از : سیروس ملکوتی
عنوان : پاسخ
دوستان گرامی سپاس از انتقادها و دیدگاهتان در مورد این مقاله. میدانم که هر یک از شما دغدغه میهن را دارید و شیوه بیان انتقادهایتان از چنین نقطه ای اغاز میگردد و نه یک رقابت نوشتاری در به گرده ساییدن حریف . انهم حریف حقیری چون من . و اما در پاسخ به شما عزیزانم :
اقای پیروز گرامی قصد از این نوشته برح کشیدن درازنای زبان نبود بپذیرید برخی از اورده های این نوشته میتوانست برای شما نیز تازگی داشته باشد، من مطمغنم شما تا کنون از مواردی چون همدلی این احزاب با دادخواهی های مردم ایران در بستر سیاست جهانی اطلاع چندانی نداشتید و اما در مورد قولی که به شما داده بودم یعنی گفتگو با رهبران این احزاب ، هنوز برجای خود باقیست در اولین فرصت حتما این کار را خواهم نمود.
هموطن دیگرم با نام اشنا مطالبی دال بر عمومیت داشتن درد و شکنجه و تبعیض سخن گفتند و حق ویژه ای را برای اقوام در طرح دادخواهی ها نمیپذیرند. هموطن گرامی این زبان شما برای یکسان انگاری دادخواهی ها هیچ کمکی به دریافت جمعی و حقیقی ما نمیکند. اشتراک در داشتن چوبه دار، شکنجه و زندان به مثابه نفی تبعیض نهادینه شده در ایران نمیباشد. نظام جمهوری اسلامی تبعیض را در همه سطوح اجتماعی اعم از جنسیتی، قومی-ملی، زبانی، باور و حوزه طبقاتی نهادینه نموده است و بدان عمقی باور نکردنی بخشیده است. چگونه میتوان با وجوهی از دریافت درد مشترک میان همه ساکنین ایران به نفی ان پرداخت؟ چگونه میتوانید تبعیض جنسیتی را تنها بر تقابل نظام با اندیشه سیاسی مخالفان خود نبینید؟ چگونه میتوانید حاشیه فقر نشین سرزمینمان ایران را نبینید ؟ چگونه میتوانید تبعیض در حوزه باور و اعتقادات مذهبی را متوجه نگردید و مجازاتی که بطور مثال بهائیان و یا سنی ها باید بدان تن دهند؟ هموطن عزیزم بدون دریافت حقیقی از اجزای این تبعیض قادر نمیشویم دادخواهی تاریخی این نسل را در سپهر سیاست معاصر درک نموده و برایش پاسخی منطقی بیابیم. شما احکام غیر منطقی بسیاری در طرح انتقاد خود صادر نمودید که بیشک در این اجمال نمیتوان به هر یک از انان در این اجمال پاسخی داد. اما توصیه میکنم نگاه خود را به دادخواهی مردم این سرزمینمان عمیقتر با مفاهیم انسان دوستانه اشنا سازید. شما از گرایشی در احزاب کردی سخن گفتید که در یاری گرفتن و فراخوانی دخالت امپریالیزم جهانی میخواهد سیاست ورزی نماید ، بیشک جز تفسیر یک یا دو موضع گیری هیچ سند دیگری برای این گفته خود در اختیار نخواهید داشت. احزاب کردی در سخترین شرایط ممکن اقتصادی و بقای تشکیلاتی زندگی مبارزاتی خود را در تبعیدی متفاوت از بسیاری از نیروهای بی توان سیاسی میگذرانند. از هیچ یک از ارمغانهای اقتصادی مشکوک غرب نیز تا کنون بهره ای نبرده اند زیرا سرمایه خود را بر بنیاد استقلال خود نهاده اند. اگر جویای تارهای پنهان و اشکار نوعی از پیوند با بداندیشی قدرت سیاسی جهانی با نیروهای سیاسی ایرانی هستید بهتر است چشمانتان را درست بگشایید و به دریافتی شفاف برسید. ببینید چگونه لابی های جمهوری اسلامی با اوازه هایی به جعل به نام اپوزیسیون ایرانی دارند به ارزانی وجود خود در این بازار مکاره میپردازند، به همانهایی که فرافکنانه برای پنهان نمودن مسیر تمکین خویش به نهادهای اقتدار سیاست جهانی هراس پروری را از تجزیه ایران میگسترانند. همانهایی که بی جهت و بیمورد جوایز میلیونی نهادهای خیریه که روبنایی بیش از رشوه سیاسی نیست در کام خویش سرازیر میکنند، به انهایی که تا چندی پیش تبعید و تبعیدیان را بی حاصل معرفی مینمودند و امروز پناهگاه خود را در همین سرزمین تبعید در همنشینی با ارتجاعی ترین شبکه های توطئه امپریالیزم جهانی برای معرفی و جایگزین نمودن بدیل سیاسی اصلاح طلبانه بکار گرفته اند. هموطن عزیزم هراس پروری از تجزیه و همچنین جنگ جویای جایگزینی یک پروژه سیاسی بیش نیست. و متاسفم که کنشگران سیاسی ایرانی نابخردی و بینش محدودشان اجازه نمیدهد که این مهم را درک نمایند. سی و سه سال جکومت حادثه افرید و کنشگران اپوزیسیون تنها به بازی تحلیل و تفسیر در ان حادثه مشغول بودند ، اینبار نیز غیر از این نیست. شما وارد گودی شدید که مدیریت سیاسی و اندیشه گسست پرورانه ان با نظام حاکم بیش نیست. هراس پروری از تجزیه و جنگ زمانی بزرگنما میشود که بیش از هر هنگامه دیگری اپوزیسیون به بحث همایش سیاسی پرداخته است. به صف ارایی های مجازی نگاهی بیفکنید و نزدیکی قرائت میهن دوستی و هراس از تجزیه ایران را با پایبوسی های همگنانه نظام خواهید یافت. این یک پروژه ساخته و پرداخته شده بیش نیست . هیچ نیرویی حقیقی تصمیم بر تجزیه خاک ایران ندارد ، اندیشه های ناپخته اما تا دلتان بخواهد در این بازار اندیشه فراوان می یابید که میتوان در تفسیر و تحلیل انرا به این و یا ان سمت و سوی نسبت داد. تجزیه ایران دکترین غرب هم نیست و اگر پندارهایی اینگونه را از این و ان سناتور و سیاستمدار غربی میشنوید هیچ بنیاد حقوقی و عملی ندارد. اینها لابیهای سیاسی-اقتصادی بیش نیستند که هر از گاهی نمودی می یابند اما در تبیین سیاست کلان قادر به ایفای نقشی نیستند. غرب و اقتدار سیاسی ان خواهان جنگ هم نمیباشد و حتی توان انرا هم ندارد. اتفاقا برای فروش متاع خود قرار است بنده و شما را قربانی سازش خویش سازد. همه شواهد نشان از ان میدهد که انان بیشتر در مطرح نمودن حکومتهای اسلامی تسلیم شده هستند تا استقرار نظامی سکولار و دمکراتیک. همه رایزنیها بیانگر سیاست تسلیم پذیر و ترمیم خواه نظام جمهوری اسلامیست. به بنگاه های سخن پراکنی ان نگاهی بیاندازید تا دریافتتان روشنتر گردد. برای این جایگزینی واماندگی و عدم شکل گیری یک اپوزیسیون سکولار و دمکرات ضروریست. عدم انسجام و تداوم گسست ها تنها پاسخ تایید شده بدین پروژه میباشد.
۴٨۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۲ مهر ۱٣۹۱
|
از : قلاقیران
عنوان : جنبش ایرانی
آقای ملکوتی آلترناتیو در دست جوانان داخل مرزهای خاکمان است و نه در دست احزاب کردی پناه برده به دامان امپریالیزم که تنها کارشان در این سالها فقط ضربه زدن به جنبش مردم کردستان بوده...
۴٨۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : آشنا ...
عنوان : تجزیه طلبان حقیقی...
"...در ایران کسی به این عنوان که آذری، ترکمن، عرب و یا بلوچ است تحت تعقیب نیست. در ایران چنین نیست هر که فارس است قرار منع تعقیب برایش صادر شده است. این تبلیغات دروغ محض است. در ایران هر کس صرف نظر از هر مذهب و نژاد و قومیتی که دارا باشد تنها بخاطر مبارزه با رژیم استبدادی جمهوری اسلامی تحت تعقیب، شکنجه و اعدام قرار می گیرد. تعیین کننده تعلقات مذهبی، قومی، نژادی و نظایر آنها نیست نقش قطعی را اعتقادات سیاسی بازی می کند.
نشریات خارج از کشور می نویسند: "در نشستی از سوی کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان کارشناسان از نقض حقوق اقلیتهای قومی... در ایران و عراق انتقاد کردند. یک کارشناس خاورمیانه می گوید، در ایران اقلیت ها بطور برنامه ریزی شده قربانی سیاستی هستند که از سوی حکومت اعمال می شود." در این گزارش با حسابگری اقلیت های ملی و مذهبی یک کاسه می شوند و طوری جلوه داده می شود که سرکوب اقلیت مذهبی بهائی و یا اقلیت های همجنسگرا معادل سرکوب اقلیتهای ملی است. این قیاس فیل و فنجان است.
خانم روت یوتنر نماینده عقو بین الملل در سخنرانی خود در پارلمان آلمان گفت:
"وضعیت اقلیت های قومی در ایران مانند کردها، ترکمن ها، بلوچ ها، آذری ها که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند به طرز آشکاری بدتر شده است".
در این نوع استدلالات اقلیت های قومی و مذهبی و گروهای سیاسی و سایر مقولات و مفاهیم با سوء نیت در هم ادغام می شوند تا مدعیان بتوانند با ایجاد فضای لازم نتایج از پیش خواسته را به کف آورند. آنها حتی به آمار بی پایه ای استناد می کنند که خواننده نظیر آنرا در ادعاهای ناسیونال شونیستها می یابد آماری که ناسیونال شونیستها از خود در آورده اند تا به شبه استدلالات خویش قوت بیشتری بدهند. صرفنظر از اینکه اهمیتی ندارد که در کشور واحد ایران کدام قوم اکثریت را داشته باشد، ولی استناد بلندگوهای رسمی و دولتی امپریالیستی به منابع مشکوک ناسیونال شونیستها بجای استناد به آمار رسمی دولتی ایران جالب توجه است.
این دل سوزاندن برای اقلیتهای ملی توسط همان کسانی صورت می گیرد که در زمان شاه سالها خواستهای منطقی خلق های آذری و کرد را در جنبش دموکراتیک آذربایجان و کردستان سرکوب کردند و در مورد تاریخ آن جعلیات شناخته شده را به هم بافتند و می بافند. این تناقضات سیاست امپریالیستی، در حقیقت تناقض در ظاهر است. ولی در باطن در خدمت به رقیت گرفتن مردم ایران است. آنها در زمان شاه از ایران نیمه مستعمره ساخته بودند و لذا وحدت خلقهای این نیمه مستعمره برایشان ارزش حیاتی داشت و از سرکوب هر جنبش ملی دموکراتیک در ایران حمایت می کردند. امروز استقلال ایران برایشان مانند خار چشمی در منطقه است. آنها نمی توانند یک ایران مستقل را تحمل کنند و دستآورد انقلاب شکوهمند بهمن را بپذیرند این است که امروز با تجزیه ایران و تضعیف حکومت مرکزی موافقند و در این عرصه زیر بغل همه نیروهای منحرف ناسیونال شونیست ایران را گرفته در اختیارشان پول و مهمات قرار می دهند و مغزهایشان را از نفرت ملی پر می کنند. برای این ناسیونال شونیست دشمن اصلی فارس ها هستند و نه حکومت جمهوری سرمایه داری اسلامی. آنها نفرت ملی را بطور مصنوعی می خواهند جایگزین نفرت طبقاتی و ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی کنند.
آنها به ناسیونال شونیستها یاد داده اند سازمانهای دموکراتیک مستقل خود را بوجود آورند، سازمان حقوق بشر خود را بوجود آورند تا به این ترتیب هم از تاثیرات عمیق و همه جانبه پیشرفت دموکراسی جلو گیرند و هم سر نخ در دست خودشان باقی بماند. وگرنه کدام عقل سالمی می تواند بپذیرد که حقوق بشر تجزیه بردار است و حقوق بشر کرد و آذری با حقوق بشر فارس و بلوچ و یا عرب فرق دارد. آن جریانهای قومی که مبارزه دموکراتیک، ملی، و مبارزه برای تحقق حقوق بشر را مشروط به قومیت می کنند نه از قوم معینی دفاع می کنند و نه از حقوق بشر، آنها ناسیونال شونیست هائی هستند که خود را پشت عناوین قومی برای تبلیغ روحیه جدائی طلبی پنهان کرده اند. آنها نام حقوق بشر را برخود می گذارند تا سایرین را ارعاب کنند. با این سیاست جنگ روانی باید مبارزه آشکار و شفاف کرد. اخیرا در یکی از نشریات خارج از کشور سازمان برای دفاع از حقوق بشر کردها خود را معرفی می کرد که می خواهد در کردستان بزرگ که از جمهوری آذربایجان، ترکیه، ایران، عراق، سوریه تشکیل می شود تنها برای تحقق حقوق بشر کردها فعالیت کند. روشن است که هدف این سازمان بیشتر به ایران بر می گردد تا به جلال طالبانی در عراق. مطمئنا این سازمان در اسناد خود کوچکترین گامی در افشاء نقض حقوق بشر در جمهوری آذربایجان نسبت به کردها و یا نسبت به کردها در کردستان عراق بر نمی دارد...."
۴٨۴٣۰ - تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱٣۹۱
|
از : peerooz
عنوان : زیر لفظی
جناب ملکوتی،
شما ترک عادت کرده و بدراز گویی پرداخته اید. قضیه این بود که دو حزب کردی
اگر توافق کنند ، اپوزیسیون را دعوت خواهند کرد که در زمین محکم و مستقر و پابرجایی ملاقات و مذاکره کنند ( با مشورت با حکومت اقلیم اگر لازم شد). این تمام داستان است.
آنچه تا کنون ناگفته مانده اینست که این زمین ملاقات در حقیقت عرصه کشتی شناوری ست که بر امواج توفانی سیاسی- نظامی - اقتصادی دنیا بویژه خاورمیانه در حرکت است و هر لحظه ممکن است توفان کشتی را غرق کند.
عکس العمل اپوزیسیون نه تنها ایراد به نوع دعوت با اما و اگر است بلکه میخواهد بداند که اگر توفان شدید ترشد آیا دعوت کنندگان به قایق نجات خود خواهند رفت و یا در کشتی باقی میمانند. همین. این بله گفتن زیر لفظی نمیخواهد. ملاقات با خدایان توفان و شرکت در پارلمان آنها هم کمکی به حل مساله نمیکند. نکات دیگری نیز قابل گفتگوست که کامنت را دراز خواهد کرد و در صورت لزوم ذکر خواهد شد.
۴٨۴۲۱ - تاریخ انتشار : ٣۱ شهريور ۱٣۹۱
|