یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

صدوهشتاد و نه پله* - مجید نفیسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مسعود بهبودی

عنوان : سپاس از پاسخ و تصحیح نظر شتابزده ما
خیلی ممنون از واکنش به ابراز نظر شتابزده ما.
آموزنده بود.
در زیبائی صوری ـ ساختاری و مضمونی اشعار مجید نفیسی تردیدی نیست.
درست به همین دلیل بخشی از آنها از طراوت و شادابی همیشگی خاصی برخوردارند و روح تشنه آدمی را بطرز سحرآمیزی در حسرت بازخوانی خود به آتش می کشند.
هومانیسم پنهان در این بخش از اشعار مجید نفیسی اصیل و ستایش انگیز و کیمیا واره است.
مثلا در شعری کوتاهی شاعر صدای خر و پوف کارتون خوابی در خیابان را، گام های تهیدست جوینده چیزی بدرد بخور در سطل زباله ها را، گرسنگان حاشیه خیابان ها در سحرگاهان را و آورندگان رزق مقرر از کلیسا و استثنائیت معتادان و الی آخر را از اتاق خوابش می شنود و می بیند.
اینها همه هم فوق العاده زیبا هستند و هم زیر و رو کننده ی ضمیر و روان خواننده اند.
عناصر اوتوبیوگرافیک در شعر اجتناب ناپذیر و همیشه حی و حاضرند.
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت.

حیرت ما از این است که در اشعار اکثریت شعرای ایرانی «من» شاعر سانترالیزه و چه بسا، حتی ایدئالیزه می شود و از هر عیب و نقصی تطهیر می گردد.
این بنظر ما رئالیستی نیست و بلحاظ بینشی و آموزشی ـ پرورشی معیوب است.
شاعر چنان سرمست از زیبائی کذائی خویش می شود که خود را شرف کیهان و الی آخر می پندارد و جا می زند و ضمنا احسنت و مرحبا درو می کند.
ذهن ما بطور اوتوماتیک شعر مجید نفیسی راجع به راسته کتابفروشان بغداد را با همین شعر اوتوبیوگرافیک مقایسه می کند.
«من» شاعر در آن شعر به همراه توده مظلوم عراق رنج می برد و خواننده را از نوعیت خویش باخبر می سازد.
این شعر واقعا غول آسا ست.
اشعاری از این دست از طراوت و شادابی همیشگی ـ نوعی ـ بشری برخوردارند و هرگز کهنه نمی شوند.
خیلی ممنون.
۵۵۹٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : مجید نفیسی

عنوان : شعر
این شعریست "زندگینامه ای" )بیوگرافیکال( نه "من گرایانه " )اگوئیستی (. شاعر در آن، از "من" خود می گریزد و با درآمیختن "ورزش " با "عرفان "، به وحدت با کل هستی می رسد. "عدد" در آن، نیرویی سحرآمیز دارد که شاعر در پرتو آن به سنجش "نومیدیها " با "امیدواریها " پرداخته و امیدوارانه خواننده را به تصفیه ی جسمی و روحی در حین " ورزش " فرا می خواند.
"And yet it does turn!" Galileo Galilei (۱۵۶۴-۱۶۴۲)
۵۵۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : با پوزش پیشاپیش
شعر زیبائی است.
در شعریت اشعار مجید نفیسی نمی توان تردید کرد و در زیبائی فرمال آنها نیز.
آنچه در این شعر ایشان و در اکثر نوشته های ایشان بطرز بارزی نمودار می گردد، اگوئیسم سمج و سرسختی است که شولای شعر می پوشد.
در همین شعر بلند زیبا حتی اشاره ای به چیزی و یا کسی که به نحوی از انحا با خود شاعر و محاسن و سجایای وابستگان شاعر در رابطه نباشد، یافت نمی شود.
جهان و مافیها انگار بر محو شخص شخیص شاعر می چرخد.
البته ایشان شخصا تقصیری ندارند.
اگوئیسم در فرم های مختلف میراث بزرگ تبار ما ست که نسل به نسل منتقل شده است.
به همین دلیل است که اکثر شعرای جوان در شعر واره های خود از طرح مسائل چه بسا حقیر شخصی خویش پا فراتر نمی دهند.
با پوزش
۵۵٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست