یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

۲۸ مرداد، فرمان جهاد خمینی، "خلق کرد در بوته آزمایش" - حسن رحمان پناه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پروانه. ص

عنوان : امیر آمریانی ؟
این آقای امیر ایرانی که احتمالن در تخیل خود امیر همه ی ایران و ایرانیان است، هیچ خبری از چگونگی ذهنیت انسان کرد ایرانی ندارد. و نمی خواهد هم داشته باشد. پس شما آقای پناهی محبت کنید در تایید درستی نوشته ی خود به سخن ایشان عنایت نفرمایید،
اما برادر جان با این همه هیجان که شما تحلیل و گزارش نوشته ای، خواننده باور می کند که کومله امروز با حکومتی سوسیالیستی، آنهم از گونه ی واقعیش بر کردستان ایران فروانروایی می کند. شما هم اما می دانی چنین نیست. کومله پاره پاره شده و هر پاره اش برای خود ادعایی دارد.
آن پاره ی کومله که پیشتر ادعای رهبری کارگران ایران را رها کرد،به آمریکا دم جنبانید و به چکمه اش زبان زد اینک در بازداشت- گاهای اتحادیه میهنی کردهای عراقی گیرکرده و حتی حق نزدیک شدن به مرزهای ایران را هم ندارد. بخشهایی از کومله ای که امروزه ادعای مدرن شدن دارند نیز سالهاست به راهی دیگر رفته اند و حالا دیگر در تنور جوامع اروپای آب شده اند. آنها دیگر در خواب هم به تفنگ دست نمی زنند.
آنچه که از نیروهای حزب دمکرات مانده هم، سی سالست به تمامی در خارج از مرزهای ایران بسر می برد. این حزب، دیروزش بازیچه ی دست صدام بود، و امروز در فرمان برداری از خانواده ی بارزانی، با پ.پ.ک در گیرست.
جناب نویسنده، سی سال از شکست در بست نیروهای نطامی کرد در ایران گذشته است. تنها مسلحان کردی که امروز با جمهوری اسلامی درگیری دارند، دو گروه هستند. گروهی ساختگی و بی هویت به نام پژاک و مسلمانانی که به نام مذهبشان با حکومت شیعه ی ایران می جنگندند. اینها در تفکر سلفی هستند و در عمل اما به داعش عشق می ورزند.
آقای گرامی، شما در نظر داشته باش هر انسان با وجدانی می داند که تمایل به نبرد مسلحانه در کردستان، از همان آغاز تمایلی کردی و به ویژه کومه ایی، ماءویستی بود. البته دمکراتها هم چنین بودند اما با انگیزه هایی متفاوت. کمونیستهای خط ۳ غیر کرد هم مثل کودکانی که با فریاد آبنبات می خواهند، جنگ می خواستند. و راستی جناب پناهی، این ساواکی هایی که می فرمایید،آنها هم آن روزها بیشتر درکنار دمکراتها بودند تا در خدمت حکومت. آقای نویسنده، شکی نیست که فتوای خمینی ی پلید در مورد کردستان، درهمه ی اشکالش سزاوار همه گونه محکومیت است. فتوای نفرینی او کاری زشت و جنایت آفرین بود که جوانان قم و ابرقو و کاشان را به کردستان روانه کرد تا در کوچه های محقر سقز و سنندج، آدم بکشند و خود کشته شوند.
برادرم، به یاد داشته باشیم جانب دیگر آن جنگ زشت هم نه تنها پیروز نشد بلکه ببینیم که بی گناه هم نیست.
در پایان، این جانب تردیدی ندارم که مردم کردستان این از شریفترین و پیشروترین مردم ایران، مردمی که کلان درمندان این ماجرا شدند، روزی تمامی حقوق ملی/قومی/ مذهبی/ هویتی ی پایمال شده ی خود را از هر حکومتی در ایران باز خواهند گرفت. با احترام عرض کنم، در اینجا پرخاش من بیشتر به افسانه سازی حماسانه ی شما از جنگی زشت است که به گمان صمیمانه ی من، دو جناح متخاصم جنگجو بر مردم ایران، چه کرد و چه غیر کرد تحمیل کردند. ای کاش که تکرار نشود.
۶۹۷۲۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سقوط پادگانها یعنی ......
حوادثی بر یک کشور حادث می شود گاها"اثرات منفی و یا حتی مخربی را بر پیکر و روح مردمان آن کشور می گذارد و اثرات روحی آن حوادث تا مدتهای مدیدی گریبان آن مردمان و جامعه را رها نخواهد کرد. در گذشته در منطقه ای از غرب کشور شرایطی بر مردمانی که در آنجا سکنا داشته اند و دارند تحمیل می گردد. وشرایط بگونه ای می شود که اثرات وقایع آنجا بطریقی در تحولات کل سر زمین ایران نقش آفرین می شود. گذر زمان به افرادی این فرصت را می دهد: که با تداخل و جابجا کردن زمانِ وقوعِ حوادث، تاریخ سازی های دلخواه را به پیش ببرد و بدین طریق؛ توجیه گرِ رفتارِ مخربِ وابستگان به خود گردند.:::::::وقتی نوشتار جناب حسن رحمان پناه مطالعه شود در همان ابتدا می گوید: در "ایران و در کردستان" که این بیان می توان نوع نگرش این فرد را به سر زمین ایران بازگو کند،که نشان از تفکر خطرناک و فاجعه آفرینی باشد . در قسمتی دیگر بطریقی عمل می شود که وابستگیِ خویش را به یکی از جریان های سیاسی بر ملا می کند .جریانی که در وقایع آن دوران و درآن منقطه؛ در پررنگ کردن تنش های آنجا بر خلاف بعضی گروه های دیگر، فعال بوده ،که بعد از آن حوادث ، نوعی خفقان در آنجا و تحکیم کنندگی پایه های استبداد در کل کشور مشاهده میشود. ::::::::: ایشان در قسمتی از نوشتارش، از فتح پادگانها و.... یاد می کند و رندانه زمانهای فتوحات را توجیه گری می کند. که در رابطه با فتح پادگانها به ایشان و دیگر همفکرانش در رابطه با وظایف نظامیان یک کشور باید یاد آوری شود: آن فتوحات از طرف ایرانیان می تواند غارت و چپاول و بردن سرزمین محسوب شود. در رابطه با مسائل دفاعی و نظامی در یک سر زمین ؛از دیدگاه نظامیان و طراحان مسائل نظامی برای نگهداشت سرزمین می توان گفت: طراحان نظامی، کل سر زمین را در نظر می گیرند و نقاطی را نقاط حساس و سر نوشت ساز برای کشور می دانند و در این راستا، استحکامات دفاعی را در آنجا تدارک خواهند دید و پادگانهایی را خواهند ساخت.چنانچه پادگان های آنجا تصرف ، و اموال آنجا غارت شوند آن منطقه از سر زمین سقوط یافته و حتی از دست رفته فرض می شود. در قسمتی از کشور ایران آنهم غرب کشور که یک رقیب سر زمینی بنام عراق وجود داشته ،سقوط آن پادگانها و پاسگاه ها که شما و یا امثال شما افتخارا" از غارت آنان یاد می کنید که می رفت ؛ با سقوط پادگان مهم سنندج و غارت اموالش غارتگری کامل شود! در ابعاد نظامی به معنی تسلط عراق بر آن قسمت از سرزمین ایران معنی خواهد شود. که دود عمکلرد شما و ویرانگریتان ابتدا به چشم همان مردمان مظلوم ساکن در آن منطقه می رفت و سپس به سایر قسمتهای دیگر ایران سرایت خواهد کرد.
۶۹۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست