یاران در گردنه ای صعب
-
مارال سعید
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : امیر ایرانی
عنوان : حزب چپ ملی، نیاز ایران آینده!
دراستبدادِ دوم پهلویها؛ دوجریان ملی گرایی وچپ انترناسیونالیستی باسرکوب به حاشیه رانده شدند از دل این دو جریان،جوانانی شوریده سر،سربر آوردند و راه مبارزه با استبداد رادرپیش گرفتنداین گروه ازجوانان هویتی که معروف به چپ بوده برای خود بر گزیدند وواردِ کارزارِمبارزاتی می شوند.در همان ابتدا در میان آنان گرایشاتی چند مطرح بوده آنهم ؛در وفادار ی به مسائل ملی ویا مسائل جهانی چپ،در این روندِ مبارزاتی ، بسیارانی هم توسط استبداد پیکرشان به خون آغشته شد وگذر روزگار تحولی را برای ایران رقم می زند اما از دل این تحول ، استبدادی دینی سر بر می آورد. بازماندگان چپ و پیوستگان جدید به آنان دگر باره توسط حاکمان جدید بسمت سر کوب شدن رفتند و بر آنان چنان شد که سر کوبگران مستبد می خواستند گروهی پیکرشان خون آلود شد و بازماندگان رهیده از چنگالِ مستبد مجبور به مهاجرت شدند این مهاجرین مانند گذشتگانشان که مجبور به رفتن به بلوک شرق بودند ؛بلوکی که تجربه ای از دمکراسی و آزادی ِفردی در آن مطرح نبوده و تنها بازیگری فقط با ایده های چپ قابل اجرا بود! اما نسل آنان به کشور هایی می رفتند که تجربیاتِ چندین دهه و یا چندین سالهءنهادهای مدنیِ دمکراتیک را دارند وبازیگری سیاسی در آنجا با پذیرشِ تکثرگرایی و آزادی های فردی است وبر اساس دمکراسی ،حکومتگرانش برگزیده میشوندو پذیرش روحیه آزادی خواهانه نیزازهمان نونهالی بسترش مهیاست!وآنرا تبلیغ می کنند،که این رابایدیک توفیق اجباری به کوشندگان باادبیات چپ دانست.بسیارانی ازاین کوشندگان ،یا به میان سالی پا گذاشته اند ویا به کهن سالی رسیده اند وآنان کوله باری از تجربه را با خود حمل می کنندو فراز وفرودهای بسیاری نیز داشته اند و می دانیم :کسانیکه به وادی مبارزات پا می نهندوهویتی مبارزاتی برای خویش تعریف می کنندوتمام دورانِ زندگیشان، مبارزهِ سیاسی را بعنوان یک وظیفه برای خویش می دانسته اند ودر این کار زار بسیاری از مسائلِ اتفاق افتاده در دوران مبارزاتشان بر دوششان سنگینی می کنند ، هیچ دورهء بازنشستگی را نمی توانند برای خویش بر گزینند.پس در هر دوره باید با خردِ جمعی راه کار مناسبی ارائه دهند وحرکت تازه ای را پی ریزی کنند و قطعا"!آن تجربیاتِ مبارزات باید در خدمت و در راستای نیازهای سر زمینشان باشد.سئوالی که مطرح است اینست:پیران تجربه دار و در کنار آنان جوانان شوریده سر اما با یافته های جدیدِ مبارزاتی و بدور از احساسات، چگونه می توانند بالندگیِ ادبیات چپ را در جامعه ایران بستر سازی کنند و نشان دهند؟گروهی بر این عقیده اند :در ایران آینده ،یکی از نیازهای آن در حوزهء سیاست، وجود یک حزب چپِ ملی سراسری است!.وجود این حزب توازن وتعادلی را در بدست آوردنِ خواسته های عدالت خواهانه می تواند پی ریزی کند،و بسمت تحقق بخشیدن هم ببرد .این حزب برای اینکه توانِ پوشش تمام گرایشات چپ را داشته باشد!باید در درون خودسه گرایش:۱)راستگرایی چپ ۲)میانه رویِ چپ۳)تندرویِ چپ،را به رسمیت بشناسد که این پذیرشِ رسمیتِ گرایشها می شود ؛پذیرش پلورالیسم در افرادبا دیدگاهِ چپ،و چون این حزبِ چپ می خواهد در مقابل حزب سراسری و یا احزاب دیگر مطرح شود وبازیگریِ حزبی را پذیرفته اند این عمل می شود؛ پذیرشِ دمکراسی در چپ!این حزب چپ در همین دوران نیز که حاکمیتِ استبدادِ دینی حاکم است می تواند بسیار نقش آفرین باشد؛ در بازیگریِ بین المللی و تاثیر گذاری در داخل ! ومشوقی می شود! برای ایجاد یک حزب یا دو حزب سراسریِ دیگر از سایر فعالین سیاسی که خواهانِ تاثیر گذاری در آیندهء این سر زمین هستند.
۶۶۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹٣
|
از : فریبرز ستاری
عنوان : مرجح بودن مشروط وحدت چپ بر اتحاد با جمهوریخواهان
از گذشته بجا مانده تاکنون که عنوان هر نوشتار عصاره متن است. من قبلا در زمینه پروژه وحدت چپ موضع خود را ابراز داشته ام. اما در این فرصت، نقدواره ای به دیدگاه موجود نسبت به پروژه مزبور می آورم. قبل از هر چیز باید بگویم که پروژه وحدت چپ از زمره آرزو و آمال های چپ بویژه فدائیان بوده که ضرورت عینی آن اجساس شد و باعث کلید خوردن این پروژه گردید.
من در عنوان نظرم قید کرده ام مرجح بودن مشروط وحدت چپ بر اتحاد جمهوریخواهان . این قید شرط نفی یا تضعیف ضرورت وحدت چپ نیست ، بلکه در راستای تقویت آن است. من این وحدت را مقدم بر اتحاد با جمهوریخواهان می دانم. آنچه قید شرط را می آورد، این واقعیت است که ما بایستی در هر پروژه سیاسی خواه ائتلاف ، اتحاد و یا وحدت قصد و عزم خود را چنان سازمان دهیم تا هرچه گسترده تر کردن وضعیت توان تشکیلاتی خودمان را متحقق کنیم. در حالی که ما چپ ها مدتی است به گسترده تر، چاق و فربه کردن تشکیلات چپ می اندیشیم و می کوشیم؛ ولی متاسفانه دریچه پروژه وحدت چپ را به روی بخش وسیعی از نیروهای چپ سوسیالیستی – چپ سنتی – بسته ایم. این مانع سازی می تواند تفرقه و پراکندگی جریان چپ را به پایان نرساند.
اما شوربختانه در وجه دیگری از وحدت که اتحاد با انواع جمهوریخواهان چپ و غیر چپ باشد، دست دوستی به سمت جریانات سیاسی غیر هموند اعم از اصلاح طلبان دولتی و دیگر سازمان های جمهوریخواه دراز کرده ایم. آیا بعد از گذار به گسترده تر کردن توان جمهوریخواهی، ما چپ ها سهم مورد انتظار را کسب خواهیم کرد؟ من با نویسنده حس مشترک دارم که نوشته است:" سالهاست که سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت آبستن موجودی نو در درون خویشتن است. این نطفه در طول چهل و اندی سال در بطن هر فدائی از گردنه ها و معبرهای بس صعب عبور کرده." آری مارال جان! سازمان چریک های فدائی به مثابه واضع جنبش فدائیان با هدف ایجاد وحدت شکل گرفت وراه دشوار را تا بدینجا رسانده است.
اما در وجه دیگری ازمطلب نوشته شده است:" اینک در آستانه ی بررسی عملکرد هیئت سیاسی و برنامه ی پیشنهادی در امر "وحدت چپ" خود را در تند پیچی دیگر می بیند بس دهشت زا." کاش مارال برای خوانندگان می نوشت که چه چیز مقوله پروژه وحدت چپ دهشت زاتر است؟
۶۶۰۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱٣۹٣
|
از : البرز
عنوان : نسخه به روز، و مدرنی از جنبش فدائیان
خانم سعید گرامی، شما مینویسی، «...سفخا اکثریت آبستن موجودی نو در درون خویش است...»، بی آنکه بخواهم نظریه شما را رد یا قبول کنم. میخواهم بگویم، شاید درست تر باشد که، بگوییم، جنبش فدائیان خلق در مجموعه خود آبستن اندیشه یا اندیشه های تازه، جوان و بانشاط است.
اما تأیید قطعی این آبستنی در درجه اول منوط به وجود تعریفی مشترک و منطبق با زمان از معنای واژه «...چپ...» است.
چه تا قبل از درست بیست و شش سال پیش، وضعیت جهان و ایران بگونه ای دیگر بود. در برلین دیواری پایتخت آلمان نازی را به دو قسمت تقسیم کرده بود. که بنا به پیشنهاد ریگان رئیس جمهور وقت امریکا در ۲۶ سال پیش، مبنی بر در هم کوفته شدن این دیوار، آقای گورباچف صدر جماهیر شوروی، این پیشنهاد را در توازن با دکترین خود عملی کرد. که متعاقب این عمل دنیای واقعا موجود سوسیالیسی شیرازه اش از هم پاشید.
در عرصه داخلی هم، اگر در دوران وجود شوروی، گاها شاه و برژنف در دیدارهای متقابل بوسه ای بر گونه یکدیگر می نشاندند، و شاه زنده یادان خسرو روزبه و سیامک را در زندان و حمید اشرف را در کوچه های فرعی تهران تیرباران می کرد. امروز ج.ا همزمان با اتخاذ مجازاتهای سخت و اعدام علیه فعالین سیاسی، احمدی نژادش دوست گرمابه و گلستان مرحوم چاوز و تا حدودی رائول کاسترو بوده، و با برخی از نویسندگان بنام امریکای لاتین غیر مستقیم لاس سیاسی می زند. و روسیه و چین رفقای قافله و شریکان دزد، ج.ا اسلامی در افتضاح طرح هسته ای آن برای تأمین انرژی کشور بشمار می آیند.
با توجه به اینکه در گوشه های مختلف جنبش فدائیان به زبانهای اندیشه ای مختلف سخن گفته و نوشته میشود، با احترام به این سنت نوبنیاد، و ترک گفتن همیشگی واژه ای به نام وحدت، و توجه کردن مهربانانه به واژه زیبای اتحاد، میتوان جنبش فدائیان خلق را تبدیل به جبهه ای فراگیر برای تمامی نیروهای چپ کرد.
و چپ در معنای امروزین آن میتواند چنین تعریف شود، چپ عبارت از نیروهایی است که، معتقد به مردمسالاری، آزادی بیان، نوشتار، اجتماعات و عدالت اجتماعی و امنیت اجتماعی واقعی و ملموس هستند.
در این جبهه مشترک تمامی نیروهای چپ با حفظ امکانات و تفکر خاص خود، بر اساس طرحی مشترک برای حال و آینده کشور، تلاشی مشترک و در عین حال مستقل را سامان می دهند. شکل دادن چنین حرکتی و اجرائی کردن آن را، میتوانم و میتوانیم نسخه به روز، و مدرنی از جنبش فدائیان بشمار آوریم.
۶۵۹٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹٣
|
|
|
چاپ کن
نظرات (٣)
نظر شما
اصل مطلب
|