عنوان : آئینه چون چهر" تو" بنمود راست***خود شکن آئینه شکستن خطاست
آقای الف رستمی، با تاسف! سیاست در میهن ما یا تبدیل به "فان" شده و یا شانس و اقبال و فرصت طلبی و اشتهار!!؟؟؟ آنچه هیچ بحساب نمیآید احساس مسئولیت و وظیفه ای است که شخص ذیمدخل برای خود "انتخاب" کرده است. عده ای سیاست را راهی برای ارضای هوسهای بی منطق خویش پیشه کرده اند...هر گز نه تنها تصور آنرا هم بخود راه نمیدهند که با تصمیات خود و حتا با یک نشست و برخاست...ممکنست جان و مال عده ای را در خطر نابودی قرار دهند بلکه در شرائط حساس بنابودی جامعه و یا ملتی منجر شوند...آنچنان هم که مشاهده میشود، شده... و بقول معروف هنوز هم کک شان از این خود کرده ها گزیده نمیشود و حتا با یادآوریش بتریک قبایشان هم برمیخورد: هر گز بیاد و خاطر مبارکشان نمیآورند که این شب تاریک و این گرداب حائل ... و " وجود این احمدی نژادها..." نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم تصمیم گیریهای ایشان بوده و اینان بدون احساس مسئولیت، کجا میدانند حال مقتولین، مظلومین و ویران شدگان... ای سبکبالان ساحلها!...اگر انقلاب بزرگ ملت ایران در سال ۵۷ باین فاجعه تبدیل شد و اگر ملت ایران نا گزیر از پرداخت اینهمه عوارض نا شایسته، فاجعه و ضایعاتی که بشمارش نمیاید شد بهائیست که برای نخست وزیری آقایان بازرگانها...، ریاست جمهوری بنی صدر ها...،غارتگری اسلحه خانه ها در مهاباد و..." در ۲۴ بهمن و پس از گذشت ۳ روز از تحقق انقلاب و اعلان بیطرفی ارتش!!؟"، هوسهای عده ای انگشت شمار فرصت طلب...ترکمنی...، کردی...ووو پرداخته و آنوقت جنابعالی باز از خر شیطان پائین نیامده و بنده واقع گو را بانواع زشتی نه متهم که محکوم میکنی. زهی تاسف که با وجود شماها و این طرز تفکر و عمل!!...بعید میدانم که پایان این شب سیه به بامدادان تبدیل شود...کمی خود را بجای مردم و جوانان نابود شده قرار دهید...کسی چه میداند شاید معذرت بخواهید و شاید از خر شیطان پیاده شوید... که کافیست! ( آیا کمکی آن کلک خیالتان ، وجدان نوجوانیتان و احساس انسانیتان را میتوانید بر خود داشته باشید و خود را بجای یکی از آن افراد اکثرن مجروح بگذارید که ایستاده، نیمه ایستاده و یا نشسته و با چشم های بسته در مقابل عده ای اراذل و اوباش یا عامی ِ فریب خورده " کسی چه میداند" در گوشه ای از خاک میهنشان در حال اعدامند!؟؟)
۵٣۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۲       

عنوان : عملیات روانی
عملیات روانی ضد چپ، ضد کمونیستی، و ضد توده ای بیماران بسیاری را پدید آورده است. مشخصه این بیماری آن است که با آمدن نام «اکثریت» یا ... فرد مذکور متشنج می شود و کلمات توده ... خائن... اکثریت ... انقلاب ... خائن ... پشت سر هم جایگزین هر بحث و فحثی می شود.
براستی این چه سیاست ورزی است که چنین برخوردهایی را مجاز می داند.
آنچه روبروی ماست خبرهای تشکیل کنگره یک سازمان است. بسیاری از آن ها که آنجا نشسته اند عمری را در مبارزه و زندان و تبعید گذرانده اند. هنوز هم داعیه تاثیر گذاری بر فردای کشورشان را دارند و به جای عافیت جویی مشغول مبارزه اند. ممکن است من یا شما با بخش هایی از نظرات آن ها یا اصلا کل نظرات آن ها موافق باشیم یا نباشیم. ممکن است شما به بخشی از سیاست ها گذشته آن ها انتقاد جدی داشته باشی ... این ها قابل درک است... اما اگر متشنج می شوی ... اگر به توهین تحقیر و فحاشی روی میاوری بدان که عملیات روانی کمیته های ضد چپ سرمایه داری جهانی بیماری های حادی را ایجاد می کند که همیشه در خطرش هستیم.
۵٣۵۶٨ - تاریخ انتشار : ٣ ارديبهشت ۱٣۹۲       

عنوان : در این دوران آشفتگی، پراکندگی و تفرقه، ابراز معذرت شاید تنها راه برای یکصدائی و اتحاد است و استخلاص
این ملت گزیده شده...،در طول تاریخ پر فراز و نشیبش خصوصن در دوران معاصر، توسط افراد یا احزاب و یا گروه های سیاسی "شیفته" قدرت بازندگیهای فراوانی داشته و تاریخش مملو از خیانتها بوده که خوشبختانه ملت نشان داده که میتواند پس از سپری شدن روزگاری و بازیابی خویش، با تمشیت و تدبیر و شجاعت به باز یابی تعادل و پا گذاشتن در راه تعالی خویش و شستن و یا جرح و تعدیل نا متعادلها... بتعادل گام بگذارد. شادروان فریدون آدمیت و انگشت شماری مانند ایشان با بیطرفی و وطن دوستی که داشتند و با وجود سانسور و فشارهائی، توانستند کم و بیش مقداری از این سفاحتها و خیانتها را بخصوص از بیگانگان، آشکار و ملت نجیب و شایسته مان را در جریان امور قرار دهند...
و اما در رابطه با انقلاب ۵۷ ،(دو انقلاب در کمتر از ۶۰ سال که نشانی دیگر و بارز از خیانتها و فرصت طلبیهاست و نرسیدن باهداف ...) با تاسف فراوان، بیکفایتی و نالایقی دولت "موقت" خصوصن در تدوین نکردن و نداشتن برنامه و موضعی منطقی و پیش بینی شده...، در جهت اهداف انقلاب و آرزوهای بدل مانده ملت و هم چنین با توجه به خرابکاریها و سابوتاژ هائی که نه تنها از سوی انگشت شماری آخوند بلکه از سوی احزابی مانند توده ایهای محترم!!؟ و پس از آن اکثریتها و...، مردم و ملت ما را با جنایات و مکافاتی روبرو کرد، آنهم در اواخر قرن بیستم ...،که شاید در طول تاریخ کهن میهنمانمان هم این چنین دژخیمی و قساوت ،نظیر نداشته باشد. امروزه روز کم و بیش این مراتب و این بلاهت و خیانت ِتراژیک بر بسیاری آشکار شده و طبیعی است عده ای انگشت شمار از آن نادم و در رنجند و از ملت هم کم و بیش معذرت خواهی کرده اند...سد البته این افراد منفعل با توجه بخیل دست اندر کاران انگشت شمارند. جان کلام اینکه خوشبختانه در این روز و روزگاران رسانه ها و تکنیکهای پیشرفته و با احساس مسئولیت " فریدون آدمیتهائی" که در میهنمان کم نیستند همگی مراتب ِتحمیل شده و رسوا، بر ملت و خیانتی بیحد و حصر که بر او وارد شده را آشکار و تاریخ واقعی میهن را رقم خواهند زد.
آیا زمان آن نرسیده که احزاب و گروه هائی نظیر جبهه ملی، نهضت آزادی و بطریق اولی توده ایها و اکثریتی ها که با "نظر و یا بی نظر و طبعن بر پایه باور های داشته..." این فاجعه را بر این ملت تحمیل کرده اند، خود پا پیش گذارند و دلیل یا دلائل این مراتب را اعلام و از ساحت ملت معذرت خواهی کنند که شاید مرحمی باشد بر دردها و رنجهای این مردم !؟ و شاید هم راهی باشد برای بهم پیوستن این نا سازیها، پراکندگیها و بالاخره راهی باشد برای اتحاد و بازیابیمان و طبعن و در نتیجه بیرون کردن این بیوطنان بیگانه و عوامفریب
۵٣۵۶۰ - تاریخ انتشار : ۲ ارديبهشت ۱٣۹۲