سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

«ملت ایران» مفهومی واقعی؟ - قادر الیاسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ‫البرز

عنوان : همت مشترک
‫آقای جهانفر گرامی، با تشکر از یادداشت با ارزش شما،
خواستم بدون آنکه قصد بی احترامی به آقای الیاسی داشته باشم، یادآور شوم، که آقای الیاسی، شیوه وعاظی را دارند که فقط بر بالای منبر رفته و پس از وعظی مبسوط، بی توجه به بحثهای ایجاد شده پیرامون وعظ خود، راه خود گرفته و می رود.

از جایی که اطمینان راسخ دارم، تمام حقیقت نزد یک ایرانی یا گروهی از ایرانیان جمع نگشته، معتقدم ایرانِ مردمسالار(دموکراتیک) از راه بحث، بازنگری و کنکاش ایرانیان در یک همت مشترک میسر خواهد بود.
۶۲۴۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٣       

    از : امیر جهانفر

عنوان : "ملت ایران" مفهومی واقعی است
سلام آقای الیاسی

به گواهی نوشته های من، بر این باورم که هیچ زبانی، برتر از زبان دیگر نیست. به تعبیری برای هر کسی بهترین زبان، زبان مادری اوست. پس با آموزش زبان مادری موافقم. تحت هیچ شرایطی، یک نژاد را، برتر از نژادهای دیگر نمیدانم. حال برای طولانی نشدن این نوشته، به بخش هایی از نوشته شما اشاره کرده، و نظرم را می نویسم.

نوشته اید که: واژه "ملت ایران" در حقیقت برمیگردد به زمان به قدرت رسیدن رضاشاه پهلوی ... ایدئولوگهای تمامیتخواه دوران رضاشاه ... با علم کردن واژه مذکور، ایران را به عنوان کشوری بر پایه یک ملت و یک زبان به مجامع بین‌المللی قالب نمودند (من ترجیح می دهم به جای آن، واژه تحمیل کردن را استفاده کنم) ... به بیانی واضحتر، آیا قالب کردن یک ملت و یک زبان به جای ۶ ملت و ۶ زبان حقیقت را نمایندگی می‌کند یا حکایت از یک تقلب و جعل تاریخی دارد؟ اگر سرکوبی در کار نبوده باشد، کدام ملت آزاده ای تن به چنین تحقیر و تضییقی میدهد؟ ... لذا "ملت ایران" نه‌ مفهومی واقعی که‌ جعلی است و با داده‌های ملی، اتنیکی و سیاسی ایران در تعارض قرار دارد ...

من نمی خواهم به سابقه دراز مدت نام ایران، و زبان فارسی بپردازم. تنها به بعد از انقلاب مشروطیت، و قبل از حکومت پهلوی اشاره می کنم. توجه داشته باشید که من مدافع حکومت پهلوی نیستم. به گواهی نوشته هایم، ضمن اشاره به کارهای مفیدی که انجام داده اند، کارهای زیان بارشان را هم تقبیح کرده ام.

مجلسی که بلافاصله پس از انقلاب مشروطه تشکیل گردید، مجلس شورای "ملّی" نام داشت. اگر این عنوان "ملّی" که از ملّت اعتبار می گیرد، شما را قانع نمی کند، ببینید در قانون اساسی سال ۱۲۸۵ و متمّم سال ۱۲۸۶ شمسی، چند بار از واژه های "ایران"، "ایرانیان"، "ملّت"، "دولت" و "دولت علّیه ایران" استفاده شده است.
در همین قانون اساسی، خطابه افتتاحیّه مجلس توسط پادشاه (اصل ۱۰)، قَسَم نامه پادشاه جدید و یا نایب السلطنه (اصل ۳۹ متمم قانون اساسی)، قَسَم نامه نمایندگان جدید (اصل ۱۱)، به زبان فارسی است.
ماده ۹ فصل اول قانون انجمن های ایالتی و ولایتی، چنین می گوید: "شرایط‌ انتخاب‌ شدن‌ همان‌ شرایط‌ انتخاب‌ کردن‌ است‌ بعلاوه‌ باید انتخاب‌ شدگان‌ سواد فارسی‌ کامل‌ داشته‌ باشند و سنشان‌ کمتر از سی‌ سال‌ نباشد و داخل‌ خدمت‌ دولتی‌ نباشند".

همه اینها ۱۴ سال قبل از روی کارآمدن، رضاخان (رضاشاه بعدی) تدوین شده و سرکوبی هم در کار نبوده، اگر معتقدید که جعل و یا تحمیلی صورت گرفته، مسئولیت آن در این زمینه، با پیشینیان شما و ماست.
باید اضافه کنم چه در آن زمان و یا بعد از آن، هیچ سابقه رسمی وجود ندارد، که حکومتگران و یا فارسی زبانان، از واژه ملت فارس، به جای ملت ایران، استفاده کرده باشند.


نوشته اید که: "ملت ایران"، اسمی است بی‌مسمی. اگر قرار باشد، ایران مسکن همه مردمی باشد که در آن زندگی میکنند، شایسته‌ است به جای "ملت ایران"، واژه "ملتهای ایران"استعمال شود.

کشورهای زیادی را که وضعیتی مشابه کشور ما دارند، می توان مثال زد. من کانادا را به عنوان نمونه ذکر می کنم.

با آنکه از جولای سال ۱۹۶۹، و برطبق لایحهٔ "زبان رسمی کانادا" زبان فرانسه، یکی از زبان های رسمی کشور کاناداست، ولی تا سال ۲۰۰۶، اهالی کِبِک عنوان ملّت نداشتند. در نوامبر سال ۲۰۰۶، با تصویب مجلس فدرال، ملّت کِبِک، به عنوان ملّتی در داخل کانادای متّحد، شناخته شد، ولی همچون گذشته، کانادا، با داشتنِ ملت های نخستین (Aboriginal) و کِبِک، دارای یک ملت، بنام "ملت کانادا" بوده، و در گذرنامه کاندایی در مقابل "نشنالیتی" که همان ملیت و یا تابعیت است، "کانادایی" نوشته شده است.

با احترام: امیر جهانفر
۶۲۴۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : چرا جنبشهای ضداستبدادی ما در سده اخیر به حکومتهایی به مراتب خشن تر انجامیده است
‫آقای الیاسی، از جایی که شما به مانند هر انسانِ تجدد خواهی قصدِ آن داری که به فرهیخته گی، عدالت خواهی ‫و دانش پژوهی ارزش قائل شوی،‫ بنابراین شیوه بحث سیاسی شما هم باید در همخوانی با آنچه نشان می دهی باشد.

‫آنچه می خواهم با شما اینجا‫ موردِ کنکاشی دوستانه قرار دهم. بحث بر سر جملاتی از نوشتار اکنونی شماست. شما در قسمتِ تقریبا انتهایی نوشتار‫ می نویسی،[«ملت ایران» اسمی است، بی مسمی].
اما در چند بند قبلتر نوشته ای، «...تغییر نام رسمی کشور از پرشیا به ایران...» پس کشوری در این منطقه موجود بوده است، وقتی کشوری موجود باشد، لزوما ملتی هم وجود خواهد داشت،
گرچه در آن زمان، مردم کشور از جانب پادشاهان، حکمرانان محلی و خوانین، ملت نامیده نشده و در محاورات و مکاتبات از مردم ایران به عنوان رعایای پادشاه، ‫رعیتِ فلان حکمران محلی و یا خان نام برده می شدند.

‫در اینکه رضاشاه و اعقابش چه مصیبتی شامل حال مردم ایران کردند، و سیاستهای مستبدانه ج.ا چه فجایع و ‫ناهنجاریهایی را نصیب مردم ایران کرده است، اکثریت بزرگی از مردم ایران با هم توافق دارند. ‫و وقتی شما طرح می کنی «... امسال برابر است با سال ۲۷۲۷ ...» ‫این همه نشانگر علایق همه جانبه مردم ایران به کشوری به نام پرشیا یا ایران است.
‫در سده ‫اخیر از جانبِ مردم ایران ‫‫کوششهای بسیاری جهت ستم زدائی و رسیدن به عدالت اجتماعی‫ انجام شده، اما متاسفانه پس از قریب به صد سال کوشش هنوز تقریبا همانجایی هستیم که پیشینیانمان آغازیده اند.
درست به همین جهت، اگر روشن اندیشان کشور بتوانند در اهتمامی مشترک جوابی مستدل برای، ‫چرا جنبشهای ضداستبدادی ما در سده اخیر به حکومتهایی به مراتب خشن تر انجامیده است، بیابند.
مرجع و مبدأ مشترکی برای یافتن طرحی مشترک(قانون اساسی) برای کشور خواهد بود
۶۲٣۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست