مروری بر منزلت و جایگاه معلم در نظام جمهوری اسلامی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : بهرنگ ایرانی
عنوان : منزلتی که هیچگاه وجود نداشت.
عمر عزیز به قول شما نشانه ها دال بر بی متزلتی معلمان در جامعه ما به قدری زیاد است که نیازی به تلاش برای اثبات آن نباشد.البته این را که گفتم به این معنی نیست که قصد داشته باشم زحمت واکاوی شما را در این رابطه ،بی ارزش بدانم.فقط خواستم بگویم که :اولا، فقط در جامعهء "کنونی" ایران نیست که زندگی اکثریت قریب به اتفاق معلمان رضایتبخش نیست و نه تنها استانداردهای یک زندگی متوسط را ندارند بلکه فراوانند معلمانی که با فلاکت دست به گریبانند.زندگی مشقت بار معلمان فقط به این سی و اندی سال خلاصه نمی شود.قبل از آن هم معلمان شرایط گل و بلبلی نداشتند . کمتر معلم آگاهی است که کتاب "کند و کاوی در مسائل تربیتی ایران" اثر زنده یاد صمد بهرنگی را نخوانده باشد و به یاد نداشته باشد که این معلم آزاده با چه ظرافتی ساختار بیمار و سرشار از تنافض نطام آموزشی ایران را در آن روزهای ستمشاهی بی رحمانه افشا کرد.فراموش نکنیم که نظام های اقتصادی اجتماعی مبتنی بر استثمار اقلیت از اکثریت برای توجیه عملکرد عیر انسانی اشان ،در هر شرایطی احتیاج دارند متناسب با همان شرایط، اگرچه در شکل های متفاوت ولی با محتوایی یکسان که اس و اساسش ایجاد روحیهء ترس و محافظه کاری و فردگرایی است ،نظام تعلیم و تربیتشان را بنا نهند.بنا براین آرزوی این که:((باشد که روزی مقامم شامخ معلم و منزلت واقعی ان در کشور ایران باز گردانده شود.)) "ممکن است این شبهه را بوجود آورد که گویا قبل از این سی و اندی سال معلم ،دارای مقام شامخ و منزلتی مهم بوده است که حالا باید برگردانده شود.!
ثانیا :در جوامعی که شالودهء آنها مبتنی بر استثمار فرد از فرد است،این فقط معلمان نیستند که درد فقر و تبعیض و نابرابری را با تمام وجودشان احساس می کنند .بنابر این مادامی که معلمان علاوه بر هم پیوندی بین خود به عنوان کارگران فکری جامعه به لزوم هم پیوندی با سایر ستمدیدگان جامعه از جمله کارگران یدی نیاندیشند و خود را تافتهء جدا بافته بدانند روزگارشان بهتر از این نخواهد شد .یا باید حسرت روزگاران گذشته را بخورند و یا با شیفتگی به زندگی مردم آن طزف آبها بیندیشند بدون این که به خودشان زحمت فکر کردن بدهند که چرا مثلا معلمان اسپانیا یا فرانسه یا... تظاهرات بزرگ صنفی برای احقاق حقوقشان ترتیب می دهند.؟
۶۴۲۶۷ - تاریخ انتشار : ۲ شهريور ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|