سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هر گاو گند چاله دهانی... - محمد قراگوزلو

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر محمد شایگان

عنوان : دست مریزاد جناب کبیری
دوست گرامی جناب کبیری
نکات بسیار مفید و قابل توجهی در کامنتتان نوشته اید. استدلال غنی شما براستی آموزنده است و میتواند برای پیشبرد یک بحث صحیح و سالم مورد توجه رفقا و دوستانی واقع شود که می خواهند در بحث ها و مقالات به صورت کامنت نویسی مشارکت داشته باشند. من نیز بارها و با استدالال های مشابه از کارشناسان امور مربوط به پرونده هسته ای ایران شنیده و خواتده ام که هزینه آن بالغ بر ۱۹۰ میلبارد دلار بوده است. محاسبه شما البته بسیار عالی و قابل استناد در نوشته ها می تواند باشد. در مورد کیم میم که نام مستعار جدید یک آقای مشتری ثابت این مقالات است و اظهار لحیه این آوا نباید ناراحت باشید. ایشان سابقن کامنت می نوشتند و خود در یک مقاله! خوخوانده جواب مرحمت میفرمودند. ترجمه های فارسی به فارسی این برادر خیلی مشهور است و کلن ایشان موظف هستند که در مواقع لزوم و غیر لزوم در نقش آقا معلم وارد شوند و نه فقط به ما بیسوادان و زبان نادانان ترجمه صحیح فارسی به فارسی بیاموزند بلکه رسالت معنوی این برادر ارزشی آموزش سوسیالیسم علمی هم هست. سوسیالیسم علمی لفافه ای است برای توجیه دفاع از بورژوازی لیبرال و متعارف و بخش خصوصی سرمایه و اتاق بازرگانی آن هم به این بهانه که نقد دولت روحانی همسو شدن با جریان جناح ولایت فقیه است و به این ترتیب زیر لوای دموکراسی خواهی باید از رفسنجانی دفاع کرد. کامنت اول ایشان دفاع خجولانه از علی مطهری بود. این حضرت آوا مقام سعید مرام را نباید جدی گرفت تا کماکان در تصحیح غلطهای انگلیسی ما تکلیف بنویسد. خدا را چه دیدی احمدی نژاد که دوساله سقوط نکرد شاید روحانی دو ساله سقوط کرد و دولت مورد نظر حضرتش مستقر شد. وقتی کامنت نویس در هچل می افتد به رویکرد ملا نقطی در می غلتد.
۶۰۶۱۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : علی کبیری

عنوان : منت خدایرا عزّوجلّ که طاعتش موجب محنت است وبه شکر اندرش مزید فترت!
فردی بنام مستعار "کیم میر" که از افشای نام خود هراس دارد، به کامنت زیر من چند انتقاد واردکرده است:
۱- ترجمه ی صحیح فُرس ماژور را به حوادث ناگهانی یادآوری کرده است که ترجمه ی درستی است ومن از تذکر ایشان تشکر میکنم. فرس ماژور یک واژه ی مرکب حقوقی بوده و معادل فارسی آن پیش آمدهای ناگهانی یا حوادث غیر مترقبه است. اما ایشان بعد از پیش کشیدن برگردان واژه ی نامبرده، از بررسی حقوقی عواقب عدم پیگیری جمهوری اسلامی از ماده ی فرس ماژور یا پیش آمدهای ناگهانیِ قرارداد مربوط به نیروگاه اتمی بوشهر، شانه خالی کرده و دلیلی مبنی برعلت عدم استفاده ی جمهوری دستاربندان از ماده ی مزبور ارائه نکرده است. البته باید خاطر نشان کنم که این شانه خالی کردن ایشان برخلاف شعارش مبنی بر « ولیکن چوگفتی، دلیلش بیار» میباشد.
۲- مردم را واژه ی جمع وانمودکرده واز دهخدا هم دهخداتر شده است. در صورتی که مردم واژه ای مفرد وجمع آن مردمان است. در لغتنامه ی دهخدا، مردم معادل انسان، آدمیزاده، شخص و بشرآمده است ونه به زعم این شخص که آنرا «جمع افراد کوچه .محله.شهر.منطقه.استان.کشور» قلمداد کرده است. ضمناً چون ایشان خود را وارد به امور حقوقی و مقوله های حقوقی وانمود کرده است، یادآوری این موضوع به ایشان ضروریست که قراردادن نقطه یا "." بین کوچه تا استان کشور، از غلطهای فاحش حقوقی وادبی است. بنابراین چنانچه مایل است با قراردادن واژه ی معادل هر واژه ای اظهارلحیه کند، شایسته است تا برمبنای انشاء نویسی مدرن، از علامت "،" استفاده نماید. درغیر این صورت، چنانچه برای دفاع از امری دردادگاه حضور بهم رساند، وکیل مدافع طرف مقابل میتواند ساعتها بر تک تک واژه هائی که با نقطه ازهم جدا شده اند، ایشان را درگیرموشکافیهای طولانیِ حقوقی کند.
۳- فرموده اند که « وقتی دیدکاه [دیدگاه] ها را میخوانی بعمق فرهنگ زور و لجبازی و پافشاری بر اینکه درستترین را میگویئم که در "زنوم"ما جاسازی شده را در مییابی...» پاسخ اینست که اگر چنین است که ایشان میگویند، پس براساس برهان قاطعشان، اجازه نداشتند تا به نشر انتقاد حاضر نسبت به فرد زور گوئی چون من موفق شوند. وتازه هیچگاه ادعانکرده ام که درست ترین را میگویم. اینجا بحثی با اتکاء به ترویج فرهنگ دمکراسی که مدیراین نشریه نیز به آن معتقداست، جریان داشته وهرکسی عقیده ی خودش را بیان میکند. آیا من یا دیگران با گذاشتن تپانچه برشقیقه ی سایر خوانندگان، آنها رابا ارعابی بسبک جمهوری دستاربندان مجبورکرده ایم تاعقیده ی منِ نوعی را قبول کنند، والّا به سزای نافرمانی خودخواهند رسید؟ پس استدلال ایشان در این مورد بی پایه واساس است. ضمناً ایشان به جاسازی شدن واژه ی "زنوم" درما ایرانیان اشاره کرده است. نخست آنکه این واژه "ژنوم" ونه "زنوم" است. دیگر آنکه شایسته است ایشان برمبنای شعارش مبنی بر« ولیکن چوگفتی، دلیلش بیار،» از نظر علمی به خوانندگان حالی کند که چگونه فرهنگ لجبازی در ژنوم ما ایرانیان جاسازی شده و جایش را هم نشان دهد!!
۴- درمورد کاربرد ماده ی فرس ماژور در قراردادهای بازرگانی یا ساختمانی، متذکر شده بودم که خردمندانه تر بود تا رهبران جمهوری اسلامی بجای آزاد کردن شرکت طرف قرارداد، با پرداخت یک یا دومیلیارد دلار اضافی به آن، این پروژه را به انجام میرساندند ونه آنکه با عقب نشینی وبدون مراجعه به مقامات حقوقی وداوری بین المللی، دست به دامن روسها شده وبا تحمیل هزینه های سرسام آور وتأخیرهای پی درپی طرف روسی، به اینجائی کشور را برسانند که رسیده است. آقایان از جیب مبارکشان که این هزینه های هنگفت را پرداخت نمیکنند. این هزینه ها که نتیجه ی بی حکمتی اینان است، از کیسه ی سخاوتمندانه ی ملت ایران خرج میشود. آیا شما بااین استدلال من مشکلی دارید؟
۵- به من ایراد وارد کرده اند که چرا آدرس عوضی تحویل خوانندگان میدهی؟ این نیروگاه حداکثر ۲۰ میلیارد دلار تمام شده است. خب. حالا آمدیم سرِ حرف حساب وعدد ورقم که مثل یک دیوار سنگی در مقابل ما ایستاده است. نه احساس دارد ونه تابع بی خردیست. بقول این فرد « ولیکن چوگفتی، دلیلش بیار» واقعاً مایه ی شگفتیست که این جمع دستاربندان، در قرن بیست ویکم با محتویات مغزی قرن هفتم زندگی میکنند و با کمال تأسف باید گفت که توده ی ناآگاه را هم با همین طرز تفکر تربیت کرده اند. نخست اینکه برخلاف شعار « ولیکن چوگفتی، دلیلش بیار،» این فرد از ارائه ی دلیلی براساس رقم حداکثر ۲۰ میلیارد دلارِ ادعائیش، سرباززده است. دلیلش چیست و برچه مبنائی به رقم ۲۰ میلیارد دلار رسیده است؟ تازه این شخص کاسه ی داغتر از آش شده و آقای وزیر نیرو راهم درجیب مبارک گذاشته است. به گزارش خبرگزاری ایلنا آقای حمید چیت چیان در مراسم تحویل موقت نیروگاه بوشهر اظهارداشته که این نیروگاه سالی ۲ میلیارد دلار در مصرف سوختهای فسیلی صرفه جوئی ایجاد خواهدکرد. براین اساس، تنها بخاطر تأخیر ۱۲ ساله در اتمام نیروگاه نامبرده، ۲۴ میلیارد دلار فقط اضافه هزینه به کشور تحمیل شده است. توضیح آنکه بنا برقرارداد اولیه با شرکت یونیون کرافت ورک آلمان (یکی از شرکتهای زیمنس آلمان)، قرارداد سال ۱۳۵۴ برای ساخت دو نیروگاه ۱۲۹۲ مگاواتی در بوشهر به مبلغ ۱ میلیارد و۶۰۰ میلیون دلار بوده است. درسال ۱۳۵۷، ۷۵ درصد نیروگاه اول و۶۰ درصد نیروگاه دوم تکمیل شده بود. بنابراین، در همین سال مبلغ یک میلیارد ویکصد میلیون دلار بابت ساخت این دو نیروگاه پرداخت شده بود. بنابراین با توجه به بهره ی حتی ۱۰ درصدی بازار بمدت ۳۵ سال، ۴ میلیارد و۲۰۰ میلیون دلار بابت سرمایه گذاری اولیه برای کشور اب خورده است. در سال ۱۳۷۲ قراردادی با شرکت اتم اکسپورت روسیه برای تکمیل یکی از این دونیروگاه به امضاء رسید. اگر بنا به فرض نویسنده ی منتقد، مبلغ ۲۰ میلیارد دلار بابت هزینه ی تمام شده ی این نیروگاه به اضافه ی ۲۴ میلیارد اضافه هزینه بنا بقول آقای وزیر نیرو به اضافه ی ۱۶ میلیارد دلار بابت اضافه هزینه از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۰ را اضافه کنیم، به رقمی برابر ۶۰ میلیارد دلار میرسیم. حال با احتساب بهره ی مرکب ۱۰ درصد که بسیار منصفانه است، به رقمی برابر ۱۷۸ میلیارد دلار و پس از اضافه کردن عملیات دور زدن بازار و غنی سازی پنهانی وتورم وغیره، تازه رقم ۲۰۰ میلیارد دلارتخمینی این نویسنده رقم بسیار محافظه کارانه ایست.
حال به من بگوئید که آیا شما دچار بی نظمی فکری هستید یامن؟ اشکال شما وامثال شما دانش آموخته های مکتبخانه های آخوندی در آنست که بدون حساب و بطور یک بُعدی به مسائل مینگرید. در حالی که در دنیای کنونی هر لحظه ارزش پول درحال تغییر بوده وکشورهای دیگر مانند آخوندها برسرِ چاههای نفت ننشسته اند که وعده ی توخالی وام قرض الحسنه بدون بهره به ملت ایران بدهند. کمرملت وکشور زیر بار وامهای بهره اندربهره وسفته بازی و دزدی اجامر واوباش، شکسته است در حالیکه اینان علم اقتصاد را به خر نسبت داده و با شعارتوخالی صلواتی کردن مایحتاج مردم، چنان وضع فجیعی ایجاد کرده اند که مردم درمانده حکومت شیاطین را بر حکومت آخوندها ترجیح دهند.
۶۰۵۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : چیزی که عوض داره گله نداره. ضرب المثل فارسی
قصد من از این کامنت والله بخدا توهین و طرفداری نیست و فقط میخواهم آیینه گردان بیطرف باشم. اگر جناب مطهری را بقول شاملو " گاو گند چاله دهان" بخوانیم - که احتمالا سزاوار آنهم هست - میشود در آیینه دید که گاو باز " فقر" شهریار , جناب مطهری را پارچه سرخی کرده است تا توجه را به آن جلب و سر " ملت " را به آن گرم کند. میخواهم بگویم که سکه دو روی دارد و زمانی که مخالف را " گاو گند چاله دهان" میخوانیم, میشود کلمه مشابه را حتی بنحو محترم تری بکار برد. منظور آنکه این سراشیب پایان ندارد.
۶۰۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : زهره الیاسی

عنوان : با چشم ها
می خواستم بگویم که استفاده نویسنده از تکه ای از شعر احمد شاملوی بزرگ امری مجاز و معمول می باشد و بسیار اتفاق افتاده که نویسندگان دیگر نیز چنین کرده اند. در ضمن آنکه توهین می کند علی مطهری است که به جای دفاع از منافع مردم یک روز به نام اصولگرا مجیز احمدی نژاد می گوید و روز دیگر میشود ستون پنجم گاد فادر سرمایه داری ایران.
اینهم بخشی از شعر استاد احمد شاملو:

هر گاو گند چاله دهانی، آتشفشان ِ روشن ِ خشمی شد:

این گول بین که روشنی آفتاب را از ما دلیل می طلبد-

(طوفان خنده ها…)

خورشید را گذاشته می خواهد با اتکا به ساعت ِ شمّاته دار ِ خویش-

بیچاره خلق را متقاعد کند که شب، از نیمه نیز بر نگذشته است

(طوفان خنده ها …)

آنان به آفتاب شیفته بودند

زیرا که آفتاب، تنهاترین حقیقت شان بود

احساس واقعیّت شان بود…
۶۰۵٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیم میر

عنوان : ندارد کسی با تو نا گفته کار ولیکن چو گفتی دلیلش بیار
وقتی دیدکاه ها را میخوانی بغمق فرهنگ زور و لجبازی و پافشاری بر اینکه درستترین را میگویئم که در "زنوم"ما جاسازی شده را در مییابی.بدون اینکه از از شمول وازه ها اطلاع داشته باشیم بر محملی که خود میپنداریم اصرار و الحاح میکنیم در باب مقوله "وکالت"اطلاع کافی وافی نداریم در حد شمول آن داد سخن داده وبر دیگران خرده میگیریم هیچ واهمه ای نداریم که دیگران یا خوانندگان ما را "کم دان"بپندارند بر وازه "مردم"و بار شدن تعریف بلحاظ علم مربوط احاطه نداریم ولی پافشاری بداشتن وکالت همسخن ما از ناحیه انها داریم("مردم" یعنی جمع افراد کوچه .محله.شهر.منطقه.استان.کشور) . "فرس مازور"یا"حوادث ناگهانی" یا غیر مترقبه را در تعریف حقوقی و شمول آنرا نخوانده و حتی از اهل فن نپرسیده ایم دیگران ببی اطلاعی منتسب میکنیم (در تعریف حقوقی آن مانند سیل"زلزله"انقلاب"شورش".....قرارداد"را فسخ و در شرایطی ابطال میکند ودیگر طرفین الزامی به انجام تعهدات خود ندارند).آمار و ارقام را به صد برابر افزایش داده و دیگران را بچاپیدن متهم میکنیم (رقم نیروگاه حداکثر زیر ۲۰میلیارد دلار).وهمین گونه دیدگاه های نگاشته شده بلحاظ وارد بودن در اصل مطلب از شمول خارج میشود در صورتیکه در امر اطلاع رسانی مطلع باید حداکثر دغدغه را داشته باشد وهمچنان در تمامی امور زندگی نظم فکری و گفتاری از نخستین هاست.باری همچنانکه در سخن ماضی گفته آمد مردمان ما را باید چنان استمالت کرد که سزاوار آنان است نه!چنین که آنان را گمراه سازی که کارها همه بر عهده آنهاست یکسره راست آمده و مسئولیتی بر آنچه در جامعه میگذرد از خرد و کلان ندارند. و دیگران خود بر انجام آن کوشا باشند و این ضمان از عهده آنان ساقط .
۶۰۵٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کنجکاو کنجکاو

عنوان : هر گاو گند چاله دهانی...
دقیقا...همین طور است...اما فقط وقتی نوبت به ما می رسد، همه باید با ادب بشوند و با نزاکت صحبت کنند.

من می گویم که فلانی گاو است و دهانش مانند یک چاله بوی گند می دهد. اگرچه اسم این چاله را بردن، باعث حذف و سانسور این کامنت بی طرف و ناچیز می گردد.

"خدا" پناهتان بدهد!
۶۰۵۷٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور مجدد آقای علی کبیری
با پوزش به سوال اول شما پاسخ ندادم چون مهم تشخیص ندادم ٫ اما شاید برای شما مهم بود که سوال کردید بهمین دلیل پاسخ میدهم . شما پریدید : « نخست از شما سوالی دارم. لطف فرموده و پاسخ دهید. شما همواره نام ونام خانوادگی خودتان را با حروف لاتین مینویسید. آیا فرزند معمار یا کارگر بودن مایه ی ننگ است؟ » از دید من فرزند معمار یا کارگر نه مایه ننگ است نه مایه افتخار. انسانها از جمله پدر و مادر ٫ نژاد ٫ زبان ٫ محل تولد و شغل پدرو مادر را زمان متولد شدن اختیاری انتخاب نمیکنند. اما در مورد نوشتن نام و نام خانوادگی به حروف لاتین عرض کنم که انتخابی نبود زمانی که من آدرس امیل درست کردم چون امکان نوشتن به حروف فارسی را نداشتم همان را از روی امیل کپی کردم و مانده است.
در مورد مسئله هسته ای هم چون تخصص و علاقه ای نداشتم بی پاسخ گذاشتم . از کارکرد پزشکی هسته ای ٫ کیک زرد ٫ آب سنگین هیچ اطلاعی ندارم فقط و سه تا کلمه شنیدم
از منظر سیاسی چه درست چه غلط ٫ شورای امنیت تحریمهای زیادی را اجرا کرده بواسطه ۸ سال ادبیات دولت نهم و دهم از جمله ( حذف اسرائیل از نقشه ) و رزمایش موشکی سپاه و تئوریسین های دولت از جمله سخنرانیهآی آقایان رامین و دکترعباسی ( استاد استراتژی دانشگاه سپاه ) ٫ و جامعه منتخب روحانی همان انتظار را در ژنو داشت که بوقوع پیوست و در حال انجام است و اصولأ برای انجامش آقای روحانی گمنام را نامدار کرد.
در بخشی هم نوشتید : « از نویسنده میخواهید مدرک بشما نشان دهد که به نمایندگی از سوی چه جمعی دارد سخن میگوید و توجه ندارید که قراگوزلو وامثال او، سخنگویان و نمایندگان ملتی هستند که فریادهای حق طلبیش بزور سرنیزه ی بسیجی و پاسدار، در گلو مانده است » این کلی گوئی است ٫ هر کسی میتواند از این نوع دیالوگ برای حقانیت خود سود ببرد شاه ایران هم ادعای مردم میهنم را داشت آقای رجوی هم هزاران بار ادعای رهبری مردم را کرده و سخنگویش در جواب به سوال گفته اند ایشان فقط به خدا پاسخگوست . برخی سران حکومتی هم همچنان مردم را امت شهید پرور مینامد . معتقدم اصولأ هر شخص یا سازمانی که از جانب مردم بدون نمایندگی مستند حرف بزند میخواهد چیزی را بزور خورد مخاطب قرار دهد چون با استدلال امکانش را ندارد.
۶۰۵۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : masoud memar

عنوان : حضور محترم آقای کبیری
به چند مطلب شما توضیح میدهم . شما نوشتید : « به نوشته ی قراگوزلو چند ایراد وارد کرده اید که همگی بی پایه هستند » امکان دارد در دید و نگاهم تجدید نظر بکنم در صورتی که با استدلال قانع شوم حتمأ اینکار را خواهم کردم اما نه با برخی اتهام ها و متلک های فاقد قدرت منطقی برای تجدید نظر ٫ البته به هیچ وجه منظورم شما نیستید اما اکثر کامنتها مرا یاد میز کتاب بمهم زنهای مقطع انقلاب ۵۷ میاندازد چه حزب اللهی چه برخی از روشنفکران ! . باشد شما در مورد مشخص بی پایه بودن ایراد من را استدلال کنید .
بدنبالش نوشتید : « آیا به نظر حضرتعالی، آقای مطهری و سایر همکاران و هم پالکیهایش همگی نمایندگان منتخب مردم بوده و با رأی مردم به آن مجلس راه یافته اند که اکنون مورد لطف و مرحمت سرکار قرارگرفته و وکیل مدافعشان شده اید؟ حال به قراگوزلو انتقاد میکنید که چرا عصبانی است؟ » همگی نمایندگان مجلس در شرایط کاملأ غیردموکراتیک ( ایران امروز ) انتخاب شده اند. در این انتخابات مختلف غیردموکرتیک ( در نبود حق انتخاب شدن تمامی احزاب و دگراندیش و سانسور و سرکوب و حذف مخالفین ) اشخاص گوناگونی از فیلتر رد شده و مردم از بین آنها میتوانند انتخاب کنند یا نکنند. این کاندیدهای رد شده از فیلتر نمایندگان واقعی در ساختار قدرت هستند از بازار تا سپاه از بیت رهبری تا آیت الله های حکومتی و غیر حکومتی که از دید من بعضأ تفاوت بنیادی دارند با اینکه همگی در حفظ نظام مشترکند اما من نظام مورد نظر آقای مطهری را با نظام مورد نظرآیت الله مصباح یزدی یکی نمیدانم چه رسد به فرق آقای موسوی با آقای احمدی نژاد. بنظر من هر وقت چالشی بین نیروهای سهیم در قدرت بوقوع پیوسته درصد بالائی از جامعه به حمایت از جناحی وارد شدند هم در جنبش اصلاحات هم در ۸۸ و ۹۲ ٫ با شناختی که من از جامعه دارم یقین دارم اکثر رأی دهندگان اشراف کامل به غردموکراتیک بودن انتخابات دارند اما این شرکت کردنهای مقطعی حتمأ عللی دارد ٫ بنظر من یکی از علل اساسی که خودم نیز به آن معتقدم نبود آلترناتیو مشترک بین احزاب و جامعه. دومی تقویت نیروهائی که بخشی از خواسته های جامعه را منعکس میکند حتی گفتمان پوپولیستی آقای احمدی نژاد در ۸۴ که بخشی از طبقه محروم جامعه از ایشان حمایت کردند و بعد از کارنامه ۴ ساله اش ٫ جنبش سبز برای تغییر بسیج شد و بعد از تحمیل ایشان به جامعه واقعه ۸۸ بوقوع پیوست. همه اینها را گفتم که به این سوأل برسم : آیا اگر همگی این اشخاص از آقایان موسوی تا احمدی نژاد سر و ته یک کرباسند چرا رژیم هم پای تقلب انتخاباتی ۸۸ رفت و متحمل این همه هزینه شذ ؟ چراها زیادند اما من به همین یکی اکتفا میکنم.
من در نوشته ام هیچ حمایتی از آقای مطهری نکردم فقط با توضیح و استدلال به سرکوب کردن آنچنانی آقای قراگوزلو ایراد گرفتم ٫ میبینید که ایراد گرفتن من به آقای قراگوزلو به حمایت از آقای روحانی برداشت شده و برداشت کردید ٫ آیا آن ۱۸ میلیونی که در شرایط کاملأ غیردموکراتیک جانب کاندیدای مورد نظر آقای مطهری ایستادند ( حداقل این آزادی را داشتند که یا شرکت نکنند یا مخالف نظر ایشان را انتخاب کنند ) نمیتوانند سوأل کنند : چرا آقای قراگوزلو آنچنان و حالا آقایان مطهری ٫ روحانی ٫ فرخ نگهدار ٫ علی مزروعی را تخطئه میکند ؟ این آقایان بارها از این تحلیلها ارائه دادند مقالات آقای نگهدار و هزاران مقاله های سیاسی اقتصادی آقای مزروعی برای بار اول نبوده است خصوصأ افکار ارتجاعی آقای مطهری در مورد زن و حجاب معرف حضور جامعه است. لابد آنموقع به قول خود آقای قراگوزلو( نقش حیاتی ) در توازن قوا بازی نمیکردند ؟
۶۰۵۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : فریدون بی بیان

عنوان : خانه از پای بست ویران است
در تمام فراز و نشیب های بعداز مشروطه تا کنون مگر در مجموع چند روحانی و متفکر مذهبی یا ملی ـ مذهبی داشته ایم که خوش فکر ، با فرهنگ ، اجتماعی ، مردمی و متعادل بوده ند و دگر اندیشان را نیز تحمل کرده اند ؟
اینجانب در باره ء سجایای آیت الله سید محمود طالقانی ، آیت الله زنجانی ، آقای محمد تقی شریعتی ، آقای طاهر احمدزاده ، حاج محمد مدیر شانه چی ، حجه لاسلام دکتر علی گلزاده غفوری ، آیت الله دکتر محمد مجتهد شبستری ، آقای کاظم بجنوردی ، دکتر محمد خاتمی و دیگران بسیار شنیده ام و بعضی را از نزدیک می شناسم .شاید شخصیت های دیگری باشند که من نه می شناسم و نه نام آنها را بیاد میاورم. لطفا نام ببرید و آنها را ارج بگذاریم چون آنها بیش از ما زجر می برند.

ولی در زندگی روزمره اکثریت روحانیون و مذهبیون معمولا تنگ نظر و متعصب بنظر میرسدند . در باره اختلافات نظری و درونی آیت الله ناصر مکارم شیرازی ، دکتر مرتضی مطهری ، دکتر علی شریعتی و سایرین صحبت زیاد بود. با چنان منش و برخورد که با خود داشتند . حکایت از فرهنگ خاصی داشت . تکلیف دگر اندیشان روشن بود و دانشگاهیان میدانستند که دکتر مطهری رئیس دانشکده الهیات چگونه با دکتر امیر حسین آریان پور جامعه شناس چپ گرا برخورد میکرد.
وقتی نصرت کریمی کارگردان موفق سینما فیلم محلّل را در زمان شاه روی اکران برد
دکتر مرتضی مطهری یک صفحه روزنامه کیهان را سیاه کرد تا آقای نصرت کریمی را "ارشاد "کند مگر امکان داشت .

مگر دکتر آریان پور و آقای نصرت کریمی در حکومت آریامهری از حقوق شهروندی برخوردار بودند که در برابر هجوم شریعتمداران در امان باشند.

این ها را نوشتم که بگویم وقتی دین باوران در حکمت سابق چنان رفتار می کردند امروز "خدا " را به بندگی قبول ندارند. آزادگی نیاز مبرم فرهنگی دارد .
دریغ از خوش باوری بخشی از چپ ها که خیال میکردند به اعتبار حضور چند شخصیت مبارز و صلح جو و با فرهنگ که نامبردم بقیه قشریون و فالانژها بتدریج "عاقل " و با فرهنگ خواهند شد. اگر اکثریت آنها "عاقل " نشوند بخشی بزرگی میشوند.

که البته همین الان هم میگویند: این تغییر زمان لازم دارد. ولی نگارنده عرض می کند که آره درست باید صبر کرد . اما به خاطر شخصیت مردمی آیت الله طالقانی ، روشن بینی دکتر شبستری و محمد خاتمی یا صداقت و پایمردی کاظم بجنوردی دلیلی نداشت که سیاهکاریهای و جنایت اکثریت خرابکار حکومت را که در نهاد های مختلف سازماندهی شده بودند را تائید میکردیم و چشم خود را بر تمام جنایات آنها می بستیم و با توجیه "ضد امپریالیستی" سازش کنیم.

باز با لجاجت میگویند: "اصلاح طلبان" حکومتی همان نیروهای "دموکرات انقلابی" هستند که در اول انقلاب قولش را داده بودیم.
زندگی ۳۵ سال در جمهوری اسلامی ثابت می کند رشد سرطانی نیروهای ارتجاعی و ضد انقلابی در دامان خمینی و خمینی درون جناح باصطلاح چپ و خط امام در سپاه و بسیج مجالی برای تعلیم و تربیت نیروهای حزب الهی توسط خوش فکرانی چون مجتهد شبستری ها ، کاظم بجنوردی ها و خاتمی ها باقی نگذاشت و رهبران "اصلاح طلب " توسط همان پاسداران سرمایه در زندانند.
نتیجه :
از برخورد علی مطهری نباید تعجب کرد. تا بوده و هست مذهبی ها چنین بوده اند با چندین استثناء .
موخره:
امروز برخورد دکتر مجتهد شبستری با موضع ارتجاعی و عقب مانده رئیس قوه قضائیه را در باره دفاع از اعدام که حکم صریح اسلام است را خواندم .
لطفا مطلعه کنید و ببینید که تفاوت مجتهد شبستری و صدق لاریجانی از کجا تا کجاست و این فاصله کی پر خواهد شد .چگونه عده ای منتظر هزمونی عروج "دموکرات های انقلابی" می باشند که بزعم آنها امروز "اصلاح طلب " شده اند . بعلاوه کامنت های ذوب شدگان در ولایت مطلقه فقیه خطاب به مجتهد شبستری نیز بخوانید که فشار "فرهنگ سازان امنیتی " را که در بحث های درونی ام القرای اسلام شرکت می کنند. را ببنید که چه پولهائی برای اعمال فشار خرج میشود
http://ensafnews.com/ShowInterview.aspx?v=۸۶
۶۰۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : فقر خود کاسه پیش ما آورد II
قبل از اینکه رگهای گردن بیش از این به حجت قوی شود بیفایده نیست که از این فرصت استفاده بهتری بنمائیم.
در اینکه هرکس آزاد است بهر نوع بخواهد "دق دل خالی" کند حرفی نیست ولی هر فرهنگی مرز خود دارد. مثلا فرهنگ چاله میدانی برای دق دل با فرهنگ مثلا مسجدی و کلیسایی و یا فرهنگ " اخبار روزی" فرق دارد.

دیگر اینکه نمیشود میان معامله نرخ تعیین کرد و مثلا پای " استادمان کارل مارکس " را بمیان کشید. من به نوشتجات بزرگان مارکسیسم آشنایی زیادی ندارم ولی مشکل بتوان باور کرد که مارکس و انگلس و لنین و غیره چنین زبانی بکار میبردند؛ و بفرض اگر چنین کرده اند دلیل دیگری خواهد بود که طرفدار آنها نباشم.

زمانی که چنین زبانی را آغاز کردیم معلوم نیست به کجا ختم خواهد شد و آیا " اخبار روز " اجازه خواهد داد که دیگران نیز چنین و احیانا بدتر کنند؟

و سخن آخر آنکه جناب مطهری کاسه حقیر لب شکسته شهریار است که " فقر" آنرا پیش ما آورده و حیف است که " فقر " را رها کرده و به کاسه بچسبیم؛ و آنوقت است که باید از بزرگان پرسید که " فقر" را چه کسی پیش ما آورد؟
۶۰۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست