یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در دفاع از تحلیل طبقاتی - خسرو صادقی بروجنی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نامی شاکری

عنوان : نامی شاکری!
هم نامی شاکری(با کد کامنت ۵۶۳۹۰) ، هم پویان ارس، در پاسخ به کامنت من (نامی شاکری با کد کامنت ۵۶۳۷۵) ،خود را درگیر "شکل" کامنت من کرده اند تا مضمونش . نصایحی که بابت شان ممنون هستم اما ربطی به دو نکته ای که طرح کرده ام ندارند. اما آن"نامی شاکری"در یک کم لطفی دیگر، کامنتش را با نام من(نامی شاکری)درج کرده که از آن سر در نیاوردم .به گواهی سایت های وزین و معتبری چون اخبار روز، ایران امروز، عصر نو، گویا نیوز و... "نامی شاکری" تا تاریخ درج کامنت ۵۶۳۹۰، من هستم. البته از اخبار روز انتظار چنین دقتی راداشتم که ظاهرا مقدورشان نشده .
۵۶۴۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣۹۲       

    از : پویان ارس

عنوان : خود از ان عاریست
جناب نامی شاکری
مدعیان رفرم و دمکراسی چرا همواره در مواجهه با دگر اندیشان جز دشنام( اینجا مثلا سکتاریست ) و تحقیر( با بیان مستتر در حکایت: ابله) و نگاه از بالا لحنی را نمیشناسند؟
بسیار خوب رادیکالیسم بد است. هشت سال و ۱۶ سال و ۳۵ سال کافی نیست. آنها که بجز آنچه شما می خواهید می اندیشند کژ و کول و عقب مانده و مهجورند.
حالا چون شمایی پیدا شده میخواهد این سکتاریسم ابلهانه غیرواقعی افراطی بد و ... را محکوم کند و مرتکبین را به راه راست هدایت کند. فعلا ظاهرا ابزارتان گفتگو و ارشاد است. اما آیا این رسم گفتگوست؟
۵۶٣۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۲       

    از : نامی شاکری

عنوان : دو مورد !
نکته ی قابل تامل برای من ،اسنتتاج های نامعمول از متن های معمول رفقای چپ ، به ویژه "چپ فرهنگی" (به قول نویسنده) است . این دوستان در هر فرصتی سری به صحرای کربلا می زنند ، تا از پراتیک نادرست شان در مواجهه با امور جاری سیاست ایران دفاع کنند. من به عنوان نمونه به دو مورد از این متن اشاره می کنم :
اول :
"تحقق جامعه ی مدنی ...ما با توجه به تجریه‌ی تاریخی در ایران، علی‌رغم گشایش نسبی فضای سیاسی، ماهیتی مستقل نداشت و..".
اگر منظور نویسنده ، دوران هشت ساله ی دولت خاتمی است ، به صراحت باید گفت که آن هشت سال ، چندان فرصت تاریخی مناسبی برای " تحقق جامعه ی مدنی " نبود. اصولا جامعه مدنی بازتاب زیرساخت های اجتماعی – اقتصادی ویژه است و صرفا با گشایش نسبی فضای سیاسی و... تحقق پذیر نیست که "ماهیتی مستقل" داشته یا نداشته باشد. در عین حال آن دولت ، خود در هر لحظه ، دولتی مستعجل بود و چندان مجالی برای چیرگی فکری و فرهنگی و... نداشت . آنچه در آن هشت سال مورد توجه دولت ، به ویژه سیدمحمد خاتمی قراز گرفت " توجه به نقش جامعه ی مدنی " در مناسبات و ساخت قدرت بود که اتفاقا از نظر تاریخی، تاثیر شایسته ای هم بر تمام گفتمان های رایج در حوزه ی سیاست ایران داشت . نیاز به این توجه هنوز بسیار جدی است .

دوم :
"...بنابراین، در خوشبینانه‌ترین شرایط، بازگشت به دوره‌ی اصلاحات، ایجاد دوباره‌ی جامعه‌ی مدنی مذکور به عنوان حوزه‌ای وابسته به دولت و ابزاری برای چیرگی فکری و فرهنگی آموزه‌های ایدئولوژیک آن است. .."
بازگشت به دوره ی اصلاحات نه لازم است و نه ممکن . (شرایط عینی امروز را با آن دوران مقایسه کنید) نگرانی از تکرار "ایجاد" چیزی که اصلا محقق نشده ، نیز بی مورد است . تعامل بین نهادهای مدنی جامعه ی مدنی و دولت یک کشمکش بی وقفه با تمایل هر یک از طرفین برای مهار و چیریگی بر دیگری ست . اصالت با این :کشمکش" است ، مشروط بر آنکه جامعه ی مدنی و نهادهایش موجود و فعال باشند ،وگرنه این " دولت " است که بر خر مراد می راند!
با کمال تاسف ، استخراج پراتیک سکتاریستی بسیاری از " نیروهای ضدهژمونیک " در نگرانی از امری محقق ناشده ، یادآور دعوای آن دو همشهری فقیر من است که از راهی دور برای تلاش معاش به شهر آمده و به زمستان برخورده بودند. در روزی برفی زیر سرپناهی در خیابان ، از خانه و کاشانه و اهل و عیال و برف و سرما در روستایشان حرف می زدند. یکی گفت حالا پسرک من دارد برف های بام را پارو می کند تا خانه فرو نریزد.دومی گفت خوب است مراقب باشد که برف ها را بر بام طویله ی مانریزد. اولی گفت نه حواسش است . تو مواظب باش که دامادت برف ها مقابل خانه ی مان نریزد که اهل خانه محبوس شوند و... گفت و گویشان بالل گرفت و با بیل به جان هم افتادند...
۵۶٣۷۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست