از : کیوان ش
عنوان : معمای مبارزه مسالمت آمیز
زمانی که خبر مبارزه مسلحانه در سیاهکل در وسائل ارتباط جمعی آن زمان پیچید، سیل به به و چه چه نثار مبارزان شد، گروه گروه خواهان ادامه عملکرد آنها شدند و هر کس که به رژیم شاهنشاهی شک و تردید و توهم نداشت در پی آن بود که یکجوری خود را نزدیک به این مبارزان بداند حتی اگر شده دایی پسرعمه همسایه همکلاسی اش در ۵ سال پیش در نزدیکی خانه یکی از این مبارزان زندگی میکرد. حال دوران برگشته و همه "دمکرات" شده اند و مبارزه مسلحانه "غیر متمدنانه" و ضد "دمکراسی" شده. البته دریغ از یک تحلیل حتی آبکی پا در هوا در رد این روش مبارزه.
مایلم که آقای مقصودی که هیچ توهمی به هیچ کدام از جناح های آدمکش و آدمخور اسلامی ندارد و مطالب جالبی مینویسد، توضیح دهد که چگونه میخواهد با مبارزه "مسالمت آمیز" با جانیان بالفطره به ازادی و سعادت مردم ایران (نه مریدان بادیه نشینان عهد جهالیت ) برسد. چرا که خود ایشان مینوسند که:
۱. "که می خواستند (رژیمیان) به زور چماق و اسلحه حکومت را در بست به چنگ آورند.
۲. "این یا آن فرد ملتزم و مطیع دیکتاتور اگر عصای سحرآمیز هم داشته باشد، معجزه ای در کشور پر هرج و مرج ما نمی تواند انجام دهد."
سوال این هست که اگر این رژیم به زور چماق و اسلحه، حکومت را بدست گرفت، پس چگونه میشود با روش مبارزه "مسالمت آمیز" آنها را از حکومت برداشت و یک حکومت مردمی بر سرکار آورد. مگر اینکه باور داشته باشیم، کار، کار انگلیسی هاست و این وحوش از روز حماقت با زور اسلحه و کشتار به حکومتشان ادامه میدهند. اگر قبول هست که از این رژیم "معجزه ای" سر نمیزند و با زور اسلحه جکومت میکند، عقل سالم حکم میکند که توهم را بدور بیاندازیم و به مبارزه واقعی با این رژیم دست بزنیم. اینطور نیست؟
۵۴۴۴۷ - تاریخ انتشار : ٣ خرداد ۱٣۹۲
|