یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پرسش های یک معلم زندانی از رئیس جمهور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بدران لهرانپور

عنوان : سلامی به صدا و شجاعت یک معلم
بی پروا گفتن و پرده دریدن آن هم در بند بودن، تنها بیانگر دلیری نیست، بازتاب ایمان به برتری بی چون و چرای حقیقت بر فریب است. و ای کاش بسیاری از قلم بدستان و هنرمندان عافیت اندیش و گریزان از رو در رویی با قلدری و بی قانونی، از این می آموختند، و می آموختند که عزت هنر با تن دادن به یونیفرم و عبا پوشان همخوانی ندارد. گاهی از خودمان می پرسیم که آیا این صداها در این وانفسای بی عدالتی نهادینه شده و بی اعتنایی توده ای، ره به حایی می برد؟ آیا اینها برای خالی کردن عقده و یا نام آوری نیست؟ امّا بیشتر که می اندیشم و تاریخ را بر می خوانم، باور می کنم که با وجود گستره ی ظلم و کم دانستن های مردمان، جهان به برکت این نوشته و تصویر هاست که رو به سوی عدالت و آزادی می رود(هر چند خونین و افتان و خیزان). سر بر می گردانم و به قافله ی رهروان و شهیدان آزادی می نگرم و می بینم که چشم به راه نه ما، که آرمان هایمانند. آرمان هایی که آموزگاری به جرم بیان آنان همه ی هستی اش را دارد بر باد می دهد؛ تا ما باور کنیم که سودای ستمگران در خاموشی صدای آزاده گان، بر باد است. این نوشته ها و آن پایداری ها در زندان، گزینه های برتر انسان در برابر فرومایه ترین مزدوران زر و زور، مسیر تاریخ را دیگرگون خواهد کرد. تاریخی به ما آموخت که زندگی بدون اخلاق و ایمان به عدالت و آزادی یک پول سیاه نمی ارزد و همه ی هنر و علم بی آنان، غیر انسانی و میرایند. من خواندن نوشته هایی این چنین را هم نوعی اعتراض به و ضعیت موجود و اندیشیدن به راه های برون رفت از بیداد می دانم.
۶٣۰۰۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست