نه به آپارتاید در ایران
-
اکبر کرمی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : بهرامی
عنوان : پریرو تاب مستوری ندارد - درش بندی ز روزن سر درآرد «جامی»
"اندر باب تز استحاله" «اسماعیل خوئی»۳۱فروردین ۱۳۶۱ بیدرکجا
الا اصلاح طلب رندی که خواهی - به جمهوری اسلام استحاله
گچ دیوار ناهموار چون بسنت - دگر هموار کی گردد به ماله
به مشتی خاک میخواهی پرش کرد؟!- ببین چاه است این اوستا - نه چاله
مجیز شیخ گوئی٬ تا که شاید - ز دیگ قدرتش یابی نواله؟
ز یک سو می گریزی زو به صد پا - ز دیگر سو٬ روی سویش کشاله
بسی را کشت و گفتی : مسأله نیست - سرشتش کشتن است٬ اینت مساله
شود جمهوری اسلام اصلاح - اگر خربزه می گردد چغاله
در ان کوشی که تا ماند سلامت - سر گربه نره بعد از شغاله
که چی؟ خواهی رود از این چمن گاو - ولی ماند بجا از و تپاله؟!
به ایران اربدی٬ شیخت می اموخت - خصوصیات "اش" کشک خاله
به زندان از«تز» ت جوشانده میساخت - کمی زابش بتو می کرد- اماله
-------
با درود
شعر بالا از «اسماعیل جان خوئی» است که سالها پیش سروده شده و در کنگرهء
سکولاردموکرات های ایران بعد از اصرار عجیب و غیرمعمول "اکبر کرمی" بر
پرهیز از بکار بردن واژه "انحلال طلب" بجای اصلاح طلب«اسماعیل خوئی» میل
داشت که این شعر را بخواند ولی بعلت فاصله زمانی سرایش شعر و این نشست
حافظه اش یاری نداد. من اصل شعر را یافتم ٬شعر بالا قسمتی از ان است ٬ همچنین
دراغاز شعر کلمه «ملی گرا را به اصلاح طلب» تغیر دادم.
جمهوری اسلامی پدیده نادری در تاریخ بشری است زیرا قادر به سربازگیری از
میان جمع اضداد شده است ٬ حیات ۳۴ساله اش بهترین شاهد مدعای من. ما شاهد
قطع دست و پا بوسیله پزشکانی هستیم که اعتقادات مذهبیشان باعث شده که وظیفه
اصلی خود یعنی نجات انسانها را به کناری گذارده و به بهانه حفظ دستاوردهای انقلاب
اسلامی!! چشم از حدقه در میاورند بگیرید تا جماعتی که با ظاهری اراسته و یدک
کشیدن عناوین تخصصی دانشگاهی مسئولیت اداره و ادامه و توجیه این جنایات
علیه مردم ایران را در خارج از کشور بعهده دارند.در این طیف شما شاهد حضور
مخالفان غربی ضد جنگ ٬ فعالین چپ تا لابی حامی رژیم تا بنیاد "راکفلر" هستید!!!
همان بنیادهایی که به اکبر گنجی ۵۰۰ هزار دلار نازشست داد . ایا تا بحال از خود
پرسیده اید که چه چیزی «نام چامسکی را وادار به حمایت از رژیم اسلامی میکند؟
رژیم اسلامی چه جذابتی دارد که از طیف چپ سنتی ایران تا اروپا و امریکا٬ سبزها
و طیفی از"اکبر کرمی"پزشک مسلمان تا تریتا پارسی زرتشتی و دهها طیف نامأنوس
دیگررا گرد خود اورده است؟ جواب بسیار ساده است " مبارزه با امریکا"
نوشته تازه"اکبر کرمی" بنام «نه به آپارتاید در ایران» نمونه دیگری از این نوع تلاش
است. طبق فتوای خمینی هر خدعه و نیرنگی برای حفظ نظام اسلامی واجب است.
به همین دلیل است که طیف گسترده ای از باورمندان به اصل نظام پر برکت اسلامی
بعناوین مختلف بخارج فرستاده میشوند از طنز نویس اطلاعاتی ٬ تواب زندانی بگیر
تا مدرس دانشگاه تا نوشته تازه "اکبر کرمی" همه یک اهنگ را اجرا میکنند منتها با
نسخه جدید«new version». کرمی برای توجیه بی لیاقتی و فساد۳۴ ساله حاکمان
اسلامی بهتر از بهانه فشار تحریم بر زندگی مردم نیافته است زیرا او و دوستانش
خوب میدانند که با سرنگونی جمهوری اسلامی دکان اصلاح طلبی هم بسته میشود و
منافع مادی٬معنوی خیلی ها از بین میرود.
چکیده کلام کرمی عبارت است از: تحریم را قطع کنید و با ملایان کنار بیایید.
بدلیل نبود هیچ تشکل مطرح مخالفی باید به اصلاحات حکومتی تن داد صد البته به
قول "سعید -تدلیس - حجاریان" این پروسه ممکن است هفتصد سال طول بکشد.
۰۰۰۰۰۰
توصیه میکنم سخنان کرمی در کنگره سکولاردموکرات های ایران و دلایل جدایی
او را بدقت بخوانید تا به شناخت بهتری از ایشان برسید.
۵۶۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : مردم ایران و دل نگرانی های آنها
آقای کرمی عزیز، هر ایرانی وطن دوست و انسان دوستی میتواند با شما هم عقیده باشد، وقتی که شما در این مقال از مبارزه بر علیه تبعیض، سانسور، استبداد و سرکوب سخن به میان می آورید. اما به گمان من، در استفاده از لفظ آپارتاید، باید که دقت بیشتری داشته و دید، آیا میشود از این واژه در بررسی حوادث و رویدادهای جامعه ایرانی سود جست.
در قسمت پایانی نوشتار خود به درستی مینویسید، «هر توافقی با جمهوری اسلامی در غیبت مردم ایران و دل نگرانی های آنها، میتواند بسیار شکننده باشد.........».
حال سئوال اینجاست، آیا مردم ایران نمایندگانی که مورد قبولشان باشد، دارند، اگر دارند، این نمایندگان واقعی مردم ایران کدامند، چه معیار یا معیارهایی در انتخاب این نمایندگان مد نظر بوده. مردم کوچه و خیابان، شهر و روستای ایران چگونه و به چه میزانی در انتخاب این نمایندگانشان نقش داشته اند.
به گمان من، خوب است از عشق به انسان و انسانیت، به کشور، به عدالت و عدالتجویی نوشت. اما اگر نظریات مطرحه ریشه ای واقعی در زمین نداشته باشد، هرگز قادر به رشد و باز تولید بهینه نخواهد شد.
این روزها همه جا و همه در باره منافع ملی صحبت میکنند، آیا تعریفی جامع از این واژه در عرصه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران وجود دارد.
۵۶۵۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|