از : peerooz
عنوان : تصحیح و توضیح
متاسفانه جمله پایانی کامنت من آنطور که منظور بود از آب در نیامد. منظور آن بود که توجهی که در کشور های پیش رفته اروپا و آمریکا و غیره به این خونریزیها میگردد در مقایسه با اعترا ض به مساله اعدام ها, ناچیز است. و این بنظر من بی عدالتی به حقوق بی گناهانی ست که عزیز ترین و با ارزش ترین دارائی یعنی جان خود را از دست میدهند و مانند گناهکاران محکوم به اعدام مورد حمایت قرار نمیگیرند.
۶۰۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : " فرمایشات " متفاوت
من گرچه شخصا بستگان دوری را داشته ام که به ناحق " اعدام " شده اند با وجود این به هیچ وجه نمیتوانم خود را بجای کسانی که عزیزان نزدیک خود را به این طریق از دست داده اند گذارده و احساسات آنها را درک کنم. " فرمایشات " بنده به منظور خدای نکرده اهانت به چنین افرادی نیست و به آنها حق میدهم که به شدت با این " قانون " مخالفت کنند. این فقط اظهار عقیده ای متفاوت است.
تعداد افراد اعدام شده در هر سال, اعم از آنان که با محاکمه و یا بی محاکمه به چنین سرنوشتی دچار میشوند در مقایسه با تعداد افرادی بی گناهی که مورد جنایت قرار گرفته و یا در اثر زیاده طلبی کشور های پیش رفته جان خود را از دست داده اند و یا در نتیجه جهالت های قومی و مذهبی و فرقه ای و عوامل دیگر قتل عام شده اند و غیره بسیار اندک است. نمونه های عراق و افغانستان و سوریه و کشور های آفریقایی و غیره شاهد های زنده میباشند و احتیاج به ارقام ندارند. معهذا توجهی که در کشور های پیش رفته اروپا و آمریکا و غیره به این موضوع میگردد در مقابل اعترا ض به دیگر خونریزیها, بسیار ناچیز است. و این بنظر من بی عدالتی به حقوق بی گناهانی ست که عزیز ترین و با ارزش ترین دارائی یعنی جان خود را از دست میدهند و مانند گناهکاران محکوم به اعدام مورد حمایت قرار نمیگیرند.
۶۰۰۷۲ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۲
|
از : مهرداد درویش پور
عنوان : لغو مجازات اعدام دفاع از جان است!
جناب ایرانی گرامی. کشتن هر فرد را باید محکوم کرد، جلوگیری کرد و هزار کار دیگر علیه آن انجام داد. اما درست در دفاع از حق جان باید مجازات اعدام را که یک قانون است "لغو" کرد!
۶۰۰۶۶ - تاریخ انتشار : ۴ بهمن ۱٣۹۲
|
از : peerooz
عنوان : کنجکاوی, Double standard ؟
" پس از سی و چهار سال تازه رسیدهاند به «ضرورت لغو اعدام»، شاید پنجاه سال دیگر پی ببرند که اساسا هیچ کُشتنی بر حق نیست و «ضرورت لغو » آن را بخواهند!".
ر ایرانی.
آیا این فتوا شامل مقتول هم میشود؟ یعنی قاتل هم باید از این فتوا پیروی میکرد؟
نفی کامل اعدام در هر شرایطی، آری یا نه؟ - عبدالستار دوشوکی
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=۵۷۶۳۱
۶۰۰۴٣ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۲
|
از : ر ایرانی
عنوان : آیا اعدام انسان فلسفه هم دارد؟
پس از سی و چهار سال تازه رسیدهاند به «ضرورت لغو اعدام»، شاید پنجاه سال دیگر پی ببرند که اساسا هیچ کُشتنی بر حق نیست و «ضرورت لغو » آن را بخواهند!
آیا تنها اعدام میباید لغو شود و دیگر انواع کُشتن، مانعی ندارد؟
هنوز تا پیبردن به سراندیشهی «قداست جان» فرهنگ ِایرانی، راه درازی در پیش است. هنوز تا درک و فهمیدن این اندیشه، که والاترین اصل فرهنگ ِایرانی است و بیانگر انساندوستی، حیواندوستی و طبیعتدوستی، و در یک سخن «گیتی دوستی» و «گیتیآرائی» در فرهنگ اصیل ِایران، سالها فاصله هست.
هنوز نفهمیدهاند که در فرهنگ ایرانی، حق جانستاندن، از همه پیشاپیش گرفته شده و هیچ قدرتی، و مرجعی و الهی، و پیغمبری و لو برگزیده این الاه و یا آن الاه، و هیچ حزب و گروه سیاسی و رهبری، هیچ رهبر سیاسی و ارتشی، حق جانستانی و یا امر دادن و فتوای قتل و کشتن را ندارد! حتی «پسندیدن» چنین اندیشهای، در هیچ کسی از دید فرهنگ ایرانی، قابل تصور نیست!
پسندی و همداستانی کنی
که جان داری و جانستانی کنی
(سخن ایرج در شاهنامه)
هنوز نفهمیدهاند که سراندیشهی «قداست جان» فرهنگ ِایرانی، بسیار افزونتر و نیرومندتر از هر اندیشهی ترجمهایست که تاکنون با آن «آشنا» گشتهاند.
آزردن، دروغ و نادیدهگرفتن حق انسان، راه همه در این سراندیشه، بسته شده و در این سراندیشه همهی حقوق انسانی، حمل میشوند.
تازه و آرام آرام، و آنهم نه همهی این «پیشروان خلق»، پس از سی و چهار سال، میروند که بپذیرند زندهیاد شاهپور بختیار، «نوکر بیاختیار» نبود! او انسان دلیری بود که ایران و انسان را دوست میداشت و به خود استوار بود.
شاید پنجاه سال پس از این پی ببرند…
ر. ایرانی
۶۰۰٣۵ - تاریخ انتشار : ٣ بهمن ۱٣۹۲
|
از : سینا صدرالعلما
عنوان : اعدام مجازات نیست
تحلیل متین جناب مهرداد دویش پور بسیار قابل ستایش است. مجازات معمولاً نسبت به وقوعش استمرار دارد. شخصی را که آدمکشی کرده، صرفنظر از دلایلش، وقتی میکشند و دردناکتر از نظر به اصطلاح قانونی معدومش میکنند که مجازات نمیشود، زیرا در حیات نیست تا طعم مجازات را بچشد. از دیگر سو بعنوان مثال اگر جنایتکاران تبهکار اسلامی مانند خلخالی و تبهکاران بیشمار همردیفش که خود شخصاً آدمکشی نکرده اند اما بخاطر قدرت پلیدی که از سوی باورشان به آنها داده شده، با واسطه موجب قتل های واهی مثل شنیعترینش محارب، میشوند - اعدام کنند که در حیات نیستند تا عقوبت جنایات خود را بکشند!!!
بهر شکل از دید و باور شخصی من، با کشتن یک انسان وی مجازات نمیشود. واین ادعا که اعدام موجب جلوگیری از جنایات دیگران میشود از نظر علمی و آماری به اثبات نرسیده است واز دید من مهمل سخیفیست.
نتایج سودمند اعدامها و آدمکشی های قانونی؟؟؟ چه بوده و برکدام سند و مدرکی تکیه دارد. صرف ادعا و تراوشات مهمل مغزی کفایت نمیکند و اعدام یعنی ارتکاب جنایت قانونی و معالاً بدون مجازات قانونی؟!
۶۰۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۲ بهمن ۱٣۹۲
|
از : مهرداد درویش پور
عنوان : در باره مقاله خشونت و قدرت و ضرورت لغو مجازات اعدام
جناب بهرام یار محمدی عزیز! "تلاش" نشریه تئوریک بررسی چپ نو بود که من خود سردبیری آن را بر عهده داشتم و هر شماره آن در حدود ۱۲۰ صفحه بود و در حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ نسخه در طی سال ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸ شد. من نسخه ای از شماره ۲ و ۳ آن نشریه را دارم، اما شوربختانه از نشریه تلاش شماره ۱ آن، حتی یک نسخه ندارم. تا آنجا که میدانم مسئول انتشارات باران، آقای مسعود مافان در آرشیو خود نسخه ای از تلاش شماره ۱ را دارند. اما فکر نمی کنم به سادگی آنرا در اختیار دیگران قرار دهند. ایشان لطف کردند در همین ماه پیش کپی از مقاله "خشونت و قدرت و ضرورت لغو مجازات اعدام" را به دست من سپردند. همین مقاله ای که قسمت اول آن را مطالعه کرده اید (و قسمت های بعدی آن منتشر خواهند شد)، با اقتباس از آن مقاله، و جرح و تعدیل و گسترش بخش های مهمی از آن، تدوین شده است. با این همه اگر مایلید به عنوان یک سند تاریخی به آن مقاله دسترسی داشته باشید، با آدرس فیس بوکی من تماس بگیرید تا آن را ارسال کنم. اگر عین همان مقاله را تجدید چاپ نکرده ام، از این رو بوده است که در آن زمان علیرغم گسست از مارکسیسم ارتدکس، همچنان از افکار سخت رادیکال چپ برخوردار بودم که معرف نظرات امروز من نیست. شما خود حدس بزنید فضای آن دوره چه گونه بوده است که من مقاله ای در نقد اعدام نوشته ام، اما به رغم بالیدن به آن موضع، به دلیل تفکر رادیکال چپ ناظر بر آن، تمایلی به تچدید چاپ کامل آن مقاله ندارم. در حالی که بسیاری دیدگاه های ناظر بر آن مقاله را به دلیل مخالفت با اعدام سخت لیبرالی می خواندند! در پاسخ رامین آرمان گرامی هم بگویم، البته من استثناهایی نیز روبرو بودم که صادقانه با تغییر نظرات خود برخورد می کنند. برای نمونه دوست گرامی ام خانم سوسن بهار که در آن زمان نیز عضو حزب کمونیست ایران بود، هر گز تلاشی برای لاپوشانی آن مواضع نکرد و از معدود کسانی بود که بسیار صمیمانه و صادقانه از برخورد آن دوره انتقاد کرد.
۶۰۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۲
|
از : بهرام یارمحمدی
عنوان : اولین شماره تلاش
اولین شماره تلاش در فروردین ۱۳۸۰ برابر با مارچ ۲۰۰۱ منتشر شده و مطلب آقای درویش پور باید آنجا باشد
۶۰۰۱٨ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۲
|
از : آرمین آرمان
عنوان : فلسفه مجازات اعدام و ضرورت لغو آن (۱)
شوربختانه در جلسه اول این مراسم حاضران وقت زیادی را به صرف بحث های بی ربط با همدیگر نمودند. اما به نسبت زمان و انرژیی که صرف این کار شد، بازدهی چندانی نصیب شنوندگان و خوانندگانی که درگیر بحث نبودند، نگردید. یکی از دلایل آن این بود که اصول و قواعد بحث برای بسیاری از حاضرین در جلسه غریب بود. لذا آنها تبادل نظر را با تسویه حساب سازمانی یا شخصی اشتباه گرفتند و در انتها تخلیه ی روانی خود را به جای گفت و شنود سارنده به دیگران تحویل دادند.
پاسخ آقای درویش پور به سئوال خانم اختر قاسمی در رابطه با مساله اعدام و مقاله ۲۷ سال پیش خود، احساسات مستدل نشده برخی از حاضرین در جلسه، بویژه خانم آذر ماجدی یکی از سخنوران و از اعضای کمیته مرکزی خزب کمونیست کارگری را بشدت برانگیخت، بگونه ای ایشان یکمرتیه موضوع جلسه را به میدان مبارزه ایدئولوژیکی سازمان خودشان مبدل ساختند.
عکس العمل ایشان دگر بار ثابت کرد، که این به اصطلاح مبارزان سیاسی که در ۲۷ سال پیش موافق اعدامهای انقلابی بودند، اکنون مدعی می گردند که نطریه لغو صددرصد اعدام را آنها به فرهنگ سیاسی ایران آورده اند به بیان دیگر این نطریه محصول کار سازمان آنها بوده است.
پذیرش انتقاد هر جند دردآور است، راه را برای پویایی و شکوفایی ایده های متنوع و سازنده باز می نماید. بدون تردید هرایده ای که مانع از انتقاد گردد، ایده مرده ای ست که برای ادامه حیات خود به هر دست آویزی چنگ می زند. روشنفکری که ایده خود را مصون از انتقاد قرار بدهد، زاییده فرهنگ استبداد منشی ست.
نمود آنرا ما در انتهای پرسش و پاسخ این جلسه مشاهده نمودیم. شوربختانه برخی از سئوالاتی که از سوی چندی مطرح شد، هیج پایه استدلال و منطقی را نداشت و تنها بوی تسویه حساب می داد، تا یک انتقاد سازنده و یا برخورد جدی با موضوع اصلی که اعدام باشد. آرمین آرمان
۶۰۰۱۱ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۲
|
از : بهرام یارمحمدی
عنوان : تلاش در سال ۱۹۸۷
آقای درویش پور چطور میشود این نشریه را تهیه کرد
تلاش منتشر شده در ۱۹۸۷ را
پرتوان باشید
۶۰۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱ بهمن ۱٣۹۲
|