سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حماس هم فهمید، ما هنوز نفهمیده ایم! - رضا پرچی زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رضا پرچی زاده

عنوان : نغزبازیِ روزگار
آقای فرخجسته با شعر تمام کردند، بنده را هم بر سر ذوق آوردند تا با شعر تمام کنم. این هم برای حسن ختامِ این پدیده «نوظهور»:

چو گویی که وام خرد توختم / همه هرچه بایست آموختم
یکی نغزبازی کند روزگار / که بنشاندت پیش آموزگار....

اردت فراوان
رضا
۵٨۱۷۲ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۲       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : چرا چپ ستیزی؟
بنظر میرسد که آقای پرچی زاده برای "روده درازی" ـ "توهین " ـ " چماق" ـ " تخریب " و "دیالکتیک " هم "تعاریف " و "فرهنگ" خاص خود را دارد. بر ایشان "مبارک" باد . ولی حاضر نشدند در باره نوشته ء چپ ستیز خود که عینا و مشخص در کامنت قبلی آوردم پاسخگو باشد.
بشهادت تمام بحث هائی که تابحال داشته ام و بخشی در طی سالیان با نویسندگان اخبار روز صورت گرفته ، اذعان می دارم که آقای پرچی زاده "نوظهور " است. ولی نگارنده هرگز از این فرهنگ و ادبیات او تعجب نمی کنم و اصراری هم ندارم که واقع بین و دموکرات باشد. زمان "شاید " روشنگر او خواهد شد .
زمانه پندی آزاد وار داد مرا / زمانه را چو نکو بنگری همه پند است .
۵٨۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۶ آبان ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : سپاس از همه دوستان
عصبانی نشوید دوستان. بحث خوب بوده. اتفاقا بنده هم کامنتی برای آقای صبوری نوشته بودم که در آن ایشان را فاشیست خوانده بودم، و اخبار روز منتشر نکرد. شاید بهتر شد. قصد بنده اساعه ادب به جناحی نبوده، و دشمنی هم با شخصی یا جناحی ندارم. منتهی موضوع باید داغ می شد برای بحث و دیالکتیک. جمهوری اسلامی جنایتکار است، و ایرانی ها بیش از همه از جمهوری اسلامی ضرر می بینند. حکومت اسرائیل اگر با فلسطینی ها دشمن است، برای اسرائیلی ها خوب است. منتهی جمهوری اسلامی اول از همه برای ایرانی ها بد است! ما باید این تناقض را برای خودمان حل کنیم، که در جایی که در خانه خود هیولایی خطرناک داریم، اینکه دائم به خانه این و آن سرک بکشیم و برای شان نسخه بپیچیم، نه تنها مسخره است و به معنای هدر کردن انرژی برای مبارزه با هیولای خانگی است، که برای آن دیگران هم هیچ سودی ندارد. بیایید برای مبارزه با جمهوری اسلامی انرژی بیشتری بگذاریم، بعد که تکلیف خودمان معلوم شد، می توانیم به دیگران هم از راه درستش کمک کنیم. سپاس از همه دوستان که در این گفتگو شرکت کردند.
۵٨۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : طباب کافی برای خود کشی
گر چه تا این کامنت منتشر شود - اگر بشود - موضوع از صفحه اول خارج شده است ولی گفتن آن لازم است.

برای آنها که به اخبار روز توصیه میکنند که تراوشات مغزی جناب پرچی زاده و یا کامنت های مرا حذف کند در انگلیسی مثلی است که Give him enough rope to hang himself.
۵٨۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : احمد صبوری

عنوان : چپ مدرن
جناب پرچی سعی کردم با استقراء ثابت کنم که مواضع شما راست- راسیستی است و آنچه شما آرزویش را دارید ناسیونال فاشیسم کلاسیک است . رفقای اسبق چاپش نفرمودند .آخر برخورد لنینی زمانش گذشته امروز بر خورد تجاری کاراتر است و تازه دموکراتیک تر هم هست!!

از اینکه از گمراهی خارجم فرمودید سپاسگذارم .
یاد گرفتم چپ درست و حسابی و مطرح چپی است که ضد سرمایه داری نیست و هرچه شیا هتش با سلطنت طلب ها , جند الله و جبهه عدل و مجاهدین رجوی بیشتر اصولیتر و بهتر و نازتر است.
اساسأ چپ خوب و غیر سنتی و مدرن و متکی بر استقرا ( از مبانی فلسفه پست مدرن است که تازگی ها باستان شناسان در حفاری ها ی سوئد یافته اند) چپی است که برای جریان راست نقش بسیجی بی مخ را بازی کند باید برود خودش را به آب و آتش بزند تا نخبه گان و فرهیختگانی تبعیدی بر گردند به ایران و تجارت کنند. این یعنی چپ ایده آل احسنت. اگر نا صحیح فهمیده ام !!!.

آیا می دانید که در دهه ۶۰ حد اقل ۴۰۰۰ کمونیست ضد سرمایه داری ضد امپریالیست ایرانی اعدام شدند؟ برای چپ ضد سرمایه داری رژیم اسلامی تجلی تام و تمام و لجام گسیخته سرمایه داری نئولیبرالی است ارتجاع مذهبی را هم ما رو بنائی متناسب با شکل سرمایه داری تجاری ایران می دانیم.
۵٨۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : وای به حال روس
جناب پرچی زاده که " چپی ها " را دعوت به مبارزه مسلحانه در فلسطین میفرمایند ظاهرا چون از نتایج " مبارزه قلمی " خود راضی نیستند خیال دارند از این ببعد " این را... چکشی و ضربتی بیان [کنند] تا به اصطلاح «روی اعصابِ» این عده برود، تا میزان و ماندگاری تاثیرش بیشتر باشد.". یاد دون کیشوت بخیر.
۵٨۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : اعتراف به خطا
با همه این حرفها، بنده هرگز از اعتراف به خطا هراسی نداشته ام. برای نشان دادن صداقت و خلوص نیت، لازم است که آدم در آن جایی که خطا کرده، صادقانه اعتراف کند. اما این دلیل نمی شود که از ترس نکوهش، چشمش را بر حقیقت ببندد. این بیانیه را بلافاصله بعد از انتصابات رژیم منتشر کردم. ببینید چقدرش درست درآمده و چقدرش غلط:

تبریک و یادآوری به هموطنانم

به همهِ هموطنانم که به قصدِ تغییرِ وضعیتِ موجود در انتخابات شرکت کردند تبریک می گویم. آقا با به کارگیریِ راهبردی تازه – که بسیاری از جمله مرا نسبت به قصدِ نهایی اش به اشتباه انداخته بود – همه را شگفتزده کرد. او با «مهندسیِ نرمِ» انتخابات به طوری که برای تغییرخواهان انتخابی به جز حسن روحانی باقی نگذاشته بود، جمعِ کثیری را به پای صندوقهای رای آورد، و با خارج کردنِ همو از صندوقِ رای، در نزدِ مردم و به احتمالِ زیاد جامعهِ جهانی اعتمادسازی کرده عمرِ نظامِ ولایت-محور را برای مدتی بیمه نمود. به عبارتی، او برای حفظِ نظام حاضر شد جامِ زهر را سربکشد و بر خلافِ عادتِ چندین-ساله اش عدمِ موافقت را حداقل در ظاهر به رسمیت بشناسد. همین که دیکتاتور در آخرِ عمر – بر خلافِ آنچه عادتِ مالوفِ دیکتاتورهاست – عقل کرد و در حرکتی حساب-شده گامی به عقب نهاد کارِ مثبتی است؛ و اگر او به همین شیوه ادامه دهد و افکارِ عمومی را به رسمیت بشناسد، می تواند به گشایشهای عمده در وضعیتِ ایران بیانجامد؛ کمااینکه فشارِ منتقدان و افکارِ عمومی – در کنارِ فشارهای بین المللی – بی-شک بر تصمیمِ فعلیِ او تاثیرِ مهمی نهاده است.

با اتفاقی که افتاد، آقا ساختارِ بنیادیِ جمهوری اسلامی را شکست. از ابتدای انقلاب، جمهوری اسلامی همیشه در قالبِ یک ساختارِ دوگانهِ قدرت به حیاتِ خود ادامه داده است. جریانهای راست و چپِ این نظام در دوره های متفاوت تحتِ نامهای متفاوت نمودِ همین ساختارِ دوگانهِ قدرت بوده اند. اینها همیشه با هم در جنگِ واقعی/غیرِواقعی بوده اند. گهی این یکی طناب را می کشید و گهی آن یکی. منتهی آقا این بار هر دو جریان را به آن صورتِ مرزبندی-شده که قبلا بودند از موضوعیت انداخت. او ابتدا چپی ها و میانه-روهای نزدیک به چپ را حذف کرد، سپس راستی ها را از حدِ نساب انداخت، و در خاتمه شخصیتی دوگانه به نامِ حسن روحانی را به روی کار آورد که به احتمالِ زیاد به فرمانِ آقا دستورِ ایجادِ دولتی «فراجناحی» را دارد. بدین ترتیب، مدلِ دوگانهِ قدرت در جمهوری اسلامی تا حدودِ زیادی تلطیف می شود – اگر از بین نرود؛ و در غیابِ ساختارهای دست-و-پا-گیر و رقابتهای زحمت-انگیز، نظام، تحتِ سلطهِ آقا، گونه ای از تک-صداییِ تعدیل-شده را تجربه خواهد کرد که در آن دقیقا به دلیلِ عدمِ رقابت گشایشهایی هم صورت می گیرد. به همین دلیل بود که دیگر برای آقا چندان تفاوتی نمی کرد که اصولگرایانِ نزدیک به او به عقب رانده شوند، و بلکه اصلا برنامه اش همین بود. اصولگرایان – چنانکه در هشت سالِ اخیر بودند – حالا دیگر تنها بازیگرِ میدانِ نظام نیستند، بلکه در سایهِ آقا در کنارِ باقیِ نیروها به فعالیت در چارچوبِ قدرت خواهد پرداخت.

این موضوع موردِ علاقهِ مردمی خواهد بود که در دو دههِ اخیر در فراز و نشیبهای سیاسی چیزی نصیب شان نشده مگر خُسران و حسرت، و از لحاظِ روانی خسته و فرسوده اند. بدین ترتیب، امروز جامعهِ ایران آماده است برای اینکه با رضایتی نسبی و بدونِ تاکیدِ فراوان بر مطالباتِ دموکراتیک در سایهِ تک-صداییِ تعدیل-شدهِ آقا قرار بگیرد. از طرفِ دیگر، نظام برای برخی از کسانی که رای داده اند این توهم را ایجاد کرده که با «رای دادن» در تعیینِ شرنوشتشان نقش داشته اند؛ در حالی که لزوما چنین نیست. فشارِ افکارِ عمومی در طولِ چند سالِ اخیر که عمدتا خارج از حیطهِ صندوقِ رای قرار می گیرد عاملِ اصلیِ تغییرِ استراتژیِ نظام بوده است، و نه لزوما رایی که به صندوق انداخته شده (که می توانست خوانده نشود یا جورِ دیگری خوانده شود؛ چنانکه در سالِ ۸۸ اتفاق افتاد). عاملیت در اینجاست؛ و تفاوتِ این دو را باید درک کرد؛ و تاکید بر این اصل نه به جهتِ بی-اجر کردنِ زحماتِ هموطنان، که به جهتِ یادآوریِ این حقیقت است که جمهوری اسلامی می تواند باز هم مهندسی را به شکل دیگری تکرار کند. لذا نباید به هوای نتیجه ای که حاصل آمده، فشارِ افکار عمومی از روی جمهوری اسلامی برداشته شود. با این وجود، برخی از رای-دهندگان، به دلیلِ همان اعتمادِ کاذب به «صحتِ صندوقِ رای»، حداقل برای مدتی هم که شده مشروعیتِ نظام را – به طورِ مستقیم یا غیرِ مستقیم – به رسمیت خواهند شناخت، که به احتمالِ زیاد به کاهشِ فشار بر روی نظام بیانجامد، که امری نامطلوب است.

به همین علت هم تحلیلِ کارکردهای نظام در چارچوبِ مدلهای قدیمی امروز دیگر چندان جواب نخواهد داد. امروز باید ساختارهای تازه و روابطِ قدرتِ نوین در جمهوری اسلامی را کشف کرد و به تحلیلِ آنها پرداخت؛ و البته نباید از نقشِ مهمِ افکارِ عمومی و کارکردهای آن به جهتِ دموکراسی غافل شد. همهِ اینها باید تعهد و فعالیتِ ما برای تغییر به سوی دموکراسی را دوچندان کند؛ چرا که در عمل چیزِ زیادی در نظامِ جمهوری اسلامی عوض نشده است. هنوز خونهایی که در راهِ آزادی ریخته شده و جانهایی که برای آزادی در زندان و در تبعید هدر شده بر وجدانِ ما سنگینی می کند؛ و هنوز سیستمِ جمهوری اسلامی سیستمی متصلب است؛ و هنوز رئیسِ جمهور «تدارکاتچیِ» آقاست. و نبرد برای دموکراسی همچنان ادامه دارد.


برای ثبتِ در تاریخ

رضا پرچی زاده

بیست و پنجمِ خردادماهِ یکهزار و سیصد و نود و دوی خورشیدی
http://www.iranglobal.info/node/۲۰۳۴۸
۵٨۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : دیالکتیک یا تخریب؟
جناب فرخجسته، همه این روده درازی هایی که فرمودید، هیچ ربطی به بحث ما ندارد. شما با قصه سرایی و بعضا توهین به بنده تلاش می کنید اصل ماجرا را تخطئه کنید. خیلی ساده، اگر شما در میان این دسته ای که هم خود را «چپ» می داند و هم به جمهوری اسلامی التزام اعتقادی و عملی دارد قرار نمی گیرید، دیگر دلیلی ندارد که الان برای کوبیدن بنده چماق بردارید و چنین آسمان و ریسمان به هم ببافید. پس این نشان می دهد که ریگی به کفش شماست. درباره به قول شما «تحلیل آبکی» بنده در مورد جلیلی هم، این تحلیل به هیچ وجه آبکی نبود، و کاملا بر اساس شواهد و مستندات بود؛ منتهی، چنانکه آقای فواد تابان هم بارها اظهار کرده، در رژیمی که همه ساز و کارهایش در پشت پرده و در شرایط محدودیت اطلاعاتی صورت می گیرد - یعنی عین همین کاری که الان هم دارد در قبال مذاکرات هسته ای می کند - همان قدری هم که ما تحلیل می کنیم و درست از آب درمی آید شاهکار کرده ایم. با همه این حرفها، جلیلی تنها موردی بود که درست درنیامد، و شما نمی توانید با استناد به این یک مورد بنده را بکوبید. هزار مورد دیگر گفته ام که درست درآمده. اصولا روش علمی همین است. بر اساس شواهد، کار را بررسی می کنید و نظر می دهید، که البته احتمال خطا یا کمبود اطلاعات در آن هست. ما ادعای پیغمبری نکردیم که اگر حرفمان درست درنیامد قدوسیت مان را از دست بدهیم. اتفاقا تمام صحبت ما این بوده که امور را باید بر اساس شواهد و مدارک بررسی کرد، که در حقیقت نفی شیوه پیغمبرانه است. این خیلی با حرف زدن از روی باد معده فرق دارد؛ و اینکه هل دادن مردم به سوی صندوق بدون اینکه هیچ تحلیل درستی از وقایع داشته باشند و بروند رای بدهند که آیا دربیاید یا درنیاید را بعدا به عنوان «بصیرت» بر سر ما بکوبید. به هر ترتیب، قصد شما فقط تخریب است و نه دیالکتیک. خوش باشید و ادامه دهید.
۵٨۱۴۰ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : پرچی زاده و "چپی های ایرانی"
آقای پرجی زاده ، خواهشمند است موضوع را به بیراهه نبریم. جنابعالی مطلبی نوشته اید، فکر می کنم بهتر است در مقام پاسخگوئی به اعتراضات و بشکل مستدل در باره ء این نوشته بحث کنیم. نگارنده نسبت به مضمون نوشته شما بطور مشخص specific اعتراض دارم . نیازی هم نیست که در باره جنابعالی و سایر نوشته های شما تحقیق کنم. با این وجود در کامنت قبلی عرض کردم که مطالب شما در آرشیو "اخبار روز " موجود است و اینجانب همیشه مطالعه کردم ولی نیازی ندیدم وارد بحث با شما شوم.

وقتی جنابعالی بصورت کلی و گزینشی selective نوشته اید :" بسیاری از اسلامگرایان و چپی های ایرانی نیز، در تب و تاب «امپریالیسم-ستیزی» سالهای جنگ سرد، به عرفات و ساف علاقه ای مضاعف پیدا نموده از وی حمایت می کردند....."

شما که خود را اهل "تحقیق" معرفی می کنید انتظار دارید نیروهای چپ این شلختگی و ادبیات "مدرن" جنابعالی را چگونه تعبیر کنند؟
کدام محقق و با چه میزان بی طرفی مانند جنابعالی می نویسد: "چپی های ایرانی " ؟ منظور واقعی شما چیست؟ چپی های ایرانی کدامند؟ همه یا بعضی ؟
در کامنت قبلی عرض کردم فاجعه فلسطین قدیمی تر از آنست که شما نوشته اید و نیروهای بسیاری در سراسر جهان از راست ، میانه و چپ از آن حمایت کردند و می کنند. نیازی نیست که شما آنرا با "اسلامگرایان و چپی های ایرانی "..... و دوران "جنگ سرد" محدود کنید. وارد این بحث نمی شوم.

در مورد جنبش رهائی بخش مردم فلسطین که سرزمینشان یا در اشغال عثمانی ها بوده یا انگلیسی ها و امروز اسرائیل نیز بهتر است تحقیق کنید.

اما در مورد "چپی های ایرانی " و جنبش رهائی بخش فلسطین فقط اظهار فضلی کرده اید که وقتی با اعتراض "من نوعی" روبرو شدید. با تلاشی مذبوحانه میخواهید آنرا با "چپ سنتی " یکسان سازید. چنین نیست که شما خیال می کنید. بهتر است با موضوع واقع بینانه وصادقانه برخورد کنید.

تا آنجا که حافظه یاری می کند. به اطلاع جنابعالی میرساند که بعداز سرکوب وسیع جنبش دانشجوئی در سال ۴۶ در سراسر ایران که صدها فعال سیاسی از طیف های مختلف سیاسی بدون حضور احزاب سیاسی در جامعه و عمدتا چپ جدید( مستقل) بازداشت و به سربازی فرستاده شدند. تشدید اختناق و تعقیب و مراقبت فعالان تشدید شد.

گروهی از فعالان تلاش کردند که از مرز جنوبی کشور خارج و به پایگاه های فلسطینی
ملحق شوند که با دام گذاری ساواک دستگیر ، شکنجه و به حبس ابد و طویل المدت "محکوم" شدند که به گروه فلسطین معروف شدند. دفاعیه زنده یاد شکرالله پاک نژاد و شکنجه های وحشتناک ناصر کاخ ساز ـ معرف حضور تان می باشد ـ که بینائی و تکلم خود را ازد ست داده بود و هنوز از آن شکنجه ها رنج می برد جنبش دانشجوئی را تکان داد. جو حاکم بر بیدادگاه "دادرسی ارتش " در حمایت از دفاعیات پاک نژاد فراموش نشدنی است. شعار "ما هم به پاک نژاد افتخار می کنیم " در جنبش دانشجوئی سراسری شد.
نه تنها ناصر کاخساز و پاک نژاد بلکه بسیاری از کسانی که در این جریان دستگیر شدند چپ جدیدی را نمایندگی میکردند که بعدا ها نیز در گروههای مختلف سیاسی به فعالیت خود ادامه دادند. شکرالله پاک نژاد در جبهه دموکراتیک ایران بلافاصله بعداز انقلاب علیه مواضع حکومت جمهوری اسلامی فعالیت نمود و جان در این راه گذاشت و قبل از همه ء سرکوب ها پرپر شد.

شاید عزم خروج از کشور توسط گروه فلسطین در سال ۴۸، بدنبال دستگیری گروه بیژن جزنی و یارانش در سال ۴۶ شکل گرفت. بهر صورت بعضی از دوستان بیژن جزنی که در دام ساواک نیفتادند مانند زنده یادان صفائی فراهانی و صفاری آشتینانی از ایران خارج شدند تا با تماس در پایگاهای فلسطین برای تدارکات مبارزاتی و بازسازی تشکیلات اقدام نمایند.( لطفا جنبش فدائیان را مطالعه کنید) بسیاری دیگری نیز از داخل و خارج از کشور مانند مبارزان چپ و دموکرات سراسر جهان که روزگاری به اسپانیا رفتند که از جنبش آزادیخواهانه مردم اسپانیا حمایت کنند به فلسطینی ها کمک میکردند.

اما بد نیست که اشاره شود که در میان مردم فلسطین نیز طیف مختلفی از نیروهای سیاسی چپ و دموکرات حضور داشت که مانند ایران و سایر کشورها همه با "سوسیالیزم واقعا موجود" همذات پنداری نداشتند. چپ فلسطین نیز یکدست نبود.

حرف آخر :
حمایت از جنبش آزادیبخش مردم فلسطین به " اسلامگرایان و چپ های ایرانی " محدود نمیشود بلکه نیروهای دموکرات ایرانی و سراسر جهان نیز از آن حمایت کرده اند.

با توجه به طیف گوناگون چپ در قبل و بعداز انقلاب در ایران و سراسر جهان هر گونه کلی گوئی نامشخص بدون ذکر شخصیت یا گروه مورد نظر ، ساده انگاری، سوء استفاده گروهی و چپ ستیزی تلقی میشود.
گروههای مختلف چپ در ایران با هویت و تاریخچه مشخص در دسترس همه می باشد
کلی گوئی فقط از جانب نیروهای غیر دمکرات سنتی صورت میگرد.

استناد آقای پرچی زاده با کلی گوئی دیگری که فاقد مشخصات "تعریف " می باشد فقط برای فرار از پاسخگوئی به منقدین باشد: "هر تفکر چپی که هنوز که هنوز است مشکل ایران را فقط آمریکا و اسرائیل و «سرمایه داری» و «امپریالیسم» می داند و به بهانه ضدیت جمهوری اسلامی با اینها، بر جنایات جمهوری اسلامی - که بعضا از جنایات اینها در حق ملت ایران و مردم منطقه شدیدتر و خطرناکتر است - چشم می بندد، از نظر من در رسته چپ سنتی قرار می گیرد."

یک "محقق" و "نویسنده" ایرانی که میداند ده ها گروه و هزاران ایرانی بنام چپ هنوز علیه مناسبات سرمایه داری در جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور مبارزه می کنند. هرگز به این قبیل "تعریف " های عیر متدلوژیکی متوسل نمیشود. جوهر این حرفها در هر صورت ضد چپ می باشد. مگر با هر شخصیت و گروه چپ بطور مشخص و دقیق برخورد شود.

آقای پرچی زاده دوست دارد چپ فقط با حکومت اسلامی و مثل ایشان مبارزه کند. ازاینکه برخلاف "تحلیل" بی ارزش و آبکی ایشان در قبل از انتخابات دائر به پیروزی جلیلی، انتخابات به شکل دیگری رقم خورد، قادر نیست با توهم های خود برخورد نقادانه کند و آنها را دور بریزد. تلاش می کند "ذهن " خود را بجای واقعیت ها بنشاند.
کسانی که "آرزو" داشتند جلیلی پیروزشود برای قدمهای بعد نیز " آرزو "های دیگری ذخیره کرده اند که "فاجعه بار" است. این قبیل تحلیل های مشعشعانه ریشه در کجا دارد؟ مشکل معرفتی یا شیطنت سیاسی یا بد تر از اینها ؟
۵٨۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۵ آبان ۱٣۹۲       

    از : رضا پرچی زاده

عنوان : کمی مطالعه بفرمایید
جناب فرخجسته، «چپ سنتی» برای من تعریف خیلی ساده ای دارد: هر تفکر چپی که هنوز که هنوز است مشکل ایران را فقط آمریکا و اسرائیل و «سرمایه داری» و «امپریالیسم» می داند و به بهانه ضدیت جمهوری اسلامی با اینها، بر جنایات جمهوری اسلامی - که بعضا از جنایات اینها در حق ملت ایران و مردم منطقه شدیدتر و خطرناکتر است - چشم می بندد، از نظر من در رسته چپ سنتی قرار می گیرد. اگر ضدیت با جمهوری اسلامی و جنایاتش و به همچنین روشنگری درباره آنهایی که با این سیستم سازگاری دارند ضدیت با پلورالیسم است، البته بنده پلورالیست نیستم. اتفاقا چپ سنتی هم، بر خلاف فرمایش شما، کمتر مورد نوازش حقیر واقع شده. شما اگر جدا اهل تحقیق بودید، می دیدید که این جمهوری اسلامی و سلطنت طلبان بوده اند که عمدتا آماج حملات حقیر واقع شده اند. لذا شما بهتر است ابتدا کمی تحقیق کنید بعد با این استحکام اظهار نظر بفرمایید.
۵٨۱۲۴ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست