سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کدام چپ؟ - احمد فرهادی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سینا صدرالعلما

عنوان : باورها...
خدمت جناب احمد فرهادی محترم، از ابراز محبتتان صمیمانه سپاسگذارم.
نوشتار جنابتان در ستون دیدگاه مندرج است، و آنجه ارائه فرمودید دیگاه شماست و قابل احترام.
اما آنچه من کمترین بعرض مبارکتان رساندم باور منست. نوشتار من اصلاً و ابداً از برای انتقاد نبود و در مورد خاصی اظهار نظر نکرده بودم ولی خوب حضرتتان اینگونه استنباط فرموده اید. آنچه بعرضتان رساندم ماحصل تجربیاتم و اصل باورم بود.
بدیهیست که با اشتیاق، نوشتارهای تکمیلی حضرتتان را دنبال میکنم. طبق مثلی که بازهم به آن باوردارم « زگهواره تا گور دانش بجوی » از نظر دینی هم باور من کاملاً و مطلقاً صفر است.
توفیق شما را آرزومندم.
۶۰۰۱۴ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : احمد فرهادی

عنوان : هم میهن محترم آقای سینا صدرالعلما
خوشحالم که نوشته توجه شما را جلب کرده و در موردش اظهار نظر کرده‌اید. چند نکته در رابطه با نظرات شما.
– انتقاد از « هماهنگ کردن اجتماعات برای برقرای عدالت تعریف شده اجتماعی » به محتوای مقاله مربوط نمی‌شود زیرا این مقاله از سطح باورهای اجتماعی فراتر نرفته است. اگر مقاله « هماهنگ کردن اجتماعات ... » را مورد بحث قرار داده یا پیشنهاد کرده بود انتقاد شما موضوعیت می‌یافت.
– بدیهی است نگاه مقاله، که می‌کوشد با مقوله‌های اجتماعی نسبی – و نه مطلق – برخورد کند، نمی‌تواند با برخورد چنین مطلقِ « تماماً و بدون حتی یک استثنا »ی شما با « کسانی ... که درخانواده با باورهای دینی ... تربیت و پرورش میابند » هیچ نزدیکی و قرابتی داشته باشد. به نظر می‌رسد نقل قولی هم که خود شما از زرتشت آورده‌اید با « قوانین هولناک دینی » همخوانی نداشته باشد، مگر اینکه دین زرتشتی را دین به شمار نیاورید.
– نوشته‌اید: « تاکنون هرگز و درهیچ کجای دنیا عدالت و رفاه اجتماعی برای عامه مردم وجود خارجی نداشته و هیچ تجربه عملی هم وجود ندارد که چنین امکانی را بوجود آورد ». اولا صدور چنین احکام مطلقی مانند « ... هرگز ... درهیچ کجای دنیا ... هیچ تجربه عملی ... » راه را بر بحث می‌بندد. ثانیا اگر به وجود یا ایجاد عدالت نیز نسبی برخورد شود زاویه‌های دیگری از واقعیت امکان نمایش می‌یابند. ثالثا من شک دارم که خود شما نیز این حکمی را که در این جمله بیان کرده‌اید واقعا قبول داشته باشید که "هرچیزی که قبلا در موردش تجربه عملی وجود نداشته اصلا نمی‌تواند به وجود بیاید".

تا نظرتان در بارهٔ دو نوشتهٔ بعدی چه باشد.
روز و روزگارتان خوش.
۶۰۰۱۲ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۲       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : لینک ارائه شده توسط جناب پیروز
با عرض درود و تشکر از جناب پیروز خدمت عزیزان عرض میکنم که برای ورود به لینک ارائه شده توسط جناب پیروز باید اعداد را در بالکن صفحه به اعداد لاتین تبدیل کرد. با سپاس ارادتمند سینا
۵۹۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : "... با متُدی مزوّرانه از طریق وضع قوانین تعاونی و بیمه های اجتماعی ..."
جناب صدرالعلما فرمودند " ... در تعداد قلیلی از کشورها با متُدی مزوّرانه از طریق وضع قوانین تعاونی و بیمه های اجتماعی و سرشکن کردن مخارج، حداقل برحسب ظاهر احتیاجات اولیه مردم را برآورده کرده اند اما وقتی به قوانین کار آنها دقت بفرمائید با استفاده از ترس طبقه زحمتکش و تهدید به بیکاری و ترویج اخلاقی ننگ بودن بیکاری، استثمار قسمت اعظم نیروی کار را تثبیت قانونی کرده اند. به بیکاران هم از پول مالیات بخور و نمیری داده میشود که شلوغ بازی نکنند.".

توجه به جمله " با استفاده از ترس طبقه زحمتکش و تهدید به بیکاری و ترویج اخلاقی ننگ بودن بیکاری، استثمار قسمت اعظم نیروی کار را تثبیت قانونی کرده اند.".

در ایالت ویرجینیای غربی آمریکا آب آشامیدنی سیصد هزار نفر به علت آلودگی شیمیایی یک کارخانه غیر قبل مصرف شد. در اینمورد دولت های ایالتی و فدرال هیچ اقدامی نکردند. روبرت رایش وزیر سابق کار, علت آنرا چنین شرح میدهد که مشابها زمانی که او وزیر بود در کارخانه تایر سازی بریج ستون, کارگری مصدوم گردید و ایشان سعی کرد که کارخانه را به اجرای مقررات سلامتی محیط کار مجبور کند که با مخالفت شدید کارگران مواجه گردید و علت آن این بود که کارگران و مردم از ترس بیکاری و انتقال کارخانه, با جان و دل حاضر به خوردن آب مسموم و کار در محیط غیر سالم بو ده و هستند.

"... با متُدی مزوّرانه از طریق وضع قوانین تعاونی و بیمه های اجتماعی ..." !!!؟

Fear is Why Workers in Red States Vote Against Their Economic Self-Interest
http://robertreich.org/post/۷۳۴۷۱۸۸۶۶۶۶
۵۹۹۶۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۲       

    از : سینا صدرالعلما

عنوان : خلق و خوی طبیعی و خلق و خوی اکتسابی
جناب احمد فرهادی محترم،
انسانها در زمان تولد یکمقدار دارای خلق وخوی طبیعی و ارثی هستند و بقیه خلق وخویها در زمان تربیت و پرورششان در خانواده اکتسابیست.
شرح تحلیلی نوشتارتان ماحصل واکنش انسانها نسبت به خلق وخوی طبیعی و اکثراً خلق و خوی اکتسابیست.
از دیگر سو احساسها اکثراً طبیعی و کمتر اکتسابیست. مانند احساس مالکیت و احساس عشق و علاقه وافر به والدین و بعد فرزندان.
انسانها از نظر انسان بودن برابرند ولی از نظر فراگیری متفاوتند و این تفاوت طبیعی است. این مربوط به برنامه ریزی ژنها در زمان تشکیل اولین سلول بستگی دارد.
اینکه عده ای مال اندوزند و عده کثیری کارگران استثمار شده مسلماً حکم طبیعت نیست اما هستند نخبگان فراوانی که بر پایه استعدادهای ذاتی و طبیعی و داشتن خلق وخوی بیشتر طبیعی و کمتر اکتسابی از طریق تربیت و پرورش دارای نمایلاتی هستند که تار و پود اجتماعات را تشکیل میدهند.
از دید شخصی من هماهنگ کردن اجتماعات برای برقرای عدالت تعریف شده اجتماعی باتوجه به تمایلات طبیعی و اکتسابی ودرنظر گرفتن تجارب تاریخی تا بحال عملاً و رسماً غیر ممکن بوده است. در تعداد قلیلی از کشورها با متُدی مزوّرانه از طریق وضع قوانین تعاونی و بیمه های اجتماعی و سرشکن کردن مخارج، حداقل برحسب ظاهر احتیاجات اولیه مردم را برآورده کرده اند اما وقتی به قوانین کار آنها دقت بفرمائید با استفاده از ترس طبقه زحمتکش و تهدید به بیکاری و ترویج اخلاقی ننگ بودن بیکاری، استثمار قسمت اعظم نیروی کار را تثبیت قانونی کرده اند. به بیکاران هم از پول مالیات بخور و نمیری داده میشود که شلوغ بازی نکنند.
کسانی هم که درخانواده با باورهای دینی که تماماً و بدون حتی یک استثنا بدرد تثبیت تحمیق انسان میخورد، تربیت و پرورش میابند حسابشان جداست و عدالت را در بکارگیری قوانین هولناک دینی میدانند.
باز هم از دید شخصی من، باتوجه به تاریخ تثبیت شده و تجارب حاصل از آن، تاکنون هرگز و درهیچ کجای دنیا عدالت و رفاه اجتماعی برای عامه مردم وجود خارجی نداشته و هیچ تجربه عملی هم وجود ندارد که چنین امکانی را بوجود آورد.
چپ با تئوریهای بسیار زیبای مارکس هرگز نمیتواند به تاروپود اجتماع رنگین موجود نفوذ کند و یا از طریق استفاده از قوه قهر به آرزوها و آمال دست نیافتنی خودش برسد. تجارب هولناک کشورهای کمونیستی و ضربه های وحشیانه نیروی امپریال دست بدست هم موجب افتضاح شدند و آنچه مانده بنام کره شمالی احتیاجی به توضیح و تفسر ندارد.
بقول زرتشت اهورامزدا و اهریمن مدام درحال جنگند و مدام هم اهورامزدا پیروز است.
۵۹۹۵٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست