سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نظامی گری در سیاست خارجی - حمید آقایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : فضولی
سرکار خانم پریسا،
فرمودید " سوگند به دانش جاودانه ی مارکس..".

مطمئنم که میدانید روزانه در سراسر دنیا میلیون ها نفر مسلمان و مسیحی و یهودی و دیگران نه تنها یکبار بلکه بارها و نه تنها سوگند بلکه پیشانی بر خاک و دیوار و خاج میمالند و ندبه و توبه مینمایند. شما هم یکی به این جمع پیوسته اید.

آنچه جاودان و سزاوار سوگند است خود دانش است نه عمر و زید. با عرض معذرت.
۵۷۴۴۷ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : پریسا

عنوان : ناسیونالیسم ناب
آقای بی بیان, مطمئنم که دانش شما در تشخیص بیماری من,دانایان را شفیته ی شما نخواهد کرد. سوگند به دانش جاودانه ی مارکس, که نزد من, این نادانان نیستند که گناه کارند. نادانان تنها نمی دانند و در غایت روز این خود آنانند که بهای سوزناک نادانی خود را می پردازند. با تشکر از همه ی کسانی که رنج خواندن واژهای غریب مرا بخود دادند و تقدیم پوزشم به آقای نویسنده, آقایی, جهت مزاحمتی که در میدان کار ایشان سبب شدم. با آرزوی برقرای شادی, نابودی رنج.
۵۷۴۴۵ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۲       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : یک تذکر
آیا با پاسخ به کامنت گزاری که با حکم کلی یا مطلق در دنیای مجازی می نویسد، می توان بحث کرد؟
وقتی میخوانم ......
"این همزمان با دورانی بود که کمونیستهای همیشه نادان ایرانی, در پاره های..." نقل قول

و وقتی این کامنت گذار با اعتراض دیگران روبرو می شود با قیافه ء حق به جانب، باز میگوید:
"من تنها نوشته ام که کمونیستهای نادان ایرانی, مثلن به جای کمک به متشکل شدن طبقه کارگر پیشرفته در ایران"

ببینید ! کامنت گذار "دانا" می داند که چرا چنین باید بنویسد و معلوم است که این از نادانی او و سهوا نیست. این، یکی از بیماریهای فرهنگی و اجتماعی ما ست که در برخورد با دگراندیشان عادت شده است و ریشه ء تاریخی دارد.
بقول شیخ بهائی :
آن کس که بدم گفت بدی سیرت اوست وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست
۵۷۴۴۴ - تاریخ انتشار : ۴ مهر ۱٣۹۲       

    از : افشین

عنوان : مربوطه
جناب آقایی, احتمالا در مقاله شما نکته ای بوده است که به این دوستان انگیزه داده است. حتما جایی مناسب تر از اینجا پیدا نکرده اند. دلگیر نشوید. اما یک فید بک. بی شک جنابتان می دانید که بر سر آن سرزمینهای شرقی که در زمان مورد نظر شما با صاحبان رشیدترین اقتصاد و صنعت در جهان, بریتانیا, فرانسه و هلند مراوده مهربانانه کردند چه آمد. شک ندارم که شما تاریخ تولد استعمار را میدانید و از آنچه بر هند چین گذشت با خبرید. شما حتمن تاریخ کشف آمریکا؟ ربودن مردم آفریقا, نابودی سرخپوستان را هم می دانید.
۵۷۴۴۱ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : منظور...
" بنده تنها در یک جمله آورده بودم که......". از کامنت جناب آقایی

جناب آقایی, طبق معمول،
منظور ما شنیدن نام تو بوده است - گاهی ز ناصح ار سخنی گوش کرده ایم.
۵۷۴٣۹ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : پریسا

عنوان : ناسیونالیسم ناب
آقای جلال ص, سلام. متین تر شدن نگارش شما سبب خشنودی شد. اما شما همچنان دشنام می دهید و بی آنکه مرا بشناسید به نقش داشتن در زنده شدن نقش مذهب در جامعه ایران و ایجاد بلا در کشور متهمم می کنید. این ها همه اگر انسان برایشان شناخت نداشته باشد, بی تردید از ادب به دورند و دشنام محسوب می شوند. "مفسد فی ارض" که به فارسی یعنی "تبهکار روی زمین" اگر به انسانی که هدفش آبادی زمین است خطاب شود, پیش از آنکه تهمت باشد , دشنام است. صد البته که سیاسی ها به زبان اوباشان به یک دیگر دشنام نمی دهند, اما دشنام را می دهند. از اینکه بگذریم, پاسخهای توضیحی شما به گمان های من, مرا قانع نکردند. برای مثال شما اگر به نقشه ایران مراجعه کنید, ملاحظه خواهید کرد که استان های کرد نشین ایلام و کرمانشاهان از سنندج خون آلود, سقز پر غرور و مهاباد زیبا, به عراق نزدیکترند. اینگونه نیست؟ لطفن پرسش من در مورد در شهر های قروه و بیجارکه در استان کردستان جا دارند را نیز به یاد داشته باشید. صد البته که من مبارزات مردم شریف و بسیار محترم کردستان را برای دستیابی به خود مختاری, جنگ مذهبی با حکومت مرکزی نمی دانم. آقای جلال ص, مذهب در جوامع, تنها دستگاه مذهبی یعنی کلیسا, مسجد و حوزه و یا اسقف و مفتی و آیت الله نیست, مذهب فرهنگ هم است, مذهب برای بسیاری از انسان ها که در عمل اغلب هم ضد سخن "کتاب" رفتار می کنند, توهمیست خود ساخته که خالق یک امنیت درونیست.در حوزه فرهنگ و سنن, باور کنیم که تمام اعیاد و جشنهای بزرگ جوامع انسانی ریشه در مذهب دارند.باورکنیم که اگر به دوستان غیر کورد خود بگوییم که در کردستان به گمان ایشان ضد مذهب, اعیاد قربان و فطر از عالی ترین جشنهای مردمند, بی تردید باورمان نخواهند کرد. به گمان من یکی دانستن مذهب انسان همواره در هراس, به منزله ی خلوتگاه یا پناهگاهی در درونش, به منزله ی پاره ای بزرگ از فرهنگش, با دستگاه مذهب, که چون هر دستگاه دیگری فاسد,ستمگر یا مستعد فساد و ستم است, اشتباهی بزرگ است.ببخشید که سخن دراز شد, قصدم این بود که عرض کنم به گمان من, حضور دستگاه مذهب شیعه در جایگاه حکومت در ایران, حکمن سبب نگرانی مردم غیر شیعه این کشور شد و احتمالن همین هراس بود که توده های مردم کرد, ترکمن و بلوچ را یک شبه به حقوق قرن ها پایمال شده اشان آشنا کرد. با عرض احترام.
۵۷۴٣۵ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : حمید آقایی

عنوان : تشکر و تعجب
سلام
قبل از هر چیز تشکر از شما که وقت گذاشتید و این یادداشت را مطالعه کردید. اما تعجب من از این است که این بحث ها چه ارتباطی به این یادداشت دارند!
بنده تنها در یک جمله آورده بودم که جنگ های منطقه ای و تضادهای (بسیار افراطی و غلو آمیز) بین شیعه و سنی، بین صفویه و دولت عثمانی، کشور ما را از یک رابطه سالم با دول اروپایی که رشد اقتصادی و صنعتی را آغاز کرده بودند، باز داشت. موضوع و توجه اصلی این مقاله روی سیاست خارجی دولت های ایران در چندین سده اخیر است و امیدوارم در این مورد انتقادات سازنده خوانندگان را بتوانم دریافت و از آنها استفاده کنم.
ممنون از توجه شما
۵۷۴٣۱ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : جلال ص

عنوان : کمونیست های مفسر قرآن
خانم پریسای محترم،میخواهم چند نکته را خدمت شما یا دآورشورم۱،اولا اینکه جنابعالی جنبش قهرمانانه خلق کرد را جنگ مذهبی مینامید،ازاساس اشتباه است درمیان شهدای خلق ازعقاید ومذاهب مختلف یافت میشود۲_علت اینکه شهرهای شیعه نشین کرد کمتر وارد مبارزه شدندبعلت دوربودن آنان ازمرزاست زیرا درمناطق مرزی گریختن به آنور مرزیعنی عراق ،تعقیب وگریز رزمندگان خلق کرد را مشکل میکرد،گرچه بنده با توجه به جو هیستریک مذهبی آنزمان نقش مذهب را هم دخیل میدانم۳_بنده اعتقاد دارم اسلام چه ازنوع شیعه وچه ازنوع سنی یک دین عربی است ،اگرطبق نظر شما آرزوی بازگشت به دوران ساسانی جامعه ایران را مستعد رواج مذهب شیعه کرد چرا این امر با شمشیر ترکان انجام شد؟۴_اینکه جنابعالی از متشکل شدن کارگران را برمبارزه خلق ها ،ترجیح میدهید،مگردریک کشور مثل ایران که پیشرفته نیست وصنایع رشد زیادی ندارد،طبقه کارگر چه قدر میتواند وسعت داشته باشد،تازه آیا درحکومت ولایت امکان سازماندهی وتشکیل سندیکا برای کارگران وجود دارد۵_بسیاری از همچون شما متاسفانه
نقش مذهب را که بسیارکمرنگ شده بود زنده کردند،واین بلا را برسرکشور آوردند،چه کمونیست هایی را ندیدیم که مفسرقرآن شده بودند
۵۷۴٣۰ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای دوست(!) - کاندرین توفان نماید هفت دریا شبنمی
با عرض معذرت از جناب آقایی که مقاله ایشان احتیاج به تفسیر ندارد, تبادل نظرات کامنت ها برای من جالب بود.

نخست آنکه سرکار خانم پریسا کشورها و بویژه در اینجا کشورهای جهان گستر و آدم کش را مونث و خواهر میدانند. گرچه در انگلیسی نیز چنین است ولی در فارسی این اولین باراست که آنرا میشنوم و از ایشان متشکرم که مردان را از این صفات رذیله مبری دانسته اند. در فارسی کشور ها خنثی هستند.

از گفته های ایشان ظاهرا - اگر اشتباه نکنم - چنین بر میاید که هم قبیله بنده اند و بدرستی بر جناب جلال ص - احتمالا هم قبیله دیگر بنده - در باره طرز خطاب به خانم ها ایراد میگیرند.

کامنت جناب جلال دو عیب بزرگ دارد. یکی آنکه کلمه " جناب " مخصوص آقایان است و خانمی را " جناب " خطاب کردن توهین است. دیگر آنکه " ..... خانم " معمولا توسط دوستان نزدیک و صمیمی بکار میرود و بجای جناب باید بانوان را با " سرکار خانم .... " مورد خطاب قرار داد.

مدتهاست که دیگر وارد مباحث قومی و نژادی و فارس و کرد و ترک نمیشوم ، یعنی آنرا بیفایده دانسته ام که جز پاشیدن نفت بر آتش نفاق و دشمنی کاری نمیکند. سرنوشت دنیا را قدرت ها و " خواهران " زورمند تعیین مینمایند و گریه ما در این توفان بجایی نمیرسد.
۵۷۴۲۹ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : پریسا

عنوان : ناسیونالیسم ناب
آقای جلال ص, بهتر بود مرا خانم پریسا خطاب می کردید و نه پریسا خانم. به گمانم بین این دو گونه خطاب کردن تفاوتی هست بسیار ژرف. اما آقای محترم, شما کجا شادی و شوق مرا از از برپایی دوبارهی امپراطوری ساسانی, یعنی این به گمان من, جنایت کارترین پادشاهی ایران باستان یافته ای؟ من در کجا جسارت و غلط کرده,زبانم لال حزب توده یا هر حزب دیگری را برای حمایتشان از خواسته ها و حقوق مردم شریف کردستان به خیانت متهم کرده ام؟ در مورد خود مختاری در کدام ایالت ایران رفرراندم شده است که از من می پرسید مگر در لرستان شده است. اصلن ,مخالفت من با حق خود مختاری را چگونه اینچنین بی رحمانه پیش قضاوت کرده اید؟ من تنها نوشته ام که کمونیستهای نادان ایرانی, مثلن به جای کمک به متشکل شدن طبقه کارگر پیشرفته در ایران, برای راحتی کار خود به مجادلات بین اقوام سنی مذهب ایرانی با حکومت شیعه مذهب ایران داخل شدند. شما خود به من بگویید که چرا لکوموتیو پر توان جنبش خود مختاری خلق کرد پس از کامیاران در راه کرمانشاه از کار می افتاد, و حتی در خود استان کردستان این قطار پر قوت به شهر های قروه و بیجار اصلن وارد نمی شد؟ آیا این شهر ها کرد نشین نبودند؟ چرا لرها, و آذر بایجانی ها که در زمان شاه دلیرترین فرزندان خود را به جنبش قهرمان کمونیستی هدیه کرده بودند, پس از انقلاب برای رسیدن به حق خود مختاری, مسلحانه بر حکومت بر آمده از انقلاب نشوریدند؟ خواهشن از سر قهر گمان مکن که من با شادی این پرسش ها را می کنم. من تنها گمان می کنم که خاطرات باستانی ی سرکوب شده, همواره در ذهنیت انسان غیر زحمت کش ایرانی پنهان و بیمار گونه زیسته است. من تنها گمان می کنم که پذیرش مذهب شیعه (که اساسش یک انشعاب سیاسی در صدر اسلام می باشد) توسط گروهای استقلال طلب ایرانی در زمان سلطه خلافت اسلامی, و سپس تذریق آن به ذهن اکثریت باشندگان این سرزمین توسط صفویان در زمان تشکیل خلافت عثمانی, ریشه در حفاظت از آن خاطرات باستانی و تمایل همیشگی به بازگشت به آن دوران دارد.من در همه ی افراد غیر زحمتکشان ایرانی که دیوانه وار ایران ایران می کنند, همیشه یک شاهزاده ی تحقیر شدهی ساسانی دیده ام و یا یک موبد عمامه به سر زرتشتی.مرحمت کن مرا بیندیش و بی جهت دشنام مده. با احترام و سلام.
۵۷۴۲۶ - تاریخ انتشار : ٣ مهر ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست