از : احمد نجاتی
عنوان : تاریخ نگاری وارونه
اینکه افرادی حضوراشرف پهلوی در سازمان ملل را جزو تاریخچه درخشان وی بحساب می آورند و نه محتوای عمل وی٬ لطف کرده متن زیررا بخوانند البته امیدوارم به این یکی هم بدهکارنشویم.
متن سخنرانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه محمدجواد لاریجانی در نوزدهمین اجلاس حقوق بشر که پس از ارائه گزارش احمد شهید درباره وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران ایراد شد، انتشار یافت.
«بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین. الصّلوه و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین
قبل از هرچیز جناب خانم رئیس و حضار محترم لطفا این سخن مرا ثبت کنید و بعنوان سند مد نظر داشته باشید که جمهوری اسلامی ایران از هرگونه مکانیزم گزارشگری توسط شورای حقوق بشر که هدف آن کشف واقعیت و کشف وضعیت حقیقی حقوق بشر در ایران یا در هر نقطه جهان باشد قویا حمایت می کند و نهایت همکاری را خواهد داشت. دلیل این موضوع کاملا روشن است. ملت ما به دستاوردهای تجربه عظیم بعد از انقلاب اسلامی خود افتخار می کند و در رأس این دستاوردها بنای یک نظام اجتماعی- سیاسی مردم سالار( دموکراتیک ) براساس عقلانیت اسلامی به جای عقلانیت سکولار لیبرال غربی قرار دارد.
این همان تجربه ای است که ایران عقب افتاده و تحت سیطره نظام دیکتاتوری رژیم شاه را که توسط آمریکا و همکاران اروپایی اش گستاخانه و مفتضحانه به ملت ما تحمیل شده بود، این ایران گرفتار را در ظرف سه دهه به لنگر دموکراسی و مشارکت مردم در همه زمینه های اجتماعی- سیاسی تبدیل کرده است.
این همان تجربه ای است که ایران را به پیشرفته ترین کشور منطقه در زمینه دانش و تکنولوژی علاوه برساختارهای مدنی تبدیل کرده است.
۷۲۱٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ دی ۱٣۹۴
|
از : بهمن پارسا
عنوان : افراط و تفریط!
حتما شنیده اید، نه به ان شوری شور و نه به این بی نمکی،! اینک حکایت ماست در برخورد با ادمی که مرده و کارنامه ی تمیزی ندارد. تطهیر وی نه که صلاح باشد ، خردمندانه نیست، میماند اینکه تمام این برخورد ها مصداق " ازحب علی نیست، از بغض عمر است". همه ی بزرگداشتها از ان خانم دهن کجی به رژیم تهران است و بس. بقیه اش اتلاف وقت، که واقعا " حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی" . ایام همگی به کام.
۷۲۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : اعمال به پشتوانه استبداد
آن ارسالی که انتشار نیافت پیامش این بود :وجود استبداد است که افرادی این چنینی که خود را وابسته به استبداد و یا وابسته به نهاد استبداد می دانند اعمالی را که با اهدافی مأمورانه به آنان محول می شود یا بانیت شخصی که این نیت هم ممکن است ناشی از عقده های روانی بیمارگونه باشد ، انجام دهند. اشرف پهلوی یکی از اشخاصی بوده که به پشتوانه ی استبداد حاکم در تاریخ ایران بازیگری داشته که بازیگری هاش گاهاً مخرب بوده، اما عمل وبازیگری خاصی از ایشان بسیار پررنگ و بحث انگیز بوده آنهم نوع رفتاری از ایشان که مربوط به حالات یا خواسته ها بعضی از زنان که مربوط به موضوع جنسی می شده که ایشان به پشتوانه همان استبداد آنرا عملی و بدون واهمه و ترس از افکار عمومی انجام می داد که آنهم؛ اراده کردن زن در استفاده از توانائی جسمی و جنسیتی و ابزار قرار دادن تن جنس مخالف برای اهداف روحی وروانی خودش که شاید.... که بررسی رفتار ایشان در دوحالت مورد توجه بوده وهست: ۱)عمل دراین قسمت یک برنامه هوشمندانه وحساب شده بود ۲) عمل ایشان ناشی از عقده های روانی بیمار گونه بوده. در مورد (۱) گفته می شود این عمل ایشان یک عمل انحرافی و غیر ضروری و حتی متزلزل کردن نهاد خانواده پنداشته می شد و رواج نوعی فاحشگی قلمداد می شود و چون از روشهای مافیایی نیز استفاده می شد ؛تاریخ برای ایشان یک محاکمه کنندگی هم می آفریند و عمل ایشان هم توجیه ناپذیر بوده است که پرداختن به آن بحث جدایی را می طلبد. در مورد (۲) گفته می شود: اگر عمل ایشان ناشی از بیماری بوده و چون یک نوع رفتار شخصی است و به حوزه شخصی ایشان مربوط است ، دیدگاه انتقادی دیگران می تواند بی مورد باشد ... اما بایدگفت: کسانی که به این قسمت که می تواند به حوزه شخصی مربوط شود،اعتراضی داشته ودارند چون عمل ایشان رابه پشتوانه استبداد میدانند قابل اعتراض می دانند. که پرداختن به آن خود بحث جدائی می طبلد.
۷۲۰۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣۹۴
|
از : مریم طهماس
عنوان : نوشته
مدتها بود که نوشته ای واقع بینانه در باره ی فرهنگ ایرانی نخوانده بودم
نوشته ی بعدی شما را حتما خواهم خواند
۷۲۰٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۴
|
از : کیم : میر
عنوان : تنها حقیقت ما را نجات خواهد داد
چطور میتوان در مورد فردی منفور و دارای پرونده ای مشحون از انواع و اقسام فساد و آدم کشی سر قلم چرخاند و اندر باب سجایای اخلاقی او سخن گفت ؟واقعن این افراد از کوچه علی چپ وارد شده و سر در برف مینویسند ؟در نو جوانی ۱۳ و ۱۴ سالگی با ماجرائی برخورد کردم که همچنان بعنوان گره در مغزم باقی مانده خواهرم که سالهای آخر دبیرستان بود با عصبانیت از رواج مواد مخدر از نوع هروئین از طریق باندهائی در زمان وزارت فرخ رو پارسا با مدیریت اشرف پهلوی و شیوه جدید استعمال با عصبانیت بپدرم که از زندانیان سیاسی ۳۲ بود توضیح میداد من فقط غیظ و ورم رگ گردن پدرم در بادم باقی مانده . در نوشته ای از خواجه نوری ذکری شده این ندیمه وفادار اشرف پهلوی در وفاداریش همین بس که در آخرین ماموریت سپر بلای او شد و گانگسترها اشتباهی در یک تسویه حساب تصفیه نهائی شد واقع اینکه خواجه نوری فقط در انتخاب مرد های مورد نظر شاهدخت از حیث تیپ و قیافه و اسافل اکابر پیش مرگ!! بود و تا خواجه نوری تایید نمیکرد شاهدخت بوصال نمیرسید. آنچنانکه دانید و دانند . حتمن ماجرای اصرار مصدق به اخراج آن مادر و دختر و فغان زنهای محمد رضا را میدانید. آنکه میخندد هنوز خبر هولناک را نشنیده است(برشت)
۷۲۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۴
|
از : ارمان
عنوان : غلامرضا پهلوی
پیشنهاد میکنم که دوستان نویسنده تا وقتی که غلامرضا پهلوی زند ه هستند درباره محسنات ایشان و دفاعشان از حقوق بشر و نقش وی در پیشبرد ورزش مقالاتی منتشر کنند. شاید فرصتی شود که بتوان حتی مراسمی در زمات حیات ایشان برایشان برگزار کنیم.
۷۲۰٨۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣۹۴
|
از : محسن
عنوان : پیکار کنید که مرگ شرافتمندانه هزار بار از زندگی ننگین ستوده تر است
بخاطر اتخاذ مواضعی اینچنینی بود که "مرحوم" اشرف پهلوی دستور داد تا امیرمختار کریمپور شیرازی را زنده زنده به آتش بکشند، آنهم در برابر چشمانِ نا پاک آن "مرحوم"!
قابل توجه ارادتمند خویشان رضا خان قلدر که از قضا طرفدار مداخلات بشردوستانه امپریالیسم در عراق، لیبی، سوریه و شاید ایران نیز هست!
۷۲۰۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۴
|
از : پرویز مرزبان
عنوان : سئوالی از آقای ارجمند
آقای ارجمند سلام ،
زیاد سخت نگیرید ، در برابر زرادخانه ی دروغ و تحریف ، فحش و دشنام نامربوط حکومت اسلامی و طرفداران حکومت پادشاهی مطلقه به دگر اندیشان ؛ در زیر نوشته ی آقای یوسفی حضور کامنت جنابعالی خیلی با معنی می باشد .
آیا شما که از این نوشته رنجیده اید و بقول خودتان به نوشه های «اقشار لومپنی مذهبی» انتقاد دارید. خبر ندارید که طرفداران حکومت گذشته با کامنت های خود در سایت های مختلف چه رقابتی در « ادبیات» با نیروهای مذهبی می کنند؟ واقعا خبر ندارید؟ البته برای این موضوع کامنت نگذاشتم...
نگارنده در چند روز پیش مطلبی خواندم در باره ی معرفی کتابی بنام « جاودانه پرویز نیکخواه » با نوسنده ای بی نام در قرن بیست و یکم..
ازقول معرف، کتاب در ۴۹۰ صفحه در لوس آنجلس منتشر شده است. معرف کتاب ضمن اشاره به مندرجات کتاب نکته ی جدیدی را معرفی می کند:« ضروری ست یادآوری این نکته: برای نخستین باراست که ادبیات ساواک دراین کتاب دچار تغییرات باورنکردنی شده. در خاطرات هیج یک از زندانیان سیاسی چنین الفاظ مودبانه درگویش بازجویان وسایر مآموران دادرسی به چشم نمی خورد. پرسش مآموران ساواک ازمتهمان آن هم در دوران بازجوئی چنان تغییر یافته که هرخوانندهی آگاه وآشنا با ادبیات سازمان امنیتی را به شک و تردید می اندازد.» تمام مطلب را اینجا بخوانید:
http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=۳۷۰۸۴
بنظر من هم طرفداران حکومت گذشته می خواهند شکنجه گران و ساواکی ها و خیلی از لات بازی ها و شرارت های گذشته را بجای طرد و محکوم کردنن آنها بدون استثناء با تحریف و «تاریخ نویسی جدید»با شکل «متمدنانه» بخورد جوانان بدهند و حتی ادعا کنند که مخالفین حکومت پادشاهی مطلقه در باره ی حکومت «دروغ » گفتند. مثل مصاحبه چند وقت پیش بی بی سی با یکی از روسای سابق ..
از بدشانسی شاهدوستان چندی پیش به مصاحبه زنده یاد دکتر غلامحسین ساعدی در سال ۱۹۸۴ در پاریس بر خورد کرده بودم و در باره ی پرویز نیکخواه حضور ضحن داشتم . دکتر ساعدی در باره ی شکنجه های زندان در کمیته ی مشترک ساواک و شهربانی در دهه ی ۵۰ صحبت می کند که چگونه او را برای مصاحبه تلویزیونی تحویل « جاودانه پرویز نیکخواه » دادند.... این را واقعا نمی دانستم دود از سرم بلند شد که پرویز نیکخواه در زندان شاه نه تنها به دستاورد های انقلاب سفید پی برد بلکه به شکنجه چی و بازجوی امنیتی نیز تبدیل شده بود.
حالا طرفداران حکومت پادشاهی مطلقه برای او « جاودانه پرویز نیکخواه » می نویسند
هردو را بخوانید تا ببینید که دروغزن کیست و کی از کی باید توقع داشته باشد . چرا شاهدوستان بدون قید و شرط دیکتاتوری و دیکتاتور ها را محکوم نمی کنند؟
http://www.roozonline.com/persian/honarerooz/honare-rooz-۲-item/archive/۲۰۱۵/november/۱۹/article/-۹۷۱a۲c۱۶۹۷.html
۷۲۰۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۴
|
از : اکبر آذر
عنوان : به آقای حمید ارجمند
نوشته اید "خانم اشرف پهلوی از این دنیا رفته اند و با فحش و ناسزا و اتهام چیزی نسیب (نصیب) ما نمیشود ." درست است! در واقع نصیب من و شما چیزی نمی شود ولی کسانی که در چنین مطالبی هم به "آریایی" ها فحش می دهند و هم به کلینتون "آمریکایی ها" احتمالا بی نصیب نیستند. مگر آخوندها و اعوان و انصارشان کم نصیب می برند.
۷۲۰۷۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۴
|
از : مخالف استبداد پهلوی
عنوان : به آقای ارجمند که گویا ارادت خاصی به فرزندان رضا خان میر پنج دارند
در سقوط دولت احمد قوام، آن گاه که به مذاق برادرش خوش نیامده بود پیش قدم شد. در کودتای ننگین ۲۸ مرداد زیرکانه به سازماندهی کودتاگران نظامی و تشجیع محمدرضا پهلوی پرداخت. و در برهه ای از زمان شاخه ای سیاسی از رجال معزول در کنار دستگاه رهبری برادر همزادش ایجاد کرد و پس از مدتی معزولین را به دلخواه خود در سمت هایی می گمارد.
یکی از وجوه امتیاز و نیز خصوصیات بارز اشرف از نظر فردوست علاقه وافر او به مرد و پول بود تا جایی که سر برادرش را کلاه میگذاشت و پول میگرفت و شغل میداد از وکالت تا وزارت و سفارت.
احمدعلی مسعودانصاری در این رابطه می نویسد:
«به طور کلی وی زنی ماجراجو و قدرت طلب است و در این راه از خرج پول و نیرو ابایی ندارد. بیهوده نیست که یکی از رجال قدیم می گفت: «اگر یک مرد در خاندان پهلوی باشد اشرف است». . . . بر اثر همین خصوصیات است که اشرف یکی از مهره های اصلی کودتای ۲۸ مرداد شد. . . »
اشرف در واپسین روز سال ۱۳۳۲ یعنی هفت ماه پس از سقوط دولت مصدق به قصد انتقام جویی به ایران می آید تا از تک تک کسانی که کینه ای در دل داشت، عقده گشایی کند. که یکی از آنها روزنامه نگاری به نام کریم پورشیرازی بود که به دستور اشرف، زنده زنده در آتش سوزانده شد.
دخالت اشرف پهلوی در قاچاق مواد مخدر مسأله ای پنهانی نبود و همگان در سطح جهان بر این امر واقف بودند و می دانستند که او یکی از مهم ترین اعضای مافیای جهانی مواد مخدر است و هر بار که به سفر می رود با استفاده از مصونیت دیپلماتیک خود، چندین کیلو مواد مخدر، بویژه هروئین را جابه جا می کند زیرا به سبب داشتن گذرنامه سیاسی، در هیچ مرز و فرودگاهی جامه دانها و لوازم و وسایل همراه وی را تفتیش نمی کردند.
حسین فردوست متولی امور امنیتی و جاسوس رژیم محمدرضا پهلوی در بخشی از خاطرات خود با عنوان «شیطانی به نام اشرف» به موضوع دخالت اشرف پهلوی در قاچاق مواد مخدر در سطح ایران و اروپا اشاره می کند و می نویسد:
«اشرف قاچاقچی بین المللی بود و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست. او به هر جا که می رفت در یکی از چمدان هایش هروئین حمل می کرد و کسی هم جرأت نمی کرد آن را بازرسی کند. این مسئله توسط بعضی از مأمورین به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم که اشرف چنین کاری می کند. محمدرضا دستور داد که به او بگویید این کار را نکند. همین. . . ».
دربار پهلوی به رغم همه شعارهای مبارزه با مواد مخدر، خود به آن آلوده بود. حتی رضا شاه نیز به مواد مخدر معتاد بود.همسرش ملکه مادر بر این داستان شگفت اعتراف دارد: «رضا مطابق عادت معمول صبحها که از خواب بلند میشد، به اندازهی یک پشت ناخن تریاک استعمال میکرد و ایضاً شبها هم.»
اشرف نیز در قاچاق مواد مخدر شهرت جهانی یافته بود. فردوست معتقد است «اشرف قاچاقچی بینالمللی و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست». فردوست به عنوان مسئول دفتر ویژه اطلاعات مدعی است اشرف «هر جا که میرفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی جرأت نمیکرد آن را بازرسی کند.»
در سال ۱۳۴۸ به دلیل حمل یک چمدان حاوی تریاک در فرودگاه زوریخ بازداشت شد اما پلیس سوئیس پس از بررسی گذرنامه سیاسی او و با توجه به نسبتش با محمدرضا پهلوی او را آزاد کرد. با این حال در اسفند همین سال وی به ریاست کمیسیون حقوق بشر ایران نیز منصوب شد!
اشرف در جریان همکاری با باندهای بینالمللی تا نزدیکی مرگ نیز رفت. صبح (شهریور ۱۳۵۶) هنگامی که از یکی از کازینوهای پاریس به طرف منزل میرفت، یک اتومبیل راه را بر آنها مسدود کرد و اتومبیل اشرف را به رگبار بست. یکی از همراهان اشرف، به نام خواجهنوری کشته شد ولی اشرف جان سالم به در برد. بیشتر تحلیلگران در روزنامههای غربی این ترور را توسط باندهای مافیا دانستند که به خاطر اختلاف مالی به اشرف اعلام خطر کردهاند و قصد کشتن وی را نداشتهاند.
معروفترین قاچاقچی عتیقه در دربار، شهرام پسر اشرف بود. وی یک گروه مجهز گنجیاب و حفار را در خدمت داشت. آنها را به تپهها و مناطق تاریخی میفرستاد تا اشیای عتیقه را از خاک بیرون بکشند.
۷۲۰۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣۹۴
|