یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"سرشاری" وُ "وزش واژه ها" - عسگر آهنین

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام جناب عسگر آهنین
احساس اساس شعر است که با اندیشه کامل می گردد.
هر دو شعر قوی و پر از احساس است و اندیشه دار نیز.

ولی به نطر من به جای در قالب واژه ... شعر، بیکران خواهد بود اگر در نظر آید.

زیرا حافظ وجود هر انسانی اگر شعر را هر چقدر هم قوی بسراید، آنچه در نظر آمده، نیست؛ بلکه بخشی از آن است. یعنی بر دفتر نشسته، نماینده ی شعری است که در وجود آدمی به سر آمده و بخشی از آن ثبت تاریخ گشته. و باقی شعر، مثل همیشه رفته پی کار اش که فقط شاعر، همان شاعر، نه شاعر دیگری، از آن خبر دارد و می داند که در شعله زار تَرِ دریایش حضور آب رویایی بیش نبود در نوشانوشی غریب و ماندگار که سرخ می ی آن، پُر پَر در غلغل و پَرپَر، به یک سر، آتشگونِ آتش وَش بود؛ تا بیکران، دامن دامن، کَش کَش بود.*

*کَش = بغل
۵۶۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۹ شهريور ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست