از : البرز
عنوان : امیدوارم نیازی به تشکیل گروههای.......
آقای نکونام گرامی، ممنونم از نقدِ طنز آلودِ شما. برای نقدت عنوانِ "از کوزه برون همان تراود که در اوست" را برگزیده ای، که بخشی از رباعی شیخ بهائی دانشمند و نظریه پرداز شیعهِ عهد صفوی است. شکل صحیح این نیم بیت؛ "از کوزه همان برون تراود که در اوست" می باشد.
۱- امیدوارم نیازی به تشکیل گروههای « فروردین، اردیبهشت، تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، اسفند» برای توفیق یافتن در اعلام نظرات نباشد. سازمانِ فدائیان اکثریت، به مثابه بخشِ مهمی از جنبش فدائی با گام نهادنِ صادقانه خود در راهِ رعایتِ دموکراسی، راه را بر اعلام نظراتِ اعضایش نبسته، و تا آنجا که نشریات مختلف نشان می دهد، اعضاء نیز، ضمن رعایت و پشتیبانی از موازینی که به تأیید کنگره های سازمان رسیده، نظراتِ زاویه دار خود را، با امضای خود نشر می دهند.
۲- ممنونم از اینکه تلاش کرده ای، نامم «البرز» را مزین به پیشوندِ "رفیق کبیر" کنی، اما اگر البرز خطابم کنی، بیشتر می پسندم. قصدی برای احداثِ گروه «فروردین» ندارم. چرا که ایجادِ گروههای جدید را راهکار مشکلات کشور ندانسته، و در برخی موارد، تشکیلِ گروههای جدید، توسطِ اعضای گروههای موجود را، نوعی فرار از مشکلات می دانم.
در چند خط یادداشتِ قبلیم نیز، تلاش کرده ام، تا نشان دهم، مشکل اساسی کشورمان نبودِ دموکراسی در آن است. و دموکراسی هم چیزی نیست، که بتوانیم به یکدیگر هدیه بدهیم، بل ساختمانی است که در اثر شرکتِ همه، و به مرور ساخته میشود. هم از این روست که در یادداشتِ سابقم نوشتم؛ «...انتخاباتِ پیشِ رویِ کشور میتواند، به کارزاری جدی و سرنوشت ساز بینِ تمام نیروهایِ خواهان ترقی و تغییر در یک سو، و تمام نیروهای واپسگرای جامعه در سوی دیگرِ میدانِ مبارزه تمام شود. حاصل این نبرد هرچه باشد، گامی رو به جلو در مبارزاتِ آزادیخواهانه و دموکراسیخواهانه کشور خواهد بود.»
۳- با شما تا حدودی هم اندیشه ام در اینکه می نویسی، « در مملکتی که مردمش ناچار به انتخاب (انتخاب!!!!؟؟؟؟) بین «بد» و «بدتر» هستند، گویا راهی نیز جز بازی «شیر یا خط» ... ندارد». اگر شما و من بپذیریم، مشکل کشور ما نبودِ دموکراسی در کشور است، و این کالا را بصورتِ بسته بندی شده و آماده از هیچ فروشگاهی نمی توان خرید. و دموکراسی در میانِ هیاهو، غوغا، آشوب و تشنج امکانِ تولد ندارد. لذا کمترینِ امکانِ حضور علنی، شرکت در انتخابات را، از دست نداده، و در انتخابات با هدفِ مطرح کردنِ مطالبات مردم و تأکید بر برآورده شدنشان شرکت خواهیم کرد.
۴- در لحظه اکنونِ جامعه، عبور فردی در موضع فکری "البرز" از «نظارتِ استصوابی جنتی» محال است. اما حمایت از اصلاح طلبانی که طعمی از مطالباتِ مردم در برنامه های انتخاباتی اشان هست، گامی است مطمئن در جهت محدود کردنِ تخلفات و جنایات در ج.ا که موجباتِ مرگ کارگر شریف و عزیزی بنام شاهرخ زمانی را فراهم آورده است.
امکانی برای تحقیق در باره علتِ مرگِ ناگهانی کارگر شریف و عزیز شاهرخ زمانی ندارم، اما در رسانه های مختلفی خواندم، که کسانی در صددِ تحقیقند. همبندی سابق زنده یاد شاهرخ زمانی، آقای حشمت الله طبرزدی به رادیو فردا گفته: «وضعیت جسمانی شاهرخ بسیار خوب بود. همیشه در زمان هواخوری ورزش میکرد و مشکل جسمی نداشت».
************************************************
در باره زنده یاد شاهرخ زمانی سروده ذیل را دارم، که هدیه ای است به یادِ زنده ایشان و یارانش:
تبسم ات
۱
شهیدت نمی نامم.
تو، نه برا مردن،
بل، برا زیستن،
برا بودن،
برخاستی.
۲
تو را،
جانباختهِ،
رهِ زندگی،
رهِ همنوعانت.
تو را،
زنده یاد،
فریاد می زنم.
۳
شاه رخِ زمان،
تبسم ات،
پرچم خواهد شد.
۲۳ شهریورماه ۱۳۹۴
البرز
۷۰۲٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : پیاده نظام بیت رهبری
در بهمن سال۵۷ ساختار حکومتگری جدیدی بر کشور ایران چیرگی می یابد گروهی این چیرگی را ناشی از انقلاب می دانند و گروهی هم آنرا یک عمل ضد انقلابی دیده اند. که می توان گفت:این نامیدنها در شرایط فعلی، دیگر چندان مورد توجه نیست چون برجامعهء ایران تفکر گذر از شرایط فعلی نمود یافته و پررنگ شده است اما اختلاف بر سرچگونگی این گذر است که با عکس العمل مردم که در بزنگاه های تاریخی خود را نشان داده می توان درک کرد که سپهر غالب برای عبور از شرایطِ فعلی، سپهری است ؛که هزینه کم را مورد نظر دارد. ودراین مورد ؛خواست عبور از شرایط موجود را باید امری طبیعی دانست چون تجربه تاریخی گفته هر حکومتی آمده که برود حکومتها نیامده اند که برای همیشه بمانند بر همین اساس در اکثر جوامع و کشورها دمکراسی حاکم گردیده است . این دمکراسی ؛عبور و چرخهء حکومتگری را با شیوه ای بسیار سهل و آسان انجام می دهد. اما نمی توان ادعا داشت که روش تغییر با مکانیزم دمکراسی در ایران حاکم است. اما می توان گفت:یک مکانیزمی حاکم شده که این مکانیزم می تواند مقدمه ای برای ایجاد مکانیزم ایده آل حکومتگریِ مورد نیاز جامعه ایران شود.مکانیزم حکومتگری برایران در شرایط فعلی بگونه ایست که ناچاراً باید به رای مردم مراجعه شود این رجوع به رای مردم و تجربه آن با توجه به تمام مکانیزم های کنترلی به ما می گوید مراجعه به رای مردم بلای جان آن بخش اقتدارگرای نظام شده است ؛آن بخش از نظام که به طریقی و ترفندی می خواهد چیرگی خویش را برای همیشه تثبیت شده نشان دهد. اما هوشمندی مردم در استفاده از این مکانیزم رای گیری و استفاده از آن برای ضربه زنی به بخش اقتدارگرا، چنان کرده ومی کندکه؛ هم بخش اقتدارگرا دچار سردرگمی گریده و هم آن بخش از اپوزیسیون که تحلیل های خویش را بر اساس داشته ها و دریافتهای مورد پسندش و آرمان های مورد نظرش آرائه می دهد و به کمک آنان می خواهد اهدافش را به پیش ببرد را دچار یک حالت گیح شونده از بروز حوادث کرده است. بطوریکه آنان در برخورد با حوادث هراز چندگاهی خود را ناچاراً در موقعیت انشعاب خواهند دید. متأسفانه باید گفت: بخشی از این اپوزیسیون عملشان چنان می شود که می توان آنان را پیاده نظام بیت رهبری که محوریت بخش اقتدارگرای نظام است ، دانست. در شرایط فعلی که تضاد درونی نظام به مرحله پر رنگی رسیده است و این پر رنگ شدن تضاد ، بخش اقتدارگرایان نظام را دچار یک وحشتی کرده است بطوریکه آنان نگران این شده اند که ممکن است روح هوشمند جامعه با استفاده از مکانیزم انتخاباتی درون نظام ضربه ای به آنان وارد کند که این ضربه می تواند از ضربات قبلی بسیار موثر تر و کاری تر باشد .که این ضربه می تواند مقدمه ای شود برای عبورهای بعدی، که جامعه برای رسیدن به اهدافش به آن نیاز دارد. که پرداختن به موضوع آنان خود بحث جداگانه ای می طلبد. ::::::::::: اما وقتی نظرات گروه خردادیان مطالعه شود مشاهده می گردد : چون آنان خود را درون کشور تعریف می کنند پس با واقعیات جامعه فعلی ایران آشنائی خواهند داشت و واقعیات را بخوبی درک کرده اند و دریافت واقع بینانه ای هم کسب کرده اند که در این راستا طبیعتاً؛ نظراتی در رابطه با نحوی عبور صحیح از شرایط فعلیِ حاکم بر کشور ، از خود بروز خواهند داد و روش خود را بدور از هر نوع منزه طلبی حزبی و سازمانی تبلیغ گر نیز می شوند . اما در نظرات گروه بهمنیان مشاهده می گردد:ارجحیت منزه طلبیِ تشکیلاتی از حوادث احتمالی، مقدم بر هر چیز دیگری است. که این را باید نوعی فرصت طلبی در برخورد با مسائل ایران دید. که تجربه تاریخی هم گفته؛ ارجحیت مسائل تشکیلاتی همیشه منجر به انشعابات بعدی است. که با این روند فکر می شود در آینده گروه هایی خواهیم داشت تحت نام شهریوریان و مردودیان و....
۷۰۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱٣۹۴
|
از : محمود از ایران
عنوان : رویکردِ دو گرایشِ یک هویت در برابر مولفه واحد
دست اندرکاران اخبار روز را باید تحسین کرد که در برهوت سیاسی خارجه و برخلاف دیگر سایت های خودشانی، تریبونی شده تا نظرات تشکل ها و عناصر سرشناس یا تازه قلم به دست گرفته در برابر قضاوت افکارعمومی قرار گیرد و در آن احساس بیگانگی نکنند. اما به اصل موضوع وارد شوم. بیانیه " همراه با نقدی بر مواضع گروه خرداد، سخنی با اپوزسیون ایران در باب انتخابات اسفند ماه ۱۳۹۴ گروه بهمن از هواداران سازمان فداییان خلق - اکثریت – " که درآمد یعنی منتشر شد؛ گفتم که هنوز تا اسفند ۱۳۹۴ بیش از نیمه ای از سال هست و شاید تبلیغات و موضعگیری پیرامون انتخابات زودتر از موعد باشد بهرصورت سایت اخبار روز، دو سند سیاسی آشکار، تشکل های داخل کشور را درج کرده است. تشکل هایی که شاید شباهت به محفل یا کروژک دارند. اما مواضع دو تشکل از نام و نشان تاریخی که برخود گذاشته اند بوی سیاسی سازمانی به مشام خوانندگان می رسد. بیانیه " گروه خرداد هواداران فدائیان اکثریت داخل کشور " طعم شیرین اصلاحات را در ذهن خواننده را جاری می کند و بیانیه " گروه بهمن " بازهم از هواداران داخل کشور فداییان اکثریت نیز طعم ملس انقلاب را در کام خواننده می ریزد.
بهمن یان با دَم زَدن از گذشته سند مملو ازکلی گوئی ویژه گروههای برانداز رژیم جمهوری اسلامی را تداعی کرده است و خرداد یان با جزئی نگری از خود هیمنه ای می سازند که می کوشند تمام نیرو و پتانسیل خود را صرف تقویت حسن روحانی اعتدالگرا کنند تا در مصاف با اقتدارگرایان پیروز گردد. هر دو بیانیه دو گروه گرایش خاص منتسب به فدائیان اکثریت سعی دارند با محق جلوه دادن خویش شانس موفقیت رویکرد خود را به رُخ خواننده بکشانند و خود را نماد حقانیت فدائی معرفی کنند. اما از آنجا که جریان و تشکل های خواه کوچک و یا بزرگ را به معیار واقع بینی می سنجند نه اینکه واقعیت را با معیار ذهنی آنها؛ بنابراین در جامعه داخل کشور هر دو رویکرد یا گرایش سازمانی حامیانی دارد، خواه تشکل ها در حد و اندازه تشکل یا در قواره محفل مطالعاتی م . ل باشند یا نباشد فرق نمی کند. آنچه که باعث آشکار شدن تفاوت دو گرایش می شود؛ تعداد نیروهای مردمی از اقشار و طبقات اجتماعی است که پیرامون رویکردهای انتخاباتی جمع می شوند. من قصد ارزیابی موشکافانه دو گرایش را ندارم و مزیت این بر آن یا آن بر این را نمی جویم. اما آنچه که تجربه و تاریخ در برابرمان قرار می دهد جز این نیست که تشویق مردم به شرکت در انتخابات ایران از کم اثری نیروهای مترقی می کاهد. البته ناگفته نماند که انتخابات جمهوری اسلامی با همه نامتفاوت بودن با استانداردهای انتخابات دمکراتیک از هیچ بهتر است و حاکی از برتری ایران نسبت به کشورهائی از جمله عربستان، شیخ نشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس می باشد. زیرا تنها جائی و تنها برهه ای که نیروهای سیاسی غیرخودی جمهوری اسلامی می توانند فعالیت موسمی داشته باشند روزهای گرم و ملتهب انتخابات است. بنابراین در برهه پیش رو همچون ادوار گذشته گمان نکنم شعار تحریم و بایکوت انتخابات راه به جائی ببرد. قطعا نه رفقای بهمن یان از نقد من رنجور می شوند و نه رفقای خرداد یان مغرور. در خاتمه از اینکه سایت اخبار روز فرصت در اختیارمان قرار می دهد کمال و نهایت تشکر را دارم.
۷۰۲۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۴
|
از : حسن نکونام
عنوان : از کوزه برون همان تراود که در اوست
۱- تا کنون فقط شاهد و خواننده مواضع گروه «خرداد» و گروه «بهمن» سازمان فدائیان اکثریت هستیم. باید منتظر اعلام مواضع گروههای « فروردین، اردیبهشت، تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، اسفند» این سازمان باشیم، تا «معدل» مواضع سازمان را ملتفت بشویم.
۲- گروه «فروردین» فدائیان اکثریت، در میانه فروردین ۱۳۹۵، اعلام موجودیت خواهد کرد، و در مقاله ای طولانی، با چاپ عکسهائی رنگی از صف رای دهندگان در انتخابات مجلس شیعه در اسفند ماه ۱۳۹۴، به ارزیابی نتایج انتخابات (انتخابات!!؟؟) خواهد پرداخت. نویسنده این مقاله طولانی، رفیق کبیر ما، «البرز» خواهد بود. رفیق البرز در این مقاله، و بعنوان نتیجه خواهد نوشت:
«همانگونه که ماهها پیش در کامنتی در سایت «اخبار روز» پیش بینی کرده بودم، هر دو گروه «خرداد» و «بهمن» بخشی از «حقیقت» را بیان کرده بودند، و نتایج حاصل از انتخابات هم، راستی نظر من را اثبات کرده است»
و به این ترتیب ،رفیق البرز، سکان گروه «فروردین» را بدست خواهد گرفت، تا سالی دگر و ماهی دگر، و روز از نو، و روزی از نو.
۳- در مملکتی که مردمش ناچار به انتخاب (انتخاب!!!!؟؟؟؟) بین «بد» و «بدتر» هستند، گویا راهی نیز جز بازی «شیر یا خط» وخود ندارد.
۴- اگر رفیق کبیرمان البرز مینوانست از فیلتر «نظارت استصوابی جنتی» ( معروف به نمیرالمومنین) عبور کند، من یکی حتمن، و چشمم کور، به البرز جان رای میدادم. و در صورت انتخاب وی بعنوان نماینده «قیرقیرآباد»، یک خواهش کوچک هم از البرز عزیز میداشتم، و آن هم اینست:
البرز جان! لطفن تحقیق کنید که کارگر شریف و عزیزی بنام شاهرخ زمانی به چه جرمی در زندان حکومت سرمایه داری و شیعه حاکم بر ایران، در همین دیروز بقتل رسیده است؟
۷۰۲۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : اگر مبنای ما گسترش آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعیست...
گروه بهمن گرامی، اگر به کلیت نوشتار شما، که اشاراتِ دقیق و جامعی به حوادثِ غمبار ۳۷ سالِ گذشته کشور و رشدِ فساد در همه ابعاد آن دارد، توجه کنیم، گمانم بر این است، که الصاق واژه انقلاب به واقعه بهمن ۵۷ به دور از انصاف است.
در بهمن ماه ۵۷ استبدادِ سلطنتی در اثر قیام بزرگِ مردمی که، برای انقلاب، یعنی تحولی در زندگی، بپا خاسته بودند، واژگون شد.
اما متأسفانه آن قیام بزرگِ مردمی نتوانست به انقلاب یعنی تحول فرا روید، چرا؟. چون انقلاب در عصر حاضر، نیازمندِ تَشکلاتِ دموکراتیک خود هست، که متأسفانه در اثر خودکامگی های شاه و مستبدین نوکیسه ولایت مطلقه فقیهی و نیز رسوباتِ افکار استبدادی در اذهانِ احادِ کشور، کشور از داشتنِ این تشکلاتِ آزاد و دموکرات بی بهره بوده و هست.
در چنین اوضاع و احوالی، در بهمن ۵۷ مردمِ به امان آمده از تفرعن، فساد و استبدادِ نوع پهلوی، محمدرضاشاه را برانداخته، و به امیدِ زندگیی بهتر در باغِ سبز علی، خمینی را برجایش نشاندند. اوضاع، بهتر که نشد هیچ، رفته رفته، حتی بر رفسنجانی، خاتمی، کروبی، موسوی و رهنورد نیز، آشکار شده، که بدتر هم شده است.
و متأسفانه به اقتضای همان رسم قدیم؛
که منِ فدائی را وا میدارد تا علیرغم فهمِ خطایِ بنیانگذارانِ جنبش فدایی در دست بردن به اسلحه برای پیشبرد اهداف، از عصر طلاییِ فدائیان اولیه با احساسی از غرور یاد کنم.
که شاهزاده رضا پهلویِ دموکرات!؟ را وا میدارد تا علیرغم فهمِ خطایِ پدربزرگ و پدر در حکومتِ بر مردم با دستانی آلوده به خونِ بهترین جوانان کشور، از عصر پدربزرگ و پدر به عنوان پیشرفت یاد کند،
اصلاح طلبانِ حکومتی را نیز ترغیب می کند تا علیرغم شاهدِ نیش خوردنِ هر روزه خود و مردم از قواعد و اصولی که شالوده هایش در عصر خمینی ریخته شده، با این همه دست از تکریم آن عصر بر ندارند.
و شاید هم اصولا خطا باشد، که من و دیگر فدائیان هویت سیاسی خویش، بنیانگذارانِ جنبش فدائیان را فراموش کنیم، و یا رضا پهلوی و حواریون وادار به فراموش کردنِ رضاشاه و محمدرضاشاه شوند، و به همان نسبت انتظار فراموش شدن خمینی توسطِ خاتمی و حواریون را داشته باشیم.
همانگونه که شما به درستی در اعلامیه خود خاطرنشان می کنید؛ «...اگر جنبش اعتراضی مردم در سال ۸۸ را که به جنبش سبز معروف شد، از نظر تاریخی و خطی، تحلیل و امتداد دهیم به شکست منجر نگردیده است... و ادامه دارد و در راستای خواست و تحقق مطالبات به حق مردم که همانا دست یابی به آزادی دمکراسی و عدالت اجتماعی است جریان داشته و خواهد داشت.» و از جایی که تصور می کنم، مهمترین سازه ایجاد شده توسط جنبش اعتراضی سال ۸۸، ثبوتِ دوباره اثراتِ اتحادِ مردمی و حضور "همه مردم" در صحنِ خیابانهای کشور در پیشبرد اهداف بوده است، میخواهم از این زاویه، به نظریاتِ دو گروه بهمن و خرداد نگاه کنم.
در اینکه ج.ا در طولِ حیات خود منشاء زیانهای فراوانی به کشور بوده و هست، دیگر حتی نشریاتِ حکومتی هم نمیتوانند از اعتراف و پرداختن بدانها چشم پوشند، و هر از چندگاهی خبرگزاریهای رسمی ج.ا به غیب شدنِ دکل و اختلاسهای میلیونی و میلیاردی و... اعتراف می کنند،
نکته باریک و ظریف قضیه اینجاست، که گروه بهمن ریشه مجموعه این اعترافات را، در شگردِ ج.ا برای بزک چهره، جهتِ ادامه عمرش ارزیابی می کند. و گروه خرداد بی آنکه این شگرد و نحوه استفاده ج.ا از آن را رد کند، نقش و حضور فزاینده مردم در صحن علن جامعه در جستجوی مطالبات خویش را، عامل و مولفه ای مهم در تغییر روش استبدادِ حاکم می داند.
در دو دهه اولِ حکومتِ ج.ا، شاید ج.ا جرائم و جنایاتی به مراتب بزرگتر از امروز را مرتکب شد، اما بواسطه عدم حضور مردم، که شاید بواسطه شرایط جنگی حاکم بر کشور و اتوریته شخص خمینی ایجاد شده بود، عکس العمل ج.ا در برابر پرسشها، سکوتی رعب آور بود. اما امروز ج.ا بواسطه گسترده شدن روزافزون حضور مردم برای پی جویی مطالباتشان، دیگر نمیتواند چون گذشته در برابر پرسشهای مردم در رابطه با حوادثِ خونین سالهای ۶۰ و ۶۷ با سکوتِ رعب آور عرض اندام کند، و وزیر دادگستریش ناچار از ردیف کردنِ خزعبلاتی هذیانگونه میشود.
اگر مبنای ما گسترش آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعیست، که هست، و با توجه به مفاهیم موجود در بیانیه های خرداد و بهمن، تصور می کنم، هر دو گروه در مسیری مشترک تلاش می کنند. بنابراین اگر ما بتوانیم، بجای چسباندنِ برچسبهای ناچسبی چون "بعضی از افراد و جریان های به اصطلاح اپوزیسیونی «کاسه داغ تر از آش» و یا اپوزیسیون ولایت مدار" به یکدیگر، به نکات مشترک فراوانی که در اعلامیه های هر دو گروه هست، توجهی مکفی کرده، و از سیاستِ بیمار"یا همه چیز، یا هیچ چیز" دست برداریم، انتخاباتِ پیشروی کشور میتواند، به کارزاری جدی و سرنوشت ساز بینِ تمام نیروهایِ خواهان ترقی و تغییر در یک سو، و تمام نیروهای واپسگرای جامعه در سوی دیگرِ میدانِ مبارزه تمام شود. حاصل این نبرد هرچه باشد، گامی رو به جلو در مبارزاتِ آزادیخواهانه و دموکراسیخواهانه کشور خواهد بود.
۷۰۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : سخنی چند
برداشت شما از آمارها یک برداشت آرمانی است تا منطبق با تحولات و مبارزات اجتماعی موجود. شما نه گفتن مردم برای قطع یارانه ها را شکاف بین دولت و ملت میبینید اما رأی دستکاری شده و آب کشیده ۲۰ میلیونی از ۳۰ میلیونی روحانی را نمیبینید یا آمدن مردم به پای صندوق رأی را ترفند جمهوری اسلامی میدانید و به تعبیر خود ٬ مردم با نیرنگ و فریب بعنوان « پیاده نظام درون حکومتی » عمل میکنند یعنی مردم ناآگاهند و باید آگاه کرد و استراتژی عبور از نظام را باید پیشه کرد و برخی از راهکارها را نام میبرید : « باید از مردم خواست برای رسیدن به مطالبات خویش راهی وجود ندارد به جز اعتصاب، تحصن، نافرمانی مدنی، راهپیمایی اعتراضی، تجمعات اعتراضی، راه انداختن کمپین های اعتراضی، طومار نویسی، عدم همراهی با رژیم در کلیه زمینه ها از جمله انتخابات فرمایشی، راهپیمایی های حکومتی، هم چنین عدم شرکت و عضویت در تشکل-ها و نهادهای موازی اطلاعاتی - امنیتی رژیم حتا به شکل صوری مانند بسیج دانشجویان و اساتید، گروه های مقاومت با اسامی و عناوین مختلف ودیگر سازوکارهای مبارزاتی با استفاده از تجربیات جهانی. در نهایت در صورت عدم نمکین دیکتاتور به خواست های مردمی قیام عمومی حق مسلم ان هاست.» اما نمی بینید که مردم نسبت به سیاستهای مشخص نافرمانی مدنی هم میکنند اعتصاب و اعتراض نیز میکنند حتی نسبت به شرایط روز انتخابات ۹۰ مجلس را تحریم کردند اما سال ۹۲ شرکت ۳۵ میلیونی در انتخابات داشتند. بله کاملأ درست میگوئید : « در نهایت در صورت عدم نمکین دیکتاتور به خواست های مردمی قیام عمومی حق مسلم ان هاست.» و اگر دو مقوله انقلاب و اصلاحات که بدان پرداختید بازنگری کنید متوجه میشوید که مردم نه چک سفید به اصلاحات داده اند نه به انقلاب نه چک سفید به شرکت در انتخابات داده اند نه به تحریم . چه بسا زمانی انقلاب هم بکنند اصولأ در مقطعی جنبش اصلاحات اگر ارگانیک عمل کند میتواند به یک تحول بنیادی دست بزند که در کیفرخواست اصلاح طلبان زندانی بجرم « انقلاب مخملی و رنگین سبز » آمده بود و ادامه دارد . یک حزب سیاسی وقتی سیاستی اتخاذ میکند باید مسئولیت عواقب آنرا نیز بپذیرد و همه برآمدها را به قدرت حاکم حواله ندهد . همین دید و نگاه کاملأ متفاوت بین اکثریت جامعه و اکثریت اپوزسیون بجا مانده از ۵۷ ٬ شکاف عمیقی ایجاد کرده است که اگر نگویم پرنشدنی است اغراق نیست چون پر شدنش به بازنگری و تجدید نظر بنیادی نیازمند است که دارای خطوط قرمزهای ضخیمی است که محتوی را نیز شامل شده است .
۷۰۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣۹۴
|