یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

همسویی مواضع راه توده و رژیم
در مورد عدم مقاومتِ زندانیان سیاسی
- امیرهوشنگ اطیابی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : خسرو پ

عنوان : نظر
با تشکر از رفیق اطیابی
بی شک این مقاله افشاگرانه از بهترین نوشته ها در افشای راه توده است که این مدت خواندم.
یک نظری هم داشتم
رفیق اطیابی نمی شود بین مدافعان و مخالفان نظام ایستاد.
بالاخره یکی دست در دست پرتوی ها و عبدالله شهبازی ها و بسیاری دیگر از همکاران وزارت اطلاعات جنایت های رژیم را به قول شما توجیه می کند و سال های سال است مدافع رژیمی بوده که رهبران حزبش را قتل عام کرده است.
و دیگری حزبی که با تمام توان در برابر رژیم ایستاده و علیه آن مبارزه کرده است.
اگر من و شما در جانب مردم و علیه این رژیم جنایتکاران حرفه ای هستیم، مبارزه علیه رژیم و همه سازمان های دست ساز یا از روی اخلاص مدافعش به وظیفه روزمان تبدیل می شود.
ما حق نداریم برای این سازمان ها حیثیت کذایی درست کنیم و اگر کسانی درست در سر بزنگاه افشاگری علیه علی خدایی چنین کاری کردند، باید نقدشان کنیم.
صف مردم و ضد مردم را با مسائل فرعی نشکنیم.
ما با دشمنان مردم و همه کسانی که در صف دشمنان مردم می جنگند رو در روییم.
اختلاف نظر در اینکه رابطه علی خدایی با وزارت اطلاعات ، و سازمان های ضد کمونیستی جهانی چه می تواند باشد تعیین کننده نیست.
بحث ما با دشمنان مردم و مدافعان آن نمی تواند با بحث ما در درون صفوف مردم یکی باشد.
آنچه ما باید به آن حساس باشیم کسانی است که این مرز را می شکنند و خاک در چشمان ما پاشند.
۵۰۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۱       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : آرمان و شرکاء
مقاومت در زیر شکنجه را هرگز نباید به معیار حقانیت انسان ها ارتقا داد.
این نوعی پسیکولوژیسم است که فلاسفه امپریالیسم اشاعه می دهند.
مقاومت در زیر شکنجه را هرگز نمی توان و نباید مطلق کرد.
حریفی می گفت اگر در ساواک پس از دو ماه شکنجه، دو روز دیگر به شکنجه ادامه می دادند، می شکستم.
توان مقاومتم دیگر نبود.
ایرانی های متعلق به طبقات غیرپرولتری با تفکر علمی بکلی بیگانه اند و خصائل اشرافی ـ فئودالی خود و امثال خود را انقلابی جا می زنند.
بدان سان که با شکست مبارزی و یا با تجدید نظری، به آسانی آب خوردن مهر خیانت را بر پیشانی اش می کوبند.
این جور برخوردها از آوانتوریسم کودکانه حکایت دارند و با تفکر علمی بیگانه اند و ضمنا بی رحمانه اند.
چرا؟
برای اینکه اکثریت مردم پی زندگی خویش بوده اند.
کیانوری و خیلی های دیگر ترجیح داده اند که به ایدئالی خدمت کنند.
خود و زن و بچه شان را شکنجه داده اند و تحملشان ته کشیده و به زانو در آمده اند، یا در تعیین خط مشی به علل نظری و اسلوبی اشتباه کرده اند.
حالا هر رهگذری که معلوم نیست که خودش کیست و اگر یک هزارم ذلت آنها را کشیده بود، چی شده بود، دست به داوری غیرمسئولانه می زند و حکم صادر می کند.
معلوم نیست که چرا دو سه نفر جیگاره یا و یا سیاسی قهرمان و خادم تلقی می شوند و هزاران رستم توده ای که صدبار مقاومتر از انها بوده اند و زجرکش شده اند، بی آنکه حتی به زانو در بیایند، خائن؟
آرمان و شرکاء حتی با سطح فکری نازل خود، اگر به حقیقت عینی تره خرد می کردند، نمی توانستند مهرگان و محمد زاده و دهها تن از رهبران حزب توده را فراموش کنند.
ضمنا به آذین نویسنده و مترجمی ساده نبوده که کسی گولش بزند، بلکه متفکری در حد رهبران بزرگ حزب توده بود و شخصیتی خارائین داشته.
آرمان ها بهتر است، که قبل از قلمفرسائی موضوع بحث را بشناسند.
خط مشی هر حزب فقط به خود ان حزب مربوط است.
در مبارزه طبقاتی اتحاد ها و مبارزه ها امری طبیعی است.
می تواند به پیروزی های دور و یا نزدیک منجر شود و یا بسیار گران تمام شود.
مبارزه ایدئولوژیکی (در عرصه نظر و اسلوب) برای همین است.
حزبی که با بورژوازی به دلایل تاکتیکی معامله سیاسی می کند، باید هشیار باشد.
حزب کمونیست چین، تحت رهبری مائو به اتحاد تاکتیکی با کومین تانک اقدام کرد و نامزد انقلابی شخص مائو را و صد ها کمونیست چینی را همان کومین تانک تیرباران کرد.
حزب کمونیست شوروی، تحت رهبری استالین با فاشیسم آلمان قرار داد صلح تاکتیکی بست و ۲۰ تا ۳۰ میلیون کشته داد.
ایرادها نه در تصمیمگیری ها و اتخاذ خط مشی ها، بلکه در فقر تئوری و متد بوده و است و خواهد بود.
هم حزب توده و هم هر مبارز صادق و انقلابی باید فکری در این زمینه بکند.
بدون تئوری و متد انقلابی شکست، پیش برنامه ریزی شده است.
با پوزش از اطاله کلام
۵۰۵۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۱       

    از : امیر اطیابی

عنوان : در مسابقه ی ضدتوده ای مسلما جمهوری اسلامی برنده ای تاریخی است
در پاسخ به آن هایی که کینه ی ضد توده ای خویش را نمی توانند تسکین دهندو در رویای محاکمه ی توده ای ها هستند (از جمله مهران ش)، لازم به یادآوری است که هر قدر هم زحمت بکشید در این مسابقه نمی توانید از رژیم اسلامی گوی سبقت را بربایید. قبل از شما این رژیم زحمتتان را کم کرده و همه افراد کلیدی را محاکمه و اعدام کرده است. تنها توده ای هایی که در اولویت اعدام نبودند باقیمانده اند که به شما می رسند. می توانید به هماهنگی با رژیم اسلامی کار را تمام کنید ولی بازهم کاری مهم تر از آنچه تا کنون انجام شده است نمی توانید بکنید و این افتخاری برایتان نمی آورد.
از رهبری حزب توده ایران که هریک یا در زمان شاه تا ۲۵ سال زندان بودند یا غیابا به اعدام محکوم شده بودند اکثریت قریب به اتفاقشان اعدام شدند. عده ای از آنان در زیر شکنجه در سال ۶۲ کشته شدند. برخی در فاصله ی سال ۶۲ تا قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ اعدام شدند و باقی در همان قتل عام یا پس از آن. آخرین اعدامی فاطمه مدرس تهرانی، عضو مشاور کمیته ی مرکزی بود که در بهار سال ۱۳۶۸ اعدام شد. شما را رجوع می دهم به این کتاب ها و به این سایت ها و نویسنده ای غیر توده ای در پیوند های زیرین تا اهداف خود را بر خیالات واهی بنا نکنید:
http://www.bidaran.net/spip.php?rubrique۱۹
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/۲۰۱۲/۰۲/۱۲۰۲۲۲_l۱۰_mesdaghi_toudeh_party_table.shtml
http://www.tpiran.org/pdf/shohda.pdf
http://www.tpiran.org/pdf/book-marty-p۲.pdf
http://www.tpiran.org/pdf/book-marty-p۱.pdf
امیدوارم این قبیل خوانندگان آرزوها و اهداف «افتخار آمیز»تری را برای خویش بیابند و سعی نکنند افتخارات جمهوری اسلامی و قبل از آن رژیم سلطنتی را به خود اختصاص دهند.
۵۰۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۱       

    از : کامران رئوفی

عنوان : در نظر بازی ما بی خبران حیرانند ما چنانیم که نمودیم دگر ایشان دانند.
ابتدا من این بحثها را بفال نیک میگیریم ، وبا تشکر ار سایت اخبار روز که مسائل را باحوصله پیگیری میکند. دوستان ورفقای هر دوطرف ، حمله به حزب توده ایران در سالهای ۶۱ و۶۲ نه هوس این ویا ان طیف حاکمیت جمهوری اسلامی ، بلکه توطئه ای جهانی به رهبری سازمان سیا وسرویس اطلاعات انگلستان با هم یاری ارتجاع داخلی بود. دوستان ورفقای عزبز باید توجه کنند که بخاطر اهمیت خطر حزب توده ایران ، سازمان اطلاعاتی انگلستان مهمترین مهره خود را در استراتژیکترین منطقه ومهمترین سفارت ، بخاطر از سر راه برداشتن حزب توده ایران ، سوزاند، در حالیکه این جاسوس میتوانست در ادامه فعالیت در سفارت شوروی برای دستگاهای اطلاعاتی غرب مفید تر باشد، بنا براین کوچک کردن مسائل در حد علی خدائی ودیگران اصل موضوع را به سایه میراند. خانم جوانشیر توسط ناخدای تاریخ شفاهی ساز سخنی در رابطه با ( نقل قول رفیق شهید جوانشیر ) گفته است . همانگونه که من بارها عنوان کرده ام ، اقای خدائی میتواند این گفته را تکذیب کند. ولی وقتی که ایشان پس از این همه مدت سکوت اختیار کرده اند ، طبیعی است که این ابهام پیچیده تر خواهد. امید ان دارم که با صداقت وبینشی ورای گروه گرائی ، این مهم را مورد کنکاش بیشتر قرار دهیم. ولی اجازه بدهید که امثال من که در جریان این تحولات بوده ایم ، حرفمان را بزنیم.
۵۰۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۱       

    از : آشنای آشنا

عنوان : اخراجی های حزب توده که توده ای نیستند !
شاید دلیل لجن پراکنی به حزب توده را بتوان برای نمونه در مقاله خانم مریم مهاجر که در همین اخبار روز چاپ شد پیدا کرد . ولی فعلاً همین بس که راه توده و پیک دروغ و ... هیچ ارتباطی از لحاظ تاریخی با حزب توده ندارند و دست ساز اشخاص دیگری هستند ، آنها اخراجی های حزب توده بودند که حالا ادعای رئیسی می کنند ! . شاید بهتر باشد به سخنان همسر زنده یاد فرج الله میزانی ( جوانشیر ) درباره گردانندگان آن تارنمای کذایی مراجعه نماییم .
۵۰۵۹۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۱       

    از : آرمان

عنوان : راه توده همان مواضع حزب توده در سالهای اول دهه ۶۰ می باشد
محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) به گفته خود در هنگام دستگیری برایش باورکردنی نبود که رژیمی را که او و حزب توده از آن جانانه دفاع کرده بودند آنها را دستگیر و به زیر شکنجه برده بودند. او حتی به یکی از شکنجه گران رژیم اعتراض کرده بود که نمی فهمد چرا آنها را که به رژیم وفادار بودند شکنجه و زندانی می کردند!
حزب توده این است که یک نویسنده را به آن روز انداخت که به عمله های فاشیسم اسلامی می گفت که او از آنها حمایت می کرده است.
آیا می توان به امثال پرتوی خرده گرفت که در حمایت از خط امام تا آنجا رفت که حزب خود را نیز فدای امام و رژیم کرد و رفقای توده ای خود را برای دمکرات های انقلابی اسلامی به زیر کابل های برادران پاسدار فرستاد؟
آیا فراموش کردید که کیانوری با گریه از پاسدار شکنجه گر التماس می کرد که همسر ۷۰ ساله او را نزنند؟!
قیاس اعضای حزب توده با انقلابیون جان برکفی که سالها در سخت ترین شرایط پلیسی شاهنشاهی با رژیم نبرد کردند و شکنجه و زندان کشیدند و عاقبت توسط ارتجاع اسلامی که توسط حزب توده حمایت می شد بعد از شکنجه های وحشیانه به قتل رسیدند اصلا قابل قبول نیست. امثال جیگاره ای و سپاسی آشتیانی نماد مقاومت مردم ایران در برابر پلیدترین رژیم تاریخ معاصر بود که قدیمی ترین حزب سیاسی ایرانی خود را در خط رهبر جانی آن می دانست. خلق ایران هرگز حامیان بیشرم رژیم را در خونین ترین روزهای جنایت و مرگ رژیم از یاد نخواهد برد.
درود به خاطره انقلابی جیگاره ای و سپاسی آشتیانی که خود مرتجعین مذهبی را به خوبی می شناختند و هرگز سر در برابر این دین فروشان خم نکردند و فرسنگ ها با خط جنایتکارانه آنها فاصله داشتند.
۵۰۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۱       

    از : بابک ش

عنوان : رفقا علی شیرازی + امیر اطیابی
۱- علی شیرازی: من نیز در پایین به همین نکته شما اشاره کردم. سپاس
۲- امیر اطیابی: توضیح شما کاملاً به جاست. نظر دهندگان، از جمله خودم، همان برداشت را از مقاله تان داریم که خود گفته اید. لیکن، مطلب شما یادآور نکاتی است که رفقای دیگر در ماه های اخیر پیش کشیده اند، و این انگیزه ای شد برخی از آن نکات طرح شود. به همین دلیل، من به شخصه روی سحنانم همچنان تاکید دارم و هیچ ملاحظه ای بی جایی را نمی پذیرم. افراط و تفریط در ملاحظات زیان بار هستند. همچنین سپاس از شما
۵۰۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۱       

    از : مهران ش

عنوان : انکار رخدادی، همانا قبول آن رخداد هست
یکی دو روز پیش پانوشتی بر این مقاله گذاشتم که مورد قبول مسئولین محترم این سایت واقع نشده و درج نگشت. کسانی مانند آقای اطبایی که بی اعتنا به انبوه مدارک و اسناد موجود حداقل در بیش از ۱۰ سایت و نشریان و سخنرانی های کیانوری ، به انکار واقعیت ها نشسته، آگاهانه و یا نا آگاهانه تمامی عملکرد محکوم مجموعه حزب توده را قبول کرده و در رویای خویش با انداختن پرده ای ضخیم قصد پرده پوشی بر آن را دارد. اما، یک واقعیت را نمیتوان انکار کرد و آن فردای پیروزی روشنایی (برپایی جکومت مردم بر مردم) بر تاریکی مطلق (رژیم اسلامی) هست که در کنار مسئولین و کشتار گران رژیم ، رهبران و اعضای بالایی حزب توده و شرکا در دادگاه بین المللی رسیدگی به جنایات ۳۴ ساله اخیر به محاکمه کشیده خواهند شد و این خواست من و تو نیست ، این یک واقعیت تاریخی است و مردم ایران همانگونه که از کشتار گران ایرانیان در طول تاریخ قضاوت کرده و یاد میکنند از خمینی و تمامی یاران ریز و درشتش و رهبران حزب توده و شرکا یاد خواهند کرد.
به امید اینکه این نوشته مورد قبول واقع شود
۵۰۵٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۱       

    از : علی شیرازی

عنوان : گفته های خانم جوانشیر
با سلام
اینکه آدم در مورد ۲ تاریخ اشتباه کند دلیل براین نیست که دز مورد کلمات و گفته های واضح یک شخص هم اشتباه کند و یا کرده باشد، چون یکی به دیگری اصلا ربطی ندارد.
جای تاسف است که دوستان گرامی در مورد آذر خانم اینجور قضاوت میکنند. این به معنی ارزش نگذاشتن به او به عنوان یک انسان است. آذر خانم ، همانطور که در گفته هایش دیده می شود، علی خدایی از نزدیک نمی شناخته است. دلیلی هم دیده نمی شود که چیزی را خلاف واقع اظهار کند.
اتفاقا بعد از آنکه کم کم همگان با خبر شدند که انجمن مطالعات تاریخ شفاهی ایران بخش کوچکی از مصاحبه با آذر خانم را منتشر کرده علی خدایی به دست و پا افتاد تا از علی عمویی شاهدی بر خود درست کند و اظهارات خانم جوانشیر را "رد" کند.
۵۰۵۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۱       

    از : امیر اطیابی

عنوان : تصریح در مورد اهداف این مقاله
برای آگاهی خوانندگان محترم و در پاسخ به نظر «دوست» باید موارد زیر را تصریح کنم:
۱. هدف این مقاله قبل از هر چیز دفاع از زندانیان سیاسی بخصوص آنان که در دهه ی ۶۰ در زندان به سرمی بردند بود. هدف مهم دیگر افشای سیاست های رژیم و ترفندهای آن برای توجیه جنایات آن دهه و بعد از آن بوده است. هدف آخر هشدار به نیروهای اپوزیسیون در مورد ترفندهای رژِیم برای تبلیغ اهدافش و توجیه جنایاتش از طریق القای آن به درون نیروهای سیاسی، نشریات و وبسایت های شان بخصوص در جهت گسترش اختلافات و خارج کردن رژیم بعنوان هدف اصلی اپوزیسیون بوده است. هیچ انگیزه ی دیگری نمی توانست مرا به نوشتن این مقاله وادارد.
۲. این مقاله به هیچ وجه کسی را متهم به پلیس بودن نکرده است. تنها با نقد مقاله ی راه توده نشان داده است که این مقاله درجهت خواست و اهداف رژیم است. هرکس ممکن است نظراتی بدهد که عملا به رژیم و اهدافش یاری برساند. این از زمین تا آسمان با اینکه کسی نفوذی رژیم باشد و مامور تفاوت دارد. اصولا با امکانات موجود نمی توان ثابت کرد که کسی مامور دستگاه اطلاعاتی است یا نه. تنها وسیله ی در دسترس ما بحث، اقناع، نقد نظرات و نشان دادن آنکه نظرات سیاسی در خدمت منافع کدام یک از طبقات و نیروهای سیاسی است.
۳. اینجانب، توصل به اتهام و برچسب زدن به افراد و نیروهای سیاسی را بشدت رد می کنم بخصوص زمانیکه از این روش ها برای حل فصل اختلافات سیاسی و شخصی استفاده می شود. این روش ها تنها ساده اندیشان و سطحی نگران را قانع می کند و شایسته ی نیروهای سیاسی پیشرو نیست.
۴. تنها با اتکا به ویدیوی مصاحبه با خانم آذر معتقدی (جوانشیر) نمی توان کسی را در یک دادگاه عادلانه، آنهم غیابا به همکاری با رژیم و دستگاه اطلاعاتی متهم کرد. از همه بدتر استفاده از آن به جای نقد مواضع یک نشریه یا مواضع سیاسی سردبیر آن است برای حل و فصل اختلافات سیاسی. آن چه بیش از هرچیز لازم است روشنگری، نقد مواضع، افشاگریِ جهت گیری های نادرست، اختلاف برانگیز و در جهت منافع رژیم سلطانی ولایت مطلقه است. رجوع دادن خواننده به پیوندهای آمده در زیرنویس های مقاله تنها برای آشنا کردن خوانندگان با پیش زمینه های مقاله ی راه توده و نقد آن بوده است.
۵۰۵۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست