واکنش شورای حقوق بشر به بحران های رو به رشد: نیمه رضایتبخش؟
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام. در کامنت قبلی خود از جمله ذکر کرده بودم: اگر پیش از فاجعه پاریس با من مصاحبه می شد و مورد
باز جویی قرار می گرفتم، احتمال اینکه از وقوع آن جنایت جلوگیری شود، وجود داشت. من آماده ام این را با فاکت های تکان دهنده به اثبات برسانم.
اطلاعیه های شما عزیزان کلی گویی هایی خسته کننده و نا امید کننده است. به فصلِ کار، کلی گویی هم لازم است؛ ولی وقتی شما ها نمی توانید به یک فاجعه ی بسیار مشخص و باور نکردنی در مرکز اروپا و مرکز مثلن دمکراسی بپردازید؛ چگونه می توانید دورادور به سودان و ... برسید!؟
کار های شما عزیزان خنده دار است، نه!؟
برای اینکه مثل شما ها انشا نویسی نکرده باشم، فواد تابان نماینده ی من، به ایشان رجوع کنید و با تشکیل یک جلسه ی حقوقی - اجتماعی، به من اندکی وقت بدهید تا به اثبات برسانم بغل گوش شما چه جنایتی رخ داده - جنایتی که باور کردن اش براستی دشوار است.
من در این دوازده سالِ رنج و شکنجه ی شبانه روزی؛ تکرار می کنم: رنج و شکنجه ی شبانه روزی، به احزاب و گروه های سیاسی و فرهنگی و هم اشخاص مدعی انسان دوستی فراوان نامه نوشته ام، و تا این لحظه در خارج از کشور، بجز یک زن پاکیزه خو، شریف و دلیر ایرانی، هیچ کسی کِک اش نگزیده؛ که او را نیز در «توطئه ی سکوتِ» شما ها متوقف کردند.*
و اخیرن هم که این اندوه عظیم را علنی کردم و برای بسیارانی از جمله رادیو های فارسی زبان خارج کشور نامه نوشتم، فقط یک رادیو - بچه های ایرانی «دویچه وِلِه» - جواب دادند و تشکر کردند از اینکه مشکل خود را با آنها در میان گذاشته ام.
شما ها که از توپ مفت اینترنت هر روز گلوله های کاغذی پرت می کنید مدعی، ولی شهامت رسیدگی به یک فاجعه ی بزرگ و تاریخی در بغل گوش خود را ندارید، براستی می خواهید در فردای ایران فعالیت داشته باشید؛ و مردم شما ها را باور کنند!؟۱
شرمتان باد!
۱ - من پیوسته در نوشته های خود از واژه ی فاجعه استفاده می کنم، زیرا آنچه بر من گذشته، در واژه های رنج، عذاب، قانون شکنی، فشار، بر خورد های غیر انسانی و ... نمی گنجد.
اگر هنوز چیزی، چیزکی از انسانیت و احترام به حرمت انسانی در شما مانده «این گوی این میدان». و اگر با انسان و انسانیت در درون خود سروکاری ندارید؛ جای دیگران را اشغال مکنید، زیرا تاریخ شما را رسوای جاودان خواهد ساخت.
در ضمن باز تکرار می کنم: اگر با حضور آقای لاهیجی و یا نماینده ی رسمی ایشان و شخصیت های حقوقی داوطلب، به وسیله ی پلیس بی طرف مورد بازجویی قرار گیرم، احتمال جلوگیری از فجایع ای همچون فاجعه ی پاریس در اروپا بسیار است.
* این شعر تقدیم است به پزشک واقعن انساندوست، جاودان یاد دکتر جمشید موذن زاده کلوری.
توطئه ی سکوت
تا سبوی پاکی بشکند با دستان انجماد
مردان خطه ی "خوشبختی"
از دکان های خموشی
ضمانت آینده را می خرند
و در یورش باد
ایستاده مردی
که صدایش را
پای دیوار می برند
با سکوت!
۶۷۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ فروردين ۱٣۹۴
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱)
نظر شما
اصل مطلب
|