یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

من هم "جرس"می خواندم، اما... - جمشید طاهری پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : شجاعت وپشتوانه آن
یکی از نظر دهندگان بنام آقای صوفی زاده در رابطه با یمن و بازیهای منطقه مطالبی را می آورد . با توجه به اینکه : این شخص در نظراتی ، خود را شخصی شجاع در ارائه نظراتش پنداشته و بقول خودش با شناسنامه از تجزیه ایران و پشتیبانی ازاین تجزیه را اعلام میکند و خواهان آن نیز می باشد وراه سعادت دیگران ، از جمله ترکیسم عثمانیسم اردوغانی را محو ایرانیت در منطقه می داند و شجاعانه آنرا هم پی گیر است و مبلغ، سئوالی مطرح می شود!آنهم: این جناب و امثال وی اعلام این مسائل بقول خودش با شناسنامه ناشی از چه پشتوانه است و ناشی از چه نقش بازی کردن است؟::::::مسائل منطقه و بازی یمن خود نوشتار های مستقلی می طلبد که در حد توان مطالبی را خواهم آورد.
۶۷٣٣۲ - تاریخ انتشار : ٨ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : منهم جرس می خواندم
منهم جرس میخواندم و چند نوشته بنده در آن سایت منتشر گردید. آنچه در مورد جرس شنیده بودم این بود که آقای عطاالله مهاجرانی آن را اداره می کند. با جرات میتوانم بگویم از روزی که آقای مهاجرانی اعلام کرد که نکتهای خاکستری در شخصیت آقای خامنهای وجود ندارد، بسیاری از مسائل بطور آرام تغییر یافت. سایتهای نظام که تا آن زمان عطاالله مهاجرانی را بهاءالله نام میبرند از واژه بهاءالله که ظاهرا ایشان را به بهاءالله موسس دیانت بهائیت تشبیه میکردند دست کشیدند. دوم اینکه آن سایت ستون نظرسنجی را داشت. در اوایل برای هر نظرسنجی بیش از ده هزار نفر شرکت میکردند، اما در اواخر شرکت کنندگان بطور میانگین از ۲ هزار نفر تجاوز نمیکرد که میزان آن نشاندهنده رکورد آن سایت بود. نکته آخر اینکه با احتمال وضعیت بحرانی منطقه که ستارت آن از جنگ یمن کلید خورده است ممکن است سایت کلمه و دیگر سایتهای مشابه نیز تعطیل و ضرورت دفاع از مملکت همگی از خواستهای مردمی خود عقب نشیند.
۶۷٣۲٨ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : پذیرش؛ روح دمکراسی خواهی ،تکثرگرایی، آزادی خواهی ، عدالت جویی
جناب آقای طاهری پور ارجمند درود بر شما ، نوشتار ، نوشتاریست: مدرسه ای و درس گونه و آموزنده وبسیار مفید!. مخاطبین آن می توانند:فعالینِ حوزه اندیشه و فعالین سیاسی باشند! که با اقداماتشان؛ عبور از شرایط ویرانگر و ایران بر باد ده را ، سهلتر کنند! وشرایط زیستی ، تواما" با پذیرش روح دمکراسی خواهی و تکثر گرایی و آزادی خواهی و عدالت جویی را در سر زمین ایران فراهم کنند !. به امید آن روز!.
۶۷٣۲٣ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۴       

    از : masoud memar

عنوان : چه کسی تضمین کننده دستآوردهای وعده داده شده است ؟
ائتلاف ها و آلترناتیوها بشکل تصنعی ساخته نمیشوند چون میزان کارکردش با میزان همراهی جامعه رابطه مستقیم دارد . دو عامل تعیین کننده در بوقوع نپیوستن یک اتحاد همه جانبه به ماهیت نیروهای سیاسی برمیگردد و همینطور به چشم انداز جامعه برای دستیابی به خواسته هایش چه در دوران گذار چه بعد از آن بستگی دارد . بنظر من اکثر نیروهای سیاسی خود را با وضعیت سیاسی موجود تعریف میکنند و خود را به جامعه عرضه میکنند . نادیده گرفتن اینکه تمامی احزاب و سازمانهای سیاسی خود معرف جامعه هستند حتی سازمانهای نوین از جمله جمهوریخواهی نیز از درون همین سازمانهای شناسنامه دار بوجود آمده اند . روشنتر اگر بخواهم بگویم چشم انداز جامعه به دیگ نوین چنین است : « کیفیت مواد تشکیل دهنده آش با کیفیت آش در دست تهیه رابطه مستقیم دارد » . به باور من بازنگری اساسی و قابل توجه در درون نیروهای سیاسی انجام نگرفته و در چرخه تصفیه حساب ۵۷ بسر میبرد و به تبع آن مسئولیت پذیری جای خود را به واکنش در برابر ساختار قدرت داده است یعنی عدم پاسخگوئی در ساختار قدرت و اپوزسیون موجب عدم اعتماد جامعه به هر دو همزمان گشته است . تجربه ۵۷ همه با هم بدون چشم انداز به دستآوردش ٬ بیش از سه دهه را جامعه دارد و صرفأ با گفته و وعده ها ی فرمله شده زیبا تا حال اعتنائی نکرده است. برای مثال وقتی رضا پهلوی با حکومت پدر تصفیه حساب نکرده و کودتای ۲۸ مرداد را یک عمل قانونی و برحق میشمارد با هر تعریف نوین مانند حقوق بشر نیز قادر به همراه کردن جامعه با خود نیز نخواهد بود . اتحاد با چه کسانی و برای چه دستاوردی ؟ چه کسی تضمین کننده دستآوردهای وعده داده شده است ؟
۶۷٣۲۲ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۴       

    از : هموطن میهن زاده

عنوان : در مورد تیتر من هم جرس می خواندم اما...
با درود
آقای طاهری پور ارجمند!
نوروزتان پیروز باد. فکر نمی کنید انتخاب چنین تیتری برازنده شما و افکارتان نیست!
با سپاس.
هموطن
۶۷٣۲۱ - تاریخ انتشار : ۷ فروردين ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : یکدیگر را برسمیت بشناسیم، به گفتگو روی آوریم، و بر بنیاد دموکراسی و ...اتحاد و همرائی بیابیم
آقای طاهری پور گرامی، ضمن شادباش نوروز، جشن باستانی آغاز سال به شما و همه خوانندگان این سطور، می خواهم از شما بابت این نوشتار، علیرغم وجودِ تناقض[پارادوکس] هایش، تشکر کنم.

به لحاظ آنکه می بینم، دوباره یکی از ما (چپها) به سیاست از منظر واقعیات توجه دارد، بخصوص آنجا که صراحتا می نویسی، « ...در پارادوکس ها تنها نیروهای ستیزنده که برای ایجاب پارادوکس می کوشند، موجود نیستند بلکه در عین وجود این نیروها، گرایش هایی را باید تشخیص و تمیز داد که ظرفیت سازگاری و استعداد همسوئی و همرائی، در این یا آن سمت را دارند. بعلاوه باید توان دیدن و شناختن گرایش ها و نیروهائی را داشت که ظرفیت بیرون جهیدن از میدان جاذبه پارادوکس را دارند. در کنار این همه باید به نقش و اثر عوامل بیرونی توجه داشت که در این یا آن سمت در تحول پارادوکس ها موثرند...»

و در یکی دیگر از بندهای نوشتار به درستی می نویسی، «... علیرغم ۳۵ سال پیکار ایرانیان علیه استبداد دینی و نبرد برای برانداختن سیطره جبارانه و غارتگرایانه فقها و سرداران در کشور، یک بدیل- آلترناتیو- دموکرات، در ایران شکل ناگرفته، موجودیت نیافته و حضور نهادینه مشخص و متعین پیدا نکرده است! آیا تشکیل چنین آلترناتیوی ممکن و محتمل است و اگر پاسخ مثبت است، در کدام مسیر و با کدام نیروها؟ من امکان و احتمال آنرا در جنبش سبز و در صفوف رهبران، فعالین و همراهان آن می جویم...»

در توضیح و ارائه سند برای «... امکان و احتمال...» مورد نظر خود می نویسی، «... به خاطر بیاوریم که در هنگامه برپائی جنبش، نخستین اولویت؛ توقف سیاست ارعاب و سرکوب، ایجاد فضای باز سیاسی، و برسمیت شناختن جنبش سبز از سوی هسته اصلی قدرت، بعنوان اپوزسیون علنی و قانونی در جمهوری اسلامی، بود. من آرزو می کنم که توقف داوطلبانه فعالیت جرس در خارج از مرزهای کشور، یک گام سنجیده در این راه بوده باشد...» روی این اساس نهایتا تحلیل خود در باره نقشِ جرس در تحولات آتی را به یک «... آرزو... » وصل می کنی

اگر بواقع به این رسیده ایم، «... وقت آن است که درک کنیم بدون شکلگیری و موجودیت یک آلترناتیو، هیچ مردمی، هیچگاه و در هیچ کجا قادر نبودند و نخواهند بود...»
و می دانیم «... معنای اتحاد ذوب شدن در یکدیگر و یگانگی مطلق در همه سلایق و علایق نیست. بلکه اتخاذ سمت مشترک در مخالفت و مقابله با "فتنه[سیطره جبارانه و غارتگرایانه فقها و سرداران در کشور]" است...»

به یقین ما(چپها)، نباید تحلیل خوب خود را با واژه «...نمی دانم.» به پایان برسانیم، چرا که، وقتی قرار است یکدیگر را برسمیت بشناسیم، به گفتگو روی آوریم، و بر بنیاد دموکراسی و حقوق بشر، آزادی، انصاف و عدالت، اتحاد و همرائی بیابیم، اگر هم ندانسته ای در میان باشد، به حتم یقین به عِلمی دانسته بدل خواهد شد
۶۷٣۰٣ - تاریخ انتشار : ۶ فروردين ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست