یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

میزگرد ویدیویی اخبار روز پیرامون «وحدت چپ»

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : ویدیو را دیدم و توضیحاتی که دوستان دادند نیز شاید ضروری بود، گرچه نکته ی رهگشایی در آنها دیده نمی شد.
ولی به هر حال حرف هایی بود که باید زده می شد تا شاید شنونده نظرات افرادی که در گفتگو شرکت دارند را دریابد.

نکته ی اساسی در سخن بهروز بود که به درون میهن اشاره کرد.


بیایید قبل از هرچیز صادق باشیم. انسان صادق، اگر زشتی ای هم بکند مردم و حتی مخالفین اش به او احترام می گذارند؛ زیرا می دانند که او پاکیزه خو و خوش اندیش است؛ و اگر اشتباهی کرده، همان اشتباه بوده و بس؛ پس بزرگواری کرده بر او نمی گیرند.
اگر ما این اصل روشنگر زیبایی نشان نجات بخش را نپذیریم، باقی کار ها حتی اگر بزرگترین پروفسور جهان باشیم، بی این، هیچ ارزشی ندارد؛ زیرا وقتی صداقت نیست، تو حتی اگر کشوری را بگیری به ویرانه اش بدل می کنی.
این سخن من خطاب به شخص خاصی نیست؛ فقط خواستم پایه ی بحث را اینگونه گذاشته باشیم با هم و بعد به مراحل دیگری برویم.



حال بیایید بی تعارف با هم گپ بزنیم با همان صداقتی که قرار شد داشته باشیم.

چرا سوسیالیست موقت و جناب نویدی چندان تمایلی به رجوع به داخل کشور ندارند؟
و جناب نویدی حرف دل خود را آنگونه می زند: تا گوش نکشیده اند، باید کاری کرد.

برای اینکه کسی آنجا ندارند. در خارج از میهن هم اگر همه را جمع کنند چند ده نفر نمی شوند؛ و این در حالی است که حتی در شهرستان ماسال که چپ آن بطور سنتی از آنِ یک حزب خاص است، اکثریت هم چند نفری دارد. اکثریت سازمانی است که از شهر ها گذشته و اینک گاه در ده کوره ای دور افتاده ناگهان می بینی سخنگو دارد با چهره ای صمدی و آفتاب سوخته. و آن نیرو بی ریشه و بی اندیشه نیست که تو بتوانی براحتی او را بزدایی و جایش بنشینی. بهروز خلیق این را نیک می داند.
در این مدت که سکوت کرده بودم، اصطلاحی به نام "سه سازمان" بسیار گاه مرا خشمگین ساخت ولی بخاطر اینکه تلاشی نشود متلاشی، هیچ نگفتم.
آیا سازمان به نام است بی آدم ها!؟
این حرف های از دل بر آمده، تلخ اما حقیقت است و من با بیان آنها قصد توهین به کسی را ندارم؛ همه ی شما برایم عزیز هستید. فقط می خواهم رُک و رفیقانه و بی هیچ دو رویی با هم سخن گفته باشیم.

باری، بهروز خلیق نیک می داند که بی درون بیرون اگر چیزی هم باشد، هیچ است.

در ضمن جناب نویدی عزیز که با خود شیفتگی توهین می کنید؛ در ایران کسانی هستند که من و شما را در جیب کوچک خود می نهند؛ و شما می گویید سر در رفته.
شاعر می گوید:
هر کس که گریخت سر نباشد؛ هر قافیه چی صاحب شعر تر نباشد.
۶۷۱۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹٣       

    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام؛ پای مطلب قبلی شما پیامی گذاشتم که منتشر نشده، مطلب به پشت صفحه رفت.
دوباره می فرستم تا اینجا منتشر شود.
و ممنونم بخاطر نمایش میزد گرد ویدیویی.

کامنت قبلی:
« به نظر من به دلایلی بسیار منطقی این "وحدت" رهگشا نیست و بی تنیجه از هم می پاشد؛ و بدی بزرگی که دارد این است که جنبش های وحدت طلبانه ی بعدی که در جای خود و زمان خود باید انجام گیرد را نیز از امید خالی می کند.
و بدی دیگری هم که دارد به ابهت بزرگترین سازمان چپ ایرانی یعنی فداییان اکثریت لطمه ای جبران ناپذیر می زند. اکثریت فقط یک اسم نیست؛ اکثریت یک ابهت تاریخی ایران زمین است که در لحظه ای تاریخی با منطقی لنینی زاده شده؛ انفجار این باشگاه بزرگ مردمی یک خرابکاری بی سابقه و نابخشودنی است. تاریخ ایران فردا شما را نخواهد بخشید؛ باشید تا ببینید.
من برای این سخنان خود حرف برای زدن دارم فراوان؛ بگذار فعلن بمانَد تا اگر وحدتی می خواهد صورت پذیرد، نوشته های انتقادی من نقشی در سست کردن آن نداشته باشد. ولی دوست داشتم به جلسات شما می آمدم و از نزدیک شاهد گفتگو ها می بودم؛ چنانکه جلسه ی اول را آمدم و هیچ نگفتم تا در جلسات بعدی سخن را پخته تر به میدان آورم مفید. ولی دیرتر دیدم، که هَراس از اعتراض بعضی از دوستان در جلسه، شما را مخفی کرد. این مخفی بازی شما، هر ویژگی ای که داشته باشد، لنینی نیست؛ و چون لنینی نیست، به چپ بودن اش نیز می توان با تردید تام نگاه کرد.

اگر تا به حال سکوت کرده ام، این سکوت من احترام است به حرمت یک تلاش؛ تلاشی که من فکر می کنم نتیجه اش بسیار زیانبار خواهد بود. من بعد ها که آب ها از آسیاب افتاد، نظرات خود را مفصل و همه جانبه نگرانه و با ارائه ی فاکت های کافی می نویسم.

در ضمن اعتراض ویدای عزیز را من نیز دارم. ای کاش شما - مدافعان حقوق زن - حد اقل این جلسه ی نابِ مردانه را در روز زن به نمایش نمی گذاشتید اینگونه زشت؛ آنگونه نادلپذیر، در زمانه ای که زن برای حقوق خود با چنگ و دندان در جنگی بیرحم و کاملن نابرابر می جنگد زیبا، دلیر و دلپذیر.
۶۷۱۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست