یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چرا نمایش "عارف‌نامه" به روایت شاهرخ مشکین‌قلم اثری ضعیف و غیرمسئولانه است؟ - میترا یوسفی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : peerooz

عنوان : استعداد بر باد رفته
" اجرای مثنوی عارف‌نامه پس از صد سال، بیش از آن که ستم به اقلیت‌ها باشد جفا به خود ایرج‌میرزاست، چرا که اثری آوانگارد در زمانه‌ی خود را که ماهیتی اساسا روشنگر و رادیکال داشته است از دلالت‌های کارکردیش تهی کرده و به متنی ارتجاعی و سرکوب‌گر بدل نموده است .".

من این نمایش را ندیده و علاقه ای هم به دیدن آن ندارم. ایرج میرزا, شاعری با قریحه خدادادی ست که سلاست و روانی گفتار او شاید در بین شعرای ایران بی نظیر باشد ولی متاسفانه این استعداد, مقهور شرایط نامناسب محیط خود شده و دیوان او - که لینک به آن در پایین ست - به قول بیگانه ای در باره آب جوی های تهران, در شمال آب یست آلوده به کثافت و در جنوب کثافتی آلوده به آب. از ذکر کلمات نامناسب در این عارف نامه و دیگر اشعار میگذرم که مثنوی هفتاد من کاغذ شود. نمیدانم بچه بازی و تجاوز جنسی به زنان و وسواس بیمار گونه به این امور چگونه " آوانگاردی " است که در شعر آخر این لینک نمونه ای از آرزوهای بیمار گونه تجاوز به پسر بچه ایست که " بگذار بجنبد کفل از تو کمر از من ".
اگر چیزی " رادیکال و روشنگر " باشد کثافت آلوده به آب اشعار ایرج میرزاست که " رفع حجاب " آب موجود در آنست.

http://tarikhema.net/books/sher/Divan-Iraj-Mirza.pdf
۷۱۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱٣۹۴       

    از : امینی

عنوان : تحقیر و توهین به جای روشنگری
از نویسنده باید سپاسگزار بود که بحث سودمندی را باز کرده تا در هنر به جای تعارف و مجامله، جدی و صریح باشیم. به نظر من نشر و اجرای غیرانتقادی این اثر کاری نادرست است، زیرا برخی از ابتدایی ترین حقوق بشر را زیر پا می گذارد. تنها به دو نکته اشاره می کنم که به نظر من دو نوع تجاوز بی چون و چراست. نخست آن که خمیرمایه شعر، یعنی تجاوز به زن محجبه، عملی روا و قهرمانانه وانمود شده (و تماشاگران هم کیف می کنند و کف می زنند). تو گویی هر زنی حجاب داشت می توان به او تجاوز کرد! دیگر آن که تجاوز معنوی به حریم زندگی خصوصی یک شاعر ملی، صورت گرفته آن هم با پست ترین شکل و زشت ترین کلمات. تنها در یک جامعه عقب مانده است که زندگی یک شخصیت ادبی و فرهنگی به این شکل لجن مال می شود. در گزارشی بر جشنواره، که در بی بی سی منتشر شد، اشاره کردم که این شعر جنبه خصوصی داشته و هرگز برای نشر بیرونی نبوده. اثری بوده برای محافل خصوصی مردانه، برای زیر کرسی و پای منقل. متاسفانه نفرت از جمهوری اسلامی باعث می شود که ذهن بیدار و بینش انتقادی تعطیل شود. نکات دیگر را نویسنده به خوبی بیان کرده است.
۷۱۵۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ آذر ۱٣۹۴       

    از : کاربر

عنوان : عارفنامه
نقد شما از این زاویه درست است که امروزه می آیند میراث فرهنگ تجاوز و پدوفیلی را که در ادبیات مردانه ی فارسی ریشه دارد، به عنوان ادبیات رهائی بخش علم می کنند. بخش زیادی از متن عارفنامه، در مقوله ی ادبیات تجاوز است. ایرج میرزا را هم می توان در همان کانتکست زمانه ی خودش نقد کرد. چرا نمی شود؟ در همان دوره مشروطه هم هر نویسنده ای که به چنین ادبیاتی دست نیازیده است. بی شک همین ادبیات هم در زمانه ی خودش نقد می شده و هر کسی با آن کنار نمی آمده است؛ حتی اگر که "منورالفکران" فاقد نگاه امروزی بوده باشند. دست کم خود عارف قزوینی که نباید طرفدار چنین ادبیاتی بوده باشد. امروز هم عارفنامه را نباید سانسور کرد، باید نقدش کرد. بدون نقد، نزدیک شدن به چنین متونی از روی بی مسئولیتی و برقراری فرهنگ تجاوزخواهی است.
۷۱۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۴       

    از : خ. .

عنوان : درست
خانم یوسفی عزیز مدت ها بود چیزی از شما نخوانده بودم. اما می دانم که دست و ذهنی خلاق و پیگیر و نقاد در نوشتن دارید. این همه از همین نوشته شما معلوم است. به هر آن چه در این نوشتار اشاره کرده اید. باور دارم و خوشحالم در این میانه و زمانه که فضیلت در چهره و صحنه و حضور همیشگی در صحنه تعریف می شود، زلزله افکندید. نمایاندید: روشنفکری هنوز نمرده است. تطابق دادن تاریخی که حکایت خودش در زمان خودش را دارد با اموراتی که اینک در زمانه و میهن ما می گذرد، برای گرفتن نتیجه ای عامیانه و سطحی، از بلایای جامعه روشنفکری و هنری ما است. آقای مشکین قلم که هنرمندی توانا و بالنده است، اگر دلی آکنده از آرزوی رهایی مردم و بالندگی هنر داشته باشد، از شما و نقد جوان و بی مهابای شما سپاسگزار خواهد بود. خوب نوشته اید. چیزی برای اضافه کردن باقی نمانده است.
۷۱۵۰۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱٣۹۴       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست