمایشاتی که عملا توجیه گر تجاوز امپریالیستی به خاک ایران باشد. در این مرحله باید از مبارزه دموکراتیک بحق مردم ایران که مستقل از خواست ما،در جریان بوده و رژیم جمهوری اسلامی را آماج حملات خویش قرار داده است،حمایت کرد و توضیح داد که سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ، که عامل بازدارنده تحولات دموکراتیک درایران است، یک امر ضروری و خواست باطنی ملت ایران است. باید آگاه بود که مبارزه ضد امپریالیستی جدا از مبارزه دموکراتیک مقدور نیست و وظیفه نیروهای انقلابی در این وضعیت ، تلاش در جهت سمت دهی به این جنبش
دموکراتیک در پرتو تحولات و اوضا ع کنونی جهان است. باید آگاه بود و تبلیغ کرد که سرنگونی این رژیم فاسد و دزد و سرمایه داری مافیائی وظیفه خلق ایران است و نه نیروهای استعمارگر خارجی که با اشک تمساح در مرزهای ایران به کمین نشسته اند.
در مرحله دوم احتمال وقوع جنگ است که در این صورت کار با یک بمب و موشک حل نمیشود. جنگ امپریالیستها و صهیونیستها تنها برای سرنگونی رژیم مستبد، ارتجاعی، عقب مانده و وحشی و یا بربرمنش جمهوری اسلامی نیست ، برای اشغال ایران و غارت منابع طبیعی و ثروتهای کشور ما و در درجه اول نفت و گاز و مس و اورانیوم است . این جنگ تنها یک حمله برق آسا نخواهد بود، که ۲۴ ساعته تمام شود. در چنین اوضاع دهشتباری تنها دو جبهه وجود دارد، چه در خارج و چه در داخل. جبهه همه کسانی که خواهان قطع جنگ و خروج نیروهای تجاوز کار به ایران در خارج از کشور هستند،در مقابل جبهه کسانی که خواهان ادامه جنگ میباشند. همین وضعیت نیز در داخل ایران است. مردم ایران یکپارچه برای اخراج متجاوزین بپا میخیزند و به مقابله با آنها دست می زنند. فقط آن دیوانگانی که قدرت تخیلشان مافوق انسانی است،فکر میکنند مردم بجای اخراج اشغالگران نخست به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی دست می زنند و یا با سربازان موهومی "جبهه سومی" ایجاد خواهند کرد که هم مخالف متجاوزین خواهند بود و هم"سوسیالیسم" را در ایران مستقر خواهند کرد؟!.

چه در آستانه جنگ و چه در زمان وقوع جنگ تنها دو جبهه وجود دارد. جبهه همه ایرانیان میهندوستی که مخالف تجاوز به ایران هستند و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را وظیفه داخلی مردم ایران می دانند و جبهه هواداران تجاوز به ایران که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را نیز با یاری امپریالیستها و صهیونیستها نظیر احمد چلبی و یا محمود جبرئیل در دستور کار خود قرار داده اند. این ایرانیهای خود فروخته هرگز مورد احترام و اعتماد مردم ایران نخواهند بود.

در چنین شرایطی امر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به امری درجه دو تبدیل می شود و این را شرایط به نیروهای انقلابی تحمیل می کند. برخورد اپوزیسیون منحرف و خودفروخته ایرانی نسبت به حمله احتمالی به ایران همان برخوردیست که اپوزیسیون خود فروخته و منحرف عراقی در دوران تدارک اشغال این کشور در قبال جنگ آمریکا علیه رژیم صدام حسین اتخاذ کرد . نمونه عراق برای آنهائی که دل درگرو رهائی کارگران و زحمتکشان و موجودیت ایران دارند، نمونه آموزنده ای برای پرهیز از هرگونه چپ روی کودکانه و درغلتیدن به خیانت ملی است.

ما باید بدانیم که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی توسط نیروهای انقلابی در ایران هرگز به معنای جلوگیری از جنگ نیست ، زیرا امپریالیستها برای تسلط بر ایران و غارت میهن ما به تجاوز متوسل میشوند و نه تنها برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی. تاکتیک درست مبارزه بر اساس همه تجارب مثبت تاریخی، نشان می دهد که باید امر مبارزه ملی را در دستور کار قرار داد و تنها از این طریق است که نیروهای مترقی و انقلابی قادر خواهند شد، متشکل شده، در میان اقشار مردم نفوذ کرده، ارتجاع داخل ایران را که حتما بخشا به همدستی با متجاوزین دست خواهند زد افشاء و منزوی کرده و راه را برای کسب قدرت سیاسی و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در مرحله بعد آماده نمایند.به سخن دیگر در شرایط تجاوز و اشغال،مبارزه برای کسب قدرت سیاسی در ایران از گذرگاه مبارزه ملی برای دفع متجاوزخارجی می گذرد. مبارزه ما یک مبارزه طولانی است و میزان موفقیت آن به تناسب قوای ملی و بعد طبقاتی وابسته است. این واقعبینی انقلابی است که منجر به اتخاذ تاکتیکهای درست در مبارزه می شود.

آنها که می خواهند در „سه جبهه“ بجنگند که توهم خنده داری بیش نیست، چه در داخل و چه در خارج ایران، در جبهه نیروهای تجاوزکار قرار می گیرند. در عمل دو جبهه بیشتر نیست. "جبهه سوم" تنها تا زمانیکه مسایل جدی نشده است، امکان پر حرفی و ایفای نقش دوگانه و جای ایفای ادا اطوار انقلابی را باز می گذارد. وقتی مسایل جدی شد، کار مانور آنها نیز به پایان می رسد، زیرا زمان تعیین تکلیف فرا رسیده است.

ما آرزو داریم این شرایط به جنگ خانمانسوز بدل نشود، ولی ما از وضعیت فعلی که دوستان و دشمنان خلق را مجبور به اتخاذ موضع کرده است خوشحالیم . باید این تضادها را تشدید کرد تا سره از ناسره تشخیص داده شود و همدستان امپریالیسم و صهیونیسم شناخته شوند. هم اکنون نقش روشنفکران خود فروخته و نقش ستون پنجم امپریالیسم و صهیونیسم در قالب پاره ای سازمانهای زنان و یا سازمانهای غیر دولتی و نظایر آنها برملا شده است. این خائنین با پنهان کردن خویش در پشت جنایات جمهوری اسلامی در پی ایجاد فاجعه ای به صد برابر بدتر در ایران هستند."
۴۶۷٨٨ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : امیر هوشنگ اطیابی

عنوان : چه باید کرد؟
در پاسخ به نظردهنده ی گرامی الف باران:
۱. با دقت در نوشته می توان دریافت چه باید کرد اما برای وضوح بیشتر و خلاصه کردن:
۲. منظور اصلا جنگیدن نیست بلکه مبارزه با رژیم و امپریالیسم است بنابراین نیازی به اسلحه نیست مگر آنکه روزی برسد که مردم خود آن را به دست بگیرند.
۳. در حال حاضر مهمترین ستون پنجم امپریالیسم در کشور خود این رژیم است اگر به نقش ضد ملی و ضد دمکراتیک آن توجه کنیم. درمقابل مردم هم نه کشور های خارجی بلکه این رژیم است.
۴. راه نجاتی باشد از مسیر آلترناتیوی ملی و دمکراتیک می گذرد که از دخالت خارجی و از خود رژیم مستقل عمل کند. مبارزه در این جهت مهمترین مبارزه ی ضد امپریالیستی است. متاسفانه نیروهای ملی-دمکراتیک کشور بسیار پراکنده و متفرقند و در این زمینه هم رژیم و هم نیروهای خارجی بزرگترین خرابکاری های را می کنند. نیروهای اپوزیسیون هم بیشتر متخصص اختلاف و انشعاب و رد یکدیگر هستند تا اتحاد برای نجات ملی.
۵. اگر در ایران جنگی بر اثر تجاوز و دخالت خارجی پیش آید مردم ایران هیچ نفعی ندارند که به نفع رژیم یا نیروهای متجاوز وارد جنگ شوند. این یک جنگ مابین سرمایه داری بین المللی و سرمایه داری متحجر، ارتجاعی، ضد ملی و دیکتاتور داخلی است برای حفظ منافع خودشان. در این میان نیروهای ملی و دمکراتیک می بایست به سازماندهی مردم به گرد برنامه ای ملی و دمکراتیک و برای صلح کوشش کنند. جنگ دو طرف دارد و اگر ما مخالف جنگی اینچنین هستیم با هردو سو مخالفیم.
۶. نیروهای ملی و دمکراتیک و مردم کشور تنها در حمایت از حکومتی ملی ودمکراتیک می توانند در دفاع از استقلال کشور وارد جنگ شوند نه در دفاع از حکومت جنایتکارانی فاسد و متحجر که از هر فرصتی استفاده کرده اند که خون آن ها را بریزد. ما با قاتلین و دشمنان زندگیمان نمی توانیم همراه شویم که خود را مالک جان و مال و ناموس مردم و حتی نمایندگان خدای آنان در روی زمین می دانند.
۴۶۷٨۵ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : حیاتی‌ وابسته به تجاوز نظامی اشغالگران...
از تمام سوالات شما می‌توان چنین نتیجه گرفت که این حکومت مدافع مردم و منافع ملی‌ ایران نبوده ، بلکه در خدمت امپریالیستهاست و از دیدگاه شما خط سومی‌ باید تشکیل داد بر علیه جمهوری اسلامی و امپریالیست‌ها ! سئوال اینجاست که شما این توان نظامی را از کجا میآورید که هم با امپریالیست‌ها و هم با جمهوری اسلامی در یک زمان بجنگید ؟ آیا این نظریه قبل از هر چیز به حکومت این بهانه را نمیدهد که مخالفین خود را در کنار متجاوزین بیگانه قرار داده و دستور قتل عام آنها را به لحاظ شرعی ، ملی‌ و میهنی صادر کند ؟! شما جایگاه مخالفین حکومت را چه بخواهید و چه نخواهید در کنار متجاوزین نظامی به ایران قرار داده اید ! یعنی مردم در جنگ میهنی و دفاع از کشور باید پا به پای اشغالگران برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی هم بجنگند ! آیا طرفداران این نظریه هویتی قبل از تجاوز نظامی به ایران دارند ؟ حیات و حضور آنها پس از تجاوز نظامی بیگانگان به ایران ظاهر نمیشود ؟ حیاتی‌ وابسته به تجاوز نظامی اشغالگران... اگر حمله‌ای انجام نشود نقش و تئوری داده شده عقیم خواهد ماند...!
۴۶۷۷٣ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست