از : بهروز الف
عنوان : واقعن!!
جناب آقای قنبری واقعن از ته دل به آنچه میگویید باور دارید؟ اگر چنین هست بحثی در کار نخواهد بود چرا که آب در هاون کوفتن خواهد بود. یک آنکه من ابدا عصبی نیستم. مسلمین ناب محمدی ۳۶ تیشه به ریشه اعصاب و روان ما زدند (از هر قماش اش) تا جاییکه هیچ رگ عصبی در ما نماند. ۳۶ تمام شاهد بخون خفتن صد ها دوست و رفیق فامیل و هموطن بودن آیا برای شما عصبی بجا گذاشته؟ من تنها در حیرتم که کسی از دید روشفکرانه در بزک کردن چهره مسلمین ناب محمدی دارد که تمامی سلول های بدنشان خواهان جنایت و چپاول هست. حال اگر نام روشنفکر اصلاح طلب بازار پیدا نکر دنبال رشنفکر اصلاح گر رفت. بازی با لغات. اگر جانیان اصلاح طلب در قدرت نیستند بخاطر باختن به جناح آدمخوار دیگری هستند که سالها یار و رفیق هم بودند. ثروت و قدرت در طول تاریخ چنین بازی هار را کرده و میکند. هنوز که هنوز هست اصلاح طلبان !! در خارج قدرت کاسه گدایی بدست گرفته اند تا دوباره دل رهبر را بدست بیاورند و سهمی در قدرت داشته باشند. موسوی که خواهان بازگشت بدوران طلایی بود اگر بقدرت میرسید بجز آن میکرد که احمدی نژاد کرد؟ به سخنان عارف اخیر گوش کرده اید که رژیم سراسر جنون و جنایت را رحمانی خوانده و بکل منکر اعدام ها و جنایت ها شده. مگر تمامی اصلاح طلبان پشت سر او راه نیافتاده بودند که رییس جمهورش کنند؟
اگر منصفانه نگاه کنید و فکر تمامی دلایلی که اورده اید مستند نیستند و تنها امید و آرزو و خیال بافی هست. چه بخواهیم چه نخواهیم جامعه ایران به کافر و مسلمان دوشقه شده. همکاری این دو تنها در رویا بوقوع میپوندد. دلیل بن بست جامعه هم دقیقن به همین خاطر هست. بن بست وقتی میشکند که آگاهانه به توهم پراکنی برای مسلمین ناب محمدی بردارند و بخاطر "مسلمان بودن اکثریت مردم" خواهان تبرئه بخش یا یخشی های از جانیان رژیم نباشند تا کافران دست بالا را پیدا کنند و بعد از ۱۴۰۰ سال راه بابک را ادامه دهند و بختک نحس اسلام را از سرزمین ایران پاک کنند
۶۶۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹٣
|
از : قهرمان قنبری
عنوان : جواب به اقای بهروز
دوست عزیز بنده باز تاکید می کنم که روشفکر و اصلاح گر دینی کلا بحثی جداگانه با اصلاح طلب حاضر در جمهوری اسلامی است،درست است که اصلاح طلبان یکی از نمودهای سیاسی اصلاح گران دینی هستند،ولی لزوما همه انها نیستند،مثلا بازرگان،شریعتی،مصطفی ملکیان یا سروش ممکن است که در قالبهای اصلاح طلبی نگنجند!حتی شما اگر به تیتر نوشته دقت کند اصلاح گران دینی است،اصلاح طلبان نیست،اما اینکه اصلاح طلبان اشتباهاتی کرده اند،خودشان مسولند،اما این را هم از یاد نبرید که انها هم می توانستند جزیی از حاکمیت باقی بمانند،و در اوج قدرت سرنوشت خود را با انتقاد به وضع موجود به زندان یا حصر مبدل نکنند،فراموش نکنیم که همه چیز نسبی است،اما شما اگر یاداشت را با دقت خوانده باشید،بنده اصلاح طلب ها تطهیر یا تبلیغ نکرده ام،بلکه فقط نقش اصلاح گران دینی را در مبارزه با ارتجاع دینی متذکر شده ام!
در جایی دیگر شما از ۳۶ سال زیارت مکه و کربلا که سرمایه ایرانی را به غارت برده حرف می زنید،اما شما فکر می کنید فقط ۳۶ سال است؟قبل از ان نبود؟یا بعد از این نخواهد بود؟راه حل شما چیست؟ایا کسانی که خواستند با پول خود به مکه یا کربلا بروند،باید اعدامشان کرد،یا مانند جمهوری اسلامی در پاسپورتشان نوشت که دارنده پارسپورت حق سفر به کربلا یا مکه را ندارد!کمی رویاپردازانه است تنقید شما دوست گرامی!
شما پرسیده اید که مثالی از کشورهای همسایه بزنید!جمهوری اسلامی از بطن دیکتاتوری غیر دینی پهلوی بوجود امد،داعش از بطن حاکمیت بعث بوجود امده،طالبان از بطن حاکمیت دکتر نجیب الله،اسلام گرایی در ترکیه از بطن حاکمیت سکولار،یا مثال اخوان مصر و مثالهای بیشمار دیگر که نشان می دهد،فقط دشمنی شوک دهنده همراه با فحش و توهین به دین نمی تواند،تحجر دینی را مورد شکست قرار دهد.
و در اخر با تمام احترام،حتی انتقاد شما توام با عصبیت و تحقیر است،بنده را در چند جا متهم به هوچی گری کرده اید،بنظر می رسد که برای اصلاح جامعه بهتر است کمی از عصبیت فاصله بگیریم
۶۶۵۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ بهمن ۱٣۹٣
|
از : الف بهروز
عنوان : تکرار سخنرانی بدون دلیل و سند و منطق
آقای قنبری مثلا خواسته پاسخی به نوشته من دهد. من از ایشان خواسته بودم که برای اینکه مستند سخن بگویند تنها یک نمونه بیاوردند با سندی تا روشن شود که ایشان درست میگویند و ما هم آگاه شویم یا دست از دروغ وو توهم پراکنی بردارند. اما جناب قنبری ترجیح دادند که همانند ولی فقیه تنها فتوا بدهند بدون یک دلیل و یک نمونه تاریخی و محکمه پسند که این خود نشان از آن دارد که خود به آنچه میگوید باور ندارد ولی میخواهد با هوچی گری و بظاهر حمایت از مردم چماق تکفیر را بر سرم وارد آورد. بگذارید مستدل سخن بگویم.
۱. نوشته اید که اصلاح طلبان از اسید پاشی حمایت نکرده اند. فرض کنیم چنین باشد. شاه هم وقتی در موضع ضعف قرار گرفت رسمن اعلام کرد که صدای انقلاب مردم را شنیده و شروع به دستگیری هویدا و نصیری غیره کرد تا بقول معروف رد گم کند. جدا از این من از عملکرد همین اصلاح طلبان در زمانی که در قدرت بودن نوشتم. مگر گنجی، عبدی، حجاریان و ..... (بقول خودشان بچه ها -مجفل- جوادیه) در همان اوان قیام مردم تیغ کشی و کاردی کردن و چماق کشی نمیکردندو بعد ها هم همگی همراه با مجاهدین انقلاب اسلامی (رهبران اصلاح طلب) بازجو، شکنجه گر و اعدام گر و تیر خلاص زن در زندان ها نشدند؟ مگر موسوی تبریزی بخاطر وحشی گری های خاص خود در اعدام های سال های اولیه ۶۰ عزیز دردانه خمینی نشد؟ مگر موسوی اردبیلی دادستان کل و موسوی خویینی دادستان در کشتار ها دقیقه ای دست نداشتند و فرمان نمیدادند. مگر هادی غفاری ششلول بند اسلامی در روز روشن جلوی چشمان مردم آدم نمیکشد؟ مگر موسوی که خواهان بازگشت به دوران طلایی امام راحل هست نخست وزیر دوران برقرای توحش و بربریت نبود؟ و ...... آیا اینها همان اصلاح طلبان نیستند که شما سنگ آنها را به سینه میزنید و میخواهید مردم (که اکثریت مسلمان هستند) دوباره بطرف این مادون انسان ها بروند؟ آیا وجدانی هم در این راه هست یا وجدان مخصوص کافران هست وبس و مسلمین مادر زاد فارغ از آن
۲. نوشته اید هر دینی دوران تاریک داشته . ممکن است لطف کنید و بگویید در کدام روز ( ماه و سال را فراموش کنید) اسلام دوره تاریکی نداشته؟ هر چه بوده کشتار و غارت و چپاول کنیز گیری بوده و بس. آیا اصول دین اسلام چیزی جز این میگوید که شما میخواهید به مردم مرتب دروغ بگوییم و آنها را در جهل مطلق نگهداریم چون مسلمان اند؟ آنوقت خود را روشنفکر هم میدانید ، نه؟
۳. نوشته اید که راه حل من کارکردی نداشته و رجوع میدهید به کشور های همسایه و عیره. اولا اینکه من همانند شما به خود متوهم نیستم و خود را کسی نمیدانم که بخواهم به مردم راه و چاه نشان دهم. نه من قیم مردم ام و نه ایده های ارتحاعی فقیه و امت را قبول دارم.دو اینکه شما لطف کنید (یک بار برای خالی نبودن عریضه) با نمونه و سند حرف بزنید. آن کشور ها را نام ببرید تا من از کل کشور های اسلامی بگویم که ۱۴۰۰ سال در جهل و خرافات عقب ماند ه گی و دیکتاتوری محض قرار دارند
۴. نوشته که نگوییم که اینان جانیان ایرانی نیستند و عراقی و عربستانی هستند. دارید جوک میگویید یا جدی هستید. ۳۶ سال تمام ثروت ایران بباد رفته قبر چند تا بادیه نشین جاهل با میلیون ها دلار زرق و برق پیدا کرده. در کربلا و نجف و جنوب لبنان خانه ای آن چنانی و بیمارستان مدرسه ساخته شده و هزاران میلیارد دلار خرج نگهداری دیکتاتور سوریه شده و در مقابل میلیون کودک ایرانی طبق آمار خود این رژیم بخاطر فقر از تحصیل محروم شده اند. آن عده دیگری که بمدرسه میروند بسیاری در اتوبوس های از کار افتاده درس میخوانند. مردم عشایر و بسیاری دیگر در سیستان و بلوجستان و جنوب خراسان همانند انسان های اولیه زندگی میکنند نه از مدرسه خبری هست نه از بیمارستان. خاک های حاصلخیز را به شیوخ مرتجع عرب میفروشند تا کاخ های سرسبز بنا کنند. اکثریت روخانه ها و دریاچه ها خشک شده اند(حتمن تقصیر تغییرات جوی هست) محیط زسیتی وجود ندارد بنزین های چینی سزطان رارواج داده اند و هزاران مسئله دیگر. حال شما بعنوان وکیل مدافع اصلاح طلبان مرا سرزنش میکنید که چرا گفته ام اینان ایرانی نیستند بل عراقی و عربستانی؟ مگر رییس قوه مقننه و قضاییه (۲ قوه از ۳ قوه)، رهبر آینده (شاهرودی) رییس یسیج، ............ عراقی نیستند. گویا شما دایه مهربان تر از مادر شده اید.
۴. میگوید که اکثریت مردم مسلمان اند و نباید جامعه را مسلمان و کافر کرد. ابتدا اینکه موکل شما هستند که ۳۶ سال تمام این را در بوق گذاشتند و کافر کسی دهها هزار نفری راه انداختند و امت مسلمان هم برای دیدار اعدام ها از صبح زود در میادین صف کشیدند و برای رهبر دعا کردند. جناب برخلاف "روشنفکران دینی"، روسنفکران کافر واقعیت را به مردم میگویند نه خواهان در جهل و خرافات ماندن آنها هستند و نه برای داشتن ایده های ضد انسانی آنها هورا میکشند. سالها هست که با پیاده شدن رژیم اسلامی، جامعه به دوشقه مسلمان و کافر تیدیل شده. دمکراسی و تحمل قبول افکار مخالف، جاده یکطرفه نیست که باید همواره کافران آن را قبول و اجرا کنند.
لطفن اگر خواهان پاسخگویی هستید دست از هوچیگری و بدون نمونه و دلیل ننویسید که هم وقت خود را به هدر میدهید و هم وقت من و خواننده را. برای یکبار هم که شده سعی نکنید با توسل به "مردم" بخواهید طرف را ساکت کنید. ۳۶ سال تجربه همگی ما کافران را ضد ضربه کره و بسیار منطقی و با دلیل و مدرک پاسخگو هستیم
۶۶۴۹۵ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹٣
|
از : قهرمان قنبری
عنوان : خون کسروی مباح نیست
جناب کیا،ارتجاع و متحجران مذهبی مسلما مقصر هستند و هیچ وجدان ازاده ای نمی تواند که انها را تطهیر کند،و مشخصا قتل کسروی هم از این امر مستثنی نیست!اما غرض از مثال،مقایسه دو رویکرد در مقابل ارتجاع و تحجر مذهبی است،فارغ از نیت یا عقیده خوب یا بدشان(کسروی و رشدیه)،نتیجه بدست امده مهم است و تاثیری که روش و متد مبارزه انها به ارمغان اورد جای تامل و تعمق دارد.
۶۶۴٨٣ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹٣
|
از : قهرمان قنبری
عنوان : اصلاح طلب یا اصلاح گری
دوست گرامی بهروز،
اولا اصلاح گران یا روشنفکران دینی لزوما همه شان اصلاح طلب نیستند!اصلاح طلبان سیاسی نمود سیاسی اصلاح گران دینی هستند،و لزوما هم لازم نیست که ما اصلاح طلبان را تطهیر کنیم،انها هم بعنوان یک جریان سیاسی اشتباهاتی داشته اند و دارند و حتی ممکن است انحرافاتی داشته باشند،و حتی ممکن است که در نظام سیاسی اینده اصلاح طلبان موفق به کسب قدرت نشوند،اما این به معنی حذف روشفکران دینی و اصلاح گران نیست و حتی می توان انها در کنتکس های جداگانه بررسی کرد و هر مدل بررسی کنیم برای تلطیف وضعیت و پرهیز از وضعیت خطرناک دوقطبی کافر- مسلمان،ما محتاج به روشنفکران دینی هستیم،فراموش نکنید که ما قادر به حذف دین از زندگی عامه مردم نیستیم،صدها سال کار نظری احتیاج است که ما فقط دخالت دین را از عرصه عمومی و سیاست محدود کنیم!
دوما اگر منصف باشیم اصلاح طلبان با هر انتقادی که داشته باشیم،از اسید پاشی و خط انداختن حمایت نکرده اند!
سوما ما در کشوری زندگی می کنیم که اکثریت مردم مسلمان هستند و نمی توان با توهین به دین و عقیده عامه مردم،روشنگری کرد و البته راه انتقاد از ارتجاع همیشه باز است ولی توهین به قسمت بزرگی از عقیده مردم و ادعای اینکه انان ایران را وطن نمی دانند و وطن شان عربستان و عراق است،واکنشی عصبی است که نتیجه عکس می دهد،بنظر من فضای دو قطبی،کافر و مسلمان که اتفاقا مورد خواست حکومت هم است،منتج به نتیجه ای مانند مدل عراق یا سوریه یا افغانستان می شود،که اصولا هیچ کدام از ما با هر اندیشه و تفکری خواهان ان نیستیم.
خامسا،همه دینها و عقیده ها دوره هایی از وحشت و جنایت داشته اند و اسلام هم از این امر مستثنی نیست،اما باز تاکید می کنم که اولا برای تاثیرگذاری برای افکار عمومی،مجبور به احترام به معتقداتشان هستیم و دوما راه های پیشنهادی شما سالهاست که جواب نداده است و بنظر شخص من جواب هم نمی دهد،(نگاه به کشورهای همسایه و حتی ایران در این زمینه خالی از لطف نیست)البته امیدوارم که عقلانیت و منطق بر احساسات و عصبیت تفوق بیابد که در غیر اینصورت ما تبدیل به دو گروه از مردم می شویم که عاجز از گفتگو یا تحمل همدیگر هستیم!
با تشکر از انتقادتان
۶۶۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹٣
|
از : کیا
عنوان : خون کسرویها را مباح کردن نوبر است!
من به مبارزان مذهبی دمکرات احترام میگذارم ولی تعجب میکنم که چگونه به این حالت رسیده ایم که مبارزان و قربانیان این مرز و بوم را مقصر خیانتهای متحجران سود جو میدانیم.
۶۶۴٨۱ - تاریخ انتشار : ۹ بهمن ۱٣۹٣
|
از : بهروز الف
عنوان : لطفن یک نمونه بیاورید
آقای قنبری برای اینکه مستند سخن گفته باشید تا خواننده گان هم با شما هم رای شوند که اصلاح گران دینی در "سنگر نخست" هستند نه در "سنگر آخرین" لطف کنید و با سند و مدرک نمونه بیاورید که:
۱. یک اصلاح طلب در تیغ کشیدن بر روی لبان دختران بی چادر، چماق کشی و کتاب سوزان در روبروی دانشگاه و دیگر مناطق، عربده کشی "خمینی عزیزم، بگو که خون بریزم"، بازجویی، شکنجه، اعدام و تیر خلاص زدن به زندانیان سیاسی، چباول اموال مردم و میلیون ها دلار به جیب زدن و ارسال "بیت" شان به سرزمین های شیطان بزرگ و کوچک که پر از فساد و تباهی هست، ترویج خرافات و فرهنگ جاهلیت بادیه نشینی، روضه خوانی و سینه زدن برای جنگ قدرت بین دو جاهل بادیه نشین، منتظر امام چاه نشین شدن در ۱۴۰۰ سال گذشته، تصاحب مجانی خانه های اشرافی عوامل رژیم گذشته و سرمایه داران غیره اسلامی و ..... دست نداشته و ندارد.
۲. بدرستی گفته اید که اصلاح طلبان دینی در سنگر نخست مبارزه با انحصار طلبان حکومتی دین هستند. واقعن چنین هست چرا که اینان از آنجاییکه دردشان فقر مطلق اکثریت مردم، نابودی محیط زیست، عارت ثروت ملی و ... نیست چرا که امام راحلشان گفت که "دمکراتیک و ملی هر دو فریب خلق اند" اینان نه معنی دمکراتیک بودن را میدانند و نه از ملی بودن بویی برده اند. اینان مشگلشان تنها و تنها عارت و چپاول ثروت ملی هست چرا که وطن آنها عربستان و عراق هست نه ایران. همانطور که ذکر کرده اید اینان ابدا قصدشان بهبودی شرایط مردم و کشور نیست تنها میخواهند که ثروت و قدرت ر "انحصار" جناح آدمخوار رقیب نباشد. همانگونه که سالها ثروت و قدرت در دست اینان بود و خیلی هم انحصار طلب بودند
۳. اینطور بنظر میرسد که ادعا دارید وحشی گری های داعش شیعه ربطی به دین و اصول دین اسلام ندارد. ممکن با سند و مدرک نشان دهید که کدام عملکرد تمامی افراد رژیم اسلامی از روز نخست تا به کنون اسلامی نبوده؟ یک از "محققین" اصلاح طلب و تیغ کش دیروزی- اکبر گنجی- در مصاجبه با مهدی فلاحتی در تلویزیون آمریکا در خصوص وجود امام دوازدهم شیعیان میگوید آن "حضرت" (منطور امام یازدهم) فرزندی نداشته ولی عده ای ادعا کردند که حضرت فرزندی از یکی از "کنیزانش" داشته. بلی این محقق !!! اصلاح طلب که طبق نظر شما در سنگر نخست مبارزه هست بدون اینکه شرمی کند قبول میکند که امام یازده یکسری کنیز داشته (اسلام رحمانی) و کماکان "حضرتش" خطاب میکند. ایشان گویا هنوز در رویا تیغ کشی بر روی لبان زنان مانده گار شده و کنیز بی شمار داشتن آن حصرت را با افتخار اعلام میکند. این دیگر "مدعی دین" که نیست. خود خود دین اسلام هست و بس. کنیز و برده داشتن از راه کشتار مردم سرزمین ایگر از افتخارات اسلام و مسلمین هست. حال باز هم بگویید "مدعی" دین. اقای عزیز، حنای دین بخصوص دین مقدس اسلام دیگر در میان آگاهان نه رنگی دارد و نه احترامی. بجای نادان فرض کردن مردم، بروید و کمی آگاهی کسب کنید و دست از هوچیگری بردارید
۶۶۴۶۲ - تاریخ انتشار : ٨ بهمن ۱٣۹٣
|