کیوان یا نیما، مسئله این است
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : آرمان شیرازی
عنوان : بر چه پایه می گوییم, چه می گوییم؟
اندکی دقت به گفته های آقای جواد مجابی آشکار می سازد که ایشان بسیار مطلق گرایانه برخورد می کنند:
"این حرفها کاملا مزخرف است کیوان یک تودهای حقیر بوده و یک دوستی هم با احمد شاملو داشته و اصلا تئوریسین و این حرفها در وجودش نبوده است، این حرفهای محفلی تودهایهاست که باب کردهاند و اصلا اهمیتی ندارد که بخواهیم به آنها بپردازیم مطمئن باشید کیوان نهتنها موثر نبوده بلکه تنها منتقدی بوده در یک دوره خاص زمانی و اگر این حرفها را به او بچسبانیم پس احسان طبری را کجای دلمان بگذاریم؟ الان جناب شفیعی یک نیما کوبی مضحک را به پا کرده که البته صحیح نیست و شکست خورده است و این تودهایها هم دارند سوءاستفاده میکنند حالا مثلا شفیعی با آن ذهنش بگوید خانلری بهتر از نیماست نیما حذف میشود؟ یا کیوان علم میشود؟ ماجرا اصلا این نیست اینها یک هیاهوهای روزانه مضحک است و کاملا هم بیارزش است."
بگواه این گفته ی کوتاه, ایشان دوبار واژه "کاملا" و سه بار واژه "اصلا" و یکبار عبارت "مطمئن باشید" را بکار می گیرند تا نظر خویش را "کاملا" به کرسی بنشانند. در پایان نیز با بکار بردن واژه "تمام" باز هم مطلق گرایانه "میخ آخر" خود را "بر تابوت" کیوان می کوبند که "او یک آدم معمولی بود و تمام." بنظر می رسد که ایشان یا بی توجهی به بار تأکیدی این واژه ها و با استفاده ابزاری از آنها در پیشبرد نظر خویش می کوشند. این امکان نیز وجود دارد که ایشان پژوهش گسترده (آشکار نشده) ای درین خصوص دارند که به پشتوانه آن چنین داوری می کنند (؟)
اکنون گفته ایشان که "کیوان یک تودهای حقیر بود" و نیز اینکه "او یک آدم معمولی بود و تمام" را در کنار گفته آقای محمد شمس لنگرودی می گذاریم. آقای لنگرودی می گویند که "ما مرتضی کیوان را (بخاطر روح انسانی بی نظیرش) ستایش میکنیم... او (آنچنان) شناختی از شعر داشت که مثلا وقتی شاملو کتاب «آهنگهای فراموش شده» را در ۲۲سالگی منتشر میکند همه به او میتازند... اما مرتضی کیوان تنها کسی بود که بهدرستی (سرشت) شعر شاملو را تشخیص داد و به او توصیه کرد که وزن را رها کند و شعر سپید بنویسد."
سنجش رویارویانه ی گفته های ایندو تحلیلگر ادبی آشکار می سازد که جایگاه مرتضی کیوان در ادبیات و شعر نو میهنمان آنگونه که باید مشخص نشده است. ازین رو در همراهی با هم میهن گرامی آقای مهدی وزیربانی باد پرسید که براستی مرتضی کیوان که بود؟ در نبود یک پژوهش واقع گرایانه, شاید شاعر بلند پایه میهنمان, آقای هوشنگ ابتهاج دوست نزدیک مرتضی کیوان, بتوانند درین زمینه روشنگری کنند.
۷۰۶۴۵ - تاریخ انتشار : ۲ آبان ۱٣۹۴
|
از : کیم : میر
عنوان : ذغال کشی عده ای
"مرتضی کیوان"شخصیتی ورای اندیشه های ابتدائی عده ای که خود را"غوره نشده مویز شده" پنداشته اند است.این خانواده "ژنی"هستنند یعنی نوعی استعداد در "ژن"آنان وجود دارد که همیشه در جامعه ادبی و عرفانی بصورت مولف آنها را معرفی میکند . چنانکه پدر برزگ "مرتضی"وقتی در خصوص عرفان و تاریخ تطور و سیر تاریخی آن لب بسخن گشود "آب در خانگه مورچگان "بود همچنانکه "مرتضی". (روزی بهمراه پدر بمسقط الراس او شهر رشت در ده , دوازده سالگی مسافرت کرده بودم مرا با دو , سه از دوستان مدعی عرفان بگورستان سیلمان داراب رشت برد و بر سردو گورتوقف کرد "میرزا کوچک"و "کیوان قزوینی"و بر سر آرامگاه "کیوان "برای آن دوستان از این عارف شورشی گفت )"مرتضی کیوان" برای احمد شاملو شاید بعض دیگر بسان "شمس تبریزی "بود برای "مولانا "چنانکه "شاملو "چه در شعر و در بیان شفاهی چه آشکار ویا پنهان صراحتن باین رابطه مقر است "عمو هایت را میگویم مرتضی"متاسفانه عده ای برشمرده با غیض و حسادت از اینکه "مرتضی"در عمر بسیار کوتاه خود چنان اثر گذار بوده که شاعر بزرگ ما "شاملو "تا آخرین لحظه حیات بیاد او بوده حدسم اینست هنگامه مرگ در یک پروسه روحی و روانی و بصورت شهودی در "کیوان"مستحیل شده و این رشک بر انگیز است
۷۰۶۲۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مهر ۱٣۹۴
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۲)
نظر شما
اصل مطلب
|