یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

وقتی دروغ، تاریخ استفراغ می کند - ۱

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حمید میرزایی

عنوان : روند تکاملی فرج سرکوهی از روشن فکری چپ گرا تا شعبده بازی در بی بی سی
روند تکاملی فرج سرکوهی از روشن فکری چپ گرا تا شعبده بازی در بی بی سی :
گاها لحظاتی در زندگی افراد پیش می آید که سلول های عصبی ای که باید فرمان خنده یا گریه را برای اجرا به مغز مخابره کنند سرپیچی می کنند. انتخاب نام فرج سرکوهی در این نوشتار نه به منظور ترور شخصیتی ایشان و نه دادن کردیت به مخالفان وی صورت گرفته است و صرفا به دلیل این که ایشان در جامعه ی ایرانی به عنوان روشن فکری چپ گرا شناخته می شوند صورت گرفته است. هدف این چکیده نوشتاری بررسی اجمالی روند اضمحلال روشنفکری از نوع چپ گرای آن می باشد.
پس از فروپاشی رژیم شوروی و بی اعتباری نسخه ی مارکس به عنوان آنتی تز نظام سرمایه داری مباحث متعددی در میان گروه های گوناگون چپ گرا مطرح شده است. برخی آرای مارکس را هنوز معتبر می دانند ودر انتظار خوش قولی تاریخ و شکل گیری انقلابات جهانی کارگری می باشند. برخی دیگر فرانکفورت را برای ادای سهم خود به مارکس و طبقه کارگر برگزیده اند در عین حال برخی طلب استغفار نموده و سکوت پیشه کرده اند. همچنین بسیاری آشفته و افسرده و سرخورده در قایق بدون پاروی پست مدرن ها سکنی می گزینند تا زیر آماج حملات لیبرالیسم بتوانند روی سطح آب باقی بمانند و نفسی تازه کنند. واین اواخربرخی لگد زنان و جیغ کشان وارد صحنه می شوند تاعقده های سرکوفته و وجدان های بیدارشان را با خون کشته شدگان در واقعه شارلی ابدو تطهیر نمایند. شاید حق با فرانسیس فوکویاما باشد که در قالب منتقد سرمایه داری لجام گسیخته به سان پدری مهربان برای اظهار همدردی با چپ ها ظاهر می شود…
از وضعیت فلاکت بار روشنفکری چپ در عرصه جهانی بگذریم و برگردیم به خانه ی پدری و روشن فکران مستقل هموطن مان در کانون بازنشستگان روشنفکران بی بی سی که محیطی آرام و شاد را برای اندیشمندان خوش فکر و نخبگان همیشه در صحنه فراهم آورده تا آخر عمری اوقات خوشی را در کنار یکدیگر سپری نمایند و بنده به نوبه خود از زحمات بی شائبه و شبانه روزی دست اندرکاران این رسانه ی محبوب و مردمی کمال قدردانی و تشکر را می نمایم.
همچنین از آن جایی که ما یک استاد فرهیخته در دانشگاه(خوابگاه) داشتیم که همیشه در حال چرت زدن بود و گاها در مواقع بیداری خاطرنشان می ساخت که در پایان هر کار تحقیقی بایستی پیشنهاداتی عملی برای آنچه مورد تحقیق و تفحص قرار گرفته ارائه بدهیم و من هم به رسم پیروی از این سنت دیرینه سوادآموزی پیشنهاداتی را در حد وسع عقل ناقصم ارائه می نمایم:
۱_ تاسیس کانون بازنشستگان روشنفکران مستقل با هدف جمع آوری آنان از رسانه های مستقل به همت سازمان های خیریه و امدادرسان
۲_ توزیع سبد کالای حمایتی در میان روشنگران پرکار و طرفدارن دموکراسی با هدف ترویج آزادی های آرومکی
۳_ تاسیس شرکت های دانش بنیان با هدف رهایی از وابستگی به رانت های دول خارجی
نویسنده مطلب: آرش فضیلت سایت تریبون زمانه
https://www.tribunezamaneh.com/
۶۶۲٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹٣       

    از : هدیه از امل

عنوان : نظری که کمکی به نسل من نمیکند
یکی از کامنت گذاران میگوید که:

" بنظر من فدائیان را می توان یکی از اجزای متشکله آوانتوریسم چپ محسوب داشت که بلحاظ ماهیت طبقاتی با همزاد خود یعنی آوانتوریسم راست (مجاهدین و حزب الله و خمینیسم و فوندامنتالیسم شیعی و غیره) کمترین تفاوتی ندارند.
همه از دم نماینده ایدئولوژی طبقات اجتماعی واپسین و متعلق به جریانات ارتجاعی اند."

اینجور اظهار نظرها هیچ کمکی به نسل ما "(دهه شصتی ها)" نمیکند و بیشتر به نظرات حسین شریعتمداری ها شبیه میباشد که سیا و موساد و چپ ها و جنبش سبز را اسرائیلی خطاب میکند. با این نظر ایشان پس میماند خاندان جلیل سلطنتی سابق که احتمالا به جریانات پیشرفته جامعه تعلق داشته است. طبقات اجتماعی در ایران پیچیده تر از این اظهار نظرهای ابکی میباشد
۵۹٨۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۲       

    از : خ خ

عنوان : اصل مطلب فراموش نشود !
خوب بود اصل مقاله ی خجسته رحیمی رو هم چاپ میکردید
۵۹٨۶۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۲       

    از : امیر آمویی

عنوان : سخن کوتاه باید والسلام
جناب حیاتی

با درود. اگر به یادداشتهای قبلی من رجوع کنید می بینید که لینک همین مطلب بلندی را که شما نوشته اید و عین همان است که به طور الکترونیکی انتشار یافته، داده ام. این یکی از دلایلی است که نشان می دهد، این جمع نظزگذاران و نظرپردازان، جمعی پریشان و پراکنده است. مثلا آقای سلیمانی نکته ی اصلی حرف سرکوهی را نمی فهمد و سرکوهی نیز، اگرچه درست می گوید، پای افرادی را هم به میان می کشد که نامربوط به موضوع هستند.

سخن کوتاه باید و السلام.

آمویی
۵۹٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : روشنایی انتهای دالان
ب فرزاد عزیز، من هم،‫ قبل از آنکه کلمه ای‫ در موردِ نظر شما بنویسم، لازم میدانم صادقانه بگویم، که در صداقت شما تردیدی ندارم. شما هم درست مثل سایر دوستان مینویسی و میگویی، تا شاید زودتر این دالان تاریک استبداد هزاران ساله حاکم بر کشور را پیموده، و به روشنایی انتهای دالان برسیم.

‫به گمان من هم، هستند کسانی در جمع اعضا و هواداران جنبش فدایی، که از‫ فدائیان، تصوری افسانه ای داشته،‫ و حریمی قُدسی پیرامون ایشان ایجاد کرده اند، اما اگر به نظرات درج شده، زیر نوشتار خوب آقای سرکوهی توجه کنی، غالبِ شرکت کنندگان در بحث، موافقند با به نقد کشیده شدن جنبش فدایی و بنیانگذارانش، اما آنچه باعث اعتراض آقای سرکوهی و دیگر عزیزان شده، پراکندن تهمت و افتراء به این بهانه است.
‫گرچه نوشته شدن تاریخ جنبش فدایی توسط خود جنبش میتواند، در این جهت رهگشا بوده، و به نقد کشیده شدن منطقی جنبش یاری رساند. اما به یقین، آنانی که با اهداف جنبش فدایی سر ستیز دارند، دست از حملات بی منطق خود نخواهند کشید.

‫اما اینکه چرا دوستان فعال نظردهنده، کمتر در مورد مسائل زنان اظهار نظر میکنند، یقنناً ‫به علت بیکاری و یا کمبود همت نیست، بل، ما ‫‫‫فعالین اجتماعی ایرانی در مجموعه خود‫، ‫چه مرد و چه زن، در جامعه ایرانی نشو و نما یافته ایم، که ارزشهای مردسالارانه ریشه هایی به قدمت هزاران ساله در تاریخ کشور داشته است.

‫و یا چرا به اجحافات محیط زیستی آنگونه که باید واکنش نشان نمیدهیم، مگر آنکه مانند دریاچه ارومیه به حال مرگ بیفتد، ریشه در فرهنگِ برداشتِ ما از طبیعت دارد، ما توجهی قابل ارزش به مسئله داشتِ طبیعت نداشته ایم، و این شده حال کشورمان، کویر از هر طرف در حال پیشروی است. هوای کشور به مرور حتی در روستاهایش نیز آلوده به اقسامی از مواد شیمیایی بیماری زا شده است.

‫و یا چرا آنگونه که باید به اجحافات در محیطهای آموزشی و بخصوص کودکان واکنش نشان نمیدهیم، مگر آنکه حادثه غم انگیزی چون حادثه کودکان شین آبادی پیش بیاید. ریشه در تلقی ما، از شیوه در اپوزیسیون بودن دارد. در غالبِ کشورهای پیشرفته جهان، اپوزیسیون فقط به نقد حکومت نمی پردازد، یا به بیان دیگر با قرار دادن خود در متن تحولات و مشکلات کشور، توسط متخصصین خود به ارائه طرح و برنامه اقدام و با ارائه آن به افکار عمومی جامعه اش و جمع آوری نیرو پشت طرحهایش، حکومت موجود را وادار به عقب نشینی و اجرای طرحهایش میکند.
۵۹٨۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۲       

    از : سیمین ف

عنوان : بسیار جالب
با سپاس از آقای سرکوهی و نقد ایشان و افشاگری از باند مافیائی خامنه ای ـ رفسنجانی و دسیسه های امنیتی آنان ، امید وارم که کارشان را ادامه دهند علیرغم کامنت های موجود و مطا لبی مانند مطلب آقای فرزاد که خود را به جمع "بیکاران" افزوده اند!
۵۹٨۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : بزرگمهر همه چیزدان
خیلی ممنون از ابراز نظر صریح و صادقانه ولی از سرتاپا تخیلی
مدنیت همینه دیگه برادر:
هر کس بتواند بی هراس از دستگاه تفتیش و تخریب و پرونده سازی ابراز نظر کند.
همه چیزدانان خیالپرست بهتر است نظر این و آن را بسنجند و نه پرونده صاحب نظران را که در عالم خیال خود ساخته اند.
با متلک پراندن می توان خودفریبی و احیانا امثال خود فریبی کرد، ولی نمی توان حقیقت عینی را سرپوش نهاد.
بنظر من فدائیان را می توان یکی از اجزای متشکله آوانتوریسم چپ محسوب داشت که بلحاظ ماهیت طبقاتی با همزاد خود یعنی آوانتوریسم راست (مجاهدین و حزب الله و خمینیسم و فوندامنتالیسم شیعی و غیره) کمترین تفاوتی ندارند.
همه از دم نماینده ایدئولوژی طبقات اجتماعی واپسین و متعلق به جریانات ارتجاعی اند.
۵۹٨۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱٣۹۲       

    از : ب فرزاد

عنوان : بی ربط ولی با ربط به موضوع
سٶالی از همه دوستانی که نظراتشان را نوشته اند دارم. ولی قبل از طرح سٶال چون نگرانم که مبادا پاره ای از دوستان ،به جرم ارتداد به جوهر سٶالم توجه نکنند صادقانه اعلام میکنم که من دوران فدائیان قبل از ج-ا را همچون افسانه ای زیبا در خاطراتم اندوخته ام. افسانه ای که واقعیت دوران خود بود. و اما سٶال من: چرا هر وقت حریم و حرمت "سازمان فدائیان" مورد تعرض قرار میگیرد این همه عکس العمل در این سایت ثبت میشود ولی در زیر مطالب دیگر که اغلب حکایت از تعرض به حقوق ۷۰-۸۰ میلیون انسان در ایران و میلیاردها در دنیا دارند اظهار نظری نمیشود. همین حالا نگاه کنید. در هشت مقاله در بخش دیدگاه در ارتباط با زنان حتا یک کامنت وجود ندارد. یادداشت سیاسی در مورد قانون احزاب که حتمن برای خوانندگان مسئله حل شده ایست فقط یک اظهار نظر، یک اظهار نظر! ستون اخبار، مطالب اجتماعی، نظریات فلسفی- سیاسی تقریبن هیچ و در بخش سیاسی جمعن هفت کامنت در حالی که دو مقاله عزیزان سرکوهی و کرمی پنجاه کامنت دارند آنهم در مورد یاوه گویی ای که مسبوق به سابقه است. چنین عکس العملی بار ها و بارها دراین سایت اتفاق افتاده. مسئله اصلی و مسئله روز برای شما دوستان همان افسانه زیبای من است که خیلی ها دوست ندارند به آن اقرار کنند؟ یا علت، کمبود همت یا نبود توانایی تدوین تاریخ دهه های چهل و پنجاه است؟ شاید هم بیکاری!
۵۹۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : همنشین بهار

عنوان : فیدل کاسترو
با سلام به آقای فرج سرکوهی و با یاد مبارز فرهیخته امیر پرویز پویان
اگر نظر مردم کوبا (که هنوز به فیدل کاسترو، و مبارزینی چون «کامیلو سینفوئگوس» و «چه‌گوارا» علاقه دارند) مطرح باشد، آنان کتب متعددی را که تحت عنوان خاطرات کاسترو ارائه شده است به رسمیت نمی‌شناسند.
این موضوع را در هاوانا، ترینیداد، سانتاکلارا، هولگین، سانتیاگو، وینیالس و... از مردم کوبا جویا شده‌ام.
البته زندگینامه کاسترو که توسط نویسنده برجسته کوبایی «نوربرتو فوئنتس» Norberto Fuentes تدوین شده، برایشان آشناست.
این کتاب را «ایتالو کالوینو» ، «نورمن میلر» و «گابریل گارسیا مارکز» و... ستوده‌اند.
نوربرتو فوئنتس از دوستان کاسترو بود و بعدها به جزمیت فلسفه حزبی اعتراض نمود و مغضوب و متهم شد و از کوبا رفت (...)
وی کتابی هم در مورد ارنست همینگوی دارد.
با کمال احترام: همنشین بهار
۵۹۷۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : مسعود بهبودی و "دیالکتیک"
دیالکتیک "امامزاده " نیست که "معجزه " بدهد.

صورت مسئله:
در نشریه "اندیشه پویا" شماره ۱۲ "روزنامه نویسی" بنام رضا خجسته رحیمی مطلبی نوشت تحت عنوان "فدائیان جهل" که پر از دروغ، مجعولات و اهانت به چپ، فدائیان خلق و امیر پرویز پویان می باشد.چنین برخورد هائی فاقد ابتدائی ترین مختصات روزنامه نگاری بوده که از "دستاوردهای " حکومت مذهبی می باشد. الیته این نه بار اول و نه بار آخر خواهد بود که "حضرات" با دگر اندیشان و فدائیان چنین برخورد می نمایند.

پی آمد:
نقد هائی بر این نوشته منتشر شد که در اخبار روز ۳ مورد را مشاهده کردیم.
نظراتی نیز در زیر این ۳ نوشته قرار گرفت که انهم بسیار آموزنده می باشد.

بعضی از نظر دهندگان کاری به این ندارندکه رضا رحیمی خجسته نوعی "قصه" ای دروغ سر هم کرد و آنرا به قصد فریب و توهین نوشته ولی به بهانه های مختلف به منقدان او صریحا یا غیر مستقیم معترض می باشند.

سئوال مشخص:
ـ آیا این نظر دهندگان، اصولا این حق را به منقدین میدهند که در بارهء "فدائیان جهل " و دروغ های آن اعتراض کنند ؟
ـ اگر پاسخ مثبت است چرا موضوع بحث را عوض می کنند ؟

هدف از این نوشته باز کردن این موضوع است که درست است که ما خوانندگان اخبار روز هستیم که پیشینه ء فدائیان خلق آن تردید ناپذیر است . ولی بعضی از کامنت گذاران با پیراهن "سرخ" و "واژه های"سرخ" با تاریخ و میراث چپ ایران با تمام افت و خیزهای آن کاری ندارندو فقط و فقط بفکر خویشند و برای خود می نویسند. حتی در یک نوشته علیه دروغ پراکنی های مطبوعات رژیم نمی توانند "خویشتن داری" نمایند و برای عقب نیفتادن از غافله "ضد چپ" در کنار رضا خجسته رحیمی می ایستند.
آقای مسعود بهبودی !
چقدر میتونی زیر آبی شنا کنی. بالاخره مجبور میشی بیائی بالای آب ، نفسی بکشی وگرنه خفه میشی این عین دیالکتیک است. با این کامنت ها در این جا و در آنجا ، فقط و فقط وقت چپ ها با شخصیت حقیقی را می گیری. تو چه بخواهی چه نخواهی شناسنامه ء چپ ایران از گذشته به امروز در تاریخ ثبت شده است و بقول دوستی که از نیش و کنایه هایت دلخور شده بود از درک غلط تو از حذف در تاریخ، برایت نوشت که :" تو حتی نمی توانی اشتباهات را ما از تاریخ حذف کنی"
چه نیازی است که به پر و پای تمام چپ ها به پیچی تا ثابت کنی از همه «مارکسیست ـ لنینیست » تر هستی ولی با تمام این "عادت " های "دیالکتیکی" که ورد زبانت است . بهت می گویند: حکمتیست ، تروتسکیست و..و..

خوشبختانه در اخبار روز نتوانسته ای با چند نفردیگر که در جا های دیگر پلمیک دارید مسیر بحث ها را مانند جر و بحث های "تجریدی" که در "مجله ... " رایج کردی در بارهء "استالین زدائی" و یا بقول خودت "پرچم لیبرالیسم در دست گارگران است" به جنگ حیدری نعمتی بپردازی .

آقای سرکوهی به دروغ های رضا خجسته رحیمی اعتراض کرده و نقدی نوشته که ما در دهه ۴۰ و ۵۰ شاهد آن بودیم.

شما حق دارید در باره ء بنیانگذارن فدائیان خلق در قبل و بعداز انقلاب و سایر جریانات چپ هر وقت که مایلید بنویسید و نظر خود را تبلیغ کنی .
ولی با نوشتن کامنت ۵ ماده ای خود تحت عنوان :"گاهی حمله حریفی بر هسته و دسته و حزبی برای طرفداران آن هسته و دسته و حزب مائده ای آسمانی است."

نمی توانی دشمنی خود را با تاریخ چپ ایران پنهان کنی و چه زشت است "دیالکتیک" را با واژه های آخوندی میامیزی تا به چپ از هر نحله ای توهین کنی . تا کجا میتوانی همه جا فحش های دیگران را تحمل کنی و خوشحال شوی که دیگران را به فحاشی وادارکردی !!
ولی میدانی که در اخبار روز موفق نشدی ما را بفحاشی وادار کنی چون عوضی گرفتی این فرهنگ است و عین دیالکتیک.
یک بار دیگر کامنت خود را بخوان یک چپ واقعی هرگز چنین واژه های زشتی را برای دوستان خود نمی نویسد. تردیدی ندارم که چپ نیستی و "دیالکتیک" فقط یک عادت است که با خود در اینجا و آنجا "یدک " می کشی.
ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
۵۹۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۴۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست