سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ماخولیا - محمود صفریان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رضا اسدی

عنوان : یک نظر و دو سئوال
داستان جذاب و جالبی است که از واژه" توهم" نشاًت میگیرد و بیشتر در میان کسانی که از کشورهای شرقی از جمله ایران به کشورهای اروپایی و آمریکا مهاجرت میکنند و یا پناهنده میشوند رایج و مرسوم است. منشاٌء این نوع توهم گرایی میتواند برآمده از فرهنگ، سنت، آداب و رسوم شرقی ها و یا از محدودیت های مذهبی و عقیدتی سر چشمه گرفته باشد که دامنگیر این افراد شده است. به عبارتی دیگر میتوان گفت که کمبود های احساسی و عاطفی در این نوع اشخاص باعث میشود که با دیدن لبی خندان و چهره ای بشاش آنچنان از خود بی خود شوند که بدون بازنگری در تفکرشان و تجزیه و تحلیل منطقی از آنچه در اطرافشان میگذرد، نه یک دل بلکه صد دل عاشق صاحب چهره شوند. وقتی فضای اجتماعی یک مملکت و ارزش هایش عمدتا بر پایه و اساس مرده پرستی، عزاداری و گسترش غم و اندوه، بجای شادی و نشاط باشد انتظاری بیش از این هم نمیشود از بسیاری از مردمانش داشت.
علاوه بر آن در این داستان دو نکته زیرین جلب توجهم را نمود که علاقمندم تا نویسنده، مسئول بخش ادبیات و یا هر کاربری که امکانش را دارد برایم روشن نماید:
اول اینکه گاها در مطالب و مقالات منتشره- بخصوص توسط خارج از کشوری ها- و از جمله در همین داستان میبینم که کلماتی بمانند: قبلاً، حتی، واقعاً، تقریباً، حتماً، مجدداً را به این صورت ها مینویسند: قبلن،حتا، واقعن، تقریبن، حتمن، مجددن و این در صورتی است که در تمامی فرهنگ های لغات زبان فارسی به صورت اول نوشته شده، ما هم در دوران تحصیل به همان صورت آموختیم بنویسیم و هیچ دستورالعملی هم از طرف منابع دارای صلاحیت برای این نوع تغیرات صادر نشده است.
و نکته دوم این که این داستان توسط سوم شخصی که نقش راوی را دارد تعریف میشود و این در صورتی است که در قسمت هایی از آن، خود اول شخص نیز وارد میگردد و مکالمات با دوم شخص – یعنی خانم پرستار- را از زبان و بیان خودش میخوانیم. آیا واقعی تر و جالبتر نبود چنانچه سوم شخص "و یا راوی تخیلی" وجود نداشت و کل ماجرا از زبان و احساس خود اول شخص بیان میگردید؟
۵۷۹۶۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست