اقتصاد سیاسی تنشهای بنیانکَن در دولت یازدهم
-
محمد مالجو
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : خوش خیال
عنوان : با صراحت میگویم : امام محور و رهبر انقلاب است (محمد خاتمی)
دیشب امام (ره) را در خواب دیدم ، برای دادن حکم ریاست جمهوریام آمده بود . از صفا و صمیمیت ، پاکی و ساده زیستن ایشان اشگ در چشمانم حلقه زد زیرا امام رهبر مسلمانان جهان برای تنفیذ ریاست جمهوری با زیر شلوار تشریف آورده بودند . از خود بیخود شدم ، گریه امانم نمیداد، دولا شدم و عبای خود را دودستی به صورت خود چسبانیدم تا جلوی اشگهایم را که شر شر میریخت بگیرم . امام مهربان که با تعجبی صلابت انگیز بمن خیره شده بودند، فرمودند :
"اینطور نباشد که از همین حالا گریه کردن شروع بشه ، وصیتنامه ات را که نیاوردم !" شوخی امام قوت قلبی بمن داد و عبای خیس شده از چهره ام بپایین افتاد . امام فرمودند "تقیه کردن" برای جلوگیری از گریه کردن شما لازم است، هر بار که از هر طرف فشاری بر شما آمد "تقیه" کنید تا خلاص شوید . گفتم یا امام با تقیه کردن که نمیشود مردم را آرام کرد . امام مهربان خشمگینانه فرمودند :
"نمیشه ؟!...پس چرا ما کردیم شد !". گفتیم ای امام ،مردم از هپروت و جبروت شما وحشت داشتند و جرات انتقاد به "تقیه کردن های متسلسل" شما را نداشتند . امام بعد از پاک کردن بینی مبارک فرمودند: " کسی که دکترای خود را از انگلستان گرفته باشد بیشتر از این اینها هم نمیتوان انتظاری داشت ". از خواب پریدم و مصممانه بر آن شدم که هر طور شده راه امام را الگوی امروز و فردای خود سازم . دسته کلیدها را بردارم و رهنمودهای امام را در سر بگذارم ...
۵۶۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|