ان.جی.او هایی که خیریه میشوند خیریه هایی که امنیتی میشوند
-
محمد غزنویان
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : غزنویان
عنوان : به البرز
دوست گرامی
من این سریال را ندیده ام و اساسا از صحبتهای همین فعال حقوق کودک به پخش چنین سریالی پی بردم.
چندین نقد در سایتهای مختلف در مورد داستان و فیلنمامه خواندم و در نهایت با شناختن قسمتهایی که در آن کار کودکان بیش از سایر قسمتها نمایش داده میشود، آنها را انتخاب و به صورت فشرده تماشا کردم. این هم مشخصا به این دلیل بود که من کاری با کلیت داستان نداشته و ندارم و تمرکز و توجهم به بازنمایی مسائل طبقه کارگر عموما و کودکان کارگر خصوصا، در سیمای جمهوری اسلامی بوده است. بهر حال نقد و ایراد شما به نگارش من وارد است. ممنون .
۶۰۱٣٣ - تاریخ انتشار : ۷ بهمن ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : وضعیت کودکان پس از بیش از سی سال حکومت ج.ا
نوشتار روان و تا حدودی آشکار سخن در باره سریالی که افکار جامعه ایرانی را به سوی خود جذب کرده است، اما با این همه لازم دانستم که، در باره چند مطلب ذیل چند کلمه بنویسم.
در ابتدای نوشتار آمده است، «....خلاصه داستان آنگونه که در برخی سایتها آمده از این قرار است....» وقتی من این جمله را خواندم، درکم این بود، که آقای غزنویان نقد خود را، همانگونه که از عنوان مطلبش هم پیداست، بر اساس نقدِ دیگران نگاشته، اما با خواندن سطرها و بندهای بعدی نوشتار، به این درک رسیدم، که شاید آقای غزنویان، خودِ سریال موردِ بحث را دیده و آن را نقد کرده است.
نمیدانم از کجا و چه موقع این تفکر در ما ایرانیان پا گرفته که، وقتی با یک جریان یا جریانات فکری مخالف هستی، نه باید خودت از آن جریان یا جریانات مخالف چیزی بخوانی یا ببینی، و نه اینکه اجازه دهی، دیگران، به این جریان مخالف دسترسی داشته باشند، به بیانی دیگر، سیستم خود سانسوری بسیار زیبای ایرانی، که واقعا در دنیا تک و لنگه ندارد.
آیا بهتر نبود، که مثلا آقای غزنویان مینوشت،«...تا آنجایی که نگارنده این سطور، سریال بحث برانگیز آوای باران را دنبال کرده ام، خلاصه داستان از این قرار است...».
در جای دیگری از نوشتار آمده است، «...مشتی کلمات ناپخته و نسنجیده ی داش مشدی وار را در قالب دیالوگ به خورد کودکان داده است......اگر تنها برای چند روز وقت خود را با کودکان کار بگذرانید متوجه زبان کارگری و نه الزاماً لمپنی این کودکان خواهید شد»
به گمان من، پسندیده بود، اگر که ناقد گرامی، نمونه ای از الفاظ لمپنی اختراعی فیلمنامه نویس سریال را درج، و سپس نمونه هایی از زبان کارگری را هم می آورد، تا خواننده نقد، بهتر در جریان خطاهای فیلمنامه نویس قرار بگیرد.
در مجموعه خود، نقدِ آقای غزنویان را می پسندم، چرا که ایشان، با نوشتار خود، یکبار دیگر ثابت و آشکار می کند که، ج.ا هدفش بهبودی زندگی کودکان ایرانی در اقصی نقاطش نبوده و نیست، چه اگر بود، وضعیت کودکانش نباید پس از بیش از سی سال حکومت ج.ا چنین به تصویر کشیده میشد.
تصاویری آکنده از ظلم و ستمی فراوان در حق کودکان، با وجودِ، وجود داشتن سازمانهای عریض و طویلی چون تأمین اجتماعی، بنیاد مستضعفان، نیروی انتظامی ج.ا و آقای سید علی خامنه ای در جامعه
آقای ده نمکی به عنوان سینماگر سرشناس این قسم سینماگری،[که به برداشت نگارنده این سطور، نوع تکامل یافته از «فیلم فارسی» زمان شاه فقید ضدِ مشروطه است]، در مصاحبه ای که، قسمتهایی از آن در برنامه «صفحه آخر» آقای فلاحتی در صدای آمریکا، قابل دیدن است، به صراحت میگوید، کسانی که برادریشان را ثابت کرده اند، حق دارند انتقاد کنند، به بیان دیگر آنانی که مخالف سیاستگذاریهای ضد ملی، ضد انسانی ج.ا هستند، حق نظر ندارند.
۶۰۱۲۴ - تاریخ انتشار : ۶ بهمن ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|