از : اردشیر زارعی قنواتی
عنوان : از تکرار یک وازه برای توجیه نظرتان خسته نشدید
خدمت دوست عزیز سهیلا یا همان سید عباس خودمان
ببخشید که این را می گویم ولی شما از بس از دلیل ازدیاد موالید جهت عقب ماندگی جوامع خاورمیانه یی گفتید که به نظرم برایتان تکراری شده است. دوست گرامی و زودرنج من، ازدیاد موالید تنها یکی از موارد و مولفه های خاص عدم توسعه می باشد و کاستن هر تحول و رخدادی به این گزاره خیلی خیلی بی انصافی است. شما از بس بر ازدیاد موالید پافشاری می کنید که مرا به یاد قضیه ارشمیدس در جریان کشف وزن حجمی می اندازید که برهنه به بیرون جهید و یک صدا تکرار کرد یافتم، یافتم و یافتم. اصلا نمی خواهم از چین، برزیل و هند برایت بگویم که فکر کنم چندباری گفته ام اما واقعا برای خودتان این دلیل ازدیاد موالید تنها مشکل عدم توسعه یافتگی و جهل مرکب در این کشورهاست. با این فلسفه شما که حداقل تا اینجای کار هیچ ارزشی برای کنش مردم مصر، تونس و دیگر کشورهای منطقه قائل نبوده اید حتما معتقدید که مردم این مناطق چون زاد و ولدشان زیاد و عقلشان نمی رسد فعلا بهتر است که ساکت بوده و به وضع موجو تکمین کنند. آخه مومن این مگر همان خواست حکومتگران مستبد و حامیان خارجی آنان نیست که مردمی مطیع را می خواهند تا آنان در کمال آرامش حکومت کرده و جیب خود را از ثروت ملی این مردم انباشت کنند. در ضمن باید یادآوری کنم که بنده به همان میزان که نسبت به مردم مصر و تونس برای سرنگونی رژیم های توتالیترشان به شیوه مسالمت آمیز و مستقل احترام قائل بوده ام برای تحولات لیبی نظر عکس داشته و آن را چون مورد سوریه در راستای مداخلات ژئوپلتیک و سناریوسازی هژمون های جهانی جهت حذف دولت های غیرهمسو تحلیل کرده ام.
با سپاس بیکران
اردشیر
۵۶۷٨۹ - تاریخ انتشار : ٣ شهريور ۱٣۹۲
|
از : سهیلا م
عنوان : پاسخ به جناب صلاحی
آقای صلاحی شما جز تکرار مطلب من چیزی از خودتان و نظرتان ننوشتید فقط به اظهار تعجب بسنده کردید ظاهرا شما دوستان در این سایت دعوت شده اید که تنها نظرات موافق خودتان را بشنوید و همانها را تکرار کنید و تا یکی نظری متفاوت مطرح میکند یا به تیغ سانسور دچار میشود و یا با بهت و حیرت مخاطبین مواجه میشود، دوست گرامی من از توده های محروم و ستمکش و اینطور مطالب آشنا و عادی شده برای شما حرف نزدم عرض بنده اینست که برای بنا نمودن دمکراسی پیش شرطهای لازم است که جامعه امروزین مصر فاقد آن پیش شر طها است و شک هم ندارم که در آینده این شرایط توسط مصر یها احراز خواهد، ملاحظه میفر مائید که عرض من چیز دیگری بود که جنابعالی شاید اگر کمی" دقت" میکردید و از سطح موضوعات تکراری و آشنا ذهنتان قدمی فراتر میرفتید حداقل متوجه موضوع میشدید، و از همه اینها گذشته روی سخن من با دوست دیر آشنا یم آقای قنواتی بود و نه جنابعالی که اینطور پای برهنه پریدید وسط وشمشیر کشیدید از برزیل و چین و هند نمونه اوردید.
موفق باشید
۵۶۷۶۹ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : احمد صلاحی
عنوان : تذکر
خانم سهیلا م
بسیار از داشتن هموطنی چنین بیدقت متاسفم
یعنی چه؟ میفرمایئد : " مشکل مصر مشکل ازدیاد موالید است و نه مشکل دمکراسی "
پس ، در بارهء چین و هندوستان وبرزیل چه میفرمایئد ؟
یعنی چه ؟ میگوئید: "این مردم که نه لباسشان نه رفتارشان و نه افکارشان متناسب با تاریخ ۲۰۱۳ میلادی نیست خودشان را محروم میدانند و در عین خیال میکنند مستحق داشتن همه چیزی هستند ."
توسعه ناموزون در مصر و ایران و بسیاری کشورهای درحال توسعه را می فهمم چنین جلوه هائی از فرهنگ قدیمی و سنتی در ایران و هرجای جهان به شما این حق را نمیدهد که توده های محروم در برابر غارتگران داخلی و خارجی را تائید نفرمائید.
در ضمن چنین با اطمینان ننویسد:" خیال میکنید این ملتها تلاشی برای ترقی و مدنیت کرده اند .امیدی به ملت مصر نیست ایکاش جنابعالی تلاش میکردیدمطلب را حتی برای یکبار هم که شده از زاویه دیگری مورد توجه قرار میدادید."
۵۶۷۵٨ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : اردشیر زارعی قنواتی
عنوان : زندگی در باتلاق پاکیزگی ندارد
با سپاس از دوستانی که برای این مطلب کامنت گذاشتند.
ابتدا در پاسخ آقای صلاحی باید ضمن تایید تقریبا کامل دیدگاه وی نسبت به ارتش و نظامیان مصر، وی را به یک واقعیت عینی ارجاع دهم که زشت و زیبای آن هم اکنون تاثیر تعیین کننده یی در مسیر دوران گذار این کشور دارد. تضاد بین اکثریت مردم مصر با رژیم اسلامگرا و بورژوازی نئولیبرال با پوسته سنتی و شریعت محمد مرسی قبل از آنچه از دروازه دوگانه ارتش - اسلامگرایان بگذرد از تقابل جامعه مدنی - سیاسی مصر با مطالبات عدالت اجتماعی - دمکراسی توده های مردم گذشته بود. اعتراضات گسترده مردمی و مخالفت کامل احزاب سیاسی چپ - سکولار با این نوع حکومتداری که تنها می توان در چارچوب یک استبداد دینی تعریف شود با نماد جنبش تمرد با جمع آوری حدود ۲۲ میلیون امضا و هم چنین حضور خیابانی حدود بیست میلیون معترض در ۳۰ ژوئن در میدان التحریر و دیگر مناطق مصر گویای عدم مشروعیت مرسی قبل از برکناری در ساخت سیاسی - اجتماعی این کشور است. اینکه ارتش با استفاده از چنین فرصتی با همسویی با اراده مردمی اسلامگرایان را از قدرت ساقط کرد، در فاز اول یک اقدام در جهت مطالبات مردم است اما اینکه در مرحله دوم بخواهد اهداف قبضه قدرت و تثبیت منافع اقتصادی خود را بر تعهد به تمکین مطالبات مردمی ترجیح دهد یک موضوع جداگانه می باشد که می بایست در جای خود به آن پرداخت. مشخصه اساسی در جوامع غیردمکراتیک و در حال گذار در این نکته است که به واسطه نبود زیرساخت های لازم برای تضمین مسیر دمکراتیک همواره تحولات عینی دستخوش دگرگونی های ژلاتینی و لحظه یی می شوند که نتیجه آن بیش از هر چیز به تناسب قوا در بین نیروهای عمل کننده بستگی خواهد داشت. بازگشت به دوران مبارک به همان اندازه برای مصر مخرب و دردآور است که باقی ماندن در وضعیت در حال ثبیت یک حکومت اسلامگرای محافظه کار با نقض حقوق اولیه می توانست برای آینده مصر فاجعه آمیز باشد. شطرنج خاورمیانه یی به خصوص در کشورهایی که دستخوش موج به اصطلاح بهار عربی شدند بیش از آنچه در ابتدا تصور می رفت پیچیده و از نوع شطرنج سریع می باشد که به همین دلیل هرگونه تحلیل و پیش بنیی نسبت به فرجام نهایی آن غیریقینی و متکی به تحولات روزآمد خواهد بود. همین اشتراک منافع ارتش و اخوان در فاز اول تحولات مصر برای به حاشیه راندن نیروهای ترقی خواه و حامی عدالت اجتماعی خود بهترین دلیل برای استقبال از شکستن این اتحاد و اتفاق در همپوشانی منافع علیه خواست اکثریت مردم مصر است. آزادی حسنی مبارک و سرکوب خونین حامیان مرسی در خیابان در چنین شرایطی به همان اندازه دهن کجی به اراده مردم مصر است که نوع حکومتداری مرسی در طول یک سال گذشته بوده است. برای تحلیلگران حوزه بیرونی و کنشگران حوزه درونی مصر امروز بیش از هر چیز خروج از وضعیت متصلب کنونی حول مرسی یا ارتش خواهد بود و نیروی سوم که شامل اصلی ترین نیروهای حامی دگرگونی و سقوط دو رژیم مبارک - مرسی می باشند هم اینک باید زمینه ثبات، مصالحه ملی را فراهم کرده تا هیچ بهانه یی برای نظامیان و وابستگان به رژیم های پیشینی برای ایجاد نقش آلترناتیوی در تحولات آتی را نداشته باشند. تنش ها در مصر نه تنها دمکراسی خواهان واقعی را به حاشیه می راند که برای اسلامگرایان توجیه مقاومت و برای ارتش توجیه سرکوب جهت حفظ ثبات را به دنبال دارد. تنها با درک درست از دوران گذار در یک جامعه غیردمکراتیک با ساخت نیمه قبیله یی چون مصر و به خصوص استفاده از تضاد بین نیروهای سنتی آلترناتیو در هرم قدرت سیاسی - اجتماعی است که نیروی سوم که موتور محرکه تحولات دمکراتیک می باشند، توان تاثیرگذاری و تحمیل مطالبات مشروع خود به نمایندگی از اکثیریت مردم بر ساخت سیاسی آینده را خواهند داشت. از دوست عزیز جناب تلنگر نیر ممنونم که همواره نسبت به بنده لطف داشته اند ضمن اینکه وقتی شما در زیر فشار و سرکوب یک نهاد و قدرت غیرمشروع قرار دارید قدرت انتخاب برای تعیین مسیر مطلوب به میزان زیادی از شما سلب می شود و به اجبار از گسست بین شرکای قبلی که اینک در تقابل با هم قرار گرفته اند برای برون رفت از این بن بست استقبال می کنید دقیقا مشابه حمایتی که هم اینک احزاب سیاسی مترقی مصر از دولت موقت و ارتش می کنند. این به یقین همان زشت و زیبای خاص تحولات جوامع غیردمکراتیک در خاورمیانه و هم اکنون مصر است.
با سپاس بیکران
اردشیر
۵۶۷۵۱ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : سهیلا م
عنوان : باشیم تا صبح دولتشان بدمد همچنانکه صبح ملت ایران دمید
آقای قنواتی شما نبودید که برای تحولات انقلابی در مصر و تونس و لیبی کف میزدید؟
آقای قنواتی پیش از این عرض نکردم که این بار کج به منزل نخواهد رسید .کدام جامعه را سراغ دارید که بی معلم و بی اندیشه و بی برنامه به چیزی دست یافته باشد یکی دو سال پیش از این عرض نکردم مشکل مصر مشکل ازدیاد موالید است و نه مشکل دمکراسی این مردم که نه لباسشان نه رفتارشان و نه افکارشان متناسب با تاریخ ۲۰۱۳ میلادی نیست خودشان را محروم میدانند و در عین خیال میکنند مستحق داشتن همه چیزی هستند . نتیجه این خیال پردازیها چیزی بیش از این نخواهد بود .
کانت میگه مدنیت نتیجه مستقیم تلاش ملتها است شما خیال میکنید این ملتها تلاشی برای ترقی و مدنیت کرده اند .امیدی به ملت مصر نیست ایکاش جنابعالی تلاش میکردیدمطلب را حتی برای یکبار هم که شده از زاویه دیگری مورد توجه قرار میدادید.
موفق و سر بلند باشید
۵۶۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹۲
|
از : احمد صلاحی
عنوان : کامنت قدیمی ۱۰ خرداد ۹۱
مطلب زیر را بعنوان کامنت برای مقاله ء آقای دکتر محمد قراگوزلو ـ سازمان یابی کارگری ـ انتخابات مصر ۱۰ خرداد ۹۱ نوشتم که در آرشیو اخبار روز موجود است.
فکر کردم مرور آن شاید مفید باشد.
عنوان : بسیار نادرست ست که ارتش مصر با ارتش زمان شاه مقایسه شود
اگر چپ ها واقع بینانه ننویسند هرگز به تحلیل درستی نخواهیم رسید. لازم ست که این نوشته که مورد توجه بیشتری قرار گیرد با کامنت های ما تدقیق شود.
با احترام نکاتی را در مورد قسمتهای مختلف نوشته اشاره می کنم شاید موجب گشایش نظرات دیگر دوستان شود. سعی می کنم با همان عنوان های نویسنده به بحث بپردازم.
• تراژدی های کمدی شده
امروز دیگر نمی توان به آنچه در سال ۵۷، در سطح جامعه مشاهده می شد، بسنده کرد؛ زیرا شاه مریض بود و هیچکس هم نمی دانست . بهمین دلیل از سال ۵۶ در سطح بالا ئی با استراتژی «خزنده» ای در حال آلترناتیو سازی بودند. اول و شاید هم تصادفا با شبهای شعر انیستیتو گوته شروع میشود. گویا با استراتژی بالائی ها همخوانی نداشت و بلافاصله با وقایعی چون مسایل مربوط به مصطفی خمینی ، علی شریعتی و نامه ی احمدی مطلق ، در همان سال ۵۶ سکولاریسم را از صحنه خارج نمودند. ضمنا در سال ۵۶ نوارهای کاست با سخنرانی های یزدی و بنی صدر که در خارج از کشور تهیه و وارد کشور شده بود در سطح گسترده ای پخش می شد و خیلی ها با نام حضرات معروف به «بیق» آشنا شدند . رفت و آمدهای «لابی » ها در کشور شروع شده بود که هنوز در باره ی آنها صحبت نمی شود.
بعنوان مثال ،در اردیبهشت ۵۷ از منبع موثقی شنیدم تیمسار نصیری «عملا»دستگیر شده بود که بنظر «شوخی » میامد و در ۲۸ مرداد «رسما» در روزنامه ها نوشتند . برایم ثابت شد که پشت پرده خبرهائی ست و هرچه داد و هوار کردیم گوش شنوائی وجود نداشت. در همان اوایل تشکیل دولت موقت مهندس مهدی بازرگان حزب الهی ها از نبوغ بنی صدر تعریف میکردند که خود را برای ریاست جمهوری آماده می کند.
نتیجه : آیا وقت آن نرسیده که ببینیم در سال ۵۶ و ۵۷ واقعا بر ما چه گذشت ؟
• انقلاب نان و آزادی
در تابستان سال ۲۰۱۰ اتفاقی سفری به تونس داشتم .ماه رمضان بود کسی فکر نمی کرد چند ماه بعد چه تحولی در آن کشور صورت خواهد گرفت. ولی تردیدی نبود که کشوری کاملا اسلامی با «لعاب » لیبرالیزم بمراتب از سال ۱۳۵۷/ ۱۹۷۹ ایران عقب تر و مذهبی تر در «حال توسعه» برای صنعت توریسم و برای خوش گذرانی غرب آماده شده ست. مگر می توانست دوام داشته باشد. و وقتی سر و کله ی راشد الغنوشی پیدا شد تعجبی نکردم.
اما در باره ی مصر ابتدا انقلاب را در تلویزیون ها دیدم و میدان تحریر را با تمام عظمت آن . با تمام اخباری که از تحرک اخوان المسلمین در سایه ارتش اینجا و آنجا شنیدم و دیدم. عزم سفر کردم و در دسامبر ۲۰۱۱ به اسکندریه رفتم
مشاهدات عینی و گفتگو با مردم چیزی فرا تر از اطلاعات وسائل ارتباطات جمعی و اینترنت بود.
۱.سرمایه داری وابسته ی درب و داغون که ۳۰ سال تعمیر و نگهداری نشده و همه چیز فرسوده و درحال اوراق شدن ست . در سراسر اسکندریه فقط مسجد ها و مراکز تعلیمات اسلامی رنگ و روغن شده و در کنار تمام موسسه های دولتی و خصوصی میدرخشیدند. مردم به عینه می بینند که سرمایه فقط در دست نیروهای ارتشی و مذهبی ها جابجا میشود. میلیونها کارگر و کارمند اعم از بخش دولتی یا خصوصی در زیر خط فقر زندگی می کنند. حتما فردا خواهند گفت اسلامی ها کشور مصر را نابود کردند. نه ! این کشور هم اکنون و بسیار قبل ورشکسته بوده و تمام در آمدهای آن در جیب ارتشیان و سرمایه داران وابسته سرازیر شده ست. از حکومت حسنی مبارک تر فاسد تر و بی عرضه تر نمی توان مثال زد. فقرو فاقه بیداد می کند. اصلا باحکومت شاه قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست. پالایشگاه عظیم اسکندریه حکایت از حضور طبقه ی کارگر در این بخش دولتی می باشد. صنعت نساجی هم بزرگ ست. بازار کاملا راکد و قدرت خرید بسیار پائین و فقط به توریسم بسنده میشود که در آینده ی مبهمی بسر میبرد.
۲. تولید و خرید و فروش مسکن بعنوان بزرگترین بخش سرمایه داری حرف اول را میزند. مشتمل بر میلیوینها واحد آپارتمانی بصورت مجتمع در سراسر اسکندریه موج میزند که بسیاری از آنها از سالها پیش در نیمه ء کار رها شده ست. نه کسی بودجه دارد آنها را تکمیل و استفاده کند و نه کسی به این میلیارد ها دلار که بباد رفته توجه می کند و میلیونها نفر مصری نیز فاقد مسکن هستند.
بزرگترین مالک بخشهای مسکن مصر صاحب منصبان ارتش می باشند که بعنوان گردن کلفت ترین سرمایه داران مصر جایگاه ممتازی در هرم اجتماعی دارند. بیدلیل نیست که تا کنون با تمام اقتدار از منافع طبقاتی خود در صحنه ی سیاسی دفاع می کنند. بسیار نادرست ست که ارتش مصر با ارتش زمان شاه مقایسه شود ولی می توان آنها را با سپاه پاسداران مقایسه کرد.
در این بخش بساز بفروش ها و مقاطعه کاران که عمدتا گرایش های اخوان المسلمین دارند زمینه را برای همکاری ژنرال ها و نیروهای مذهبی را هموار می نماید.
۳. صنعت توریسم و هتل داری نیز مانند مسکن عمدتا در مالکیت ارتشیان قرار دارد و از این طریق ژنرالها پپوند محکمی با کارکنان این بخش خدماتی دارند که عمدتا نیروهای سکولار جامعه را تشکیل میدهند .
تصادفی نیست که در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اخوان المسلمین از یک طرف و ژنرالها از طرف دیگر توانسته اند با یکدیگر همکاری داشته باشند و نسبت به دیگر اقشار پیشروی داشته باشند.
نتیجه : ارتشیان مصر بعنوان نمایندگان سرمایه داری و ملاکان و بخشی از کارمندان و کارکنان که از آینده مصر و اخوان المسلمین و سلفی ها وحشت دارند در صحنه ی سیاسی فعال می باشند. بسیار اشتباه ست که آنها را با ازهاری و ارتش شاه مقایسه کرد بسیار دقیق تر از سپاه پاسداران عمل می کنند.
در چنین سرمایه داری دولتی و بساز بفروش و توریسم که بسیارهزینه بر می باشد معلوم نیست که ارتش و اخوان المسلمین چگونه خواهند توانست به آن جان تازه بدهند و با کدام بودجه . بهمین دلیل طبقه کارگر بیش از پیش در مصر پراکنده خواهد گردید و کار چپ ها در صورتیکه واقع بینانه عمل کنند دشوارتر در غیر این صورت فاجعه بار خواهد بود.
۵۶۷۴۰ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۲
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : همانطور که انتظار می رفت، ارتش تا مغز استخوان ارتجاعی مصر بزرگترین سو استفاده را از «جنبش تمرد» نمود و
بزرگترین کلاه تاریخ را بر سر «خیابان» نهاد؛ و دیکتاتور مصر را آزاد ساخت و مردم منتظر عدل و داد را حیرت زده کرد.
سلام جناب اردشیر زارعی قنواتی؛ خسته نباشید و پیوسته باشید.
۵۶۷۱۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۲
|