یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

واقعا به چه کسی باید تبریک گفت؟! - تقی روزبه

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : کار سرکلانتری
ای که گویی، گروهی کلانتر محل اند-پندارند که شیشه ناموس عالم در بغل دارند/ ای که خود را کلانتر یاب دانی- این شغل یابندگی خویش را، چه دانی؟/آیا خود نیستی سرکلانتر محل؟- کاری کنی همچون آن پیرزن محل/ هرچیز حدو اندازه ای دارد- شنونده نیز حد و اندازی دارد/ آنگه که حد از حد برون شود- نوع رفتار بگونه ای دگر شود.
۷۲۲۰۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ دی ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : تحریم فعال در برابر دموکراسی سلبی
آخرین کامنت ۱۲۰! کلمه ای اخیر و کوتاه جناب روزبه - در مقایسه با مقاله - در حد حوصله من و احتمالا ۹۹ در صد واجدین شرایط رای دادن در ایران است, اگر از سگ دو زدن دنبال لقمه ای نان و صف بندی در جلو در سفارت خانه ها برای خروج, فرصتی بیابند.

فرق فلسفه با دانش واقعی, محک تجربه است. بدون تیزآب تجربه, طلا از مس قابل تشخیص نخواهد بود. اگر طرفداران تحریم ثابت کرده و نشان دادند که چند در صد از تحریمیون, فعال و چند در صد لاابالی اند, میشود برای ادعای آنها ارزش قائل شد.

آمار منتشر شده در امریکا نشان میدهد که نسبت شرکت واجدین شرایط از ۸۱ در صد در سال ۱۸۶۰ تا ۴۹ در صد در سال ۱۹۶۰ در نوسان بوده و سیر نزولی داشته است. آخرین نسبت در سال ۲۰۱۲ برابر ۵۵ در صد بوده است. یعنی در سالهای اخیر تقریبا کمی کمتر از نصف واجدین رای در انتخابات شرکت نکرده اند و آب هم از آب تکان نخوده است. .(ویکیپدیای انگلیسی) بعضی از آمارها این نسبت را ۶۰ در صد میدانند. دلائل قطعی این نسبت پائین نامعلوم است.

در هفت کشور من جمله ایتالیا , بلژیک , یونان و استرالیا رای دادن اجباری ست. در استرالیا جزای رای ندادن نا معذور, بیست دلار جریمه نقدی ست که در صورت امتناع از پرداخت, میزان جریمه بالا میرود. https://www.minnpost.com/eric-black-ink/۲۰۱۴/۱۰/why-turnout-so-low-us-elections-we-make-it-more-difficult-vote-other-democrac. اگر چنین قانونی در ایران اجرا و تحریمیون با پرداخت جریمه از دادن رای خود داری کردند میتوان باور کرد که تحریم فعال وجود دارد. در غیر این صورت امید به تحریم با وجود شرکت مسلم مذهبی ها و اصلاح طلبان و کارمندان و مزدوران و تقلبات حکومتی, آرزویی بیش نیست. نتیجتا اجرای دموکراسی سلبی بسیار عملی تر و قابل حصول تر است.
۷۲۱٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : رفع ابهام
منظور طلب پوزش از جناب روزبه بخاطر حاشیه پردازی های نا مربوط ما بود و گرنه من تحریم انتخابات را هنوز قبری میدانم که ۳۶ سال است طیف وسیع " اوپوزیسیون " از راست سلطنت طلب و میانه رو سکولار دمکراسی گرفته تا " چپ ", در آن سنگر گرفته و" مبارزه " میکنند.
۷۲۱٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : وقتی طلب پوزش همراه و مملو از گوشه و کنایه میشود...
اگر بواقع قصد "طلب پوزش" باشد، کاریست پسندیده و شادی آفرین. اما وقتی طلب پوزش همراه و مملو از گوشه و کنایه میشود، اینهمه نشانی از پوزش طلبی در خود نداشته، و دُملی روی دُملهای پیشین است.

وقتی کسی اظهار نظری می کند، طبعاً قصد و هدفش رسیدن به پاداشی ریالی نیست؟!!!
۷۲۱۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۴       

    از : تقی روزبه

عنوان : پاسخ به پرسش دوم
خانم ناهیدنبی مطرح کرده اند که سوال از جناب نگارنده این است که چهل سال سیاست در ظاهر سوپر انقلابی اما در نهان انفعالی "یا همه چیز یا هیچ چیز" (موکول کردن همه چیز به بعد از سرنگونی حکومت) چه سودی عاید جنبش تحول طلبانه مردم کشورمان کرده است؟
آیا حضور مردم در صحنه به طرح مطالباتشان و گسترش آنها بیشتر کمک می کند یا خانه نشینی؟
آیا به میدان آمدن مردم هزینه رد صلاحیت های فله ای و تقلب در انتخابات را برای حکومت بالا نمی برد؟
چنین سوالی که عموما هم از سوی این رویکرد مطرح می شود در حقیقت یک سوال فراافکنانه است که لاجر م به پاسخ فرافکنانه و کاذبی منجر می شود. چواب این سوال را قبل ار هرکس در واقع خودایشان و هم نظرانشان باید بدهند. چرا که وضعیت کنونی محصول آن شیوه ای است که در طی چندین دهه گذشته اجراشده است. وضعیت کنونی حاصل آن شیوه تقلیل مطالبات و انتظارات و خواست های خود به سطح منازعات و چالش های جنا ح های قدرت است که هیچ ربطی به مطالبات واقعی مردم ندارد و شیوه گزین بین بد و بدتراست که اساسا وضعیت کنونی برآمده از آن است که حتی خوداصلاح طلبان و تحول خواهان هم قادر به نفس کشیدن نیستند و یا شمشیری بر فرازسرخود،زندان و حبس و تصویرممنوع و ... مواجه اند. حتی به میدان آمدن احمدی نژاد هم سوای تقلب محصول بازی در بساط حاکمیت بود و البته سیاست های ضدکارگری و ضدمردمی اصلاح طلبان که برای بسیج مردم بسودخود موردستفاده جناح حاکم و شخص خامنه ای قرار گرفت. آیا ۴۰ سال کافی نیست که این نوع کنشگری و سیاست ورزی موردنقد و جمع بندی قرارگیرد؟! تا کی باید با مشروعیت بخشیدن به رژیم بدبختی بیشتری را روی خود آوارکنند؟ جناح اصلی قدرت دوسرطناب را بدست دارد: هم گیوتین نظارت استصوابی را و هم کشاندن مردم به میدان معرکه انتخاباتی خود بوساطت اصلاح طلبان برای تأمین مشروعیت متزلزل و بحرانی خود را . مشارکت مردم فقط حلقه طناب را به گردن مردم تنگ تر می کند، چنانکه کرده است. سخنگوی کانون معلمان در نامه ای که پیش از رفتن به زندان برای همکاران خودنوشته است تأکید کرده که مبادا اشتباه ۸۵ یعنی بازی در بساط رژیم را که جنبش معلمان را به محاق فروبرد تکرارکنید. سالها پیش تحکیم وحدت در پی ورود به این میدان و این نوع بازی ها و سودای کسب نمایندگی در مجلس و مشارکت در قدرت و حمایت از جناحی در برابرجناح دیگر به سرنوشت رقت باری دچار شد که هیچ گاه نتوانست دوباره سربلند کند.
نکته بعدی آن است که تحریم به هیچ وجه خانه نشینی نیست. اولا مضمون آن نافرمانی مدنی است در برابر بازی در میدان مهندسی شده و قدرت مطلقه ای که با در دست داشتن دو سرطناب مردم را به سوی جهنم و حقارت و افلاس می کشاند. "نه" به مشروعیت بخشی به رژیمی است که از همان فردای انتخابات با اتکاء به رأی مردم و ابا عتمادبه به نفس بدست آمده، به سرکوب گسترده تر مبادرت می ورزد. تحریم هم هیچگاه معادل انقلاب و سرنگونی نبوده و این ها بخشی از مغالطه های طرفداران مشارکت به مخالفین خود است. اما همین تاکتیک حلقه ای مهم در فرایندتقویت جنبش مردم برای پیشروی است. حداقل کارتحریم عدم همکاری با رژیم و ندادن مشروعیت به آن در برابرفشارهای بین المللی نظیر حقوق بشر و... و فشارناشی از نارضایتی داخل است. نباید فراموش کنیم که قدرت امرپایداری نیست بلکه فرسوده و فرسایش دارد. تحریم درجهت فرسوده ساختن بیشتر آن است و شرکت در جهت نفس تازه کردن و ترمیم قدرت. نا گفته نماند که نقش و خدمت اصلی و واقعی اصلاح طلبان و اعتدالیون و امثال آن در شرایطی که خودجناح حاکم بشدت منزوی و فاقدقدرت بسیج است، داغ کردن تنور و جلب مشارکت و شکستن جوتحریم بوده است و بهمین دلیل رژیم به این وجه از کارکردجناح اصلاح طلبان همیشه نیاز دارد. خدمتی که هیچ کس بخوبی اصلاح طلبان قادر به انجامش نیستند، بدون آن که حتی شرط و شروطی برای این خدمت گران بهای خود قائل شوند.
و بالاخره به میدان آمدن مردم اولا قبل از ایجاد هزینه برای رژیم و ردصلاحیت ها، مهمترین نیازرژیم یعنی مشروعیت رژیم سراسربحران زده را باو اعطا می کند و مبارزه علیه آن را دشوارتر می کند و ثانیا جناح حاکم و شخص خامنه ای و سران سپاه و ... با مهندسی انتخابات و با اعلام اینکه نظارت استصوابی حق الناس است و موثر و این که اجازه تکرارمجلس ششم را نخواهند داد عزم جزم خود را پیشاپیش اعلام کرده اند. آن ها به چه زبانی باید بگویند که با کسی شوخی ندارند. در چنین شرایطی حتی در چهارچوب توهم به اصلاح و یا تحول نظام، شرکت بدون پیش شرط فاقدعقلانیت متعارف است. بدیهی است که مخالفان و حتی جناح های رقیب تحت چنین شرایطی چاقویشان دسته ندارد و هیچ اهرم فشاری ندارند. حتی اگر بطورمقطعی جائی رژیم ناچار به عقب نشینی شده، آن مواردنیز ناشی از ترس نسبت به جنبش تحریم بوده است. مثل سال ۹۲ که جوازورود به روحانی را داد. در حقیقت موقعی هزینه رژیم زیاد می شد که اصلاح طلبان و اعتدالیون حداقل اعلام می کردند که اگر گیوتین نظارت استصوابی برگردنشان فرو بیاید از شرکت در انتخابات معاف بوده و امنتاع خواهند کرد. اگر آن ها این حربه را داشتند جناح حاکم جرئت نمی کرد با کمال وقاحت ۹۹ را یک جا از دم تیغ گیوتین بگذراند! این کار می کند، چون می داندکه تفنگ آن ها تا چه حدخالی است! . با این وجود مرعشی رئیس ستاد باصطلاح اصلاح طلبان می گوید ما بخاطر آن میدان را (میدان کاملا قرق شده توسط حریف را) ترک نخواهیم کرد! چون هستیم اگر رأی بدهیم و گرنه وجود نخواهیم داشت. آیا بزدل تر و بی بته تر از چنین سیاستمدارانی در دنیا کسی را سراغ دارید؟! بگذریم از این واقعیت که هدف ها و مضمون منازعه جبهه اعتدالی ها و اصلاح طلبان با جناح حاکم، هیچ نسبتی با مطالبات مردم ندارد. به عنوان نمونه مگر در ۱۶ آذرامسال دانشجویان یک پارچه شعارمبارزه علیه خصوصی سازی دانشگاه ها را که شعاردولت هم هست ندادند؟. سرنوشت کانون معلمین و نیز پیام درخشان سخن گوی آن نمونه دیگری است و ..... از آن جا که وضعیت کنونی حاصل چنین شیوه ای است، باین دلیل مردم باید قبل از هرچیز خود را از افسون و چنبره گفتمان اصلاح طلبان و اغواگری ها و فریب کاری های آن ها بیرون بکشند و بشوندخودشان. آن گاه اهرم فشارخواهند داشت و تحریم یکی از این اهرم های موثراست. از قضا طرح مطالبات و خواست ها و مبارزه برای آن ها، برخلاف ادعای منتقدمحترم به پس از سرنگونی موکول نمی شود. این هم یکی از دیگر از آن فرافکنی ها و ادعای باطلی است. نکته و بحث اصلی در این رویکرد داشتن اهرم واقعی برای فشاراست که جز نیروی همبسته مردم و فشار از بیرون به سیستم و از جمله تحریم و البته استفاده اصولی از تضادهای حاکمیت در راستای تضعیف کلیت نظام نیست
۷۲۱۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۹ دی ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : کارکرد جامعه مدنی- کارکرد احزاب
هرتئوری اجتماعی؛ اصول و مفاهیم تعریف نشده خاص خویش را دارد؛ چه بسا یک واژه و یک اصطلاح در دو تئوری اجتماعی مختلف ، دو تعریف مختلف و دوکارکرد مختلف داشته باشد. چنانچه کاونده مسائل اجنماعی به این تفاوتها توجه نداشته باشد !هم تحلیلش به خطا خواهد رفت وهم گفته اش می تواند گمراه کننده شود
۷۲۱۵۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : طلب پوزش
قبل از هر چیز بگویم که بنده احتمالا هیچگاه در پای نوشته های جناب روزبه کامنتی - اعم از نظر و یا نقل قول - ننوشته ام و دلیل شرکت من در اینجا - بنظر من - اهمیت شرکت در انتخابات بود که باندازه کافی حلاجی شد. اینکه شهرت جاودان و جایزه میلیون ریالی کشف " دموکراسی سلبی " به جناب محمد شوری و یا پیروز پشت کوهی میرسد امری ست بین ایشان و بنده و به کسی ربطی ندارد. دلیل اینکه میزان میلیونی جایزه را ذکر نکردم یکی اینکه تعداد صفر های جلو رقم ریالی, چنان زیاد است که قادر به خواندن آن نیستم و دیگر آنکه بزرگی جایزه ممکن است موجب سکته اشخاص گردد. از جناب روزبه نیز بخاطر حاشیه روی های نامربوط عذر میخواهم.
۷۲۱۵۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : من در باره ی اشکالات یا وجوه مثبتی که می بینم، می نویسم.
امیدوارم برای اخبارروز محترم امکان درج این نظر، که پاسخی مشخص و دوستانه به ابهامات است، موجود باشد.

حضرت پیروز
استدعای شما را پذیرفته، و در هیچ جایی از نظراتم نامی از حضرتت نبرده ام. اینکه نظراتت بند تنبانی اند یا شالی ابریشمین، دخلی به موضوع ندارد.

من در باره ی اشکالات یا وجوه مثبتی که می بینم، می نویسم. و بجای هالو خطاب کردن دیگری و شرح داستانی از پدربزرگ محترم، مطلبی مشخص برای تمجید و نقد آورده ام.

در جایی شما غیر مستقیم تلاش کرده بودی، که مقاله ی هموطنی را منبعث از نظرات پراکنده خود جلوه دهی. و در جایی دیگر، مطلبِ لابد با اهمیتی نوشته و تبلیغ آن را به زیر این مقاله، که به نظرم ربط مستقیمی با موضوع تبلیغت ندارد، کشاندی. و از جایی که اینگونه تلاشها را نمی پسندم، و به همان اندازه که برای شما حق اظهار نظر قائلم، به خودم حق دادم که نظرم را نوشته و به اطلاع همه و از جمله شما برسانم.

و اگر قرار باشد، هر نظر دهنده یا بقول شما فرنگی ها کامنت گذاری را "پیرزن محله" و "کلانتر محل" لقب دهیم، نتیجه آن خواهد شد، که همه، الی شما، باید دکانِ نظر خود را تعطیل کنند.
۷۲۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۴       

    از : کیا

عنوان : مبارزه در همه سطوح ،هر که در توانش !
اتحاد در عمل بوجودمیاید ومبارزه ضدّ دیکتاتوری در حال وقوع است.

به جای نسخه چینی‌ برای دیگران بهتر این نیست که دیگران را در مباره آنطوری که میتوانند حمایت کنیم!

خارج کشوریها در انتخابات شرکت نمیکنند و این درست است.

داخل کشوریها به شکلهای متفاوتی در گیر هستند و میتواند شرکت کنند و بین بد و بدتر و بدترین انتخاب کنند و یا شرکت نکنند .

در هر حال مبارزه در این انتخابات به تتیجه نهایی نخواهد رسید ،این ابتدا است و حکومت اسلامی در حال افول!
۷۲۱۴۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۴       

    از : تقی روزبه

عنوان : پیرامون رابطه و نسبت جامعه مدنی و قدرت سیاسی
با تشکر از اظهارنظرموافق و مخالفت دوستان. به نظرم دو سوال مشخص مطرح شده است:
دوست گرامی آقای علی اردلان در نوشته اشان از منظرعدم دخالت جامعه مدنی در جامعه و حوزه سیاسی به مسأله واردشده اند. ایشان البته نکات دیگری را مطرح ساخته اند که من مخالفتی با آن ها ندارم . اما درمورد جامعه مدنی با وجودآن که در عمل اشتراک نظروجود دارد، اما به دلیل اهمیت این موضوع ملاحظاتی دارم که به عرض می رسانم:
اگرجامعه مدنی هم کاری به قدرت سیاسی نداشته باشد، قدرت سیاسی بویژه از نوع استبدادی تمام هم و غمش درجهت ادغام آن در خوداست. چنین پویشی ذاتی و محصول قدرت جداشده از بدنه جامعه بوده و موجودیت و فربه شدن آن درگروهضم جامعه مدنی در خوداست. این هضم همه جا چه در جوامع پیشرفته سرمایه داری با اشکال پیچیده و باصطلح نرم افزاری و چه در جوامع استبدادی به شکل ذمخت و سخت افزاری جریان دارد. مثلا اکنون در همین اروپا از یونان تا فرانسه مجالس باصطلاح مردمی مثل موم در کنترل سرمایه داران است. حتی اوباما در آخرین سخنرانی خود بخشی از سخنانش را گرچه به شکل جویده و با هدف ثبت در تاریخ افتخارات خود و نه اقدامی عملی به خطری که دموکراسی در آمریکا را موردتهدیدقرارداده اختصاص داده است. شما در آمریکا اگر میلیاردر نباشی عملا قادر نیستتی حتی کاندیدشده و واردکازارانتخاباتی بشوید. از سوی دیگر بین جامعه مدنی و قدرت سیاسی دیوارچینی وجود ندارد و هرخواست و مطالبه ای مثل حق شهروندی و انتخابات آزاد، لغواعدام و شکنجه و صدها مطالبه دیگر همه و همه در مسیر پیشروی خود با مقاومت و سرکوب مستقیم یا غیرمستقیم قدرت سیاسی مواجه میشود. بدون جنبش های اجتماعی و فشارجامعه مدنی تحولات اجتماعی صورت گرفته در طی چندقرن اخیر وعصربوررژوائی اساسا قابل درک نخواهد بود. بنابراین این نوع تعاریف و تقسیم بندی ها و دیوارکشی ها بین جوامع مدنی و سیاسی در زندگی واقعی و اجتماعی کارکرد و اعتبارواقعی ندارند و بیشتر برای کنترل جوامع مدنی از پویش ذاتی خود صورت می گیرند. ناگفته نماند که حتی همان حقوق بشرموجودهم حق انقلاب و شورش کردن مردم علیه نظام های استبدادی را مطرح کرده و مشروع شناخته است بنابراین حقوق بشرهم غیرسیاسی نیست. بنابراین فرمول هایی که دست وپای جامعه مدنی را در پوست گردوهائی چون احزاب و ضوابط و سازوکارهائی نظیرآن جز برای کنترل جامعه مدنی و تداوم این جدائی آن نیست.
مساله، جدائی قدرت (و ازجمله قدرت سیاسی و مشرف برزندگی) از خودجامعه و مبارزه علیه آن است که ویژگی عمده جوامع طبقاتی و هرمی است. جامعه مدنی در برابر این جدائی و از خودبیگانه شدگی مبارزه می کند، هم در چهارچوب توازن قوا مطالبات و خواست های معینی را به قدرت ها تحمیل می کند و هم در راستای ادغام دیالتیکی قدرت در جامعه مدنی یعنی تعیین حق سرنوشت جامعه بدست خود و نه به وساطت میانجی ها و نخبگان و اقلیت های که منافع طبقاتی و جدای از منافع جامعه را نمایندگی می کنند. در حقیقت مساله اصلی مبارزه و منازعه جامعه مدنی و جامعه سیاسی (دولت سیاسی) جدائی و کشمکش ایندوست که سنتز دیالتیکی آن انحلال دولت و ادغام کارکردهای اجتماعی آن در خودجامعه و رهائی از قدرت بیگانه شده و مشرف بر زندگی خواهد بود که روح مبارزه آزادیخواهانه و دموکراتیک جوامع بشری را تشکیل می دهد که البته با حذف جامعه طبقاتی و نابرابری های اجتماعی ملازمه دارد. روشن است که چنین پویشی هیچ نسبتی نه با مشارکت جامعه مدنی در قدرت را (که در نوشته شما هم آمده) دارد که جز بیرون کشیدن جاشنی مقاومت و مبارزه جامعه مدنی نیست و نه با بیطرفی و بی تفاوتی تعریف شده در آکادمی علوم اجتماعی بورژوائی نسبت به قدرت سیاسی مشرف بر زندگی که معمولا درجوامع طبقاتی برای حفظ این جدائی موعظه می شود. جامعه بشری باید بتواند با افزایش توان اداره زندگی خود بدست خود و ابداع سازوکاری های متناسب با این رهائی دوران صغارت و باصطلاح پیش تاریخ خود را پشت سربگذارد و برای تحقق آن تقویت و سازمان یابی جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی و مبارزه همه جانبه علیه قدرت های بیگانه شده را پیش ببرد.
۷۲۱۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ دی ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست