یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"نفس تنگی" ، علیه معجزه ی اکثریت

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پروین کرد

عنوان : با سلام به جنابان اخبار روز . بسیار دلم میخواهد((این واقعیت )) را که امروز (رمانیست)که خود منهم با بند بند بود نم با آن آغشته ام واحساس اش میکنم را ، بخوانم !!
اما نمیدانم چگونه ! ! وبلاگ هم قبیله ای ام (صی) فرهاد حیدری گوران را نمیشناسنم ، و واق ماندن دهانم از انتشار (بی خطری) آن در ایران است ! !... نمیدانم تا چه حددر گیج و گولی و زوال حافظه در غلتیده ام !!! اما چند سال پیش ازین ،مصاحبه ای ( نوشتاری یا رادیویی)!! از فرهاد گوران شنیدم یا خواندم ! که شیمیایی شدن اهالی زرده و باوه یاگار را پس از تار و مار کردن (ارتش (((توحیدی))) آزادیبخش رجوی) توسط ( فداییان ناب خمینی ) را مورد (((سوال))) قرار داده بود ! ! زمانی را که ایشان اشاره برآن داشتند ، دیگر ((دلیلی جز دنبال کردن بازمانده های تک و توکی از ارتش ((آزادیببخش رجوی)) وجود نداشت تا مردم بینوای زرده و باوه یاگار را به گاز خردل شیمیایی و بزک کنند ! نمیدانم که این اهالی زرده و باوه یاگار تا چه حد (باسسسسسستانی)!!! اند و در کجای روزگار ایرانی و حکومتهای مکش مایش قرار داشتندتا بطور تاریخی شیمیایی گاز خردلی شوند و اصلآبحساب شیمیایی شدن بیایند و عین (پخشه کوره)شیمیایی شوند یانه !! اما آنچهکه میدانم و حس میکنم ،داستانیست که مردن ،بر اشک ریختن بر اش ارجح است وآن چند روزتابستانی ای است که قبله ی (کل ایرانیان از همه رقم!!!!! ) فرمان نه فقط قتل (منافق) که تجاوز و همخوابگی با اجساد مرده (زنان منافقرا) اگر چه ( احمقانه و یورشگر) !به لات و لوت و چاقو کش و خر و الاغ و وحشی (سپاه اسلام)را داده بود ! کس و کار و نزدیکانم در مقابله بااین لجن که جز با (امامیت شیعی ) با هیچ خردینی ای دیگر سنخیتی ندارد ، تاوان کتک خوردن و تا حد شکسن دندهایشان جز بجرم ملافه کشی بر اجساد این فداییان بیخود شده از خود ( ولی فقیه از نوع رجوی) هیچ چیز دیگر نمیدانستند را دادند!! . از پس آن مصاحبه ی(فرهاد گوران و ناپدشدن اش ) به سایتهای کردی مرجعه کردم که بر سر این (جوان پرسشگر) در حکومت دین چه آمده است!! و هیچ خبری ! و تا امروز و این زمان که(( رمان نفس تنگی ))در ایران منتشر شده ) ! مرا به توهم و شیت و خلی و چلی ، اگر نگویم تا بیخودی از خویشتن پرواز وخدانکرده به وادی واهی ( آزادی بیان در حکومت آدمخواران )سقوط میدهد، نمیدانم !! منهم از اهالی آن منطقه و با تمام درد و رنج و گاه (تیتالی) و فرار ازبمب و موشک و شمیایی شدن ،که رفسنجانی و (فقط ) رفسنجانی و چه (بگویم و هیچ بهترست) ! بکل اهالی ، در استانداری کرمانشاه حکم نفی بلد ملتی را صادر کرد،و گفت ، جرم شیمیایی شدنتان بگردن (ما ) حکومت اسلامی نیست و ما باید بهر طریق از خود دفاع کنیم !!! آنشب من و آنانرا که خبرشان کردم تا توانستد پیش از شیمییایی شدن و راه ۳۰ کیلومتری کرمانشاه تا بیستون را ۱۱ ساعته بپیمایند فرار کردیم ( و دلم میخواست گاه کسان که بیخبر نه از (فرار تحملی ۸ سال جنگ تحمیل شده به ملت ایرا ن و عراق بدبخت) که فقط آن چند روز را از جام زهر نوشی و آبرو ی نداشته را با خداوند معامله کردن و ملتی را(خر انگاشتن ) توسط امام اعظم ،تا شیمیایی زرده و باوه یاگار ، لحظه ای و فقط لحظه ای حس اش میکردند !! اما مآلاسف و با داغ درد همه گان و پیشاپیش سعی گوی سبقت یابی در یکدیگر را متهم کردن ،که چرا به پیسی و نکبت افتادیم است !!!۱۱۱ و بگذرم که درد و درد ودردد عمیقتر، ثقیلتر ، و بس جان خراشتر از آن است که در کامنتی استعاری بگنجد، دلم میخواهد این (رمان ) را به هر ( قیمت ) !!!!!! گیرم آید و بخوامنش ،،، کسی لطف فرماید و به من رهنمون دهد ، سپاس گزار خواهم بود .... بلکه با این هم تبار جوان گفتگویی یابم ز !!
۵۹۶۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست