یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آقای خلیق و برادران مارکس - برزویه طبیب

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫البرز

عنوان : حقوق بازنشستگی و سیستم رفاه
‫برزویه عزیز، باید توجه داشت، که ‫در بین ملل آفریقایی، تصویر کلاشنیکوف، ‫همانقدر در تصاویر مردان رزمجوی آفریقایی !!!!!‫ به چشم میخورد، که تصاویر دیگر سلاحها.‫ گرچه ممکن است، کلاشنیکوفها به قیمت تمام شده و بدون دریافت سود، فروخته شده باشند، و یا آنکه رایگان در دسترس آنها گذاشته شده باشد، از دایی یوسف و ورثه بعید نیست.
‫در مجموع، گمان میکنم، دایی یوسف‫، ثابتی و لاجوردی در سیستمهایی جولان داشته و دارند، که اصولا، قانونا و شرعا، تنها یک شیوه تفکر و عمل، امکان ‫وجود علنی ‫و اجازه سخن در تمامی حیطه های حکومت و فرهنگ جامعه را داشته و دارد.‫‫ در حالی که در غرب اروپا و بخصوص در کشورهای موسوم به اسکاندیناوی، در عین ریاست سرمایه، به لحاظ پذیرش قطعی و منطقی سیستم چند صدایی، وضع معیشتی مردم،‫‫ بهتر از وضع معاش مردم مجارستان، روسیه و یا مردم ایران است.
حقوق بازنشستگی و سیستم رفاه، در تقریبا اکثر کشورهای اروپای غربی، به علت درصد بالای بازنشسته ها (که ناشی از وجود ‫سیستم رفاه است)،‫ در مقایسه با افراد جوان شاغل و همچنین تاثیر بحران مالی جهانی !!!!!، در سالیان اخیر مرکز ‫تلاطم و هیاهو بوده است، ‫که به گمان من،‫‫ به علت وجود‫ حق قانونی واقعی اعتراض،‫ و هیاهوی اعتراضات اخیر‫، این حقوق با اندکی تغییرات، بر جای خود باقی خواهند ماند.

داشتم کم کم عادت میکردم به اینکه، با لفظ، کمی نامأنوس،‫ رفیق البرز از جانب شما مورد خطاب قرار بگیرم، که‫ به یکباره به لفظ آقای البرز تنزل و یا ارتقاء مقام پیدا کردم. آنچه از دوست رسد، خوش باشد.
۵٨۰۲۱ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۲       

    از : بززویه طبیب

عنوان : استالین را بهانه تطهیر چرچیل
‫اقای البرز نوشته اند که : ،بحث من،‫ بر سر زندگی و نحوه زندگی کارگر روس(شرق اروپا)‫ و فرانسه (غرب اروپا) بود‫. و اینکه ‫‫بعد از نزدیک به یک قرن تلاش، کارگر روس، از آن پشتوانه و اطمینان به زندگی که یک کارگر ‫فرانسوی از آن بهره مند است، برخوردار نیست. ، ولی فراموش کرده اند که در تمام قرن گذشته کارگر روس از ثمرات چپاول ملل افریقایی که مثلا کارگر فرانسوی ار ان برخورداربوده است نصیبی نداشته است . واما ایا واقعا اطمینان به حفظ وضع موجود و حقوق بازنشستگی در کارگر فرانسوی وجود دارد ؟ پس این همه هیاهوی اعتراضات اخیر چه بود ؟ ا زکسانی نبا شیم که استالین را بهانه تطهیر چرچیل و در نهایت لاجوردی را بهانه تطهیر ثابتی قرار میدهند بززویه طبیب
۵٨۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱ آبان ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : به حرکت موتور بزرگ به دیده شک نگریسته شد
‫برزویه عزیز، از جایی که،‫ علامت سئوالی مفابل جمله «کدامیک پیشرفته تر بود» نشانده ای. چاره ای جز نگاشتن چند سطر ذیل ندیدم. اما باز هم تکرار می کنم، که من اطمینان راسخ دارم، که جنس سخن من و شما یکی است.
‫سخن من اصلا اشاره ای به بشار گرامی و حکومت مردمی اش !!!!! نداشت، چه رسد به اینکه آیا بشار عزیز مورد حمایت طبقه کارگر فرانسه بوده یا طبقه کارگر روسیه. در چند سطر سخن قبلی،‫ ‫بحث من،‫ بر سر زندگی و نحوه زندگی کارگر روس(شرق اروپا)‫ و فرانسه (غرب اروپا) بود‫. و اینکه ‫‫بعد از نزدیک به یک قرن تلاش، کارگر روس، از آن پشتوانه و اطمینان به زندگی که یک کارگر ‫فرانسوی از آن بهره مند است، برخوردار نیست.

آقای گالیله به دوستانش گفته بوده، به من میگویند، بگو «زمین ثابت و خورشید به دور آن، در حال کرنش، چرخش ‫می کند. و از جایی که با گفتن من، موضوع عوض نمی شود، گفتم و نوشتم، آنچه آنان درخواست داشتند».‫ حال باید توجه داشت، که این قضایا در قرن ۱۷ میلادی واقع شده. و امروز در حول و حوش ‫محل ‫زندگی این دانشمند خوشفکر، کسی متعرض کسی بواسطه بیان ‫بدیهیاتی از این قبیل نیست، الی امیدوارم که اینگونه نباشد !!!!!!
‫اما دَر، در ایران احمد شاه، رضاشاه، محمدرضاشاه، قوام ‫السلطنه، دکتر مصدق و آقای خمینی، هنوز هم، بر همان پاشنه(استبداد) قرن ۱۷ و بعضاً کمی عقبتر، می گردد.

‫ ‫در ایران ما، سالهاست روشنفکران مذهبی اش دریافته اند، نحوه نگرش‫ آنان به ایران، جهان و زندگی مخدوش و نیازمند رنساس است، اما دلبستگی شدید آنان به اصول لایتغیر، چنان‫ زنجیر گرانی ‫بر دست و پایشان نهاده، که ‫نه قدرت حرکت دارند و نه نای سخن،‫ و هر چه هم بگویند و بنویسند، ‫خود قبل از دیگران، آن را کفر محسوب کرده و می کنند.

‫مارکسیستهای ایرانی هم بواسطه تربیت شیعی خود‫، دست کمی از روشنفکران مذهبی نداشته، و گاها چنین به نظر می رسد که می خواهند، مارکسیست تر از خود مارکس جلوه کنند. گاهی از فرط عشق به محلول شدن در انترناسیونال چنان پیش رفتند، که در مقاطع حساس اثری از اثراتشان بر جای نبود، تا بقال سرکوچه و کارگر آجر پزخانه تره ای برای آگهی هشدارشان خورد کند.
‫یا اینکه از فرط خشم و اندوه با به جان خریدن هزاران بلا و مکافات به جمع و جور کردن چند تا ترقه پرداخته و‫ به خانه های امنی که همواره در تیررس سربازان گمنام بود، پناه بردند.‫ گرچه با ترکیدن هر ترقه غریوی‫ از موتور بزرگ به هوا بر میخواست،‫ اما این ترقه ها آن چاشنی موثر برای حرکت مداوم آن موتور سی میلیون اسبه نبود. زمانی هم که موتور بزرگ به حرکت در آمد، طبق استنادات برخی رفقا، بواسطه فراهم نبودن شرایط عینی، به حرکت موتور بزرگ به دیده شک نگریسته شده، و تلاش برای حفظ رفقا در خانه های امن بوده است.

‫و امروز، نیروهای مارکسیست که بخش عظیمی از نیروهای چپ کشور را تشکیل میدهند، چنان سرگرم جدال بر سر به کرسی نشاندن حقانیت برداشت خود از مارکسیسم بسر میبرند، که فراموششان شده، وظیفه عاجل نیروهای چپ ایجاد برنامه ای فراگیر برای اپوزیسیون ج.ا.ا است، تا بتواند، در همسویی با حرکات مداوم مردم در جهت رهاییش از قید قیود استبدادی، راهنمایی موثر باشد.
‫به بیانی دیگر، میشود و باید برای بحران بیکاری جاری درکشور، نشست به شور و با مشخص کردن ریشه های آن، طرحهایی واقعی در جهت کم کردن و یا از بین بردن بیکاری ارائه داد. محیط زیست ایران، بیش از همه به علت کم آبی و خشکسالی های مداوم در معرض خطر نابودی کامل قرار گرفته، باید نشست به شور و با مشخص کردن ریشه ها، طرحهایی در جهت از عمق به سطح آوردن سفره های آب زیرزمینی روشی علمی و کارآ ارائه داد.
۵٨۰۰۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹۲       

    از : برزویه طبیب

عنوان : به آگهی ها ، توجه نمیکنم و پرسیدن شکیات نماز در جلسه گزینش
رفیق البرز
من وقتی از رشد کمی و کیفی پرولتاریا صحبت میکنم ، کل پرولتاریا ی جهان را بدون بخش کردن ان در نظر دارم . ولی اگر قرار باشد سطح رشد پرولتاریای روسیه را مثللا با پرولتاریای فرانسه و در ۱۹۱۷ مقایسه کنیم باید بکویم وقتی فرانسوی ها برای سلاخان خود و کارگران دیگر کشور ها ، هورا میکشیدند ، روس ها این سلاخان را سرنگون کردند . حالا کدامیک پیشرفته تر بود ؟ حالا هم چندان تفاوتی با هم ندارند . اگر روس ها در برابر حمایت دولتشان از بشار اسد ، کاری نمیکنند ، فرانسوی ها نیز در باره حمایت دولتشان از جنایتکاران طرف دیگر سکوت کرده اند . در ضمن زمانی بود که همه جا آگهی شده بود که گالیله اشتباه کرده و به اشتباه خودش هم اذعان کرده است ، و تمام دوستان سابقش مصلحت رادر انکار او یافته بودند ، حداقل من یکی ،به آگهی ها ، هرچند که پر زرق و برق باشند ، توجه نمیکنم
رفیق بهبودی .
اینجا صحبت از مسئله جبر و اختیار نیست .جبر ویا آزادی در عمل برداشت کردن ازمارکسیسم ،میتواند بعنوان مثالی از مسئله جبر و اختیار مطرح شود ، ولی برداشت آزاد ، و به زبان دیگر دلبخواه و بدون تقید به روح مارکسیسم ، ازنظر من سوء برداشت است ، که این بحث ربطی به بحث جبر و اختیار ندارد .و البته هیچکس آنرا نمیتواند قدغن کند . در ضمن توصیه میکنم مقاله ای درباره جبر اختیار بنویسید و منتشر کنید . ولی این بحث ، از نظر من ،بی فایده و روشنفکری است اگر واقعا در جستجوی موضع مارکسیستی در این مورد هستید ، به پلحانف مراجعه کنید ،داایره المعارف ها ، کسی را روشن نمیکند و مارکسیست بودن هیچکس با میزان اطلا ع او از جبر و اختیار تعیین نمیشود و سئوال شما، (چه جورمارکسیستی هستید ) شییه پرسیدن شکیات نماز در جلسه گزینش است . . برزویه طبیب
۵۷۹٨۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : اسلوب و روشها
‫برزویه عزیز، گمان میکنم سخن من و شما از یک جنس است، شاید‫ با تفاوتی کوچک.
‫تمامی افکار، روشها و اسلوب ابداعی انسانها، ‫بنا بر ادعای بنیانگذارانشان برای آسایش انسان پای به میدان گذاشته اند.
‫اینکه مارکسیسم، ‫در اروپای غربی صنعتی شده،‫در نهایت خود، به جای کمک به بنیان سازمانهای خالص کمونیستی طبقه کارگر، آنگونه که آرمان بنیانگذارانش بود، ‫دستی آشکار ‫در بنیان ‫سازمانهای عظیم و فراگیر سوسیال دموکرات اروپای غربی‫ دارد، خود نشانی آشکار از‫ تأثیر تربیت اجتماعی بر نحوه برداشت و درک انسانها از ابداعات بشری دارد.
‫روسیه و اروپای شرقی کمتر صنعتی شده، ‫که قاعدتا میبایست کمتر گرایش به کمونیسم میداشتند، بیشترین تأثیر را از مارکسیسم ‫گرفته و بنیانهای عظیم کمونیستی بپا میکنند.
‫حال پس از گذشت نزدیک به یک قرن تلاش در غرب و شرق این قاره کوچک، ‫شاهدیم ‫اثرات دو شیوه متفاوت زندگی، فرهنگ و کشورداری را، در زندگی روزمره احاد مردم در غرب و شرق اروپای امروز.
‫خلاصه آنکه ‫اسلوب و روشها باید در خدمت انسانها(ایرانیان) قرار گرفته و به ارتقای سطح زندگی و فهم‫ آنها از زندگی‫ یاری رسانند، و نه که، انسانها زندگی خود را صرف اثبات درستی، نکات و ظرایفی که گاها غلط بودنشان در هر کوی و برزنی آگهی شده، کنند.‫ حال این اسلوب می خواهد مارکسیسم باشد یا اسلام
۵۷۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : طبیب عزیز
سوال مسعود بهبودی علاف این بود که آزادی بزعم شما یعنی چی؟
هدف او درک منظور شما از جمله تان بود.
شما حالا به جای تعریف مقوله آزادی به صحرای کربلا می زنید.

چه شده که ایرانی ها به این روز افتاده اند؟
دلیل اینهمه حواس پرتی چیست؟

آخر شما چه مارکسیستی هستید که معنی مقوله آزادی را بلد نیستید؟

از دیالک تیک ضرورت و آزادی (جبر و ا ختیار) خواجه شیراز حضرت حافظ هم خبر داشت:

رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است.

اختیار همان آزادی است از دید خواجه و هگل و مارکس.
۵۷۹۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۲       

    از : برزویه طبیب

عنوان : رفیق بهبودی رفیق البرز
رفیق بهبودی ، معنای برداشت آزادانه از مارکسیسم اینست که کارگران و سربازان و دهقاان کرنشتاد را سرکوب کرده و به گلوله ببندیم ، چون آنها برعلیه دولت پرولتری شورش کرده اند ، وهرکس بر علیه دولت پرولتری شورش کند نوکر بورژازی است و معنای ، برداشت مقید به مارکسیسم از مارکس ، اینست که اگر کارگران و سربازان و دهقانان بر علیه ما شوریده اند ، پس حتما نقصی درکفایت پرولتری بودن دولت ما وجود دارد که این مردم ، حتی به فرض صحت ، به بورژوازی پناه آورده اند ، و اگر قرار باشد کسی راتیرباران کنیم ، کمیسر های حزبی کرنشتاد هستند که نتوانسته اند اعتماد مردم را بدست آورند . معنای برداشت آزادانه از مارکسیسم اینست که خانواده تزار را تیرباران کنیم . معنی برداشت مارکسیستی ، اینست که راه حل حفظ حکومت پرولتری نمیتواند اعدام زن و بچه باشد ، حتی زن بچه بیمارتزار، حتی اگر خود کارل مارکس حکم اعدام را امضا کرده باشد . مارکسیس شیمی نیست که از نظر طبقاتی خنثی باشد . برداشت رهایی بخش کارگری ا ز مارکسیسم داریم و سوء برداشت ، پول پوتی و برنیشتینی ، هم داریم .
رفیق البرز ، نخیر . ما هرچه میکشیم از خودمان است . هیچگونه مارکسیسم ( بیان نظری جنبش رهایی کارگران ، و نه کتاب های مارکس و غیره ) متعالی و نابی، بوجود نیامده است ، زیرا اگر بوجود امده بود ، بازتاب رهایی قبلی کارگران در سطح جهان میبود . من کامنتی را که در ذیل مقاله قبلی آورده ام تکرار میکنم ،
من ، مارکسیسم را نه بعنوان نظریات فلان شخص و یا اشخاص بلکه بعنوان بیان نظری جنبش طبقه کارگر در مرحله های گوناگون اگاهی ان بررسی میکنم . من به حقانیت ترفند روشنفکرانی که مارکس را از انگلس ، انها را از لنین ، استالین را از تروتسکی هردو را از مائو و همه را از کاسترو جدا میکنند قایل نیستم. این روشنفکران وقتی در مورد اردوگاه کار اجباری استالینی مورد سئوال واقع میشوند ، فورا استالین را طرد و لنینیست خالص میشوند . و وقتی از ، کرونشتاد صحبت میشود لنین را طرد و مارکسیست خالص میشوند . ولی وقتی از امکان رشد اقتصادی تحت اقتصاد برنامه ریزی شده صحبت میکنند ، ابایی ندارند که راجع به پیشرفت اقتصادی دوره استالین سخنرانی کنند و یا از پیروزی بر فاشیسم به خود ببالند. جنبش اگاهانه طبقه کارگر یک مجموعه به هم پیوسته است ، با همه تاج های افتخار و با همه لکه های گاه بسیار بزرگ ننگ . نمیتوان ننگ اردوگاه کار اجباری را به دلیل اینکه در کتاب کاپیتال از ان صحبتی نشده است از دامن مارکسیسم بزداییم . همچنانکه تاج افتخار رهبری شکست فاشیسم همانقدر که به استالین متعلق است ، از آن مارکس نیز هست . این تفکیک ها مثل تفکیک اسلام ناب محمدی از اسلام های غیر ناب است و مسئله حق بودن علی یا خلفای راشدین . این پاک کردن صورت مسئله ، فقط خود را گول زدن است . ریشه این ننگ ها ، (توجه کنید که از لغت مسامحه آگین انحرافات استفاده نمیکنم ) در همان جایی است که تاج های افتخار ما ریشه دارند ، و از نظر من این ریشه ، همان سطح رشد کمی و کیفی طبقه کارگر است ، که بصورت رفتار و کردار و پندار زشت و زیبای کمونیست ها ظاهر میشود . همچنانکه افتخار برچیدن خودکامگی تزار به طبقه کارگر شوروی و حزب رهبری کننده آن ، متعلق است ، مسئولیت استمرار حکومت استالین ، چه خوب وچه بد ، بر دوش آن و تمام کمونیست هایی است خود را جزئی از این طبقه میدانند.
برزویه طبیب
۵۷۹۶۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : مارکسیسم
‫برزویه عزیز، در پایان مطلب خوب خود آورده اند،‫ ‫‫« .... در نهایت اینکه، اتفاقا تمام جنایاتی که بنام مارکسیسم صورت گرفته، از همان برداشتهای آزاد نوع روسی و چینی و کامبوجیانی از آن، ناشی شده است.....»
‫خلاصه آنکه مطابق روایت، برزویه، از مارکسیسم، هرچه بلا و بی عدالتی، در امروز ایران متحمل میشویم‫، نه ‫از اسلام، بل از نحوه مسلمانی ماست.
۵۷۹۶۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : آزادی یعنی چی؟
« برداشت آزاد از نظرات مارکس» (خلیق)
« برداشت مارکسیستی از مارکس ، نمی تواند آزاد باشد» (طبیب)
بهتر است که حضرات خلیق و طبیب قبل از رفتن به منبر لطف کنند و منظور خود را از مقوله «آزادی» از صراحت بگذرانند.
چون آزادی بسان خیلی از واژه های دیگر دیری است که از محتوای اصیل خود تهی شده و با زباله پر شده است
مثال:
در کانال موسیقی موسوم به ام تی وی می گفت:
کریستینا گفت:
من آزادم و جلوی صدها دوربین لخت شد.
یکی دیگر اعلام کرده که آزاد است و با پدر خود سکس دارد.
دیگری با برادر خود.
والی آخر.
اگر مقوله آزادی را بسان هگل و یا مارکس و انگلس و لنین تعریف کنیم، باید عرض کنیم که
برداشت از مارکسیسم و هر علم دیگر فقط می تواند آزاد باشد.
ضمنا برداشت مارکسیستی ـ لنینیستی از نظرات مارکس و هر کس دیگر نیز باید آزاد و آزادانه باشد.
مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) در گوگل و یا هر جای دیگر.
۵۷۹۶۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست