سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دانشگاه تبریز - آن سال ها (۲) - ابوالفضل محققی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : روزبه

عنوان : اطلاعات نادرست
"راه کارگر اعلامیه های روشنفکرانه پسندی می داد. با ادبیاتی تازه و ملهم از نثر مارکس و نقد جنبش چریکی و تاکید بر مبارزه سیاسی. خط سه جنبش چریکی را نقد می کرد و رفتن به محافل کارگری وکار سیاسی را تبلیغ می کرد."

جهت یادآوری نویسنده و خوانندگان محترم بایستی گفت: که در سال ۱۳۵۷، سازمان یا گروه و یا محفلی به نام "راه کارگر"، وجود خارجی نداشت، حتی افراد تشکیل دهنده آن در "تیر ماه ۱۳۵۸"، نیز یا هنوز در زندان بودند و یا اساسا جمع همبسته ای نبودند و نوشته هایی منتشر شده ای نداشتند.
سپاس
۶۵۱۶۱ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣۹٣       

    از : پیروز پ

عنوان : ایکاش جوانمردانی از قبیله ۳۶ سال
جناب مشهدی حیدر
جانا سخن از زبان ما میگوئی
تردیدی نیست ۳۶ سال پیش بسیار اندک بودند افرادی که از نبود امنیت و یا مشکلات اقتصادی ، حتا سکینه خانم و مشدی احمد ....، شکایت داشته باشند ، همچنین بسیار اندک بودند افرادی ( بظاهر روشنفکر ، که امروزه شناخته شده برای همگان هستند ) از کمبود آزادی سیاسی شکوه کنند.
و همچنین نمیتوان تردید داشت ۳۶ سال پیش معترضان ، در داشتن زندگی بهتر و بدست آوردن آزادی بیشتر و در برقراری مردمسالاری ،هم رأی بودند.
اما ۳۶ سال پیش آنهائیکه بدنبال آزادی سیاسی بودند میدانستند چه نمیخواهند ، ولی شور بختانه نمیدانستند چه میخواهند( بغیراز پست و مقام ، مال و منال ) و چون هدف مشخص نبود و اپوزیسیونی منسجم ایران دوست هم نبود نه تنها امکان رسیدن به آزادی سیاسی و زندگی بهتر ممکن نشد ، بل روزگاری بس تیره تر بسراغمان آمد.
ایکاش جوانمردانی از قبیله ۳۶ سال پیش شهامت آنرا پیدا کنند که هم بتوانند به اشتباهات خود معترف باشند تا امروز بتوانند برای جبران آن ندانمکاریها و هوسبازیها ، با همبستگی و وحدت در عمل چاره ای برای رهائی از استبداد آخوندی بیآبند و ایران و ایرانی را از شٌر کاسبان دین و فرصت طلبان رهائی بخشندتا امکان رسیدن به سکولار دموکراسی فراهم آید.
۶۵۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣۹٣       

    از : masoud memar

عنوان : نقل وقایع یا تفسیر از وقایع ؟
آقای محققی خیلی از وقایع را بدرستی نقل کردید ٬ در مورد اولین تظاهرات تبریز حتمأ بیاد دارید که ۲۹ بهمن ۵۶ مصادف با چهلم کشته شدگان طرفدار خمینی در تظاهرات قم بمناسبت عزاداری برای حاج مصطفی خمینی بود که حتی شریعتمداری هم نتوانست با تصمیم مراجع دیگر مخالفت کند ٬ بله کاملأ درست است که روشنفکران چپ و دانشگاه قزیب به صد سال تاریخ مبارزاتی داشتند اما انقلاب مردمی و اسقاط سلطنت به رهبری روحانیت بوقوع پیوست ٬ اولین و آخرین تظاهرات گسترده مردمی از مسجد جامع در بازار شروع میشد و در خیابان مقصودیه جنب خانه قاضی طباطبائی خاتمه می یافت ٬ این را گفتم چون بنحوی نوشتید که انگار رنگ و بوی مذهبی به تظاهرات دادند میخواهم بگویم که اسقاط سلطنت با رنگ و بوی مذهبی بود و طبیعی بود که تظاهرات دانشگاه را هم سعی داشتند با خود همرنگ کنند . لابد یادتان می آید زندانیان سیاسی آزاد شدند و م ح از زندانیان چریکهای فدائی بر روی شانه های اهالی محل به خانه حمل شد محله حاجی سیف تبریز پر از مردم بود حیاط خانه روی دیوار پشت بام جای سوزن انداختن نبود در عین حال موارد دیگر این واقعه را نیز باید رسا گفت که تمامی محل یکصدا فریاد الله اکبر سر میدادند و بهنگام رسیدنش به محله همگی یکصدا میگفتند : برادر مجاهد آزادیت مبارک و گوسفندی به پایش قربانی کردند و در بالکن خانه با بسم الله ... بیانیه تهیه شده مسجد چپور قرائت شد او نمیتوانست حتی هویت واقعی خود را در محل زندگی خود شفاف بیان کند و بعنوان یک الیت رابطه مستقیم با اهالی محله خود داشته باشد . همینطور نوشتید که : « افسوس که در غرش این سیل و طوفان هشدارهای بختیار گم می شد. ما (صدای دیکتاتوری نعلینی) را که در راه بود نمی شنیدیم. » بعد از ۳۵ سال همانگونه قضافت میکنید که در ۵۷ قضافت کردید . هر تاریخی زمان حالی داشته است در آن بستر اجتماعی و سیاسی روز که بنقل دکتر صدر الدین الهی در مصاحبه با شاه بعد از انقلاب : « دلم دارد برایش می سوزد. اما ناگهان دلم برای خودم می سوزد که نشسته بودم و دیدم که گفت "هر کس نمی خواهد عضو حزب من بشود، گذرنامه اش را بگیرد و از این مملکت برود."
آیا این او نبود که در آن دم فرمان آوارگی امروز مرا صادر کرد و از آن خود را نیز؟ راستی چرا این کار را کرد؟ چرا حتی آن عروسک بازی دو حزبی را هم نپسندید؟ چه وحشتی از عصیان آن عروسک ها داشت که ناگهان خواست عروسک بازی به خیمه شب بازی بدل شود؟ » بر فرض محال اگر برخی از چپ آن صدای چکمه های نعلین را میشنید میخواست چکار کند؟ سد اسقاط سلطنتی شود که در راهش مبارزه کرده جانها فدا کرده و اسقاط آنرا تئوریزه تاکتیک و استراتژیکی کرده ؟ اگر هم به آن آگاهی برای تشخیص آینده رسیده بود بطور یقین خود را مثل بختیار مهره سوخته نمیکرد بلکه میفهمید که پایان سلطنت فرا رسیده و با آن ساختار اجتماعی یکتنه نمیتواند با مشکلات سیاسی اجتماعی و فرهنگی جامعه دست و پنجه نرم کند و برای این مهم نیازمند به پشتیبانی مردمی دارد که بدون رابطه مستقیم اجتماعی امکان پذیر نیست .
۶۵۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۴ آبان ۱٣۹٣       

    از : ابوالفضل محققی

عنوان : اقای البرز
انموقع هنوز تظاهرات فراگیر وتوده ای نشده بود وکسانی که به تظا هرات می پیوستند , بخش های رو شنفکری جامعه بودند .کسبه وکارگران نیز تک وتوک ,الخصوص در پیوستن به تظاهرات دانشجوئی این ترکیب ,این ترکیب روشنفکری تر می شد .ومن چنین نظری ندارم که بخش های دیگر می توانستند ونخواستند . هنوز انقلاب به آن مرحله توده ا ی نرسیده بود .
۶۵۱۵۶ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹٣       

    از : مشهدی حیدر

عنوان : درود بر اقای محققی
اقای محققی عزیز میخواستم بپرسم ایا از احوالات مشهدی احمد خبر دارید ایا او هم موفق به رفتن دانشگاه شد مادرش چطور با حقوق باز نشستگی روزگار خوبی دارد یا اینکه تحت پوشش کمیته امداد امام خوش میگذراند اقای ترابی چی شنیده ام که صاحب صدها کارگاه قالی بافی شده وصدها مشهدی احمد دیگر برای او کار میکنند کار وبارش خیلی سکه شده تازگیها نماینده شوری شهر هم که شده راستی خبر داری پسر اقای ترابی سردار سپاه است و تو کار برج سازی نونش تو روغنه دیدی بهشتی را که به مردم وعده داده بودیم. چه جهنم زیبایی از أب در اومد امروز ریحانه را هم حلق اویز کردند هفته گذشته هم فی سبیل الله بر صورت دخترکان سرزمینم أسید کینه نفرت پاشیدند جرمشان زیبا رویی خدا دایی بود و،،،،،،. راستی سهم من وشما در ساختن چنین جهنمی چه میزان است ؟
۶۵۱۵۰ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : اگر این برداشت صحیح است
‫در آخرین جمله مربوط به شرح تظاهرات وسیع ۲۳ اردیبهشت آمده است، «...هر چند عمده کسانی که به تظاهرات پیوستند از بخش تحصیل کرده های جامعه و کاسب های محلی بودند...»
جمله فوق میتواند، این برداشت را به دست دهد، ‫که نویسنده محترم نوشتار معتقد است، کسان دیگری نیز میتوانستند در تظاهرات شرکت کنند، اما از شرکت در آن پرهیز کردند، اگر این برداشت صحیح است، آن کسانی که به تظاهرات نپیوستند، از کدام بخشهای جامعه بودند و علتِ شرکت نجستن شان چه بود
۶۵۱۴۹ - تاریخ انتشار : ٣ آبان ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست