یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ملت از پدیده‌ای ابژکتیو تا برساخته‌ای ذهنی - شاهو حسینی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫البرز

عنوان : کلاسهای تاریخ
‫آطهرانی عزیز، ممنون از اینکه از کلاسهای درس تاریخم استقبال کرده ای. اما تصور میکنم، موقع حضور در کلاسهای تاریخ، به جای توجه به موضوعات موردِ بحث همچنان در اوهام خود غوطه وری، چه اگر نظر قبلی مرا با دقت بیشتری خوانده بودی، صحبت ‫از کلاسهای درس تاریخ محمدرضاشاهی را طرح نمی کردی.

باید به عرض برسانم، ‫‫اگر در آن زمان، باقرخان و ستارخان‫ دنباله روی دانشمندانی از قبیل شما بودند، مطمئن باش هرگز به مبارزان راه مشروطه دگردیسی نکرده، و در همان شغل اسب فروشی که به آن اشتغال داشتند، باقی می ماندند.
‫و چگونگی مرگ ایشان نیز آنگونه نیست، که شما روایت کرده ای، پیش زمینه های مرگ ایشان توسط «دانشمندان تفرقه بینداز و سروری کن» آن زمان، از مدتها پیش آماده شده بود.

حق کاملا با شماست‫، به جای بیش از دوهزار سال باید نوشته میشد، تاریخ ایران قدمتی بیش از دوهزار و پانصد و سی و پنچ سال، چهار ماه و یکساعت‫ و بیست و هفت دقیقه و چهل و یک ثانیه دارد‫. اما در هر حال فرقی در اصل مسئله ندارد، و آن اینکه، یک کشور ریشه دار تاریخی را نمیشود و نباید در رابطه با مسائل قومی با کشورهای موردِ الهام شما مقایسه کرد.
۶۰۴۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۲       

    از : آ طهرانی

عنوان : گناهیست نابخشودنی
آقای البرز با سپاس فراوان بخاطردرسهای تاریخی که در اینجا می دهید ،باور کنید انیجانب در مدارس استبداد زده آریامهری به قدرکافی این داستانها را شنیده ام. دیگر این شعارهای بی پایه و بی اساس ، تجزیه طلب و عامل بیگانه ،رنگ وخریداری ندارند .دوران سرکوب ملتهاتحت این عناوین به پایان رسیده است،بی شک اگر ستارخان و باقرخان وضعیت امروز آزربایجان را
نظرهگرمی بودنند، هرگز ان قانون اساسی را مورد حمایت قرار نمی دادند ،که بعدآ درباغ شاه توسط یک ارمنی به قتل برسند . ׳
متاسفانه شما ،رقم ۵۰۰سال رااز ۲۰۰۰سال در کامنتتان از قلم انداخته اید، که این خود گناهیست نابخشودنی!!!!!!!!!! ׳
۶۰۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : فصلی جدید از تاریخ کشور
‫آطهرانی عزیز، آغاز تاریخ و چگونگی ایجادِ‫ مواردِ الهام شما، یوگسلاوی و شوروی، بر می گردد‫ ‫به تقریبا هشتاد سال پیش، و اگر فراموشت شده، باید یادآور شوم کشور بنا شده روی فلات ایران، تاریخی به قدمت بیش از دو هزار سال دارد، ‫‫بنابراین چنین مقایسه ای ‫از جانبِ شما، نشان از نهایت سبک سری و عدم ارزش قائل شدن به تاریخ سرزمین خود است.

‫شما آسوده خاطر، مشغول سیر و سیاحت در اوهام خود باش‫، چه وقتی از به هم تنیده گی های قومی در ‫کشوری ‫به نام ایران صحبتی به میان آوردم،‫ مقصود به هیچ وجه جریاناتی از قبیل شما نبود.‫

میدانم، که میدانی‫، ‫زحمتکش ترک ایرانی، عرب ایرانی، کرد ایرانی، بلوچ ایرانی، ترکمن ایرانی و... میداند، آنچه از ستم و تبعیض بر سرش نازل میشود، ‫نه از ناحیه ‫زحمتکش فارس زبان ایرانی‫، بل از ناحیه استبداد و فرهنگ استبدادی حاکم است.

‫قرنهاست ایرانیان دوشادوش هم، علیرغم کوششهای خستگی ناپذیر تفرقه افکنان و‫ تجزیه طلبان،‫ از تمامیت ارضی سرزمینشان حراست کرده و می کنند.

‫حدودا صد و هفت سال پیش با رشادتهای زحمتکشان دلیری چون ستارخان و باقرخان اولین قانون اساسی کشور به تصویب اولین مجلس شورای ملی رسید، و با این تصویب زحمتکشانِ پیشگام کشور، فصلی جدید از تاریخ کشور را ‫آغاز کردند.
۶۰٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۲       

    از : آ طهرانی

عنوان : تنیده گی ملی
آقای البرز این تنیده گی ملی را، که شما در خیالات خودبه دنبال ان می گردید، ما نمونه اش را در شوروی و یوگسلاوی شاهد بودیم ، بجهت با بازی با کلمات تعاروفی حقوق ملیتها به طنز نگیرید یک مثل تورکی میگوید : با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نخواهد گشت. حفظ تمامیت عرضی ایران منوط به رعایت حقوق ملیت های داخل ان می باشد. ׳
۶۰٣۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : اسکاتلندی ها و ولزی ها متنفر هستند از آنکه انگلیسی نامیده شوند
‫آقای حسینی، بی تردید‫ با توجه به شواهد تاریخی و نیز آنچه در حال حاضر در جریان است، حقوق اقلیتها در ایران رعایت نشده است. و شما در این نوشتار صحبت از «...شکست کامل چینی ترک خورده ملت ایرانی و زبان فاخر فارسی...» به میان می آوری.

‫زمانی نه چندان دور، حدودا صدو پنجاه سال پیش، اگر کسی هوس سفر به سرش میزد، مثلا یک نیشابوری میخواست زیبایی های شهر سنندج، بانه، مریوان، سردشت و یا... از نزدیک دیده یا لمس کند، یا بلعکس یک سنندجی میخواست به نیشابور سفر کرده و دمی را با حال و هوای شهر زادگاه عمرخیام سر کند، اگر که سالی را در راه صرف نمیکرد، حداقل ششماهی را در راه بوده است.

‫اما امروز شما در عرض چند ثانیه با توسل به تکنیکِ الکترونیک با هموطنان خود در اقصی نقاط ایران و جهان ارتباط برقرار میکنی، حال تصور کن، اگر کشور کثیرالسان ایران زبان مشترکی نداشت، امکان چنین ارتباط گیری وسیع و سریعی برای شما وجود نمیداشت.

گرچه وقتی شما مثال می آوری «...اسکاتلندی ها و ولزی ها متنفر هستند از آنکه انگلیسی نامیده شوند...» خود نشانگر شیوه نگاه شما به مسائل قومی در ایران است، اما به گمان نگارنده این سطور، مسائل قومی موجود در ایران ویژه گیهای خاص خود را دارا و قابل قیاس با مناطقی دیگر از جهان نیست. به هم تنیده گی قومهای مختلف ایرانی چنان است، که نیروهای تندروی جدایی طلب هرگز نتوانسته اند، جایی واقعی و قابل پذیرش در اذهان و قلوب ایرانیان در اقصی نقاط آن داشته باشند.
۶۰٣٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۲       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست