از : ایرج رشتی
عنوان : دوالیستی فکر کردن شیوه های عقب افتاده مکتب استالینیستها می باشد.
آقای نگهدار "طرفداران «تغییر رژیم» در ایران را به مجاهدین خلق، طرفداران رضا پهلوی " خلاصه کردند. شیخ و شاه.
مجاهدین خلق چه چیز رژیم را می خواهند تغییر دهند. خود مجاهدین همان ایدئولوژی اسلامی را تبلیغ می کنند و چه چیزی را می خوان جای این حکومت اسلامی بزارند؟ مردم ایران چه منفعتی دارند؟
طرفدران رضا پهلوی هم میخوان حکومت خودشان پادشاهی را بیارن سر قدرت.این کجاش تغییر رژیم است؟ دوتا گروه که ایدئولوژی اسلامی و یا پادشاهی را تبلیغ می کنند نمی توانند دموکرات باشند و هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد. کسانی که برای تغییر رژیم و جامعه دموکراتیک هستند نه اول یک رئیس جمهور زن (مجاهدین) و یا مسئله ارثی را مطرح می کنند. اینها در واقع دو گروه صد در صد محافظه کار ( conservativ) و غیر دموکراتیک هستند و هر چند هر روز هزار بار بگند ما هم دموکرات هستیم. ایدئولوژی شان به گذشته های خیلی دور و زشت تعلق دارد. دوالیستی فکر کردن شیوه های عقب افتاده مکتب استالینیستها می باشد. .
۴۹۹۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣۹۱
|
از : فرزان داد
عنوان : روش خرابکارانه است
فرخ عزیز،
من به عنوان یک عضو فعال سازمان از اواسط دهه ۵۰، با مداخله خارجی و شورای سوری ایران و همدستان امریکایی، نفتی و اسراییلی ان مبارزه خواهم کرد.
روحیات ضد سلطه غرب در ایران ریشه حداقل ۱۱۰ ساله دارد و تصور شما إز اینکه نیروهای براندار طرفدار غرب با حمایت امریکا دست بالا خواهند داشت نادرست است.
نظر شما خرابکارانه هست بدلیل اینکه نیروهای دموکرات ایران را در مقابل هم قرار میدهد. و راه را برای تلاشی ایران و تسلط غرب و اسراییل باز میکند.
۴۹۹٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣۹۱
|
از : صمد صمد
عنوان : فرخ نگهدار در مورد نشست پراگ
فرخ عزیز،
ممکن است که شما معتقد باشید که «فلان گزاره درست است» این سالم است اما اگر معتقد باشیدکه «فلان گزاره محال است که درست نباشه» این محال است شما را تبدیل به انسان دگمی می کند. من هرچقدر فکر کردم سیستم فکری شما را فرزند صادق سیستم فکری زنده یاد کیانوری دیدم اما با ۳۰سال تاخیر. کاش پرسش پاسخ های کیانوری را مروری میکردی. وجود فکر شما شاید از خشونت رژیم بر علیه چپ را تقلیل بدهد. ولی دردا که فرخ از چپ بریده و هدیه به رهبر است.
با تأسف
صمد
۴۹۹۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹۱
|
از : محمد روحی صبحان
عنوان : چرا؟
حزب کمونیست عراق هیچگاه از حمله آمریکا پشتیبانی نکرد . در هیچیک از عملیات نظامی اشغال هم برخلاف اسلامگرایان و احزاب کرد شرکت نجست و مخالفتش را با راه حل نظامی اعلام کرد. اینکه در دوران بعد ، مشارکت در ساختار سیاسی را پذیرفت امر دیگری است.
حزب توده ایران هم مثل سایر نیروهای سیاسی خطر یورش به حزب را دیه و برای مقابله با آن برنامه ریزی کردکه کلا ناکافی و بی نتیجه بوده است. خود گزارش سازمان درباره آن دوران هم به این گواهی می دهد. همه اسناد و گزارشات هم همین را می گویند.
چرا سازمان به طرف حزب رفت؟ چون مخالفت مسلحانه و براندازانه با جمهوری اسلامی به علت عدم توازن قوای لازم برای پیشبردش شکست خورده بود. بدجوری هم شکست خورده بود. چرا یادمان رفته؟ مگر اقلیت و مجاهد که به دنبال این سیاست رفت چه کاری توانست بکند ؟
سیاست اقلیت اگر صحیح بود که وجود داشت ، فعال هم بود و باید می توانست نیروهای آزادیخواه را به طرف خود بکشد . وقتی توازن قوای حریف ده برابر است، بیست برابر است، درگیری زودهنگام به چه نتیجه ای جز آنچه رسید می توانست برسد؟ سیاست ایستادن در مقابل جمهوری اسلامی قبل از سیاست های حزب توده شکست خورده بود. حزب توده تازه از شکست رقبایش کلی نیرو جذب کرد.
می توان باور داشت که اشتباهات زیادی صورت گرفته. ولی نمی توان سیاست براندازی در آن زمان را درست درست و مشی اصلاح طلبی در برخی نیروها را غلط غلط دانست.
همین که بخش بزرگی از براندازان آن دوران (مهم ترین بخش ها) امروز همکاری با ناتو را افتخار خود می دانند ، و تقریبا همه دنبال روهای آن دورانی سیاست های حزب (که فاصله های زیادی هم از آن گرفته اند) در صف مردم علیه رژیم و در عین حال مقابله با حمله نظامی به کشور هستند مگر معنی روشنی ندارد ؟ براستی چرا چنین است؟ آیا اتفاقی است؟
۴۹۹۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣۹۱
|
از : البرز
عنوان : دیگری، هم میتواند به انگیزه های مردمی و میهنی به شور آید و پای در ره نهد
روی سخن من با آقای نگهدار است، و نه با منتقدین و موافقان ایشان.
آقای نگهدار شما در این مقاله مینویسید
»من به این نیز امید داشته ام که دیگر نحله های سیاسی صادق و صمیمی در ایران، نیز بر پیشداوریها و توهم های خود پیرامون ما غلبه کنند و موفق شوند دریابند که، دیگری، هم میتواند به انگیزه های مردمی و میهنی به شور آید و پای در ره نهد. نباید چنان گفت که گویا تنها، ما، هستیم که دغدغه مردم و میهن در سر داریم«.
منظور شما از « ما » چیست.
من با زاویه دید شما، در این مورد موافقم، که ما ایرانیان نباید دگر اندیشی را نقطه ضعف و نوعی جرم محسوب کنیم، بلکه باید بکوشیم دگر اندیشی را به عنوان یکی از نقاط قوت خود بشمار آوریم.
در قسمت پایانی این مقاله به نحوی از قول دیگران، مینویسید،»در وضع فعلی تغییر رژیم در ایران بدون حمایت فعال از طرف خارج امکان پذیر نیست«. وقتی صحبت از تغییر میشود، مسلما منظور تغییر نامها نبوده، بلکه با نظر داشت اقدامات غیر دموکراتیک هیئت حاکمه فعلی، خواهان فرارویی به یک سیستم حکومتی دموکراتیک هستیم. حال سئوال اینجاست، چگونه میشود با مداخله خارجی، به یک حکومت دموکراتیک دست یافت، و کشور را اسیر شرایط ناگواری چون عراق، افغانستان و سوریه نکرد.
۴۹۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۱
|
از : مناف مناف
عنوان : "آسیب شناسی تشکیلات مخفی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در سال های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵"
فرخ گرامی
در پاسخ به آقای تابان گریزی هم به گزارش کمسیون سازمان تحت عنوان
"آسیب شناسی تشکیلات مخفی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در سال های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۵" زده و نوشته اید:
"خوش بختانه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بعد از مدت ها تحقیق اکنون گزارش مفصلی در باره تشکیلات مخفی سازمان در سال های دهه ۶۰ انتشار داده است؛ گزارشی که علیرغم کاستی های بسیار، گزنده ترین حقایق را در باره معیارهای تصمیم گیری و عمل رهبری وقت سازمان برملا می کند؛ معیارهایی که وقتی من اکنون بعد از ۲۵ سال به آن فکر می کنم اصلا باور نمی کنم که سازمان اکثریت چنین حرف هایی زده است"
در این خصوص توضیح مختصری ضروری است
تا آنحایی که میدانم این کمسیون از روز اول تشکیل با شما بعنوان یکی از مطلع ترین مسئولین وقت سازمان تماس گرفته ،با شما مصاحبه نموده و در تمامی پروسه کار با شما در تماس بوده ، نتیجه تحقیق را باشما در میان گذاشته و از شما تقاضای تدقیق آنرا نموده . آخرین باری که در این کشور بودید نظرتان راجع به کزارش پرسیده شد گفتید بد نیست اما هنوز اشکالاتی دارد. مجدادا درخواست شد که بعنوان یکی از مطلع ترین فرد آنرا تدقیق کنید . قبول کردید و گفتید که یکبار دیگر بفرستید حتما نگاه میکنم. تقریبا ین ماه و نیم قبل از انتشار بود. هیچ خبری نشد و تدقیقی صورت نگرفت. امروز مینویسید" ؛ گزارشی که علیرغم کاستی های بسیار....." راستش این یک بام دو هوا در نوشته ات را نه می پسندم و نه خوشم می آید. آخه شما که کاستی های بسیار را می دیدی چرا رفعشان نکردید؟ چرا کمک به رفعشان نکردید؟ گرچه گزارش منتشر شده اما درست اینست و اتتظار این است که به تدقیق آن همت گماشت همه ما در قبال تاریخ مسئولیم.
۴۹۹۲٨ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۱
|
از : رضا اسدی
عنوان : خلاء درک جایگاه آزادی فرد در انتخاب فعالیت های سیاسی
از درون تمامی مطالب و نظراتی که از بدو شروع مقاله آقای فرخ نگهدار در رابطه با گردهم آیی پراگ و سپس عکس العمل آقای ف-تابان و "قس علی هذا" استنباط نمودم، خلاء درک جایگاه آزادی فرد در انتخاب فعالیت های سیاسی و اجتماعی است. بدون شک شرایط زمانی،مکانی و اجتماعی بر احساس و عواطف هر فردی تاثیر می گذارد که منجر به تغیراتی در فکر و اندیشه او و تغیر در مسیرش می گردد.
در نتیجه و همانطور که از شواهد تاریخی استنتاج میشود، گرایشات هر فرد سیاسی از چپ به راست میانه و غیرو دور از انتظار نیست. لذا همرزمان و هم کیشانش میتوانند ضمن حفظ احترام متقابل، آنچه را که از گذشته و حالش برای پیشبرد اهداف خودشان مفید میدانند انتخاب نمایند و آنچه را که نمی پسندند- ضمن وارد نمودن انتقادهای سازنده- به خودش واگذار نمایند.
چنانچه قبول داشته باشیم که چراغ هدایت راه بشریت در مرحله اول در دست فلاسفه است، اولین چیزی که از تجربیاتشان خواهیم آموخت تحمل گرایی و احترام متقابل به عقاید و نظریات دیگران است. به همین دلیل است که دیوید هیوم که فیلسوفی تجربی، معتدل و تحمل گرا بوده میتوانسته با ژان ژاک روسوی رمانتیک، دوستی برقرار کند. و آثار و نظرات تمامی این فلاسفه در تاریخ ثبت شده و این خواننده است که به تشخیص خودش از آنها استفاده خواهد نمود.
به نظر من بسیاری از نظرات وارده منجمله "درخواست باز نشسته شدن" از آقای فرخ نگهدار را نمی شود مثبت و بدون غرض ورزی های فردی و حذف عقیده مخالف از صحنه سیاسی به حساب آورد. اگر وجود آقای نگهدار در سیاست ایران در گذشته و آینده بی تاثیر بوده و است، پس چه نیازی به درج این همه مطلب و صرف وقت برای خواندن آنها است؟ و چرا مقالاتش در رسانه ها بازتاب دارند.
به تجربه دیده شده که سایت اخبارروز در میان رسانه های مجازی یکی از بالاترین و پر بیننده ترین است و انتخاب مطالب برای درج در این رسانه با دقت و وسواس خاصی انجام می شود. پس اگر آقای نگهدار در چنان سطحی قرار داشت که بود و نبودش بی اثر باشد، مسئول این سایت تا این اندازه وقت و انرژی کاربران و خودش را صرف این کار نمی کرد.
۴۹۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۱
|
از : علی رضا
عنوان : حامد صابری
آقای صابری ۲۰ سال است هر کسی از آقای نگهدار نقدی می کند یا خودشان یا همفکرانشان با همین جملاتی که شما نوشته اید دست به شانتاژ می زنند تا جلو نقد به دیدگاه های سیاسی ی ایشان را بگبرند. در این جا کی به آقای نگهدار توهین کرده یا برخورد شخصی کرده است؟
این شیوه به دستاویز همیشگی همفکران و خود آقای نگهدار برای در رفتن از پرسش های منتقدان ایشان تبدیل شده است. تا کسی به عمل سیاسی اقای نگهدار و سیاست های مخرب و ایران بر باد ده او نقدی می کنند فورا سر و کله همفکران او پیدا می شود که چرا فحش می دهید. بس کنید این شانتاژ ها را لطفا.
۴۹۹۱٣ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۱
|
از : حامد صابری
عنوان : پاسخ های غیر منطقی و اهانت آمیز مشکلی را حل نمی کند
اکثر دوستانی که اظهار نظر کرده اند متاسفانه از ادبیات درستی برای نقد یک تحلیل استفاده نمی کنند .
اگر کسی با تحلیل آقای نگهدار مخالف است آیا بهتر نیست با استدلال و با منطق "نظر" را نقد کند نه شخص آقای نگهدار را ؟ واقعا بیائیم و فکر کنیم چقدر حقیقتا برای دیگران احترام قائلیم
۴۹۹۰۷ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۱
|
از : بهروز
عنوان : تفسیر مغلوط تاریخ
آقای حسینی معتقدند که ظهور اکثریت و نابود کردن سازمان فدایی یک "ضرورت تاریخی" بوده که نگهدار و جناح وی در اکثریت به آن پاسخ گفته اند، طبق این نگاه احتمالا شکست انقلاب بهمن در حمام خون دهه شصت هم ضرورت بوده و قابل دفاع. ایشان به حکم "آن چه واقعی است عقلانی است و آن چه عقلانی است واقعی" تفسیر مغلوطی از تاریخ و کنش تاریخی انسان ارائه می دهد که در آن جایی برای اختیار و مسئولیت افراد نیست. بله آقای حسینی به همان اندازه که فاکتورهای اجتماعی تاریخی و طبقاتی که به انشعاب در سازمان فدایی و زوال آن پرداخت به همان اندازه نیز باید به نقش مخرب نگهدار و گروه وی اشاره کرد. اگر آن ضرورتی داشت امروز نیز طرد و نفی نگهداریسم که یک ورژن رنگ و روغن خورده اصلاح گری لگال است یک ضرورت تاریخی است.
۴۹۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۹ آذر ۱٣۹۱
|