از : peerooz
عنوان : استعداد بر باد رفته
" اجرای مثنوی عارفنامه پس از صد سال، بیش از آن که ستم به اقلیتها باشد جفا به خود ایرجمیرزاست، چرا که اثری آوانگارد در زمانهی خود را که ماهیتی اساسا روشنگر و رادیکال داشته است از دلالتهای کارکردیش تهی کرده و به متنی ارتجاعی و سرکوبگر بدل نموده است .".
من این نمایش را ندیده و علاقه ای هم به دیدن آن ندارم. ایرج میرزا, شاعری با قریحه خدادادی ست که سلاست و روانی گفتار او شاید در بین شعرای ایران بی نظیر باشد ولی متاسفانه این استعداد, مقهور شرایط نامناسب محیط خود شده و دیوان او - که لینک به آن در پایین ست - به قول بیگانه ای در باره آب جوی های تهران, در شمال آب یست آلوده به کثافت و در جنوب کثافتی آلوده به آب. از ذکر کلمات نامناسب در این عارف نامه و دیگر اشعار میگذرم که مثنوی هفتاد من کاغذ شود. نمیدانم بچه بازی و تجاوز جنسی به زنان و وسواس بیمار گونه به این امور چگونه " آوانگاردی " است که در شعر آخر این لینک نمونه ای از آرزوهای بیمار گونه تجاوز به پسر بچه ایست که " بگذار بجنبد کفل از تو کمر از من ".
اگر چیزی " رادیکال و روشنگر " باشد کثافت آلوده به آب اشعار ایرج میرزاست که " رفع حجاب " آب موجود در آنست.
http://tarikhema.net/books/sher/Divan-Iraj-Mirza.pdf
۷۱۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۴
|