سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تجربه ای شخصی در مبارزه برای حقوق زبانی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آذربایجان

عنوان : هویت
عزیز وحید قارداش ساغولاسان . هویت یک ملت را نمی توان با زور از بین برد. از بین رفتن تمام افکار و ایده های استبدادی و شونیستی به همان اندازه حتمی است که بر آمدن آفتاب پس از یک شب طولانی.
۶۶٨۴٣ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹٣       

    از : یوسف آذربایجان

عنوان : قضاوت با دیگران
آقای امیر ایرانی ، آیا فکر میکنی با چاله دهانی و انگ زدن عین نوشته شما « شما به وزارت اطلاعات اشاره کرده اید ، مثل اینکه دراین مورد هم اطلاعاتی دارید وخود را داریدلو میدهید ! » و عین نوشته من « البته استفاده از اصطلاح قوم به جای ملت و خلق از کشفیات وزارت اطلاعات است و مدت عمرش حدود ۱۵ سال است میتوانید به اسناد تمامی احزاب و سازمانها نگاه کنید » . قبل ازاعتلای حرکت ملی در آذربایجان از اصطلاح قوم و اقوام ایرانی استفاده نمیشد بلکه از اصطلاح خلقهای ایران و ملل و ملیتها استفاده میشد . خوب قضاوت با دیگران .و در ضمن من به مذخرفات « وروحیه ملی ایرانی و میهن پرستی درمردمان این سر زمین خود را دارد پر رنگ می کند » نه تنها اعتقاد ندارم بلکه از شنیدنش دلم بهم میخورد و با همین عوام فریبی شونیستی ملل غیر فارس بخاک سیاه کشیده شده و امروز دوران آگاهی ملی ملل تحت ستم است و بهتر است شما نیز با حقایق جامعه خود را انطباق دهید و به جبر حقایق احترام بگذارید. گرامی باد ۲۲ فوریه سالروز زبان مادری.و در ضمن زبانی بنام آذری نداریم ولی زبان دری موجود است که به اشتباه فارسی گفته میشود یعنی دری زبانها موجود است.
۶۶٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۱ اسفند ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : خنده و دل پیچه و لو رفتن
جناب خندان،گویند:خنده دوای هردردی است،اماگاهی وقتها خنده باعث دل پیچه می شود ظاهرا" شما آدم خندانی هستیدپس مواظب باشیددل پیچه نگیرید!.وقتی شما دچارخنده می شوید ممکن است عملکرددیگران باعث خندهء شما بشود ویاخیربلکه عملکرد خود شما باعث خندیدنتان بشوددر این حالت ممکن است خنده تبدیل به گریه شود.جناب برای اینکه متوجه شوید بجای خنده بایدگریه کنید یکباردیگر نوشتار اینجانب را بادقت مطالعه کنید، مشاهده می شود اززبان مشترک رسمی برای تمام ملت ایران آورده شده و اسمی از زبان فارسی مطرح نشده است بلکه توخود ناخواسته مبلغ زبان فارسی شده اید وشاید این عکس العمل تان هم طبیعی باشدوقتی قرار است هویتی زبانی برای تمام ملت ایران بخواهیم تعریف کنیم چیزی جزءزبان فارسی نیست هچنان که بسیارانی ازمردمان اقوام درگذشته این را فهمیده بودند وسخت کوشانه دربالندگی آن کوشیده اند و خواهند کوشید!. امادر شرایط فعلی به شما وامثال شمامبارزین کوک شده،القاء شده است ! بطوریکه : نسبت به کلمه فارس و زبان فارسی یک نوع حساسیت خاصی پیدا کرده ایدکه این حساسیت هم چنان زیاداست که گاهی وقت ها کهیر می زنید باید گفت:با توجه به اظهاراتتان در کامنتهای گذشته ء شما علاوه بر اینکه نسبت به فارس و زبان فارسی حساسیت دارید نسبت به آذری و زبان آذری هم حساسیتِ کهیری پیدا کرده اید که در یک کامنت بسمت اثبات این رفتیم که شما با ادا و اطوارتان می توانید یک ترک آذری کش باشید،بگذریم!.شما به وزارت اطلاعات اشاره کرده اید ، مثل اینکه دراین مورد هم اطلاعاتی دارید وخود را داریدلو میدهید !.باید گفت: گروهی از مقامات جمهوری اسلامی متوجه شدند اگر دراین مملکت روح ملی ایرانی دمیده شود این روح ملی ایرانی بساط هر مستبدی را برخواهد چید،بر همین اساس پروژه قوم و قوم بازی را خود به اجرا در آورده وآن هم برای هرز دادن توان مبارزاتی مردم و سرگرم کردن گروهی بنام مبارز و مبارزان هویت طلب!. جالب است بدانید! گفته شده: این تفکر هم در مدارس مناطقی که اقوام وجوددارند بیشتر پی گیری می شده و می شود، آنهم توسط بعضی از دانش آموزان که بطریقی با بسیج قبلا" همکاری داشتند که بدین طریق اگر دانش آموزی درآن مناطق ذهنیتی سیاسی بیابد قبل از اینکه به سرنوشت کشورشان فکر کنند ذهن را متوجه چیزی کنند که هرز برنده توان فعالیت آنها خواهد بود وآنهم مطرح کردن مطلبی تحت عنوان هویت طلب و مانور دادن روی زبان قومی و گویشهای قومی و ضد فارس شدن وساختن دشمن فرضی قوم فارس !.که ردپای ترفند جمهوری اسلامی درمقاله و اقداماتِ افرادی مانند جناب یوسف دیده می شود. اگر چه این ترفند دارد بسمت جوک شدن می رود وروحیه ملی ایرانی و میهن پرستی درمردمان این سر زمین خود را دارد پر رنگ می کند اما هنوز هم اندک محدودی افراد مأمورانه !ساز دگری می زنند و.....
۶۶٨۱۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ بهمن ۱٣۹٣       

    از : البرز

عنوان : ضرب آهنگهای خشم آلودت بر زحمتکشان فارس زبان
یوسف گرامی، شما که خیلی راحت پذیرفته ای به جای نوشتن واژه نظر از «کامنت» استفاده کنی، این همه حساسیتت را نسبت به تفکیکهای شق و رق ملی را در نمی یابم

اگر قصدت از این همه جداییها و تعیین حدود و مرز برای هر یک از اقوام ایرانی، به خوشبختی رساندن هر یک از آنان در قفس جداگانه خود است، این همه اِهِن و تُولوپ و ضرب آهنگهای خشم آلودت بر زحمتکشان فارس زبان کشور، از برای چیست؟

کجای جهان را سراغ داری که بگویند، این بنای زیبا در اثر کینه و نفرت بنا شده است. شما خود بهتر میدانی نفرت، تنها نفرت و زشتی می آفریند. نفرتی که در سراسر حکومت شاهان پهلوی، حکومت ج.ا و اندیشه های قفس آفرین شما موج می زند، جز نفرت و زشتی قادر به آفرینشی دیگر نیستند، و نخواهند بود
۶۶٨۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹٣       

    از : یوسف آذربایجان

عنوان : نعمات فارسها
انسان وقتی کامنت ها را میخواند خنده اش میگیرد مثلا آقای امیر ایرانی زمین و زمان را بهم بافته تا بگوید که خوشبختی و سعادت شما غیر فارسها در آموزش زبان پیشرفته فارسی است و گرنه شما غیر فارسها در قوم و ایلات
گیر کرده و از نعمات فارسها که زنجیر قوم را پاره کرده و به منزلت ملت رسیده بی بهره خواهید شد .البته استفاده از اصطلاح قوم به جای ملت و خلق از کشفیات وزارت اطلاعات است و مدت عمرش حدود ۱۵ سال است میتوانید به اسناد تمامی احزاب و سازمانها نگاه کنید
۶۶٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱٣۹٣       

    از : امیر ایرانی

عنوان : زبان مشترک : طایفه ای ، ایلی ، قومی، رسمی کشوری
اگربخواهیم به زبان ارتباطیِ مورد نیازهرفرد اشارهای داشته باشیم،چاره ای نیست !که به شرایط زیست جمعی فرد هم نظری افکنده شود،فرض می کنیم آن انسان در دورانی ،در کشوری زندگی می کند که حیطه ارتباطیش درمحدودهء همان طایفه یا ایل ویا قومش است ونیازی به ارتباط داشتن با افرادِ سایر اقوام را پیدا نمی کند ویا ممکن است در همان محدودهء قومی؛محدودهء ارتباطیش همان طایفه وایلش شود.در این نوع زیست،زبان مشترکِ بکار آینده آن فرد همان زبان قومش خواهد بود وشاید هم همان گویش خاصِ طایفه و ایلش! و چون در این نوع زیست جمعی نهادهای اجتماعی مورد نیاز بسیار محدود می باشند پس نیاز به آموزش رسمی در محدوده های زیستی ، احساس نخواهد شدو وقتی هم آموزش رسمی نیاز نباشد بدنبال آن زبان آموزشی رسمی را هم نخواهیم داشت . اگر همین فرد دریک تغییر تحول اجتماعی ازآن نظاماتِ ؛طایفه ای وایلی وقومی خارج شود وارد زیست جمعی در یک محدوده سرزمینی به گستردگی یک کشور شود ، شرایط آن فرد بگونه ای دیگر خواهد شد بطوریکه اولویت اول ارتباطیش می شود وجود یک زبان مشترک تا بتواند با سایر هموطنانش براحتی ارتباط بر قرار کند وچون در زیست جمعیِ جدید که بسمت فرا طایفه ای و ایلی وقومی می رود که آنهم یک زیست جمعی شهر نشینی خواهد بود قطعا"!دراین زیست جدید، نهادهای اجتماعی و مناسبات اجتماعی با زیست جمعی قبلی متفاوت و تغییر یافته خواهد بود وافراد در این نوع زیست برای توانایی ارتباط با نهادهای جدید نیاز به آموزش دارند دراینجاست که آموزش رسمی برای افرادمطرح خواهد شد،آنهم آموزشی رسمی با کار کردهای متفاوت،دو کارکرد آن میتواندباشد:۱)توانایی افراد برای برقراری ارتباط با نهادهای اجتماعی ۲)کسب دانش های لازم برای مدیریت نهادهای اجتماعی ویا انجام کارهای اجتماعی آن است!.پس می توان گفت:هرفردی که ازنظام زیست جمعی ایلی و طایفه ای و قومی خارج می شودو وارد نظام شهرنشینی می گرددبه دو ضرورت ۱) زبان مشترک ۲) آموزش رسمی نیازمند خواهد شد چه بخواهد و چه نخواهد!. برهمین اساس ،یک اجبار وجودی در این دو ضرورت، خود را تحمیل می کند،که در تمام جوامع و کشورهای مختلف ردپای این اجبار نمایان است مخصوصا" آموزش کودکان ،حتی بصورت اجباری اعلام می شود و والدینی که سرپیچی کنند مستحق مجازات هم خواهند شد !.با توجه به مطالب و دو اجبار اشاره شده بخواهیم کشور ایران ، کشوری [بر خلاف کشورهای دو قومی]که ترکیبی ایست از اقوام مختلف و زبانها و گویش های بسیار متنوع را مورد بررسی قرار دهیم و دنبال راهکار باشیم،چه راهکاری رامی توانیم داشته باشیم؟قطعا"! ابتدا ضرورت وجودیک زبان مشترک برهمگان آشکارمیشود وچون آموزش رسمی هم حتمیتش بر همه مسجل است و چون این آموزش رسمی در محدودهءکشور تعریف می شودپس یک زبان مشترک آموزشی خود رانمایان خواهد کرد که بر اساس محاسبه ساده همان زبان مشترک، زبان مشترک آموزشهای رسمی خواهد شد!.حال فرض کنیم:از تمام اقوام ایرانی که معتقد به موجودیت کشوری بنام ایران بوده وهستند وخواهند بود مجمعی را تشکیل دهند در مورد۱)زبان مشترک ۲)زبان نظام آموزشی! بخواهند تصمیم بگیرند ، روند کار چگونه خواهد بود وکدام زبان را بعنوان زبان مشترک ارتباطی و آموزش رسمی برخواهند گزید؟به این نکته هم باید توجه داشت!بر گزیدن زبان رسمی مشترک محو کنندهء زبان ها وگویش های دیگر نخواهد بود ،بلکه،مادر محو کنندهء آن گویش و زبانِ قومی می شود اگر مادر تشخیص داد سپهر قومی ایجاد شده توسط گروه ها برای اهداف خاصی است و نه حق یادگیری فرزندان ،بابر گزیدن زبان رسمی برای فرزندان خود، به طریقی به تفکرضد آزادی فردی هر شیادی در رابطه بازبان مادری در نظامات طایفه ای و ایلی وقومی عکس العمل های مناسب را نشان خواهد داد!.
۶۶٨۰۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣۹٣       

    از : م. ارشک

عنوان : حق آزادی بیان و اندیشه فردی پایه همه حقوق است
همانطور که جناب البرز می فرمایند، پایه و اساس همه حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره حق آزادی بیان فردی است. اگر توانستیم احترام به آزادیهای فردی را در جامعه خود نهادینه کنیم، عملی ساختن حقوق دیگر، ازجمله حقوق قومی و زبانی هم امکان پذیر خواهد شد. البته آگاهی رسانی درمورد حقوق زبانی، حقوق صنفی، جنسیتی و غیره مهم است، اما بدون بستری فرهنگی که حق اندیشه آزاد را پاس بدارد، تحقق آنها اگر غیرممکن نباشد، بسیار نامحتمل است.
۶۶۷۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ بهمن ۱٣۹٣       

    از : البرز

عنوان : بهترین و موثرترین شیوه برای رسیدن به حقوق پایمال شده احاد جامعه ایران در اقصی نقاط کشور
وحید گرامی، بی هیچ تردیدی میتوان و باید انتظار داشت، که تحت لوای حکومتی مردمسالار تمامی گروههای زبانی مختلف در جامعه ایرانی بتوانند در کنار آموختن زبان مشترکِ فارسی، به زبان مادری خود نیز آموزش دیده و از زبان مادری در مجامع عمومی چون ادارات دولتی و غیره استفاده کنند

گمان می کنم، وقتی آماری دقیق نداریم، از ذکر جملاتی چون «بیش از نیمی از جمعیت ایران را گروههای... غیرفارس تشکیل می دهند» خودداری کنیم، شایسته باشد. و اگر بواقع معتقدیم جامعه ایرانی متشکل از یک گونه نیست، بنابراین رد لزوم زبانی مشترک منطقی و قابل توجیه نیست

و بی هیچ تردیدی تلاش برای برقراری حکومتی مردمسالار، حکومتی برخاسته از آرای واقعی مردم در کشورمان ایران، بهترین و موثرترین شیوه برای رسیدن به حقوق پایمال شده احاد جامعه ایران در اقصی نقاط کشور است
۶۶۷۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست