سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فریاد آزادی خواهی وعدالت طلبی - حمید آقایی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : پیشامدرن- مدرن- پسامدرن
با مطرح شدن دوران؛ پیشا مدرن و مدرن وپسا مدرن و ساختن ویژگی ها وشاخص ها برای این دوران می توان جوامع و کشورها را گروه بندی کرد وبیان داشت که کدامیک از آنان درکدام دوران قرار گرفته اند وبا تعریفِ ویژگی ها ی خاص برای هر دوران در مورد آن جوامع و کشورها ، قضاوتهایی و تحلیل هایی و یا گزارشی از وضعیت آنان داد. اگر ناظری بخواهدمسائل دوران پیشا مدرن را با ویژگی های دوران پسا مدرن نظارگرا باشد و آنان را موردِ قضاوت قرار دهد و یا گزارشی از آنان بدهد و یا تحلیلی کند!قطعا"!گزارش ویاتحلیل ویاقضاوت وی بدور از حقیقت است و بیانگر واقعیات نخواهد بود و حتی گمراه کننده نیز خواهدشد!.:::درمورد دوران پیشامدرن می توان گفت:انسان درزیست جمعی خویش ،گاه چنان در تارهای تنیده شدهء سنتها ی ساخته شده ، توسط خویش گرفتار می شود که به هر پدیده ای« نو »با دیدهء شک می نگرد وبه جنگ آن می رود!.این سنتها یک ایستایی را در جامعه حاکم می کنند واگر توسط دین که ایستایی را با خود حمل میکندو حرکت رااز انسان می گیرد،موردحمایت قرارگیرد!.عبور انسان ها و پذیرشِ پدیده های مدرن برایش سخت خواهدشدوکوشندگانِ مسائل اجتماعع وسیاسی برای عبور جامعه کاری بس دشوار خواهند داشت!.اما جوامعی که توان غلبه را یافته اند وبه مرحلهء مدرن پاگذاشته اندوتجربه طولانی وزیست جمعیِ طولانی دراین دوران را داشته اند و با توجه به اینکه هر دورانِ زیستی یک دوران اوج دارد و این دوران هم به مرحله ای می رسد که جوابگوی نیازهای ایجاد شده نخواهد بود در نتیجه کنشگران مسائل اجتماعی تلاش به معرفیِ دورانی جدید خواهند کرد که راه گشایی برای نیازهای افراد شود .در اینجا بعد از دورانِ مدرن ، دورانی بنام پسا مدرن مطرح خواهد شد که این دوران ویژگی های خاص خود را مطر ح میکند و تحلیل این دوران و یا گزارش از وضعیت این دوران وقضاوت در مورد مسائل آن هم توانایی های خاصی می طلبد!.::: اگربخواهیم توجه ای به جامعهء ایران داشته باشیم،باید گفت: برخی ازکنشگران سیاسی واجتماعی درگذشته به این مسئله توجه یافتن که بایدجامعه ایران از تارهای تبیده شده بدور خودش خلاصی یابدو واردِ دوران مدرن شوداما با ظهوردومستبد ، بزکی از آن نیازهای جامعه را ما مشاهده گر می شویم و جامعه بسمتی رفت که دینی که قبلا"بصورتِ فرصت طلبانه حامی سنتهای ایستای جامعه میشدخودسیطره بر جامعه یافت .بطریقی تلاش می کند همان تارهای ایستایی جامعه را تنیده گر شود!.اما باید گفت:این سیطره خواسته یا ناخواسته را باید یک فرصت برای عبور جامعه از هر نوع تفکر ایستایی ؛چه از نوع سنتهای جامعه و چه از نوع دینی آن دانست!. پی گیری این عبور به همهء بازیگرانِ عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و اندیشه ای را جامعه نیاز مند است حتی به همان وابستگان به جریانات دینی که بطریقی متوجه شده اند که برای نگه داشت دینشان باید آنرا به جایگاهی خارج از حوزه سیاست برد !.در این پروژه عبورِ جامعه ایران از وضعیت پیشامدرن ، چنانچه؛فردی ویا صاحب نظری به پر رنگ تر کردن گروهی ویا محدود کردن عبور را به یک طبقهء خاص تقلیل دهد این اعمال ،اعمالی شعار گونه ای بیش نیستند و هرز دادنِ نیروهای فعال برای عبور جامعه محسوب می شوند. در پایان باید گفت: در مقاله جناب آقایی گرام،آیا مطالب در خدمت روشنگری است؟ یا بیان کننده؛ ایده ای بدون در نظر گرفتنِ واقعیات دیگر است؟یا آرزوهای شخصی در آن است؟ یا چیز دیگری است؟
۶۶۰۴۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : قانون طلبی نه در معنای مطلق و انتزاعی
جناب حمید آقایی گرامی،
پاسخ به پرسشی که مطرح می نمایید بسته به اینکه در چه نوع جامعه ای زندگی می کنیم می تواند متفاوت باشد. در جایی که حقوق و آزادی های فردی شهروندان محترم شمرده می شود، عموما لزومی به توسل به فعالیت سیاسی در خارج از چارچوب قانون نیست. اما در نظامی که آزادی بیان سرکوب می شود، روشن نیست که شهروندان، هم از لحاظ اخلاقی و هم سیاسی مجاز و محق به عمل در خارج از چارچوب قانون باید باشند؟ مگر نه اینکه قانون برای خوشبختی انسانها ساخته می شود و نه اینکه انسانها برای قانون؟
اینکه آقای خشایار دیهیمی، فعال مدنی و مترجم باسابقه، فریاد قانون طلبی سرداده (رجوع شود به: http://www.rahesabz.net/story/۸۸۸۲۲/ ، به نظر من مرتبط با بحثی که شما می فرمایید نیست و تصور نمی کنم که اصلا فعالیت سیاسی و حزبی منظورشان بوده باشد. برداشت من از گفته های ایشان، انتقاد و اعتراض به مراجع قدرت است که قوانین ناقص نظامی را که خود پاسدار آنند، به طور اشکار و یا با دورزدن آنها، زیرپا می گذارند و درواقع به هیچ قانونی پای بند نیستند.
درود برشما
۶۶۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹٣       

    از : روزبه صالحی

عنوان : استراتژیست سیاسی یا مدنی بین "راه حل و ایده آل" کدام را مبنا می داند
شباهت باورهای کلی انسانِ پیشامدرن و انسان پسامدرن جای شگفتی ندارد. در هر دو برهه تاریخی انسان پیشا وپسامدرن واقف به این مهم بوده که بزعم اینکه آگاهی - حقیقت مطلق دست - نیافتنی است و یا اینکه اساسا حقیقت مطلقی وجود ندارد، دیگر هیچ چشم اندازی برای آینده بشریت قابل تصور نمی باشد. حکم تاریخ و مستندات تاریخی گوای می دهند ایده های رهوی بخشانه انسانی مثلا سوسیالیسم مقوله ای نیست که به طور خلق الساعه به ذهن انسان پسامدرن راه یافته باشد. بررسی تاریخ ایده ها بویژه سوسیالیسم حاکی از آن است که سوسیالیسم از بدو حیات اجتماعی انسان در شکل و نوع خودویژه وجود داشته است و عدالت هم به یکباره از دل سونامی اندیشه سیاسی به ساحل انسانی پرتاب نشده است. اما اینکه ایده ها چگونه بوجود آمده و سپس بر چه زمینه ای فعلیت یافته اند موضوع دیگری است. بطور مشخص ایده ها متاثر از ضرورت های تاریخی و برآمد شرائط خاص می باشند. بنابراین ایده ای که قابلیت فعلیت یا امکان اجرائی پیدا نکند به حکم ضرورت تاریخی محکوم به پلاسیده شدن می شود و غیرقابل استفاده در جوامع انسانی خواهدبود.
احساس من از نوشته شما این است که شما دل از استراتژیست های سیاسی کنده و امید به استراتژیست های مدنی بسته اید.درست فهمیده ام.؟ من این استنباط را در لابلای مواضع بسیاری از نومیدشدگان از سوسیلیسم علمی می بینم. این رفقا به خاطر فروپاشانده شدن الگوی سوسیالیسم عملا موجود به یکباره سلسه جنبان چپ لیبرال شدند و یا اینکه از فرط نومیدی به چنان گرفتار آمدند تا به مخیله خود راه ندهند که شاید در فرصتی دیگر الگوی سوسیالیستی در خدمت مردم زحمتکش سر برخواهد آورد. بنابراین من نمی توانم بپذیرم که " مردم ایران نیز بجای رهبران سیاسی استراتژیست و برنامه ریز به رهبرانی الهام بخش، پرشور و انگیزاننده نیازمندند. آنان که از نزدیک دست بر آتش دارند بهتر از هر کسی راه کارهای لازم برای دنبال گیری مطالبات خود را خوب می دانند و می شناسند" . نه ! آقای آقائی؛ هرگز تردید به خود راه مده چون این فاکت شما شبهه ترویج ایده چپ لیبرالی را در ذهن خواننده شکل می دهد؛ چپ لیبرالی که از یورش به سوسیال دمکراسی، آشکارنشدن منش خود را می جوید.
در برابر پرسش شما که آورده اید:" آیا لیبرالیسم پایان تاریخ است و انسان به بهشت موعود خود دست یافته است؟" باید گفت که انسان در جامعه نه لیبرالی که نئولیبرالی به دوزخی گرفتار آمده است که باید باور دارد سوسیالیسم تنها راه برونرفت از گرداب هولناک و دهشتزای نئولیبرالی می باشد و نه چیز دیگر
۶۶۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست