یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چو دشمن سپه کرد و شد تیزچنگ
بباید بسیجید ما را به جنگ
- رضا پرچی زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫البرز

عنوان : هموطن عزیز، جناب پرچی زاده
هموطن عزیز، جناب پرچی زاده، گمان میکنم،‫ یادداشت «این گوی و این میدان» شما، پاسخ درستی به یادداشت من نبود. حال ‫دیگر نمی دانم چگونه بنویسم تا شما بتوانید مرا، آنگونه که منظور نظرم هست، درک کنید. تنها پیشنهادی که میتوانم مطرح کنم، این است که شما را ارجاع دهم به آنچه که در بخش نظر، این نوشتار برایت نوشته ام
۵۷۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : مسعود راد

عنوان : آموزش و مطالبه حقوق بشر را از خود باید شروع کرد
جناب صدرالعلما، استدلال شما به نظرم درست نیست چون مسائل سیاه و سفید نیستند. اگر برخی دولتها و حکومتها حقوق انسانی مردم را رعایت نمیکنند ایشان را باید زیر سوال برد، نه حقوق بشر را. تا وقتی روشنفکرانی مثل جنابعالی پاسدار حقوق بشر نباشند و آن را سخیف بنامند دیکتاتورها راحت تر آن را نقض خواهند کرد. گفتم که، آموزش و مطالبه حقوق بشر را از خود باید شروع کرد.
۵۷۶۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : جلال ص

عنوان : معیارسنجش
سلام آقای صدرالعلما،شما که اعلامیه جهانی حقوق بشر را قبول نداریدو آنرا غیر قابل اجرا میدانید،پس معیارسنجش شما چیست؟اینکه شما فرموده ای یک کشور درگیتی پیدا نمیشود،که این اعلامیه را اجرا کند صحیح نیست،کشورهای اسکاندیناوی وسویس ،کانادا،دراجرای اعلامیه تقریبا موفق بوده اند
۵۷۶۶۱ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : این گوی و این میدان
جناب البرز، این گوی و این میدان. بفرمایید با «گفتگو» با آخوندهای سفاک و سپاه پاسداران سرکوبگرشان مملکت را درست کنید. ما اگر یک کلمه شکایتی کردیم، شما آن وقت بفرمایید که تحمل مخالف را ندارید. منتهی شما تحمل نظر مخالف را داشته باشید، که وقتی ما بعد از این همه تجربه می گوییم نمی شود، شما به جای اینکه بیایید یقه ما مفلس ها را بگیرید که نخیر! می شود، بروید همان کاری را که می فرمایید درست است انجام دهید تا نتیجه بدهد و ما هم ببینیم و از شما عزیز یاد بگیریم. تا آن موقع، خواهشمندم شما هم به آزادی عقیده و بیان اعتقاد داشته باشید، و بگذارید موسی به دین خود باشد و عیسی به دین خود. ارادتمند، رضا.
۵۷۶۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : هرگز در خوبی یا بدی جنگ مطلبی ننوشته ام
‫‫هموطن عزیز، جناب پرچی زاده، گرچه مقصود شما از شستشوی مغزی مسئله ای بود، کاملا‫ واضح و آشکار، و درست‫ به همان علت، اینجانب اشاره ای کوچک به پاکسازی های حکومت تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» داشتم، و این که بیشترین اعتراضات جانانه در این سالیان اخیر،‫ از دل همان محیطهای پاکسازی شده برآمد کرده. این همه دلیل مستحکمی است، بر این مطلب که هموطنان من و شما بلانسبت احمق تشریف ندارند، و محکم و استوار در صحت عقلانی کامل بسر میبرند.

هموطن عزیز، جناب پرچی زاده، ‫‫حال امکان دارد، این سئوال به مخیله هرکسی رسوخ کند، اگر این ملت این همه هوشیار است، چرا ارکان حکومتی خود را به دست شیطانهای حاکم سپرده، که هر روز برایش دردسر و بلای تازه ای می آفرینند. از جایی که پاسخ به این گونه سئوالات نیاز، هم به تخصص دارد و هم اینکه جوابهای درست بیشمار، تنها به یک جواب بسنده میکنم،
‫از جایی که من و شما و ملت ایران سابقه و تجربه تحمل دگراندیشی نداریم، همواره تحمل وجود تنها‫ یک گروه اندک را در جایگاه ویژه داشته ایم. تا چیزی حدود سی و اندی سال پیش قرعه به نام خاندان جلیله رضاشاه پهلوی خورده بود، اما بیکباره کاسه صبر ملت‫ سرریز کرده و از قضا و قدر روزگار آقای خمینی و دستیارانش را که دم دست بودند، با شعار «بت شکنی خمینی» وارد جایگاه ویژه کرده و بت جدیدی از ایشان ساختند.

هموطن عزیز، جناب پرچی زاده،‫ ‫اما از جایی که شما‫ در نوشته وزین خود، اسم کار فرهنگی را مزین به لفظ جنگ نموده، و اشارتهایی به وقایع اتفاقیه در ژاپن، بدون اشاره به هیرو‫شیما از باب مثال داشتید، خواستم اشارتی‫ کوتاه به دنیای رومانتیک همسایگان وطن عزیزمان ایران داشته و یادآور شوم که این ‫داستانهای رومانتیک چگونه و از کجا بود که آغاز شد.
و خلاصه آنکه اینجانب، هرگز در خوبی یا بدی جنگ مطلبی ننوشته ام، آنچه که گفتم در باب ساخت و ساز بود، همانگونه که نمیتوان در طوفان و باد و بوران ساختمان مستحکمی ساخت، ‫ساخت سیستمی دموکرات و مردم سالار در ایران زمین نیز‫ نیازمند صلح است،‫ تا مردم و نخبگانش، در صلح‫،‫ با تعقل بگویند، بنویسند، بحث کنند، نقد کنند، برای مشکلات و معضلات عدیده جامعه طرح و نظر بدهند و ‫بنویسند. گرچه ممکن است، این مطالب‫ بقول شما رومانتیک و احساسی به نظر برسد و یا باشد‫، اما تجربه کشورهای دموکرات و مردم سالار واقعا ‫موجود جهان میگوید، برای رسیدن به یک جایگاه ویژه که در آن افکار گوناگون کرسی دارند، چاره ای جز گذر از این راه پر از سنگلاخ، ‫خار، تخت سنگ و افعی راه دگری نیست.

‫چیزی بیش از صدوشش سال از تدوین اولین قانون اساسی کشور می گذرد، در گذر تمامی این سالها رعایت قانون، آزادی بیان و اجتماعات سر لوحه تمامی فعالیتهای سیاسی ایرانیان بوده، و هنوز هم هست. حال به گمانم دست اندر کاران سیاست در ایران به اندازه ای از پخته گی و تجربه سیاسی رسیده باشند، که به این دورباطل پایان داده و در کنار یکدیگر برای ایرانی رها از بیکاری، بی آبی، ایرانی سرسبز و با نشاط تعقل کنند
۵۷۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : دیدِ رومانتیک
آقای البرز، این بنده نبودم که مساله «خیر و برکات جنگ» را پیش کشیدم، بلکه شما بودید. مثالی که من به کار برده بودم مشخصا برای نشان دادن تاثیر شستشوی مغزی بود، و ربطی به تایید یا تقبیح جنگ نداشت. لذا بنده بر خود واجب نمی بینم که به چیزی که ادعایش را نکرده ام پاسخ بدهم. با این وجود، این را به شما می گویم: هیچ امری «ذاتی» نیست. این دیدی که شما و بسیاری همچون شما دارند (که جنگ بد است و قس علی هذا) تنها آلت دست مستبدان و متجاوزان است تا در حالی که خودشان با قساوت دیگران را قلع و قمع می کنند، دیگران را از مبارزه و مقابله با خود بازدارند. این کلک را فقط جمهوری اسلامی نزده، و در تاریخ نمونه هایش بسیار است. نمونه مشهورش ادعاهای هیتلر درباره تخاصم چکهای سودیتنلند بود که عملا هرگز اتفاق نیفتاده بود. هیتلر می خواست چک اسلواکی را ضمیمه کند، تخاصم را بر گردن چکها انداخت. بعدا همین کار را با لهستانی ها هم کرد. با این منطق شما، چکها و لهستانی هم نباید با هیتلر می جنگیدند، کمااینکه جنگیدند اما در آن مقطع راه به جایی نبردند. لذا می بینیم که همه جنگها یکسان نیستند. وقتی شما یک «جنگ بد است» می گویید و خلاص، این یعنی آفتابه گرفتن به حقیقت و تاریخ! حمله به عراق هم به هر دلیلی که بوده (و بنده اصلا وارد این نشدم که برای چه بوده) یک نتیجه اش این بود که دیکتاتوری خونخوار را سرنگون کرد. اگر عراق امروز به این روز افتاده، برای این است که جمهوری اسلامی نمی خواهد عراق سر پای خودش بایستد. بروید ببینید چه کرده اند با به راه انداختن جنگ فرقه ای در عراق و بمبگذاری و سیاستمدار به قدرت رساندن و خلع کردن و بسیاری جنایات دیگر. باید عرض کنم که دید شما به قضایا عمدتا دیدی رومانتیک است. شما می خواهید حقایق را نبینید و بر اساس یک سری ایده آلها قضاوت کنید، و این نمی شود. این بغرنج البته فقط گریبانگیر شما نیست. جامعه ایرانی از لحاظ تاریخی جامعه ای رومانتیک است. ما داریم می جنگیم تا این دید رومانتیک را حتی الامکان «منطقی» و «شهودی» کنیم.
۵۷۶۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۲       

    از : البرز

عنوان : قدرت تحمل دگراندیشی
‫هموطن عزیز‫، ‫‫جناب پرچی زاده، حال که علیرغم انبوه پژوهشهای بیطرفانه که تماما اشارت به قانونی نبودن تهاجم به عراق دارند،‫ باورمان شده که نفس عمل برای سرنگونی دیکتاتور بوده است. حال سئوال اینجاست، آیا به واقع‫ چکمه و باروت دیکتاتوری را سرنگون کرد،‫ یا آنکه دیکتاتوریهای کوچکتری بر اقصی نقاط عراق حاکم گردانید که تاوان کشمکشهای ‫خصمانه فی مابین شاهچه ها را طبقه زحمتکش و متوسط عراقی با گوشت و پوست لت و پار شده خود میپردازند.

‫اگر باورمان شده، با چکمه و باروت، نیروهای انسان دوست ‫جهانی میشود مردم‫ سالاری مورد نظرمان را تقدیم هموطنان خود کنیم، پس بیاییم، همه در پیوند با یکدیگر، هر آنچه در توان داریم بر طبل جنگ بکوبیم.

اما باید گفته شود و آن هم به صدای بلند که، ‫‫در هیچ کجای این کره خاک، مردم به دموکراسی و مردم سالاری از راه تکیه بر چکمه و باروت دست نیافته اند. مردم به مرور به وجود و ارزش وجودی یکدیگر در اجتماع خود پی برده اند، و در اثر افزایش این قبیل ارزشگذاریها، قدرت تحمل دگراندیشی رو به فزونی گرفته، و به همان اندازه احاد اجتماع‫ دست از تهدید یکدیگر شسته و به رفتاری انسانی با یکدیگر روی آورده اند‫.

برای بنای سیستمی مردم سالار به صلح بیش از جنگ نیاز است
۵۷۶۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : امپریالیسم سپاه قدس رژیم
آقای البرز، «تبعات ورود سربازان خارجی به کشورهای همسایه» برای مردم ایران می دانید چه بوده؟ این بوده که آن «سربازان خارجی» - که عمدتا آمریکایی بودند - و دیکتاتوری را سرنگون کرده بودند، از ترس عملیاتهای تروریستی مداوم سپاه قدس رژیم، در نهایت مجبور به تخلیه این کشورها شدند تا عراق و افغانستان بیفتند زیر چکمه «سربازان خارجی» رژیم جمهوری اسلامی؛ و مردم ایران هم از این گسترشهای امپریالیستی رژیمی که گردن کلفت تر شده البته تنها سرکوب نصیب ببرد. شما وقتی می خواهید به دروغ افاضات «ضدجنگ» کنید، مراقب باشید که کجا این کار را می کنید، چون ممکن است دروغتان با حقیقتش به شما بازگردانده شود. این مقاله را بخوانید تا - اگر هنوز نمی دانید - برخی حقایق در این باره بر شما روشن شود: «فرمانده شبح-وار (قاسم سلیمانی)».
http://www.newyorker.com/reporting/۲۰۱۳/۰۹/۳۰/۱۳۰۹۳۰fa_fact_filkins
۵۷۶۰٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : جناب مسعود راد گرامی...
با درودی گرم برشما، استدعا دارم نام یک کشور در تمام پهنه گیتی که از آغاز پیدایش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا به امروز فقط حتی یک روز مفاد این اعلامیه را رعایت کرده و شرایط مندرج در آنرا اجرا کرده است ، برای مثال بیاورید!!!
مسلماً شما وقایع دنیا را از طریق رسانه ها دنبال میکنید و از رخدادهای آن تا حدی آگاهی دارید. از قبیل فرار ویتنامیها بعد از جنایات مرگبار و ددمنشانه یانکیها و تا به امروز که با غرق کردن عمدی کشتیهائی که پر از انسانهای بیدفاع و محروم راهی اقیانوسیه و یا اروپا میشوند و عدم نجات جان انسانها توسط مأمورین از ترس مجازات بعدی که موجب نجات این انسانها شده اند؟!
آیا جنابعالی براستی بر این باورید که انسانیت مذکور در این اعلامیه احتیاج به آموزش دارد تا جهانی عدالتگستر ساخت؟ یا اینکه عملاً مشاهده فرموده اید که تحت این مستمسک سخیف و هولناک از زمان پیدایشش تاکنون چه جنایات هولناک و وحشتناکی انجام شده است؟
بلی مفاد این اعلامیه نه برای اجرای راستین آن بلکه جهت ایجاد مستمسکی عامه پسند برای جنایات سخیف خودشان تدوین شده است؟! این تجربه عینی و عملی استفاده از این اعلامیه انسان تحمیق کن است؟!
۵۷۶۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : مردم ایران شاهد تبعات هستند
‫آقای پرچی زاده، شما حکایتی در برکات ورود سربازان خارجی به ژاپن نقل کرده اید، مردم ایران شاهد تبعات ورود سربازان خارجی به کشورهای همسایه خود هستند.

‫شما از دستگاه عظیم تبلیغاتی حکومت و تاثیرات مخرب آن سخن به میان آورده اید. اما به گمانم فراموش کرده اید، غائله ‫انقلاب به اصطلاح فرهنگی حکومت در سطح و عمق دانشگاهها و جامعه را، و اینکه چه بسیار‫ اعتراضات خروشان مردمی یقه حکومت را در همان مکانهای به اصطلاح پاکسازی شده گرفته، و خواستار رعایت موازین تعطیل ناپذیر زندگی شده و میشوند.

‫هموطن عزیز، آقای پرچی زاده،‫ مردم ایران نه تنها در پی قیام بهمن ۵۷ خود، بل از پی انقلاب مشروطیت در پی، برپایی شیوه تازه ای، جهت زندگی بوده و هستند. ‫و از زبان شاعران خود، در طول سالیان، هزاران بار سروده اند که، «زندگی زیباست، زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست......».

‫از جایی که در طوفان و باد و بوران امکان ساخت وجود ندارد، سرزمین ایران بیش از هر چیز نیازمند صلح و تفوق پیرامون صلح است. در صلح، جنگ طلبان و خشونت طلبان به واقع کلمه خلع سلاح شده و امکان تحرکات ددمنشانه خود را از دست خواهند داد. در چنین فضایی، امکان تولد بلامعارض تشکلهای واقعی مردمی بر پایه خواستها و نیازهای واقعی مردمی وجود خواهد داشت. و تنها در ‫سایه وجودی چنین تشکلهای مردمی است که حکومتهای مردم سالار ضمانت ابدی یافته و خواهند یافت.
۵۷۵۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست