از : البرز
عنوان : تحقیقات علمی پیرامون تک تک مشکلات
خانم خراسانی گرامی، مطلب شما را چند بار خواندم، تا درک کنم، که شما کجا ایستاده اید، و به کجا قصد رفتن دارید. آنچه که دستگیرم شد، این بود که شما در حسرت «نیت های خیر آغاز»، و در خشم از «ادامه فریادهای زنده باد مرده باد»، هنگام تفکر در باره معیار حق و باطل گرفتار سرگیجه میشوید.
باید گفت، که شما در این احساس سرگیجه خود تنها نیستید، اگر به نوشتار خانم دانشگری، آقای اصلانی، آقای کریمی، آقای نعمت پور، به یادداشتهای نظرگذاران در پای تمامی این نوشته ها، نظری سطحی بیندازید، در خواهید یافت، که همه این افراد هر یک به نوعی گرفتار سرگیجه ای، از نوع سرگیجه شما هستند.
حال چرا همه سرگیجه گرفته ایم، و چرا این سرگیجه رهایمان نمی کند.
شاید به این خاطر است، که همه ما، به جای پرداختن به آنچه که واقعا در آن تخصص و علاقه داریم، قصد کرده ایم، عین آچار فرانسه دائم تغییر اندازه داده، و هر پیچ و مشکلی را باز کنیم.
نمیدانم آیا شما تاکنون پیچهایی را که با آچار فرانسه باز شده اند را از نزدیک دیده، و آنها را با پیچهایی که با آچارهای استانداردشان باز و بسته شده اند مقایسه کرده اید.
باری به هر حال، از این سرگیجه ها خلاصی نخواهیم یافت، مگر آنکه مشخص بگوییم و بنویسیم. دیگر زمان و تاریخ مصرف جملاتی از قبیل، «سرنوشت تراژیک اکثریت نیز که با دنباله روی از...»، یا «عمل خانم دانشگری را در این حد باید مثبت ارزیابی کرد»، و یا «گرایش سیاسی ایشان از جانب اکثریت مورد سخیف ترین اتهامات سیاسی واقع شدند» گذشته است. اگر با خود صادق باشیم، در خواهیم یافت، هر یک از جملات فوق سرخط و عنوان تحقیقی، وسیع است. با فشرده کردن آنها، نه تنها مشکلی حل نخواهد شد، بل آنها بصورت چکشی در آمده، که گاه بر حسب زمان و شرایط، بر فرق سر این یا آن دیگری خواهد نشست. و کسی هم که سرش مدام آماج چکش باشد، احساسی جز احساس گیجی و سرگیجه نخواهد داشت.
جنبش چپ ایران و در رأس آن جنبش فدایی موضوعات حل نشده بسیار، و در همان مقیاس افراد و امکانات مستعد فراوان برای دست زدن به تحقیقات علمی پیرامون تک تک مشکلات را داراست.
۶۱۷٣۶ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹٣
|
از : میترا محمودی
عنوان : تاریخ می نوازد و آرگوس به خوابی عمیق فرو خواهد افتاد .
تاریخ می نوازد و آرگوس به خوابی عمیق فرو خواهد افتاد .
نقد و عصیان به گرایش ها ، نوشته ها و تاریخ بخشی از سیر تکامل اجتماعی ست ، در فرهنگ پدر سالار حاکم بر جامعه که تحمل اعتراض و عصیان را ندارد غالبا از تزویر ، ترور شخصیت و ترور تفکر دفاع و پاسداری می گردد و نگهبانان صد چشم آرگوس وار در یک اقدام همگانی پسند بینش و شخصیت هر آن کسی که خلاف جریان غالب باشد را ترور خواهند کرد .
متاسفانه آقای فرخ نعمت پور نقد نوشته نکردند ، او ضمن کتمان حقیقت اقدام به ترور شخصیت مهدی اصلانی نمودند وعده ای هم برای او هورا کشیدند . تا این چرخ شوم تزویر بچرخد و کسی جرات نکند ، خارج از آنچه دیکته شده است بنویسد .
مهتاب جان ، شلیک فرخ نعمتپور بر شقیقهی رقیه دانشگری و ترور اصلانی نبود که مانع ادامه بحث شد. ما در سایه رسانه های گروهی قرار داریم ، داشتن حافظ تاریخی و روحیه عصیانگری ننگ به شمار می آید . هر چند دیر ولی در واقع رقیه دانشگری فاکنر وار داوری محافظه کاران را به هیچ گرفت و علیه قهرمان پروران که برای قهرمان شدند حاضر به قربانی کردن دیگران بودند عصیان کرد .
۶۱۷٣۲ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹٣
|
از : محسن درزی
عنوان : طنزِ با ربط
خانمِ مهتاب فکر نمیکنین ، کمی ( همچین بگی نگی ) عنوانِ نوشته شما بد سلیقگی هست " شلیکِ فلان کس به شقیقه بیسار کس ؟ " امیدوارم " ضامنِ نارنجکِ من هم بی مورد کشیده نشده باشه " اخبارِ روز ببخشید فضای گفت و شنود " مسلحانه شده "
۶۱۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹٣
|
از : فریبا علیخانی
عنوان : جسارت بیان فکر
شیوه ی گفتگوی خانم فراهانی مرا به یاد بحثهای کنار خیابانی سالهای ابتدائی بعد از انقلاب می اندازد که صرفا ً از روشهایی استفاده میشد که طرف مقابل را از میدان به در کند. و اینک بعد از سی و اندی سال و چندین دهه زندگی در اروپا و ... باید بگویم جای تأسف دارد که بعضی از ما همچنان نیاموخته ایم.
خانم فراهانی؛ من، شما، خانم خراسانی چه فعال؟! چه منفعل، هرکدام میتوانیم صاحب نظر باشیم و در انتها هر کدام صاحب یک رای.
جا دارد امثال شما در بین آدمهایی مثل من و خانم خراسانی ایجاد جسارت کنید تا بتوانیم نظرمان را بیان داریم. در غیر اینصورت همچنان همان روشهای استبدادی یکی بگوید دیگران بشنوند جاری خواهد ماند.
۶۱۷۱۶ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹٣
|
از : جواد محسنی
عنوان : زبان خشن و زبان بحث
دوست عزیز من با نوشته اقای نعمت پور موافق نیستم اما ان چه اقای اصلانی نوشت بحث را منحرف کرد. . ایشان خود هوادار اکثریت و همان سیاست ها بوده است و در حد هوادار در همه خطاها شریک اما این نکته مهم را می پوشانند و خواننده را نادان و احق قرض می کنند.
زبان نوشته ایشان زبان خش تیپ خاصی در جامعه است زبانی است که با زبان بحث های نظری و سیاسی بی گانه است.
نوشته ایشان فریاد انتقام است. انتقام هوادار از رهبران سازمان انتقام . واکنش خشم الود بک هوادار به رهبران.
اقای اصلانی بحث را منحرف کردند و به مساپل شخصی کشاندند.
به نظر من ایشان سواد ورود به بحث های نظری ندارند اما در این گونه بحث ها وارد شده و با زبان عواطف و احساسات مساپل را شخصی می کنند .
اگر ایشان به بحث وارد نمی شدند بحث در مجرای اصلی جریان می یافت و ما به نتایج مقیدی می رسیدیم .
۶۱۷۱۲ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹٣
|
از : میترا فراهانی
عنوان : تهمت و توهین و تشویق به انفعال
سرکار علیه خانم مهتاب خراسانی،
شما همانطور که خودتان ادعا می فرمائید در سال ۶۰ سیزده ساله تشریف داشته اید و تعهد سیاسی نداشته اید چون حتی خواهراتان شمارادرجریان مسائل مدرسه میگذاشته بر عکس آقای نعمت زاده که گویا بر اساس حرف شما آنزمان ۱۴ یا ۱۵ ساله بوده است ، امروز نیز کسی را به نام شما بجز در یک سایت کلمه سبز نمیشود پیدا کرد یعنی بدون تعهد بوده و مانده اید ، البته این مطالب حمله شخصی من به هویت شما نیست بلکه می خواهم ثابت کنم که عدم درک شما از شرایط ناشی از مفعول بودن سیاسی شماست. حال گویا چهار و اندی؟ مطا لب مطالعه شده باعث شده شما درک همه جانبه به مسائل پیدا کنید وکالت آقای اصلانی و یا خانم دانشگری را بعهده بگیرید! گویا آنها خود قلم و زبان ندارند! باری یک خط حمله همه این مسائل مطرح شده به سمت کسانی است که امروز مبارزه را کار نگذاشته و آنرا به نفع عیاشی و روضه خوانی فراموش نکرده اند و خط یگر صرف بی بها جلوه دادن از خود گذشتگی و فداکاری رفقای قربانی ماست که گویا اصلأ این جمهوری اسلامی نبوده که بانی این جنایات بوده بلکه سران حزب توده و اکثریت بودند که رفقاء دربند را اعدام کردند با توجه به اینکه در گروه های چپ زندانی تعداد وسیع از اعدامیان توده ای و اکثریتی بودند...گویا سیاست آنها موجب اعدام یا عدم اعدام اشخاصی مانند آقای اصلانی شده است لازم به گفتن است که بیان این مسئله خود با زنده بودن امروز مدافعان جمهوری اسلامی و شکوفائی آن مانند شخص آقای اصلانی که هوادار یا عضو جریان فدائیان ۱۶ آذر است در تناقض قرار می گیرد چون خود آقای اصلانی و ۱۶ آذری ها از هواداران سر سخت جمهوری اسلامی بودند. بنابر این مسئول اصلی کشتار بهترین مهربانترین باهوشترین و تحصیل کرده ترین فرزندان مردم ایران جمهوری اسلامی سران و دست اندر کاران آن رژیم است و نه حتی کسانی که مواضع اشتباه اخذ کردند که شامل" تمام " گروه های سیاسی چپ و راست آن دوران می شود. مطرح کردن این مسائل به طریق مشابه نه تنها هیچ نفعی برای آینده جنبش چپ و بطور کلی آزادیبخش مردم ایران ندارد بلکه منجر به مفعول شدن و یا ماندن آن میشود .
۶۱۷۱۱ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹٣
|