از : آرش ادیبان
عنوان : بیاموزیم
با سلام،
وتشکر از آقای مالجو و سایت اخبار روز وهمینطور از دوستان شرکت کننده در بحث ، که فرصت بحث و یادگیری را فراهم نمودند.
به نظر من آقای مالجو نه تنها در این مقاله بلکه در بقیه ی مقالاتشون سعی در ارائه ی راحلهایی است که به تقویت جنبش مردم در مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی کمک کند، می باشد.
و من این را به فال نیک می گیرم، و این را هم می دانم که حقیقت تلخ می باشد ، پس چه بهتر که از دوست رسد تا ........
دوستان، مبارزه برای ( آزادی ، دمکراسی ) و عدالت اجتماعی همانند دو بال کبوتر می باشد که باید باهم به پرواز در بیایند، و من فکر می کنم که جبهه دمکراسی خواهان و طرفداران عدالت اجتماعی اگر از ظرفیت انتقادپذیری بالایی بر خوردار باشند و از نظرات همدیگر برای اتحاد استفاده کنند،جنبش سبز پر بارتر و مردمی تر از گذشته دوباره به عنوان نیروی تأثیر گذار در جامعه مطرح خواهد شد.
۵٣۷۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : عالم
عنوان : جنبش سبز متکی بر ناآگاهی و بخشی از مشکل ایران است
تحلیل منطقی نویسنده محترم شایسته زمینه عقیدتی و امکانات عقلی جنبش سبز نیست. چون اندیشه سردمداران جنبش سبز متکی بر متافیزیک و آلوده به اعتقادات متحجر مذهبی است. همچنانکه مسئله اساسی محتوای نوشته های سایت های رنگین و ظاهرسازی اعوان جنبش سبز و طرفداران ظاهر پرست دنباله رو این حظرات نیست. طرفدارانی که اکثرأ از آن معتقدین سابق عمامه و یا مجاهدین خلق و یا هردو تشکیل می شوند، که چون امروزه کوس رسوایی شان زده شده است، لذا معتقدین سابق شان امروز باید بدنبال جریانات مذهبی جدید بروند که به رنگ سبز مذهب تکیه می کنند. مسئله اساسی همواره ذات متافیزیکی هر جریان مذهبی است که بی خبران ظاهر پرست را به انحراف می کشاند. به این لحاظ جنبش سبز با و بدون تحلیل مضامین باصطلاح کارگری آن، بخشی از مشکل جامعه ایران محسوب می شود.
۵٣۶۰٣ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : معصومه سرمدی
عنوان : برای آموختن هیچگاه دیر نیست ولی برای انصاف داشتن شاید گاهی دیر باشد.
سلام
آقای مالجو! فکر نمی کنید که حتی سایت کلمه را به درتسی نخوانده اید و از تحلیل ها و نوشته های آنها آگاهی ندارید و نداسته به قاضی رفته ای و محکوم کرده اید؟ در زیر بخش های از نوشته سایت کلمه را نقل می کنم که برخلاف مدعای شما سایت کلمه در ریشه یابی بحران جامعه کارگری به حق پایبند است و اگر انحرافی در دوره های گذشته بوده است را با شهامت بیان کرده است و نقد کرده است. و جالب اینجاست که در جمع آوری این بخش ها از سایت کلمه من به تاریخ تیر ۱۳۹۱ برخوردم. یعنی آغاز به کار گروه کارگری کلمه خیلی قبلتر از تاریخی است که آقای مالجو به اشتباه به آبان ماه گفته است.
۱. نقد ریشه ای قراردادهای موقت/ نشر یافته در تاریخ ۱۴ تیر ۱۳۹۱
"قراردادهای موقت کار در ایران سابقه نداشت و متاسفانه از نخستین سال های دهه ۷۰ شمسی و در راستای تامین امنیت سرمایه و به بهای نابودی امنیت شغلی کارگران، “قراردادهای موقت کار” به صورت تدریجی شکل گرفت. با وجود اعتراض همیشگی فعالان کارگری به این نوع از قرارداد کار، اما در عمل ما شاهد گسترش سالیانه این شیوه از برده داری نوین بودیم، به طوری که امروز قراردادهای سفید امضا به امری کاملا متداول و معمولی تبدیل شده است.
در قانون کار، قرار داد کار اینگونه تعریف شده است: “ماده ۷ – قرارداد کار عبارت است از قرارداد کتبی یا شفاهی که به موجب آن کارگر در قبال دریافت حقالسعی کاری را برای مدت موقت یا مدت غیرموقت برای کارفرما انجام میدهد.”
تبصره های این ماده قانونی نیز به این شرح است: “تبصره ۱ – حداکثر مدت موقت برای کارهایی که طبیعت آنها جنبه غیر مستمر دارد توسط وزارت کار و امور اجتماعی تهیه و به تصویب هیأتوزیران خواهد رسید. تبصره ۲ – در کارهایی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد. در صورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد دائمی تلقی میشود.”
در ابتدا دهه هفتاد با تفسیر جدید وزارت کار از این ماده قانونی، قراردادهای بدون تاریخ، از شمار قراردادهای دایمی و دسته جمعی کارگران خارج شد و به جای آن، قراردادهای موقت در کشور رسمیت و عمومیت پیدا کرد. تا سال ۱۳۷۳، هر قرارداد موقتی اگر ۴ بار در تمدید می شد، دیگر به عنوان قرار داد دائم محسوب می شد و حتی قرارداد های موقت یک ماهه هم شامل این قانون می شد. در همین سال کانون عالی کارفرمایی کشور با طرح استفساریه ای به وزیر کار به این قانون اعتراض کرد و وزیرکار نیز در پاسخ به این استفساریه، قانون کار را ناکارآمد توصیف کرد؛ قانونی که عرصه را بر کارگران سخت کرده بود و شرایط را برای گسترش قرار داد موقت تسهیل تر ساخته بود.
اما با نفی تشکل های مستقل کارگری، حق اعتصاب و حق انعقاد قراردادهای دسته جمعی، حتی ضمانت اجرایی قانون کار هم از بین رفت و سپس با خارج کردن کارگاه های کمتر از ۵ و ۱۰ نفر از شمول قانون کار، عملا تمامی کارگران ساختمانی، کارگاه های قالیبافی، کوره پزخانه ها، ریخته گری ها، جوشکاری ها، مکانیکی ها، تراشکاری ها، بلورسازی ها، کارگران نقاش، خیاط، نانوا، کفاش و سایر کارگران صنوف از حمایت قانون کار محروم شدند.
این روند از آن زمان تا کنون همچنان ادامه دارد و در زمان دولت احمدی نژاد به قرار دادهای سفید امضا ختم شد. در این دوره کارفرمایان به منظور عدم پرداخت هزینه بیمه کارگران به قراردادهای ۶ ماه و سپس ۳ ماه و بعدها حتی یک ماه روی اوردند. گسترش این روند به حدی بود که امروز قرارداد کار سفید امضاء و استفاده از کار کارگران بدون پرداخته هزینه بیمه انها به امری متداول تبدیل شده است."
این هم لینک این نقل قول http://www.kaleme.com/۱۳۹۱/۰۴/۱۴/klm-۱۰۵۴۰۲/
در جستجوی مطالب در سایت کلمه به مطالبی از این دست بسیار برخورد کرده ام. ولی سعی کردم قدیمی ترین مطلب در این حوزه را نقل کنم تا آقای مالجو به این مساله آگاهی بیابند که لازمه نقد یک سایت خواندن دقیق آن است.
۲. در زمینه تشکل های کارگری/ فقط کافی است که در سایت کلمه عبارت "نظارت استصوابی دولت" را جستجو کنی و به مطالب خیلی زیادی برمی خورید که در آنها از "نظارت استصوابی دولت بر روند سازمان یابی کارگران سخن گفته است. آخرین نمونه اش را برای شما نقل می کنم. قدیمی ترین نوشته ای که به نقد این مساله پرداخته است مروبط به تابستان گذشته است.
نقد به تشکل های کارگری موجود/ به نقل از سایت کلمه:
"سه تشکل رسمی برآمده از قانون کار، شورای اسلامی کار، انجمن صنفی کارگران/کارفرمایان و نماینده کارگران، را نمی توان به لحاظ قوانین سازمان بین المللی کار به عنوان “سندیکا” و یا “سازمان کارگری” در نظر گرفت. قوانین و آئین نامه های این تشکل ها با مفاد مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸ در تضاد است. مثلا کارگرانی که قصد کاندید شدن برای شرکت در انتخابات بمنظور عضویت در این تشکلات را دارند باید توسط هیات سه نفره ای تعیین صلاحیت شوند که دو نفر از آنها از طرف دولت انتخاب می شود و یک نفر از جانب کارگران.
این وضعیت، در تضاد آشکار با ماده ۲ مقاوله نامه ۸۷ است که بر سازمان یابی کارگران به صورت “آزادانه و بدون اجازه قبلی” تاکید صریح دارد. اگرچه مخالفت با نظارت استصوابی شورای نگهبان بر روند انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و…همواره مورد انتقاد فعالان سیاسی و اصلاح طلبان بوده است اما نظارت استصوابی دولت بر انتخابات تشکل های کارگری در همه سالهای گذشته به شکل سیستماتیک و علنی انجام می شد و هنوز هم ادامه دارد."
این هم لینک مطلب http://www.kaleme.com/۱۳۹۲/۰۲/۰۴/klm-۱۴۱۰۴۶/
۳. نقد تشکل های کارگری در روزنامه شان هم آمده است. کلمه کارگری شماره ۲۱ :
بختک نظارت استصوابی دولت سالهاست که بر جامعه کارگری سایه افکنده و مانع از سازمان یابی مستقل کارگران شده است. حتی دولت های گذشته نیز علی رغم اینکه همواره مخالف نظارت استصوابی شورای نگهبان بر روند انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و... بودند، اما خودشان بر انتخابات تشکل های کارگری نظارت استصوابی داشتند و قوانینی که موجب این نظارت استصوابی می شود در زمان آنها
اصالح نشد و هنوز هم این قوانین اعمال می شود. درگذشته علی رغم دستاوردهای که در زمینه گسترش جامعه مدنی داشتیم، در زمینه سازمان یابی مستقل کارگران به عنوان عینی ترین بخش جامعه مدنی موفق عمل نکردیم. امید است که جنبش سبز با برجسته کردن این بی قانونی ها در حوزه افکار عمومی و با تاکید بر »حقوق سندیکایی« و »اصول و حقوق بنیادین کار« خواست تغییر و اصالح این قوانین را برای آینده فراهم کند."
این هم لینکش http://static۳.kaleme.com/Kaleme_Labour-۰۳_۰۲_۱۳۹۲_۲۲.pdf
حالا آقای مالجو انصاف داشته باشید و تیتر مقاله تان را با صدای بلند بخوانید و با وجدان خود خلوت کنید... برای آموختن هیچ وقت دیر نیست ولی برای انصاف داشتن شاید گاهی دیر باشد...
باقی بقای سبز شما
۵٣۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : هزینه داده
عنوان : حمله به جنبش سبز، بی هزینه است
کامنت قبلی خود را به این صورت، تعدیل کرده ام و امیدوارم که حالا دیگر منتشر شود:
حمله به جنبش سبز، بی هزینه است. و اگر در ایران باشی و از تریبون های مختلف رسمی و نیمه رسمی مثل سمینار ها سخنرانی کنی، حتی تضمین کننده پرداخت نکردن هزینه های احتمالی است.
خیلی ها هستند که بسیار بیش از شما می دانند، و هزینه تبدیل کردن دانسته های خود به عمل را هم پرداخته اند و می پردازند.
شما خود را در چه موقعیتی می بینید که به آن ها بگویید «نیاموختید هنوز!»؟
تریبون رسمی تا بخواهی برای سخن گفتن از «جنبش وال استریت» برای شما موجود است. اما تریبونی برای سخن گفتن از جنبش مردم ایران برای امثال من موجود نیست.
۵٣۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|
از : کارگر
عنوان : گفتمان سازی ناشیانه
اقای مالجو
شما بسیار عامیانه و باور نکردنی(انگار هدف این نوشته قبل از اینکه دفاع از حقوق کارگران باشد٫ دشمنی با گفتمان دموکراسی است) مشکلات حقوقی و معیشتی کارگران را به دوره اصلاحات پیوند زدید و ضمنا جنبش سبز را که با کشتار ٫ تجاوز و شکنجه حاکمیت روبرو بوده را بی بهره از سرزنش نکردید. این چه نوع تحلیلی است که کوچکترین اشاره ای به دولت ؍؍اصلی؍؍که همانا ولایت فقیه و دارودسته اش نکردید. کدام بند از قانون اساسی که حاکم بر حقوق شهروندان است اجرا شده که قانون کار و....به نفع کارگران و زحمتکشان اجرا شده باشد. ساختار سیاسی ولی فقیه عامل اصلی مشکلات اقتصادی ٫ اجتماعی و....است. ایا واقعا هدف این نوشته دلسوزی از حقوق کارگران است یا تلاش برای تغیر گفتمان دموکراسی خواهی زیر پوشش حقوق کارگران ؟.
۵٣۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۴ ارديبهشت ۱٣۹۲
|