عنوان : مورچه ها
آقای سید عباس ارمنی،
شعر: از توجه شما به شعرهایم خرسندم . نوشته ی صریح و صمیمانه شما موجب دلگرمی من است .
ای کاش عده ی بیشتری از خوانندگان جدی شعر ، به اظهار نظر درباره ی سروده های مندرج در بخش ادبیات نشریات بپردازند.(البته اگر کد تصویری اجازه بدهد. چون من گاهی مجبور می شوم بیش از بیست بار و در مدت زمانی طولانی، کد را تایپ کنم تا سرانجام پذیرفته شود).
ما نیازمند برخوردی جدی، دقیق ، هشیارانه و شفاف با شعر هستیم؛ اگر نه توهم موجود درباره ی شعر معاصر ، بیش از همه زیر پای شعر را خالی می کند.
نقاشی : همانگونه که شاعر خوب ما ، آقای جهان آزاد، نوشته اند، خوب می شد، اگر ما هم شانس تماشای نقاشی های شما را می داشتیم.
مورچه ها: توصیه میکنم، نگاهی به ویدیوی پژوهشی زیر که به زبان انگلیسی ست، بیاندازید. وقت زیادی از بینندگان نمیگیرد . اما به اعتقاد من، دیدنی است.

http://www.ted.com/talks/deborah_gordon_digs_ants.html

با مهر فراوان ، یوسف صدیق
۴۹۶۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۱       

عنوان : تزریق
آقای گیلراد عزیز،
چه مورچه های زیبا و خیال انگیزی، شما از معدود سرایندگانی هستید که شعر را به سطحی دیگر می برید و شعریت را در پدیده ها تزریق می کنید؛ بدون مخدوش کردن فرم. و چقدر نوشته ی سید عباس ارمنی صمیمی بود، با آن نام اندیشه برانگیزش: سید عباس ارمنی!
کاش نقاشی او را هم می دیدم، باید تماشایی باشد.
۴۹۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۱       

عنوان : نظر
خیلی زیبا با تصاویری به یاد ماندی لطیف و مهربان و صمیمی لطافت خاصی در این اشعار شما هست و توصیفات شما گاهی اوقات به نظر این حقیر خیلی جالب میاید هر چند تجربه من در مورد مور چگان با نظر شما منطبق نیست ولی این اختلاف نگاه باعث این نمیشود که زیبائی شعر شما را حس نکنم آقای صدیق من نقاشم و ازآن تیپ آدمهای تنبل که از دل به تنبلی سپردن لذت میبرن و اصلا به فلانشان هم نیست که دیگران چیکار میکنند و یا چی میگن حتی تو همان نقاشی کردن هم که مورد علاقه ام هست هم تنبلم وبار ها اتفاق افتاده که ساعتها نشستم به مورچه ها خیره شدم و متوجه شدم که من اصلا نمیتوانستم مورچه بشم میدونی مورچه ها خیلی احمقند یکسره در حال بردن و آوردن و اطاعت اوامر وجدان درونی یا ارباب بیرونی هستند باور کن اینقدر نگاه میکنم ببینم یک مورچه ای مثل خودم پیدا میکنم که مثلا وقتی بقیه حریصانه به اندوخته کردن مال مشغولند اون یکی بره یک گوشه ای پاش را بندازه رو پاش حمام آفتاب بگیره و بگه بابا بسه دیگه چه خبره مگه من سالی دوتا گندم بیشتر مصرف میکنم. به همین خاطر هست که اصولا با مورچه ها نمیتوانم موافق باشم ولی از شعر شما خیلی لذت بردم متاسفانه شعر خوب تو این سایت زیاد نیست مردم فکر میکنند باید بنشینند زور بزنند کلمات عجیب و غریب بکار ببرند تا شعر شان پیچیده و زیبا بشه اتفاقا یک خانمی هست که من هر وقت شعر هاش را میخوانم شبش خواب های وحشتناک میبینم
بهر حال دست شما درد نکند شعر قشنگی بود
۴۹۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣۹۱